امام معصوم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام به معنی
پیشوا است که از آن در باب های بسيارى همچون
طهارت،
صلات،
زکات،
خمس،
انفال،
حج،
جهاد،
امر به معروف،
نکاح، ا
طعمه و اشربه،
احیاء موات،
ارث،
قضاء،
حدود،
قصاص و
دیات، از جهات مختلف سخن رفته است.
امام جمع آن
ائمه می باشد و در اطلاقات
فقها در دو مفهوم
عام و
خاص به کار رفته است.
امام در مفهوم عام، عبارت است از حاکم و
ولی مسلمانان (
ولی فقیه)،
امام جمعه و
امام جماعت.
امام در مفهوم خاص بر
انبیا و جانشینان آنان
اطلاق مىشود که از جانب
خداوند متعال داراى منصب والاى
امامت و
ولایت هستند.
امام به این معنا، داراى
ولایت مطلقه در امور
دین و
دنیا و
معصوم از گناه و مصون از هر گونه لغزش، اشتباه و فراموشى و
حجت بر خلق و
خلیفه خداوند در
زمین است.
امام به مفهوم نخست یا به صورت اضافه به کار مىرود- مانند امام جماعت و امام مسلمانان- و یا با
قرینه و چنانچه بدون اضافه و قرینه به کار رود، مراد، معناى خاص آن مىباشد که موضوع این مقاله است و از آن به (
امام عادل) یا (
امام عدل) نیز تعبیر شده است.
شمار امامان معصوم علیهم السلام در
شریعت اسلام دوازده نفر است
که عبارتند از
ابو الحسن،
علی بن ابی طالب ،
امیر مؤمنان ابو محمد،
حسن بن علی ، المجتبى؛ ابو عبد الله،
حسین بن علی ،
سید الشهدا ابو محمد،
علی بن حسین ،
زین العابدین ابو جعفر،
محمد بن علی ،
باقر العلوم ابو عبد الله،
جعفر بن محمد ،
الصادق؛ ابو الحسن،
موسی بن جعفر ،
الکاظم ابو الحسن،
علی بن موسی ،
الرضا ابو جعفر،
محمد بن علی ، التقى الجواد ابو الحسن،
علی بن محمد ،
الهادی ابو محمد،
حسن بن علی ،
العسکری و
امام مهدی منتظر ،
حجة بن الحسن علیهم السلام.
احکام صادر از ائمه علیهم السلام خواه مفاد
قول آنان باشد یا مستفاد از
فعل یا
تقریر ایشان ، به ضرورت مذهب شیعه و اتفاق همه فقها، حجت است.
اعتقاد به امامت و ولایت ائمه علیهم السلام و نیز پیروى از ایشان و اطاعت از دستوراتشان بر همه
مکلفان واجب است.
از شرایط
مرجع تقلید ،
امام جماعت و نیز صحت
عبادت و غیر آن، اعتقاد به امامت امامان است .
محبت به أئمه علیهم السلام واجب، و نشانه
ایمان است.
درود فرستادن بر
پیامبر و
آل او در
تشهد نماز،
واجب است.
از آنجا که صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله ملازم با صلوات بر خاندان آن حضرت است، هر جا که صلوات بر آن حضرت واجب باشد- مانند
خطبه نماز جمعه- صلوات بر آل او نیز به تبع، واجب خواهد بود و در مواردى که
مستحب است- مانند هنگام
ذکر نام آن حضرت- صلوات بر آل او نیز مستحب مىباشد .
آیات و
روایات بسیارى بر عظمت و جلالت اهل بیت علیهم السلام تصریح دارد و فقها بر اساس آن فروعى را در بابهاى مختلف ذکر کردهاند، از قبیل
۱. حرمت
مس اسامى امامان بدون
طهارت به
قول مشهور.
