• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ترک حج1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




ترک حج به جا نیاوردن حج یا عمره است.



کاربرد عبارت «من ترک الحج» یا «تارک الحج» در منابع دینی که بیشتر با بیان کیفر یا نکوهش همراه است، از اهمیت حج و بزرگ بودن گناه انکار و ترک آن حکایت دارد.
مبحث ترک حج در منابع فقهی در کنار مبحث استطاعت حج و وجوب فوری آن مطرح می‌گردد و احکامی خاص برای ترک یا تاخیر آن یاد شده است.
بر هر مسلمان واجب است در صورت استطاعت دست‌کم یک بار حج به جا آورد.

شماری از فقیهان در هر سال حج را برای افراد دارای تمکن واجب دانسته‌اند.
[۱] الحدائق، ج۱۴، ص۲۲.
اگر کسی توان مالی انجام حج را نداشته باشد، شافعیان عمره مفرده را بر وی واجب شمرده‌اند.
[۲] المجموع، ج۷، ص۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۸۴؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، ج۱، ص۲۰۱.
شماری از فقیهان شیعه، از جمله سیدمرتضی
[۳] رسائل المرتضی، ج۳، ص۶۲.
به وجوب عمره مفرده و برخی از دیگر مذاهب نیز به استحباب مؤکد و سنت بودن آن
[۴] القوانین الفقهیه، ص۹۵؛ المجموع، ج۷، ص۷.
حکم کرده‌اند.
[۵] نک: ریاض المسائل، ج۷، ص۱۷۴؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۶۰.

نیز اگر هزینه انجام حج به کسی داده شود و او از پذیرش آن سر باززند، در حکم مستطیع تارک حج دانسته شده است.
[۶] المقنعه، ص۴۴۸؛ الحدائق، ج۱۴، ص۹۹.



وجوب حج بر مستطیع و ترک یا کوتاهی در به جا آوردن آن، موجب استقرار حج می‌گردد. نتیجه استقرار حج آن است که حتی اگر استطاعت شرعی از دست برود،
[۷] مدارک الاحکام، ج۷، ص۸۲؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۱۳-۳۱۴.
انجام حج بر شخص واجب است و اگر وی بمیرد، باید در نخستین سال ممکن به نیابت از او و از اصل مالش حج بگزارند.
[۸] الشرح الکبیر، ج۳، ص۱۸۸؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۱۳-۳۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۱-۷۴.



قرآن کریم در آیه ۹۷ سوره آل عمران حج را بر کسانی که توانایی انجام آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. از همین رو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستوری واجبی را وانهاده است.
[۹] التهذیب، ج۵، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۴۸؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۸۸.

تعبیر (مَن کَفَرَ) در این آیه برای کسی که حج را ترک کند، نشانگر اهمیت و جایگاه ویژه حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است.
[۱۰] مرآة العقول، ج۷، ص۱۰۳.
البته مفهوم کفر در فرهنگ قرآنی و نیز‌ اندیشه کلامی مسلمانان تحولات فراوان داشته است.
از این رو، مفسران در باره این آیه دیدگاه‌های گوناگون به دست داده‌اند. برخی آن را به مطلق کفر به خدا و قیامت
[۱۱] تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۷۱۴؛ روض الجنان، ج۴، ص۴۵۰.
یا انکار و تکذیب آیاتی که در مکه نازل شده، تفسیر کرده‌اند.
[۱۲] زاد المسیر، ج۱، ص۳۰۹.

شماری از مفسران، مقصود از کفر در این آیه را کفر در برابر اسلام دانسته
[۱۳] المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۰۸.
و آن را به باور نداشتن وجوب حج تفسیر نموده‌اند.
[۱۴] ؛ الکشاف، ج۱، ص۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۵۳.
پس اگر ترک حج واجب با انکار آن نیز همراه گردد، موجب کفر شخص به جهت انکار دستور ضروری دین می‌گردد.
[۱۵] المواقف، ج۳، ص۵۵۴؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۳۴۲.

