• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تشبیه و تنزیه (کلام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَشْبیهْ وَ تَنْزیه، دو اصطلاح در علوم حدیث، علم کلام و از مهم‌ترین مباحث عرفانی بوده و ناظر بر آن است که اگر تصور ما از ذات، صفات و افعال خداوند، هم‌چون انسان باشد، معتقد به تشبیه شده‌ایم و اگر ویژگی‌های انسانی را از خداوند سلب کنیم، به تنزیه گراییده‌ایم.



تشبیه در لغت به معنای مانند کردن چیزی به چیز دیگر، و تنزیه دور ساختن و مبرا دانستن است.
[۱] تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ۷۹۵-۷۹۶، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.

در اصطلاح علم کلام، مانند کردن خداوند به آفریده‌هایش در ذات، صفات و افعال را «تشبیه»، و منزه‌ساختن او از ویژگی‌های آفریده‌ها و هر آن چیزی که از ساحت متعال او مبرا ست، «تنزیه» می‌نامند.
[۲] تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۸۰۵، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
[۳] تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۴۳۵-۱۴۳۶، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
[۴] جرجانی، علی، التعریفات، ج۱، ص۸۱، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۵] جرجانی، علی، التعریفات، ج۱، ص۹۳، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
اگر چه واژۀ «آفریده» مفهومی عام دارد و همۀ موجودات را در برمی‌گیرد، ولی در بحث صفات الاهی، آفریده معادل انسان به کار رفته است و شامل موجودات دیگر نمی‌شود.
[۶] EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.

معتقدان به تشبیه را در علم کلام و بنا بر رای اهل عقل، «مشبِّهه»، و کسانی را که به تنزیه باور دارند، بنا بر نظر اهل سنت، «معطِّله» می‌خوانند
[۷] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۴۱۱-۴۱۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۸] ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۳، ص۳۷۳، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
[۹] EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.

از آن‌جا که مفهوم تشبیه و تنزیه در کلام اسلامی، ناظر بر تصویر ذهنی مؤمنان از خداوند است، بحث صفات یکی از مهم‌ترین مباحث کلامی به شمار می‌آید؛ از این‌رو، آغاز این بحث را می‌توان به نحوی، مبدای برای تاریخ پیدایش علم کلام اسلامی دانست.
[۱۰] ابن‌خلدون، مقدمة، ج۱، ص۳۶۳ بب‌، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۱] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۸۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
نمی‌توان تصور کرد که چنین مفاهیم کلیدی درون دینی که مهم‌ترین مناقشات کلامی را موجب شده است، مفاهیمی بیگانه از متن قرآن کریم باشد.

از این رو، برای یافتن بستر پیدایش این دو واژه، نخست باید از متن آغاز کرد و از دیگر سو، باید در نظر داشت که توجه‌ شایان مسلمانان به ‌احادیث منسوب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کنار قرآن، به عنوان مکمل تفسیری آن، کاربرد این دو واژه، خصوصاً مفاهیم متضمن تشبیه را تثبیت و تقویت کرده است.
[۱۲] EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.



در قرآن کریم، آیات تشبیهی هم‌چون «یَدُاللّهِ فَوْقَ اَیْدیهِم» در کنار آیاتی هم‌چون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» که آشکارا خداوند را از آفریده‌هایش منزه ساخته است، به چشم می‌خورد و این معنا موجب شده است تا مسلمانان همواره در هنگام رجوع به قرآن، در بحث اسماء و صفات الاهی، از نظر مفهوم و مصداق دچار پرسش باشند.
[۱۵] عسلی، خالد، جهم بن صفوان و مکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۳-۷۴، بغداد، ۱۹۶۵م.

گستردگی زبان عربی از نظر کثرت معانی و تعابیر به کار رفته در مورد واژگان یکسان، به نوبۀ خود، به اختلاف تفاسیر، حتی در میان اهل فن نیز دامن می‌زد
[۱۶] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۳-۷۴، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۷] ابن‌قتیبه، عبدالله، تاویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۶-۳۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۸] زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۷۹ بب‌، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
اختلاف نظر یاد شده بر دو ساحت وجود شناختی و معنا شناختی ناظر بود.