۲. کراهت
استنجا به قول مشهور با دستى که در آن انگشترى مزین به نام أئمه باشد؛ در صورتى که
نجس نشود و گرنه
حرام است
۳. الحاق
مشاهد مشرفه به
مساجد در حرمت دخول
جنب و نجس کردن آنها و وجوب فورى
ازاله نجاست از آنها
و نیز فضیلت نمازگزاردن در آنها، بلکه افضل بودن نماز در آنها از مساجد.
۴. کراهت
تقدم بر قبور امامان در نماز بنابر قول منسوب به مشهور، بلکه کراهت تساوى با قبر بنابر قول برخى. قول مقابل، حرمت تقدم یا مساوات است.
گرامى داشت یاد و نام امامان آباد کردن مشاهد أئمه با ساختن،
تعمیر و تجدید بناى آنها
و ذکر و نشر فضائل ایشان
مستحب است.
زیارت قبور امامان و حزن و اندوه و گریستن بر
مصائب وارد بر ایشان به ویژه مصائب
ابا عبد الله الحسین علیه السلام مستحب است.
آداب ویژهاى براى زیارت قبور امامان وارد شده که رعایت آنها براى زائر مستحب است
.
فقها در باب حج، بابى با عنوان (باب
المزار) براى بیان این موضوع اختصاص دادهاند.
برخى نیز کتاب مستقلى در این خصوص نوشتهاند، مانند (
کامل الزیارات) نگاشته ابو القاسم،
جعفر بن محمد بن قولویه قمی و (المزار) نگاشته ابو عبد الله،
محمد بن مکی معروف به
شهید اول.
توسل به أئمه علیهم السلام به
نص آیه شریفه (وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ)
که به درخواست
وسیله براى توجه به سوى خداوند امر شده است، امرى
راجح و مطلوب است.
تبرک به ایشان نیز که از مقربان درگاه الهى و از هر نوع پلیدى
پاک هستند، امرى محبوب و پسندیده است.
در فقه به مواردى از تبرک اشاره شده است؛ از جمله
۱. ا
ستحباب تبرک جستن به
مشاهد مشرفه امامان.
۲. استحباب
تبرک جستن به نامهاى امامان با نوشتن آنها بر
کفن و
جریدتین(۱۹)
و
نامگذاری فرزندان به نام آنان.
۳. استحباب
نقل جنازه به مشاهد مشرفه به جهت تبرک.
۴. استحباب تبرک جستن به
تربت امام حسین علیه السلام
ادعاى
الوهیت و خدایى أئمه علیهم السلام و یا اعتقاد به استقلال یا شراکت آنان با خداوند در آفریدن و روزى دادن، حرام، بلکه موجب کفر است
دشمنى و کینه نسبت به أئمه علیهم السلام که از آن به (
نصب) تعبیر شده است، حرام، بلکه موجب
کفر و
نجاست فرد
ناصبی است
دشنام دادن به امامان علیهم السلام،
حرام و
کشتن دشنام دهنده در صورت
امکان، واجب است،
لیکن در این که نفس ناسزاگویى هر چند منشأ آن نصب نباشد، موجب
ارتداد و
نجاست مىشود یا در صورتى که نشأت گرفته از دشمنى باشد، اختلاف است
از آنجا که منصب امامت همچون
نبوت، منصبى الهى است و زمام آن به دست خداوند است، برخى فقیهان، الحاق مدعى امامت را به مدعى نبوت در وجوب کشتن وى، بىوجه ندانستهاند.
پذیرش سخن امامان علیهم السلام در آنچه
خبر مىدهند، بدون
بینه واجب است و
سوگند دادن آنان
جایز نیست.
به قول مشهور میان
قدما،
دروغ بستن بر أئمه موجب
بطلان روزه مىشود؛ هر چند
مشهور متأخران، آن را نپذیرفتهاند.
أئمه علیهم السلام همانند پیامبر صلى الله علیه و آله داراى ولایت مطلقهاند و به استناد (النبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)
از هر کسى نسبت به تصرفات مربوط به وى سزاوارترند.