برخی نیز کفر در این آیه را به معنای کفران و ناسپاسی نعمت خداوند دانسته‌اند.
[۱۶] تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.
البته به این کار نیز عنوان کفر اطلاق می‌گردد.
[۱۷] بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.
آنان مقصود از این کار را ترک حج در ضمن باور به اصل وجوب آن بیان کرده‌اند.
[۱۸] روح المعانی، ج۱، ص۱۱۵؛ المیزان، ج۳، ص۳۵۵؛ نمونه، ج۳، ص۱۸.
این فرد مرتکب گناه کبیره شده؛ اما از دین بیرون نرفته است.
[۱۹] الکافی، ج۴، ص۲۶۶؛ التبیان، ج۲، ص۵۳۸؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹.
البته این، خود، کفران نعمت خداوند است.
[۲۰] تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.

برخی باور دارند به سان مواردی که تارک نماز کافر شمرده شده، برای نکوهش سرسختانه ترک حج، از آن به کفر تعبیر شده است.
[۲۱] جوامع الجامع، ج۱، ص۱۹۲؛ الکشاف، ج۱، ص۳۹۰؛ التحریر و التنویر، ج۳، ص۱۶۹.
شماری نیز کفر را به انکار استطاعت از سوی شخص مستطیع تفسیر کرده‌اند.
[۲۲] تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۵-۷۱۶.



در روایات گوناگون، از جمله روایت نبوی، ترک حج نکوهش و از آن منع شده است تا جایی که بر پایه برخی از آن‌ها، تارک حج کافر است
[۲۳] الخصال، ص۴۵۱؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۴۹.
و چنین فردی یا کسی که آن را به تاخیر‌اندازد تا حج را از دست دهد، مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در روز قیامت یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد.
[۲۴] من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۸؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۴؛ سنن الدارمی، ج۲، ص۲۸-۲۹.


بر پایه روایات، از شفاعت پیامبر(ص) ناکام است و بر حوض کوثر راه نمی‌یابد.
[۲۵] تنبیه الغافلین، ص۵۵۴.
برخی این حکم را نیز به دلیل انکار وجوب حج از سوی تارک دانسته‌اند؛ زیرا اگر کسی به وجوب آن باور داشته باشد، نباید در انجامش مسامحه ورزد و کوتاهی در انجام حج نشانگر بی ‌اعتقادی به اصل وجوب حج است
[۲۶] الوافی، ج۱۲، ص۲۵۱.
و از این رو، چنین کسی یهودی یا نصرانی می‌میرد.
برخی روایات، تارک حج را از مصداق‌های زیانکارترین مردم در آیه (سوره کهف، آیه۱۰۳)
[۲۷] عوالی اللئالی، ج۲، ص۸۶.
و مصداق گمراه و کور در آیه (سوره اسراء، آیه۷۲) دانسته‌اند که برای دیدن یکی از واجباتِ الهی کور شده است
[۲۸] الکافی، ج۴، ص۲۶۹، ح۲؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۵؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۴.
و به سبب این نابینایی، در روز قیامت نیز نابینا برانگیخته می‌گردد و از مصداق‌های آیه (سوره طه، آیه۱۲۴) دانسته می‌شود.
[۲۹] الکافی، ج۴، ص۲۶۹؛ التهذیب، ج۵، ص۱۸؛ عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۶.
آیه (سوره منافقون، آیه۱۰) در روایات اهل بیت(ع)
[۳۰] من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۰؛ نک: تفسیر قمی، ج۲، ص۳۷۰.
و نیز ابن عباس
[۳۱] سنن الترمذی، ج۵، ص۹۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۳۰.
به معنای تاسف خوردن و آرزوی بازگشت تارک حج در هنگام مرگ، تفسیر شده است.