در ساحت وجود شناختی، مؤمنان در پی یافتن آن بودند که صفاتی هم‌چون دانا و توانا که در قرآن برای خداوند آمده، آیا مستلزم وجود هستی‌هایی چون دانش و توانایی در کنار ذات خداوند است، یا خیر؟ و در جنبۀ معناشناختی نیز این پرسش مطرح بود که الفاظ و عباراتی از قرآن که معنایی انسان‌وار برای خداوند ارائه می‌کنند، چگونه باید تلقی گردند؟ از این رهگذر، گروه‌هایی از مسلمانان بر مبنای نوع تلقی خود از این صفات تمایز یافتند، گروه‌هایـی که از معنای عرفـی صفـات و در نتیجـه از انسـان ـ شکلی‌گری فاصله می‌گرفتند و گروه‌هایی که این فاصله را می‌کاستند.

از آن‌جا که اظهار نظرهای فرقه شناختی درون جهان اسلام در طول تاریخ عاری از موضعی دربارۀ صفات باری نبوده، نام‌گذاری‌های صورت‌گرفته ‌دربارۀ این‌گروه‌ها و گرایش‌ها هم نام‌گذاری‌های بی‌طرفانه نبوده است.
[۱۹] Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۸.

فاصله گرفتن از معنای عرفی صفات و پرهیز از انسان ـ شکلی‌گری، از سوی‌ موافقان‌ این گرایش، «تنزیه»، یعنی تنزیه‌ باری از صفات مخلوقات شمرده شده است و پیروان آن «اهل التوحید» یا «اهل التنزیه» نامیده می‌شدند. در حالی که مخالفان این گروه، گرایش آنان را «تعطیل»، یعنی «تعطیل صفات باری»، و پیروان چنین گرایشی را «معطله» می‌نامیدند
[۲۰] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۳، ص۷، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۲۱] بخاری، محمد، خلق افعال العباد، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش عبدالرحمان عمیره، ریاض، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
که تعبیری نکوهش‌گرانه بود.

فهم عبارات ناظر بر صفات الاهی در نصوص دینی بر پایۀ معنای عرفی و روی آوردن به انسان شکلی‌گری، از سوی موافقان این گرایش، «اثبات صفات»، و پیروان آن «مثبته» نامیده می‌شدند، در حالی که از سوی مخالفان، چنین گرایشی «تشبیه»، یعنی تشبیه خداوند به مخلوقات انگاشته شده است و پیروان آن «مشبّهه» خوانده می‌شدند که تعبیری گزنده بود. بدین‌ ترتیب، اصطلاح بحث از اثبات و تعطیل، به زبان هواداران «اثبات صفات» یا صفاتیه، همان بحثی است که به زبان مخالفانشان، تشبیه و تنزیه خوانده می‌شد.
[۲۲] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.


در سده‌های آغازین تاریخ اسلام، مؤمنان بر مبنای ظاهر آیات و روایات تشبیهی، در کنار شیوۀ صحابه و تابعین، در چگونگی رویارویی با قرآن، عمدتاً گرایشی کاملاً نص‌گرایانه داشتند و بر مبنای همین دیدگاه، در رویارویی با آیاتی که صورتی انسان‌وار از خداوند ارائه می‌کردند، آنها را بر مبنای ظاهر آن تفسیر، و در بحث صفات، از الگوی تشبیهی پیروی می‌کردند. از سوی دیگر، وجود صورت‌بندی‌های کاملاً تشبیهی از خداوند، نزد ادیان دیگر هم‌چون یهودیت و مسیحیت که با مسلمانان تعامل نزدیکی داشتند،
[۲۳] Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۱۲-۱۳۳.
در کنار تفسیرهای حدیثی که با رویکرد روایی از روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، بر مبنای ساختار تشبیهی پرداخته شده بودند، این الگوی تشبیهی، تقویت می‌شد.‌
[۲۴] مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، ۲۰۰۲م.

