ترحیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترحیم، مجلسی که
خانواده و خویشانِ شخصِ درگذشته به منظور آمرزش خواهی برای وی ترتیب میدهند.
ترحیم در لغت به معنای «مهربانی کردن بر کسی»، «طلب آمرزش کردن»، «درود فرستادن برای میّت» و «رَحِمَهُ اللّه گفتن برای کسی» است.
در
عربی به مجلس ترحیم، تَأبین، حَفْلَة التَّأبین،
فاتحه ، و
تعزیه گفته میشود.
در
ایران برای متوفی مجالس ترحیم متعددی برگزار میشود که عبارتاند از: مجلس سومین روز درگذشتِ متوفی، که مجلس ترحیم،
ختم ، فاتحه خوانی، تذکر (در
تهران )،
تعزیه (در
مشهد ) و پُرسه (در میان
زردشتیان و اهالی
کرمان و
یزد و
شیراز ) خوانده میشود؛ مجلسی در روز هفتم و چهلم (چله، اربعین)؛ گاه نیز مجلسی در روز هفتم و سیام در برخی شهرهای کردستان برگزار میشود
و مجلس سالروز.
تاجیکان در روز بیستم و چهلم و سالروز
نیز مجلسی برگزار میکنند و در آن برای آمرزش متوفی خیرات میدهند.
در برخی شهرهای
کردستان و در میان
اهل سنّت ، مراسمی به مدت سه روز از صبح تا عصر در
مسجد محل برای شرکت آقایان و مجلس ختمی برای شرکت بانوان در منزل برگزار میشود.
اخیراً در این شهرها، این مدت به دو روز تقلیل یافته است و مراسم شب هفتم، چهلم و سالگرد به هیچ وجه برگزار نمیشود.
از گذشته پذیرایی از شرکت کنندگان در مراسم سوکواری معمول بوده است.
در
روایات شیعی و سنّی با استناد به حدیثی از
پیامبر اکرم در شهادت
جعفر بن ابی طالب ، تصریح شده که
مستحب است خویشان و نزدیکان متوفی به مدت سه روز در تهیه غذا و فراهم آوردن برخی امکانات، به خانواده او که دچار تألمات روحی شدهاند یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنان مهربانی کنند.
به گفته
امام صادق علیهالسلام از همان زمان، این کار به صورت «سنّت» در آمد.
از پیامبر اکرم و
اهل بیت علیهمالسلام سخن روشنی دالّ بر رد یا پذیرش برگزاری مجالس پرهزینه برای متوفی در دست نیست؛ اما بنا بر قراینی، در
سیره ایشان این کار پذیرفته نبوده است.
به گفته ابن بطوطه
در سده هشتم، آوردن
طعام به منزل صاحب عزا از رسوم معمول در
هند دوره اسلامی بوده است.
در ایران، اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا مسجد یا
تکیه برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد؛ مقدسی در سده چهارم،
ابن اثیر در سده هفتم
و شبانکارهای در سده هشتم
در باره برگزار کردن مراسم سه روزه عزاداری مطالبی نوشتهاند.
به نوشته ابن بطوطه،
هندیان مجلس ترحیم را بر سر مزار برگزار میکردند.
در
پاکستان نیز در روز سوم مراسمی برگزار میشود که آن را «رسم قُل» می نامند.
در ایران غالباً در قسمتی از محل برگزاری مجلس ترحیم، شال ترمه پهن میکنند و بر آن
قرآن و گلاب پاش و صندوقی حاوی جزوههایی مشتمل بر یک دوره کامل قرآن به نام سی پاره یا شصت پاره یا صدوبیست پاره و گاه گلدان یا گلدانهایی با گلهای سفید و شمعهای سیاه یا سفید و ظرفهای
حلوا و
خرما و عکس متوفی میگذارند.
در تاجیکستان شمعهایی به نام «نوکچه» درست میکنند که طی سه یا هفت روز عزاداری دائماً روشن است.
گذاشتن قرآن و گلاب و حلوا بر این
سفره متداولتر و قدیمتر است.
در برخی نواحی ایران خوراکیهای دیگری نیز برای پذیرایی از مهمانان بر سفره میگذارند؛ از جمله، قهوه
و قُوَّتو (یا قاووت، مخلوطی از قهوه و تخم چند گیاه و شکر، هر سه آسیاب شده) در
خراسان ؛ قهوه و قوّتو و کاکائو و کُماج و روغن جوشی (هردو از شیرینیهای محلی) در
کرمان ؛ و رَنگینَک در
شیراز .