افزون بر حج واجب، بر ادای حج و عمره مستحب نیز بسیار تاکید شده؛ به گونه‌ای که بر شخص مکلف مستحب است پس از حج واجب، هر سال به حج مشرف شود و اگر نتواند، هر پنج سال یک بار حج را تکرار کند. در روایات، ترک حج مستحب در پنج سال پیاپی
[۳۲] من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۹۸.
و نیز قصد بازنگشتن به مکه
[۳۳] الکافی، ج۴، ص۲۷۰؛ التهذیب، ج۵، ص۴۴۴.
مکروه دانسته شده است.
[۳۴] منتهی المطلب، ج۲، ص۸۸۲؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۰؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۵۷؛ .

بر پایه برخی روایات، هیچ رفتار شایسته و انفاق مستحبی، جایگزین حج نیست و هر انفاقی هر چند فراوان، نمی‌تواند پاداش حج از دست رفته را جبران کند.
[۳۵] الکافی، ج۴، ص۲۵۸.
گویا به سبب سختی‌های سفر حج، برخی انفاق در راه خدا را جایگزین حج می‌پنداشتند. امام صادق(ع) ضمن تکذیب سخنان واعظی که صدقه دادن و انفاق مستحب را برتر از حج مستحب خوانده بود، این‌گونه نگاه را مایه تعطیلی حج دانسته و حج مستحب را برترین انفاق شمرده است.
[۳۶] علل الشرائع، ج۲، ص۴۵۳.

با این حال، اگر روی آوردن به انفاق و برآوردن نیازهای مؤمنان، موجب تعطیلی حج نگردد، انفاق در راه خدا برتر دانسته شده است.
[۳۷] سیمای حج، ص۵۹.
از امام معصوم روایت شده است: «اگر هزینه زندگی خانواده‌ای مسلمان را بپردازم، برایم محبوب‌تر از آن است که هفتاد حج بگزارم.»
[۳۸] الکافی، ج۴، ص۲؛ ثواب الاعمال، ص۱۴۱.



افزون بر پاداش‌های اخروی حج، روایات بیان می‌دارند که حج‌گزاری فقر را می‌زداید و نیازهای دنیوی را برآورده می‌سازد
[۳۹] نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
و با ترک حج، هیچ خیر دنیوی به دست نمی‌آید
[۴۰] الکافی، ج۴، ص۲۷۰؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۵.
و هر کس که حج را به سبب حاجتی دنیوی ترک ‌کند، هرگاه حاجیان از حج بازگردند، او هنوز به مقصود خود نرسیده است.
[۴۱] من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۰، ۴۲۰؛ الدر المنثور، ج۱، ص۲۱۱.

روایات ضمن نهی از ترک حج، بازداشتن دیگران از حج یا تاخیر افکندن در حج آنان را مایه دچار شدنش به گرفتاری و بیماری دانسته‌اند.
[۴۲] من لا یحضره الفقیه، ص۱۵۸.

از دیدگاه روایات، حج از جنبه فردی، مایه پاکسازی گناهان حج‌گزار است
[۴۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
و ترک حج که از گناهان بزرگ و موجب فسق به شمار می‌رود،
[۴۴] جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۵؛ مفتاح الکرامه، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸.
محرومیتی است که انسان به سبب گناه به آن مبتلا می‌گردد.
[۴۵] الکافی، ج۴، ص۲۷۰.

در بعد اجتماعی نیز حج مایه استواری دین
[۴۶] نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴.
و پایداری جامعه اسلامی و مسلمانان
[۴۷] الکافی، ج۴، ص۲۷۱.
دانسته شده که عذاب را از امت اسلامی دور می‌کند.
[۴۸] مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴.
از همین رو، روایات
[۴۹] الکافی، ج۴، ص۲۷۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۱۹؛ عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۷.
متروک ماندن کعبه و ترک حج را موجب هلاکت جامعه اسلامی و نزول عذاب الهی که مهلتی برای رهایی از آن نیست،
[۵۰] نهج البلاغه، نامه ۴۷؛ الکافی، ج۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۵.
شمرده‌اند.
به جهت اهمیت اجتماعی حج و آسیب‌های برآمده از ترک عمومی حج، بر پایه روایات، حاکم اسلامی موظف است در صورت تعطیلی حج، مردم را به انجام آن وادار کند و اگر افراد توان مالی نداشته باشند، ایشان را با هزینه بیت المال به حج بفرستد.
[۵۱] الکافی، ج۴، ص۲۷۲؛ الحدائق، ج۱۴، ص۲۳-۲۴؛ علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۶.