قرآن صریحاً مؤمنان را از این‌که خداوند را به آفریده‌هایش مانند کنند، بر حذر داشته، و تعبیر «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» را برای او به کار برده است، اما گسترش دیدگاه تشبیهی، هم بر مبنای تعدد آیه‌های متضمن تشبیه و هم ساختار ذهنی انسان در تمایل به انسان‌وار ساختن موجودات، باعث شد که آیه‌های تنزیهی کمتر مورد توجه قرار گیرند؛ بدین‌سان، رویکرد تشبیهی الگوی غالب مؤمنان در تصویر ذهنی خداوند بود، تا این‌که جهمیه با ساختار الاهیاتی خاص خود، تصویر تازه‌ای را از خدا مطرح کردند و بر مبنای آن، معتقدان به دیدگاه تشبیهی را بر سبیل دشنام، «مشبِّهه» خواندند.‌
[۲۵] حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.



در حقیقت تاریخ زایش این واژه که پیامدهای چشم‌گیری در تاریخ کلام اسلامی در پی داشته، و دسته‌بندی‌های مهمی را موجب شده، با مطرح شدن دیدگاه جهمیه قرین است.‌
[۲۶] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۸-۲۰، بغداد، ۱۹۶۵م.

بر این پایه، به نظر می‌رسد که به رغم آیه‌های تنزیهی قرآن، انسان‌وار قلمداد کردن خداوند، در دورۀ پیش از بر آمدن جهمیه، قبحی را که پس از آن در میان مسلمانان برانگیخته بود، در پی نداشته است، زیرا تا پیش از آن، در میان داده‌های موجود تاریخی، نقد تشبیه به چشم نمی‌خورد.‌
[۲۷] ابن‌تیمیه، احمد، درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.


اگر چه تعبیرهایی چون «اهل تشبیه» و به دنبال آن، «مشبهه»، واژه‌هایی بود که جهمیه منحصراً به رویکرد اهل سنت سلف، خصوصاً اهل حدیث و حشویه، در رجوع به قرآن و احادیث، و در بحث صفات الاهی، اطلاق کردند
[۲۸] حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
[۲۹] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۳۰] فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
اما تعبیر «تشبیه» و «معتقدان به تشبیه»، متضمن رده‌بندی‌ای است که طیف بسیار وسیع‌تری از اهل سنت سلف را در بر می‌گیرد. به عبارت دیگر، تشبیه در ذات، دارای لایه‌های متفاوتی است که از تشبیه صرف تا تشبیه در سایۀ تنزیه را شامل می‌شود.
در وهلۀ نخست، گروهی از مؤمنانی قرار دارند که در رجوع به نص، و در پرتو روایات تشبیهی، ظاهرگرایی را تا به آن‌جا رساندند که از خداوند تصویری کاملاً انسانی ارائه دادند، تا آن‌جا که به جسمانیت خدا معتقد شدند و برای او ویژگی‌ها و‌اندام‌هایی همانند انسان در نظر گرفتند؛ این‌ اندیشه را «تشبیه صرف» نامیده‌اند.
[۳۱] ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
[۳۲] ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.
با وجود این‌که در کتاب‌های کلامی برای معتقدان به این دیدگاه، اصطلاح کلی «اهل تشبیه صرف» به کار برده‌اند، اما این گروه نیز دارای طیف‌های متنوع و متفاوتی هستند.
هشام بن حکم و داوود جواربی، در رده‌بندی مربوط به تشبیه صرف، مقام نخست را دارند. اینان خداوند را جسم (در مفهوم دقیق کلمه) می‌انگاشتند. در این میان، داوود جواربی تا آن‌جا پیش رفته بود که غیر از ریش و‌ اندام تناسلی، هر‌ اندامی را برای خدا اثبات می‌کرد.
[۳۳] مهنا، امیر و علی خریس، جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة، ج۱، ص۲۱۶-۲۱۹، بیروت، ۱۹۹۲م.
[۳۴] ابن‌قتیبه، عبدالله، تاویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۳۵] ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
[۳۶] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱-۳۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۳۷] مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۰۳، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه.
[۳۸] اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، ج۱، ص۱۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۳۹] ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۳۹، بیروت، ۱۳۹۱ق.