بخشى از مسئولیتها و احکام به عنوان امامان علیهم السلام مطرح شده که به طور اجمال براى فقهاى واجد شرایط در زمان غیبت نیز ثابت است ،این شئون عبارتند از
وجوب عینى نماز جمعه
و نماز عید
فطر و
قربان مشروط به
حضور امام علیه السلام است.
امام در صورت حضور بر سر
جنازه، در
اقامه نماز بر میت از همه اولى است.
در زمان
حکومت امام علیه السلام پخش
زکات میان مستحقان توسط مالک بدون
اذن امام بنا بر قول تعدادى از فقها جایز نیست.
اگر امام زکات مال کسى را بخواهد، پرداخت آن واجب است.
بر امام واجب است هر سال افرادى را براى گرفتن و گرد آوردن زکات به اطراف بلاد اسلامى گسیل کند؛ البته در صورتى که تحصیل زکات متوقف بر آن باشد.
براى این افراد نیز، پخش زکات بین مستحقین بدون
اذن امام جایز نیست.
به قول مشهور، خمس به شش سهم تقسیم مىشود. سه سهم آن بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله از آن امام علیه السلام است که از آن به سهم امام تعبیر مىشود و تصرف در آن بدون اذن امام جایز نیست. در زمان حضور امام، پرداخت تمامى خمس به وى واجب است، لیکن در زمان غیبت، در چگونگى آن اختلافاتى وجود دارد
انفال، ملک رسول خدا صلى الله علیه و آله و پس از ایشان،
ملک امام علیه السلام است که هرگونه
مصلحت دانست در آن تصرف مىکند و تصرف دیگران در آن بدون اذن امام
جایز نیست
مشروعیت
جهاد ابتدایی و نیز
وجوب آن، مشروط به وجود امام یا کسى است که امام او را براى
جهاد گمارده است
.
جهاد با
باغیان در صورت فراخوانى امام، واجب است.
در صورتى که جهاد به اذن امام باشد، خمس
غنایم ى که به دست مجاهدان اسلام مىافتد باید پرداخت شود و چنانچه بدون اذن باشد، همه آنها جزء
انفال به شمار مىرود و ملک امام است
امام یا
نایب ایشان مىتواند به عموم
کفار یا برخى از آنان بر حسب مصلحت یا عدم مفسده،
امان دهد.
قرارداد
ذمه و صلح توسط امام یا نایب او بسته مىشود.
قضاوت، مستلزم
تصرف در
جان،
مال و
آبروی افراد است، از این جهت، نوعى
ولایت به شمار مىرود. این ولایت براى پیامبر صلى الله علیه و آله و امام علیه السلام ثابت است و تصدى منصب
قضاوت براى دیگران جز با نصب
خاص یا
عام یا
اذن از سوى ایشان
جایز نیست.
اقامه حدود تنها در صلاحیت امام یا منصوب از جانب امام است
تعزیر نیز از شئون امام و
نایب او مىباشد، بلکه به قول مشهور،
امر به معروف و
نهی از منکر در صورتى که متوقف بر وارد کردن
جراحت یا
کشتن مرتکب منکر باشد، مشروط به
اذن امام است.
امام مىتواند در مواردى مجرمى را
عفو کند مانند موارد
تعزیر و نیز موارد ثبوت حدى که از
حقوق الله است و به
اقرار ثابت شده است، نه به عنوان
بینه.
از دیگر شئون امام جواز
اقطاع(واگذاری زمین یا منافع حاصل از آن) به هر نحوى که صلاح بداند، مىباشد.
اگر کسى بمیرد و و
ارثی نداشته باشد، اموال او از آن امام خواهد بود؛ زیرا امام
وارث بىوارثان است
کسى که
کشته شود و
ولی دم نداشته باشد، امام ولى دم او و اختیار
قصاص قاتل یا گرفتن
دیه از وى، به دست او است.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۸۳.