کم اعتنایی به حج و تعطیل کردن آن، از رخدادها و فتنه‌های پیش از ظهور حضرت ولی‌ عصر(عج) دانسته شده و سفارش کرده‌اند که در این حال، با تضرّع نزد خداوند، امان از عذاب خواسته شود.
[۵۲] الکافی، ج۸، ص۳۸.



۱. الحدائق، ج۱۴، ص۲۲.
۲. المجموع، ج۷، ص۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۸۴؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، ج۱، ص۲۰۱.
۳. رسائل المرتضی، ج۳، ص۶۲.
۴. القوانین الفقهیه، ص۹۵؛ المجموع، ج۷، ص۷.
۵. نک: ریاض المسائل، ج۷، ص۱۷۴؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۸۷۶؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۶۰.
۶. المقنعه، ص۴۴۸؛ الحدائق، ج۱۴، ص۹۹.
۷. مدارک الاحکام، ج۷، ص۸۲؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۱۳-۳۱۴.
۸. الشرح الکبیر، ج۳، ص۱۸۸؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۱۳-۳۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۷۱-۷۴.
۹. التهذیب، ج۵، ص۱۸؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۴۸؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۸۸.
۱۰. مرآة العقول، ج۷، ص۱۰۳.
۱۱. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۷۱۴؛ روض الجنان، ج۴، ص۴۵۰.
۱۲. زاد المسیر، ج۱، ص۳۰۹.
۱۳. المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۰۸.
۱۴. ؛ الکشاف، ج۱، ص۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۵۳.
۱۵. المواقف، ج۳، ص۵۵۴؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۳۴۲.
۱۶. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.
۱۷. بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.
۱۸. روح المعانی، ج۱، ص۱۱۵؛ المیزان، ج۳، ص۳۵۵؛ نمونه، ج۳، ص۱۸.
۱۹. الکافی، ج۴، ص۲۶۶؛ التبیان، ج۲، ص۵۳۸؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹.
۲۰. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳؛ بحار الانوار، ج۶۹، ص۹۳.
۲۱. جوامع الجامع، ج۱، ص۱۹۲؛ الکشاف، ج۱، ص۳۹۰؛ التحریر و التنویر، ج۳، ص۱۶۹.
۲۲. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۵-۷۱۶.
۲۳. الخصال، ص۴۵۱؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۴۹.
۲۴. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۸؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۴؛ سنن الدارمی، ج۲، ص۲۸-۲۹.
۲۵. تنبیه الغافلین، ص۵۵۴.
۲۶. الوافی، ج۱۲، ص۲۵۱.
۲۷. عوالی اللئالی، ج۲، ص۸۶.
۲۸. الکافی، ج۴، ص۲۶۹، ح۲؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۵؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۴.
۲۹. الکافی، ج۴، ص۲۶۹؛ التهذیب، ج۵، ص۱۸؛ عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۶.
۳۰. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۰؛ نک: تفسیر قمی، ج۲، ص۳۷۰.
۳۱. سنن الترمذی، ج۵، ص۹۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۳۰.
۳۲. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۹۸.
۳۳. الکافی، ج۴، ص۲۷۰؛ التهذیب، ج۵، ص۴۴۴.
۳۴. منتهی المطلب، ج۲، ص۸۸۲؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۰؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۵۷؛ .
۳۵. الکافی، ج۴، ص۲۵۸.
۳۶. علل الشرائع، ج۲، ص۴۵۳.
۳۷. سیمای حج، ص۵۹.
۳۸. الکافی، ج۴، ص۲؛ ثواب الاعمال، ص۱۴۱.
۳۹. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
۴۰. الکافی، ج۴، ص۲۷۰؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۵.
۴۱. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۰، ۴۲۰؛ الدر المنثور، ج۱، ص۲۱۱.
۴۲. من لا یحضره الفقیه، ص۱۵۸.
۴۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
۴۴. جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۵؛ مفتاح الکرامه، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸.
۴۵. الکافی، ج۴، ص۲۷۰.
۴۶. نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴.
۴۷. الکافی، ج۴، ص۲۷۱.
۴۸. مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴.
۴۹. الکافی، ج۴، ص۲۷۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۱۹؛ عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۷.
۵۰. نهج البلاغه، نامه ۴۷؛ الکافی، ج۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۵.
۵۱. الکافی، ج۴، ص۲۷۲؛ الحدائق، ج۱۴، ص۲۳-۲۴؛ علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۶.
۵۲. الکافی، ج۸، ص۳۸.