کرامیه، اصحاب محمد بن کرام طیف دیگری بودند که برای خداوند جسمانیتی همراه با حد، نهایت و جهت قائل شدند. آنان اظهار می‌کردند که گفته‌ها، اراده و ادراکات خداوند از عالم، اعراضی هستند که در وجود او حدوث می‌یابند؛ از این رو، خداوند محل حوادث است. ایشان چنان در تشبیه فرورفته بودند که بر مبنای آیۀ «الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»، در چگونگی استوای خداوند بر عرش و کرسی بحث می‌کردند.
[۴۱] فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۷، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
[۴۲] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۸ بب‌، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۴۳] شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۳ بب‌، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م.
[۴۴] ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۲۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ -۱۳۸۴ق.

مقاتل بن سلیمان متکلم دیگری بود که همچون محمد بن کرام، چنان در ظاهر آیات بر مبنای حسیات توقف کرده بود که برای خداوند جسمانیتی همراه با‌ اندام‌های انسانی قائل شد. او معتقد بود که خداوند دارای گوشت، خون و تمامی‌ اندام‌های انسانی، همچون دست، صورت و چشم است، ولی با این حال، معتقد بود که نه چیزی شبیه خداوند است، نه خداوند شبیه موجودی.
[۴۵] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۶۰، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۴۶] حکمی، حافظ، معارج القبول بشرح سلم الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش محمد ابوعمر، ۱۹۹۰م.
[۴۷] ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
[۴۸] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۴۹] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۵۰] ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۲، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
[۵۱] ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۷، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
[۵۲] ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.

بحث از مقولۀ جسمانیت در دیدگاه تشبیهی و مفهوم آن در مباحث کلامی، چنان حائز اهمیت بود که برای قائلان و منکران آن، بر مبنای چگونگی تلقیشان در درون طیف یکسان نیز، دسته‌بندی‌های گوناگونی ایجاد کرد؛ چنان که عده‌ای از ایشان برای جسم، معنایی متفاوت از معنای متعارف آن در نظر گرفتند و آن را مترادف موجود دانستند و بدین‌سان، از عوارض جسم نامیدن خداوند رهایی یافتند.
برخی دیگر در برابر کسانی که برای خدا قائل به جسمانیت بودند، برای دورنشدن از توحید قرآنی و در سایۀ آیات تنزیهی، لفظ جسم را برای خداوند به کار نبردند و از این رهگذر، از ورطۀ جسمانیتی که متضمن لوازمی، چون طول، عرض و عمق که خصوصیات بارز جسم است، و لوازم دیگری همچون مرکب از اعضا بودن را تداعی می‌کرد، از الفاظی چون نور و صورت و نظایر آن استفاده کردند.
[۵۳] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۴-۳۵، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.

بر مبنای همین رویکرد، گروهی از اهل تشبیه، همچون هشام‌ بن حکم اگر چه برای خداوند قائل به جسمانیت بودند و هشام خداوند را به وجب خودش هفت وجب می‌دانست، اما او را «جسم لا کالاجسام» خطاب می‌کرد
[۵۴] ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۵، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
[۵۵] ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.
[۵۶] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱-۳۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۵۷] صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
[۵۸] ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۲۲۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ -۱۳۸۴ق.

از تعبیرهایی از این دست می‌توان چنین نتیجه گرفت که اگر چه مشبِّهۀ خالصه را‌ به‌طور مطلق گروهی تصور می‌کنیم که بر سبیل مماثلت، خدا را به انسان تشبیه می‌کردند، اما ایشان نیز در عین تشبیه، می‌کوشیدند تا از محدودۀ توحید در ذات خارج نشوند. بدین‌سان، در درازنای تاریخ، هر چه جلوتر می‌رویم، توجه به مفاهیم تنزیهی افزایش می‌یابد. در مرحلۀ بعدی از رده‌بندی اهل تشبیه، باید از اهل سنت سلف نام برد که لفظ مشبِّهه به مفهوم خاص کلامی آن، نخستین‌بار توسط جهمیه بر رویکرد ایشان در بحث صفات اطلاق شد.
[۵۹] حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.