به نوشته ابن بطوطه،
در هند در مجلس ترحیم از مهمانان با شربت و میوههای خشک و نارگیل پذیرایی میشده است.
در کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی میکنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست.
قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانواده میّت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند کلوچه میدادند.
به نوشته پورکریم،
ترکمنها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّه یُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی میکردند.
در میان کُردها به پیروی از سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانواده متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت میکنند یا به خانه متوفی غذا میفرستند.
در برخی شهرهای جنوبی ایران، پیش از مجلس یا پس از آن، غذاهایی مانند عدس پلو
و خوراکی از گوشت و برنج به نام «صواب (ثواب) میّت»
داده میشود.
دود کردن اسفند
و کُندر و عود نیز از دیگر آداب این مجالس در برخی نواحی تاجیکستان است.
معمولاً صاحبان مجلسِ ترحیم، قاریانی دعوت میکنند تا در طول مجلس، قرآن
تلاوت کنند.
در بعضی شهرهای ایران این قاریان را «مُعرِّف» می گویند.
به گفته ابن بطوطه،
در دمشق هنگام ورود بزرگان به مجلس «تعزیه» (ترحیم)، معرّف موظف بود که با صدای بلند نام و لقب آنان و جای مناسب برای نشستن هریک را اعلام کند.
صاحبان عزا همچنین یک
روحانی و یک
روضه خوان به مجلس دعوت میکنند.
روحانی در باره سجایای اخلاقی متوفی و گذرا بودن زندگی و ناگزیر بودن
مرگ و لزوم توجه به
آخرت سخن میگوید و بازماندگان را به
صبر دعوت میکند.
روضه خوان نیز با اشاره به واقعه
کربلا و سوکواری برای اهل بیت، فضای سوکوارانه مجلس را تشدید میکند.
در بعضی نواحی، مانند خراسان،
روضه خوانِ مجلسِ زنانه، زن است که او را «آتو» یا «آتون»
می نامند.
پیشتر، روضه خوانان مجلس سه یا پنج تن بودند؛ شمار آنها میبایست فرد میبود.
صاحبان عزا از مهمانان که برای «عرض تسلیت» و «سرسلامتی» می آیند استقبال میکنند، اما خودشان از آنان پذیرایی نمیکنند، بلکه کسی که گاه او را «میاندار» می گویند،
به مهمانان گلاب و جزوهای از قرآن تعارف میکند و چند تنِ دیگر نیز از مهمانان با خوراکیها پذیرایی میکنند.
حاضران در مجلس، معمولاً سکوت میکنند یا زیرلب قرآن میخوانند.
بازماندگان معمولاً در جلو یا بالای مجلس، به ترتیب درجه قرابتشان با متوفی یا اهمیت جایگاه اجتماعی و شیخوختشان، قرار میگیرند.
هر تازه وارد، پس از تسلیت گفتن به بازماندگان، در جایی که مییابد یا به او نشان میدهند مینشیند و حمد و سوره میخواند و برای متوفی آمرزش میطلبد.
در برخی شهرهای کردستان در روز آخر مراسم در مسجد، بعد از اقامه نماز عصر، حاضران حدود نیم ساعت قرآن میخوانند به این نیت که ثواب آن به متوفی برسد.
سپس، روحانی مسجد با خواندن فاتحه، ختم مجلس را اعلام میکند.
در پایان مجلس حاضران نزد صاحبان عزا میروند و با عباراتی کوتاه آنان را دلداری میدهند.
در
مصر و برخی کشورهای عربی زنانی که در عزاداری کردن مهارت دارند («باکیه» ها) برای تأثرانگیزتر کردن مجلس، دعوت میشوند.
شدت عزاداری زنان در مصر چنان بود که گاه برای حفظ نظم مجلس، از شرکت کردن آنان در مراسم سوکواری جلوگیری میکردند.
شیون، خودزنی، کندن موی سر، دریدن جامه و سنگ بر سینه کوفتن، از جمله کارهای برخی زنان در مجلس ترحیم است.
آنان در مجالسی که در منزل برگزار میشود معمولاً دیرتر از مردان مجلس را ترک میکنند.
به گزارش مقدسی
در سده چهارم، در شیراز نواختن طبل و نی در مجلس ترحیم معمول بود.
از گذشتههای دور در مصر، بویژه در روستاها، موسیقی خاصی با دف نواخته میشد و زنانی که به آنان «ندّابه» می گفتند با رنگ کردن چهرههایشان با نیل، حرکاتی موزون انجام میدادند.