منبع: منابع()

{{دانشنامه
| آدرس = http://phz.hajj.ir/۴۲۲/۷۴۸۸
| عنوان = ترک حج
| نویسنده = اباذر جعفری
}}
بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
التبیان: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
التحریر و التنویر: ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.)، مؤسسة التاریخ؛
تفسیر ابن ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم) : ابن ابی‌حاتم (م. ۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق؛
تفسیر العیاشی: العیاشی (م. ۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛
تفسیر القمی: القمی (م. ۳۰۷ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق؛
التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛
تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن) : القرطبی (م. ۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛
تنبیه الغافلین باحادیث سید الانبیاء و المرسلین: نصر السمرقندی (م. ۳۷۵ق.)، به کوشش یوسف علی، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۲۱ق؛
تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛
ثواب الاعمال: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، الرضی، ۱۳۶۸ش؛
جوامع الجامع: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ش؛
جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛
الخصال: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
الدر المنثور: السیوطی (م. ۹۱۱ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛
رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق؛
روح المعانی: الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق.)، به کوشش عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش؛
ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۲ق؛
زاد المسیر: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق؛
سنن الترمذی: الترمذی (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛
سنن الدارمی: الدارمی (م. ۲۵۵ق.)، احیاء السنة النبویه؛
سیمای حج و عمره در قرآن و حدیث: محمد محمدی ری‌شهری، ترجمه، محدثی، دار الحدیث، ۱۳۷۹ش؛
الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق؛
علل الشرائع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛
عوالی اللئالی: ابن ابی‌جمهور (م. ۸۸۰ق.)، به کوشش عراقی، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۳ق؛
الفقه علی المذاهب الاربعه: عبدالرحمن الجزیری (م. ۱۳۶۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛
الفقه علی المذاهب الخمسه: المغنیه، بیروت، دار التیار ـ دار الجواد، ۱۴۲۱ق؛
القوانین الفقهیه: محمد ابن جزی الغرناطی (م. ۷۴۱ق.) ؛
الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
الکشاف: الزمخشری (م. ۵۳۸ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق؛
المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.)، دار الفکر؛
المحرر الوجیز: ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ق.)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق؛
مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق؛
مرآة العقول: المجلسی (م. ۱۱۱۱ق.)، به کوشش رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛
مستدرک الوسائل: النوری (م. ۱۳۲۰ق.)، بیروت، آل البیت، ۱۴۰۸ق؛
مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق؛
المعجم الکبیر: الطبرانی (م. ۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛
مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی (م. ۱۲۲۶ق.)، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق؛
المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛
من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، چاپ سنگی؛
المواقف فی علم الکلام: عبدالرحمن احمد الایجی (م. ۷۵۶ق.)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۷ق؛
المیزان: الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق؛
نمونه: مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
نهج البلاغه: صبحی صالح، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۵ق؛
الوافی: الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق.)، به کوشش ضیاء الدین، اصفهان، مکتبة الامام امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۶ق؛
وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.



جعبه ابزار