هر چند جهمیۀ‌ عقلگرای اهل سنت را اهل تشبیه می‌خواندند، اما اینان با تبیین دیدگاه خود، و بر شمردن تفاوت‌های آشکار دیدگاه خود با آنچه از نظرشان متضمن تشبیه بود، ساحت خود را‌ به‌طور کلی از این اتهام، مبّرا دانستند و آن را تهمتی از طرف جهمیه تلقی کردند.
[۶۰] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۸۸، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۶۱] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۶۲] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۶۳] نجدی، محمد، تعلیقات بر ابطال التاویلات (نک‌: هم‌، ج۱، ص۲۰-۲۵، ابویعلی.
[۶۴] ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱، بیروت، ۱۳۹۱ق.
[۶۵] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۶۶] لالکایی، هبة‌الله، شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة، ج۱، ص۳۲، به کوشش احمد سعد حمدان، ریاض، ۱۴۱۱ق.
[۶۷] ابن‌تیمیه، احمد، الایمان، ج۱، ص۳۸۵، المکتب الاسلامی، ۱۳۸۱ق.
[۶۸] ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۳، ص۳۷۳، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.

رویکرد اهل سنت سلف در بحث صفات وفاداری صرف به نص قرآن و سنت به عنوان بستر اصلی تفکر بود، تا آن‌جا که پرداختن به کلیۀ مباحث اعتقادی را جز آنچه قرآن و سنت مؤید آن بود، مردود می‌دانستند
[۶۹] دارمی، عثمان، «رد الامام الدارمی علی المریسی»، «نقض الدارمی علی المریسی»، عقائد السلف، ص۳۷۹-۳۸۰، به‌کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
[۷۰] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۷۱] فقیهی، علی، تعلیقات بر الاربعین خواجه عبدالله انصاری، ج۱، ص۲۸، مدینه، ۱۴۰۴ق.
[۷۲] فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
[۷۳] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۲۷۳، اسکندریه، ۱۹۶۵م.

بر این مبنا، آنان تفاوت اساسی با روش مشبهۀ صرف در مواجهه با نص نداشتند و می‌توان چنین گفت که اهل سنت سلف نیز مواد بحث را در باب صفات، همچون مشبهۀ خالص صرفاً از نص اخذ می‌کردند و تنها در کیفیت و محدودۀ پرداختن به آن، با ایشان تفاوت داشتند. اهل سنت سلف بر مبنای رویکرد نص‌گرایانۀ خویش تمامی صفات وارد شده در نص قرآن و سنت حتی صفات خبری را که مفهومی کاملاً تشبیهی داشت، به مفهوم واقعی و نه‌مجازی‌ آن اثبات‌می‌کردند و معتقدبودندکه به‌هیچ‌وجه، خواه بر سبیل اثبات یا انکار، مجاز نیستیم تا از محدودۀ نص و روایات خارج شویم.
[۷۴] ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۵، ص۴۳۴، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
[۷۵] ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۵-۴۹، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
[۷۶] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۸-۲۱۰، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۷۷] سیروان، عبدالعزیز عزالدین، تعلیقات بر العقیدة (نک‌: هم‌، ج۱، ص۴۴-۴۵، احمدبن حنبل.
[۷۸] هراس، محمدخلیل، تعلیقات بر شرح القصیدة النونیۀ ابن قیم جوزیه، ج۱، ص۹-۱۰، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۷۹] اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، ج۱، ص۱۵۶-۱۶۶، بیروت، ۱۹۸۳م.

آنان در هنگام رویارویی با هر آنچه از نظر عقلانی، مفهوم و یا مصداق آن بر ایشان قابل درک نبود، با واگذاردن آن به خداوند، خود را از مطرح کردن هر آنچه در شان الوهیت خداوند نیست، مبرا می‌کردند و هرگز از محدودۀ توحید، چنان‌ که‌ شایستۀ اوست، خارج نمی‌شدند
[۸۰] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۸۱] زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۸۲] غزالی، محمد، الجام العوام عن علم الکلام، ج۱، ص۵۴-۵۵، به کوشش محمد معتصم بالله بغدادی، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۸۳] ذهبی، محمد، الاربعین فی صفات رب العالمین، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش عبدالقادر محمد عطا، مدینه، ۱۴۱۳ق.

