• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه بحث عدل الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسئله عدل الهی در كلام اسلامی، تاريخی كهن دارد و می‌توان گفت از نخستين روزهای ظهور اسلام مطرح بوده است و در آیات نورانی قرآن کریم و احادیث بر عدل الهی تأكيد و تصريح شده است و دارای مصادیق بسیاری می‌باشد.



مصادیق کلی عدل و حکمت الهی عبارتند از:

۱.۱ - عدل و حکمت در آفرینش

یعنی خداوند هر موجودی را با توجه به استعداد و قابلیت ذاتی او ایجاد کرده، و متناسب با غایت مطلوب آن موجود، اسباب و شرایط لازم برای نیل به آن غایت را در اختیار او گذاشته است. آیه کریمه «ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی». بیانگر این مطلب است. همین گونه است آیه کریمه «الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی» در حدیث نبوی معروف آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض».

۱.۲ - عدل و حکمت در تشریع

خداوند موجوداتی که شایستگی دریافت کمالات عقلانی و معنوی رادارند، از هدایت‌های تشریعی بهره‌مند ساخته، و معارف و احکام و تعالیم دینی که تامین کننده نیازها و پرورش دهنده استعدادهای آنان است را از طریق عقل و وحی به آنان آموخته است. نکتة دیگر این که در قانون‌گذاری و تشریع توان و طاقت بشر را نیز در نظر گرفته و تکلیف به مالایطاق نکرده است. این دو مطلب نیز در آیات قرآن بیان شده است.

۱.۳ - عدل و حکمت در جزا

یعنی خداوند بر پایه عدل و حکمت کیفر می‌دهد، و از پاداش نیکوکاران نیز نمی‌کاهد، و آنچه را شایسته آنان است و به آنها وعده داده است به آنان عطا خواهد فرمود: «و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا».
واژه قسط در آیه کریمه «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط» همه مصادیق و مظاهر قسط و عدل را شامل می‌شود. چنان که یکی از اقوالی که علامه طبرسی در تفسیر آیه نقل کرده است این است که خداوند تدبیر خلق (تکوینی و تشریعی) و جزای اعمال را براساس عدل انجام می‌دهد.
آنچه گفته شد مصادیق و مظاهر کلی عدل الهی بود، در نگاهی دیگر و از منظر قرآن کریم به قلمرو عدل دارد می‌توان موارد دیگری را نیز برشمرد که از توابع مصادیق یاد شده است به دست آورد. استاد مطهری پس از بیان آیاتی از قرآن کریم در زمینه عدل در حوزه‌های مختلف گفته است:
«در قرآن، از توحید گرفته تا معاد، از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمان‌های فردی گرفته تا هدف‌های اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد، و مقیاس سلامت اجتماع است».


مسئله عدل الهی در کلام اسلامی، تاریخی کهن دارد و می‌توان گفت از نخستین روزهای ظهور اسلام مطرح بوده است.
گذشته از آیات قرآن که بر عدل الهی تاکید و تصریح نموده است، در احادیث نبوی و سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز این مساله مورد توجه شایان قرار گرفته است. و حتی گفتگوهایی در این باره میان پیروان برخی از ادیان با پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت گرفته است چنان که شیخ صدوق روایت کرده است:
[۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۹۷_ ۳۹۸.

روزی فردی یهودی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و درباره مسائل بسیاری از آن حضرت سخن گفت، که از آن جمله عدل الهی بود. یهودی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسید: آیا پروردگارت ستم می‌کند؟
ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خیر.
ـ یهودی: به چه دلیل؟
ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): لعلمه بقبحه و استغنائه عنه: چون زشتی ظلم را می‌داند، و نیازی هم ندارد.
ـ یهودی: آیا در این باره، از جانب خداوند مطلبی نازل شده است؟
ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) : آری. آن گاه آیات ذیل را برای او تلاوت نمود.
«و ما ربک بظلام للعبید».
«ان الله لا یظلم الناس شیئا و لکن الناس انفسهم یظلمون».
«و ما الله یرید ظلما للعالمین».
«و ما الله یرید ظلما للعباد».
پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (در عصر خلفا) نیز مسئله عدل الهی مورد بحث و گفتگو بود، و امام علی (علیه‌السّلام) به عنوان برترین شخصیت علمی و کلامی، پاسخگوی پرسش‌هایی که در این‌باره مطرح می‌شد، بودند. و با نظارت دقیق و روشنگری‌های خود، از بروز انحراف در این گونه مسائل جلوگیری می‌کردند. گفتگوهای آن حضرت در مسائل قضا و قدر، جبر و اختیار گواه روشن این مدعاست.