در میان یزیدیه
عراق نیز نواختن نغمات حزن آور با طبل و زَمّاره (نوعی نی لبک) معمول بوده است.
در روز هفتم و چهلم و سالروز درگذشتِ متوفی نیز مجالسی برگزار میشود که کمابیش مشابه مجلس ترحیم، اما بیشتر به قصد تذکر، است.
حضور اشخاص در مجالس چهلم و سالروز به دعوت بازماندگان بستگی دارد.
مدعوین پس از حضور یافتن بر سر
مزار متوفی، به خانه یا مسجدی که محل برگزاری مجلس است، می روند.
در آذربایجان مراسم شب هفتم برگزار نمیشود، بلکه بعد از مجلس ترحیم در هر شب جمعه تا چهلم، بازماندگان و آشنایان در خانه متوفی عزاداری میکنند.
در کرمان شرکت کنندگان در مجلس هفتم، برای صاحبان عزا به رسم احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای میبردند.
به نوشته پورکریم،
ترکمنهای اینجه برون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کله قند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا میبردند.
۳۹ روز پس از خاکسپاری،
سنگ قبر روی مدفن قرار میدهند که این رسم را در تهران «پاگرفتن» می نامند
و به همین سبب مجلس چهلم را «شب پا گرفتن» نیز میخوانند.
در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند.
در تاجیکستان در مراسم چهلم حلوای مخصوصی میپزند و بنا به عقیده عامه، این حلوا نشان دهنده تجزیه جسد میّت در چهلمین روز است.
در تاجیکستان تا سالروز مرگ، جمعهها مجلس کوچکی برای قرآن خوانی به نام «جمعگی» برگزار میشود.
در نخستین عیدنوروز پس از مرگ متوفی نیز «مجلس نوروزی» برگزار میشود که در آن از مهمانان با برگه زردآلو پذیرایی میکنند.
در ایران نیز حضور در منزل متوفی و دیدار از بازماندگان در اولین عید مذهبی یا ملی پس از
فوت وی، مرسوم است.
امروزه خویشان و آشنایان متوفی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری و اطلاع از ساعت و روز برگزاری مجلس ترحیم از طریق درج آگهی در روزنامه و اطلاعیه چاپی آگاه میکنند.
گاه بازماندگان از تعداد مجالس ترحیم و سایر تشریفات سوکواری میکاهند و مخارج آن را صرف امور خیر میکنند.
در برخی نواحی ایران اگر صاحبان عزا برای برگزاری مراسم توانایی مالی نداشته باشند، اهالی محل در پرداخت هزینهها یاری میکنند.
برگزاری مجالس ترحیم در برخی جوامع
مسلمان از مراسم خانوادگی و شخصی فراتر میرفت و نوعی پافشاری بر معتقدات دینی و هویت قومی به شمار میآمد، چنانکه در جمهوریهای مسلمان نشین در دوره شوروی سابق این مجالس برای درگذشت برخی مقامات حزبی برگزار میشد.
(۱) آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۷) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریه، قاهره ۱۹۵۳.
(۸) محمد احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۹) حمیدرضا اربابی، «پژوهشی در سیره اهل بیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آل بویه»، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و تمدن، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶ ش.
(۱۰) ایرج افشار سیستانی، جزیره کیش و دریای پارس، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱) علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴).
(۱۲) هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (۲)»، هنرومردم، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵).
(۱۳) محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۱۴) محمد تونجی، یزیدیان، یا، شیطان پرستان، ترجمه احسان مقدس، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۵) حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۱۶) عبدالرزاق حسنی، «یزیدیه یا شیطان پرستان»، ارمغان، سال ۱۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۱۲).
(۱۷) مصطفی خن، مصطفی بغا و علی شربجی، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۸) امام علی رحمانف، تاجیکان در آئینه تاریخ، ج ۱: از آریان تا سامانیان، گرنزی: لاندن ریور ادیشنز.
(۱۹) شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳).
(۲۰) محمدبن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۱) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش.
(۲۲) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغه العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
(۲۳) محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۲۴) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۵) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۶) محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۲۷) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
(۲۸) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۹) رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۳۰) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۳۱) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۲) مقدسی.
(۳۳) احمد وکیلیان، بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند ۱۳۸۰.
(۳۴) صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، مشهد ۱۳۷۱ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ترحیم»، شماره۳۴۴۵.