ایشان معتقد بودند اگر چه بسیاری از صفات خصوصاً صفات خبریه همچون «الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»، «کُلُّ شَیْءِ‌هالِکٌ اِلّا وَجْهَهُ»، «بَلْ یَداهُ مَبْسوطَتانِ» و نظایر این‌ها، مضمونی کاملاً تشبیهی دارند و خداوند «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ء» است، ولی ما موظفیم که تمامی آن‌ها را بدون کم و کاست بپذیریم و به آن ایمان داشته‌ باشیم و هرگز از کیفیت و چگونگی آن حرفی نزنیم، چنان‌که شیوۀ صحابه و تابعان این‌گونه بوده است. بحث نکردن در کیفیتْ فصلی است که شیوۀ ما را از آنچه طریق مشبهه است، جدا می‌سازد
[۸۷] فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
[۸۸] جم‌، احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
[۸۹] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۲۸۴، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۹۰] صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
[۹۱] ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۳-۴۴، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
[۹۲] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۱۳۵، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۹۳] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۹، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۹۴] ابن‌قتیبه، عبدالله، الاختلاف فی اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة، ج۱، ص۲۸-۳۰، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۹۵] جم‌، ابن‌جوزی، عبدالرحمان، دفع شبه التشبیه باکف التنزیه، به‌کوشش محمد زاهدکوثری، قاهره، ۱۴۱۲ق.

بدین‌سان، سلف از نظر هستی شناختی، کلیۀ اسماء و صفات الاهی را به مفهوم واقعی آن اثبات می‌کردند و آن‌ها را مفاهیمی می‌دانستند که نه عین ذات، ‌ بلکه زاید بر آن هستند، ولی از نظر مفهومی و مصداقی، بر خلاف اهل تشبیه‌صرف، صفات خدا را شبیه خلق نمی‌دانستند و کیفیت و ماهیتی متفاوت با صفات مخلوق برای وی در نظر می‌گرفتند و بدین‌سان، خود را از اتهام نگاه انسان‌وار به خداوند مبرا می‌دانستند.
[۹۶] دارمی عثمان، «رد الامام الدارمی علی المریسی»، «نقض الدارمی علی المریسی»، عقائد السلف،ج۱، ص۵۳۳-۵۳۴، به‌کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
[۹۷] ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، ج۱، ص۸۰ - ۱۰۴، به کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره.
[۹۸] آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۳، ص۸۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

آنان به منظور جدا کردن روش خود از شیوۀ مشبهۀ‌صرف در بحث صفات، تشبیه را مانند ساختن صفات باری به صفات خلق، آن‌سان که آن‌ها را ماهیتی یکسان لحاظ کنیم، می‌دانستند و به کاربردن صفات تشبیهی را آن‌گونه که مبتنی بر کتاب و سنت باشد و در آن بر تفاوت مفهومی و مصداقی آن تاکید شود، تشبیه تلقی نمی‌کردند.
[۹۹] ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۲۹، به کوشش سید‌جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
[۱۰۰] صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
[۱۰۱] ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۳-۴۴، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
[۱۰۲] ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۱۳۵، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۰۳] ذهبی، محمد، الاربعین فی صفات رب العالمین، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷، به کوشش عبدالقادر محمد عطا، مدینه، ۱۴۱۳ق.

نظر به این‌که نخستین و مناقشه برانگیزترین مسائل در بحث چگونگی تصویر خداوند نزد مؤمنان با آیاتی چون «الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» آغاز شده بود که بر مفهوم و مصداق نشستن خدا بر تخت و چگونگی‌ اش ناظر بود، ایشان برای نفی همانند بودن خدا با آفریده‌ها، موضوع را چنین مطرح می‌کردند: «نشستن قابل فهم، چگونگی‌اش نادانسته، پرسش از آن بدعت، و ایمان به آن واجب است». این جمله به خوبی ساختار الاهیاتی سلف را روشن می‌کند که از یک‌سو با قید نادانسته بودن چگونگی، خود را از اتهام تشبیه دور ساختند و از سوی دیگر با قید بدعت بودن پرسش و‌اندیشه، راه را برای هر گونه‌ تاویل و مداخلۀ عقـل در تفسیر نصّ ــ چنان‌ کـه جهمیه و پس از آن معتزله بر مبنای دیدگاه تنزیهی خود در بحث صفات به آن دست می‌یـازیدند ــ بستنـد.
[۱۰۴] دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۲۸۰، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۱۰۵] زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۱۰۶] ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۰۷] حکمی، حافظ، معارج القبول بشرح سلم الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶، به کوشش محمد ابوعمر، ۱۹۹۰م.
[۱۰۸] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۲۷۳، اسکندریه، ۱۹۶۵م.

