تحجیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انجام دادن کاري مانند
سنگ
چيني و ديوارکشي در زمين موات را تحجير ميگويند.
عنوان تحجير نه عنواني
تعبدی است که براي تعريف و توضيح آن به شرع رجوع شود و نه از موضوعات عرفي محدود به
حد و مقيّد به قيد خاص؛ از اينرو، مفهوم آن بر حسب زمانها و مکانها و عادات مختلف است و مراد از آن به طور کلّي عبارت است از هر اقدامي که بيانگر قصد
احیا باشد ، در زمين
موات و
معادن و مانند آن از آنچه ملحق به زمين موات است، مانند
سنگ
چيني اطراف آن، پيکني، گود برداري، نصب ميله و سيم کشي.
شروع به احيا قبل از تحقّق آن نيز تحجير به شمار ميرود، مانند کندن چاهي از چاههاي قنات متروکي که حفر کننده قصد احياي آن را دارد. اين اقدام نسبت به ديگر چاههاي قنات و نيز
زمین مواتي که پس از جريان
آب قنات، با آن آبياري ميشود تحجير محسوب ميگردد.
قطع آب از نيزاري که آب و ني آن را فرا گرفته است و نيز اقدام به خاک برداري
معدن پيش از پيدايي جوهر معدني آن به قصد احيا، تحجير محسوب ميشود
البتّه در تحقّق تحجير،
شرط است علاوه بر گويا بودن عمل بر
قصد احيا، از نظر گستره نيز مورد احيا را دربر گيرد؛ به عنوان مثال در
سنگ چيني، همه اطراف زمين،
سنگ
چيني شود ولي در مثل
حفر يکي از چاههاي قنات متروک ـ همانگونه که يادآور شديم ـ اين عمل به نظر عرف نشانه قصد احياي تمامي چاههاي قنات و زمينهاي مربوط به آن است.
از عنوان تحجير در باب
احیاء موات بحث شده است.
تحجير موجب ثبوت
حق اولويّت براي تحجير کننده در محدوده تحجير ميشود.
چنانکه از شرايط تملّک زمين موات آن است که کسي آن را تحجير نکرده باشد؛ زيرا تحجير کننده نسبت به احيا و تملّک آن اولويّت دارد و چنانچه غير تحجير کننده به ستم، آن را احيا کند
مالک نخواهد شد.
البتّه مانع بودن تحجير از احيا توسط ديگري، مشروط به توان تحجير کننده براي احيا است. در فرض عجز از احيا، حقّ اولويّت پيدا نميکند و ديگري ميتواند نسبت به احياي آن اقدام نمايد. تحجير مقدار افزون بر توان نيز همين حکم را دارد.
بر تحجير کننده زمين موات
واجب است به احياي آن همّت گمارد و در صورت اهمال و به درازا کشيدن زمان احيا اگر ديگري بخواهد آن را احيا نمايد به
حاکم شرع رجوع ميکند و او تحجير کننده را به
آباد کردن زمين يا دست برداشتن از آن مجبور ميکند و با داشتن عذر موجّه براي تأخير ـ مانند تأمين يا تعمير ابزار کار ـ به مقدار لازم به او فرصت داده ميشود. اگر در آن مدّت اقدام به احيا نکرد حقّش ساقط ميگردد و ديگري ميتواند آن را احيا کند.
حقّ تحجير، نقلپذير است؛ بنابر اين جايز است در
صلح، وجه
المصالحه و در
بیع،
ثمن قرار گيرد يا به
ارث برده شود؛ ليکن فروختن آن صحيح نيست.
برخي صحّت بيع آن را بعيد ندانستهاند.
در تحقّق تحجير
مباشرت شرط نيست؛ بدين جهت تحجير از
وکیل و
اجیر نيز صحيح است و حقّ حاصل از عمل آن دو، از آنِ
موکل و
موجر است نه وکيل و اجير.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۶۷.