۲.۱ - فصل جدید تاریخ الهیات

پس از این دوره، فصل جدیدی در تاریخ الهیات اسلامی گشوده شد، افزایش اندیشه‌ها و افکار گوناگون در اثر بسط جغرافیای اسلام، و اختلاط و آمیزش آنان با فرهنگ‌های مختلف از یک سو، و اختناق سیاسی دستگاه اموی که سبب قطع رابطه مردم با خاندان وحی و رسالت شده بود، از سوی دیگر، سبب پیدایش فرقه‌های گوناگون، و طرح دیدگاه‌های مختلف درباره مسائل اعتقادی و از جمله درباره عدل الهی گردید. حسن بصری (متوفای ۱۱۰ هجری) که در آن زمان به عنوان یکی از اندیشه پردازان در جهان اسلام مطرح بود، به انگیزه دفاع از عدل الهی به تفویض (در مقابل جبر) گرایش یافت و گفت:
«همه چیز به قضا و قدر الهی است مگر گناهان».
قدریه نیز همین عقیده را برگزیدند.
پس از قدریه نوبت به معتزله رسید، آنان نیز به انگیزه دفاع از عدل و حکمت الهی نظریه تفویض را برگزیدند.
در این دوران ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) با همه محدودیت‌هایی که از سوی دستگاه سیاسی اموی بر آنان تحمیل می‌شد، به تبیین درست عدل الهی پرداخته، و اندیشه تفویض را هم چون جبر ابطال می‌نمودند. چنان که شاگردان برجسته آنان نظیر هشام بن حکم و دیگران نیز در ترویج دیدگاه ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزیدند.
اهل حدیث از اهل سنت نیز در این دوره مطابق روش و مبنایی که برگزیده بودند، از ورود در بحث‌های کلامی پرهیز می‌کردند، و به تخطئه قدری‌گری و تفویض بسنده می‌کردند. در هر حال، آنان بحث کلامی خاصی در باب عدل الهی ندارند. ولی پس از آن که ابوالحسن اشعری به دفاع از عقاید آنان پرداخت از روش‌های کلامی بهره جست، و همین امر موجب تحول در مباحث کلامی ـ و از جمله ـ مسئله عدل الهی گردید.
حاصل آن که مسئله عدل الهی پیوسته مورد توجه و اهتمام بوده است، و بحث‌های کلامی در این باره تاریخی دیرینه دارد، و انگیزه این بحث‌ها نیز اثبات منزه بودن افعال الهی از قبایح و ناروایی‌ها بوده است.


اگر چه همه مسلمانان به عدل الهی اعتقاد دارند و این مسئله از ضروریات اسلام به شمار می‌رود، ولی هر یک از عقل گرایان عدل الهی را به گونه‌ای خاص تفسیر نموده‌اند، عقل گرایان که آن را براساس حسن و قبح عقلی تفسیر نموده‌اند، خود را معتقد و مدافع واقعی عدل الهی دانسته، و منکران حسن و قبح عقلی را در حقیقت منکر عدل به شمار آورده‌اند. از این روی، عدل را به عنوان یکی از اصول مذهب خود قرار داده‌اند. عدل هم در مذهب معتزله و هم در مذهب امامیه از اصول اساسی مذهب آنان به شمار آمده است. بدین جهت این دو مذهب کلامی را «عدلیه» می‌نامند.


علامه حلی درباره اهمیت اصل عدل گفته است:
«اصل عدل، اصل مهمی است که قواعد و احکام اسلامی بر آن استوار است» (اعم ان هذا اصل عظیم تبتنی علیه القواعد الاسلامیة بل الاحکام الدینیة مطلقا...).
استاد مطهری نیز در این باره گفته است:
«اصل عدل، اگر چه از آن نظر که از مسلمات قرآن و ضروری دین است، جزء اصول اعتقادی است، ولی از آن جهت در مکتب معتزله و مذهب شیعه جزء اصول پنجگانه آنان قرار گرفته، شاخص مکتب آنان به شمار می‌رود».


۱. طه/سوره۲۰، آیه۵۰.    
۲. اعلی/سوره۸۷، آیه۲۳.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۷.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۸۴.    
۶. مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص۴۲.    
۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۳۹۷_ ۳۹۸.
۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۶.    
۹. یونس/سوره۱۰، آیه۴۴.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۸.    
۱۱. غافر/سوره۴۰، آیه۳۱.    
۱۲. سید مرتضی، علی بن حسین، امالی، ج۱، ص۱۰۶.    
۱۳. علامه حلی حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۷۲.    
۱۴. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (کلام، عرفان)، ص۲۵.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تاریخچه بحث عدل الهی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۲/۲۱.    



جعبه ابزار