سلف در یک دوگانگی آشکار، و در مواجهه با رویکرد تنزیهی اهل عقل از یک سو هرگونه تاویل متن و خارج شدن از معنای ظاهری آیات ناظر بر مفهوم تشبیهی را نفی کردند و از سوی دیگر در بسیاری از موارد خصوصاً در آیۀ «... مایَکونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ اِلّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ...» و آیۀ «... نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ» ــ که ناظر بر حضور عـام خداوند در تمامی مکان‌ها بنـا بر نظر جهمیـه است ــ معتقد شدند که مفاد آیاتی از این دست، متشابه است و باید آن‌ها را بر اساس آیات محکم تاویل نمود؛ از این‌رو، گفتند که بنا بر آیۀ «... خَلَقَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضَ فی سِتَّةِ اَیّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ» و آیۀ «الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» و پاره‌ای از احادیث چون «ینزل الله (عزّوجلّ) کل لیلة الی السماء الدنیا» ــ بر خلاف نظر جهمیه ــ خداوند بر روی عرش و در آسمان هفتم جای دارد، نه در تمامی مکان‌ها. از این گذشته، این دوگانگی زمانی آشکارتر می‌شود که رویکرد مالک بن انس را در مواجهه با اتهام تشبیه در نظر داشته باشیم که معقتد بود اگر ظاهر مستلزم تشبیه‌باشد، مراد نخواهد بود
[۱۱۲] دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۱۳-۱۷، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۱۱۳] احمد بن حنبل، العقیدة، ج۱، ص۴۵، روایت ابوبکر خلال، به کوشش عبد العزیز عزالدین سیروان، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۱۴] احمد بن حنبل، العقیدة، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۳، روایت ابوبکر خلال، به کوشش عبد العزیز عزالدین سیروان، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۱۵] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۲-۳۳، مدینه، ۱۹۷۵م.
[۱۱۶] زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۱۱۷] ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

در مرتبۀ بعدی تقسیم‌بندی از طرفداران تشبیه باید از ابوالحسن اشعری (ه‌ م) بنیان‌گذار فرقۀ اشاعره (ه‌ م) و به تبع وی، از تفکر اشاعرۀ پس از او سخن گفت.
اشعری در تعریف و تبیین صفات به عنوان بستر اصلی دیدگاه ناظر بر بحث تشبیه و تنزیه همچون سلف تمامی صفات را چنان‌که در نص و روایات به آن پرداخته شده است، برای خداوند اثبات می‌کرد و صفات را وجودهای حقیقی می‌پنداشت که نه عین ذات، بلکه زاید بر آن هستند و این زیادت را لازمۀ جدایی صفات از ذات خداوند می‌دانست که لحاظ نکردن آن، به منزلۀ یکسان‌انگاری ذات او با وجودهایی چون حیات، علم و امثال آن بود
[۱۱۸] اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۶۲-۶۶، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
[۱۱۹] اشعری، علی، اللمع، ج۱، ص۱۴، به کوشش جوزف مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.
[۱۲۰] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۸-۹، مدینه، ۱۹۷۵م.
[۱۲۱] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۲۲] بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۴۵- ۵۴۸، بیروت، ۱۹۷۱م.

اشعری در تبیین وجود حقیقی صفات و رد اتهام انسان‌وار ساختن خداوند بر مبنای اثبات حقیقی صفات برای خداوند، معتقد بود صرف نامیدن خداوند به صفاتی که آفریده‌ها به آن متصف هستند، مستلزم تشبیه خداوند به انسان نیست، زیرا هیچ اشتراک معنوی میان مدلول این الفاظ وجود ندارد (اصول، ص۶۲-۶۳).
اشعری در برابر نظر تنزیهی جهمیه که صفات را تنها الفاظی فارق از وجود حقیقی تصور می‌کردند،
[۱۲۳] صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۹-۴۵۰، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
معتقد بود در عالم شاهد، عالِم کسی است که دارای علم است و از سوی دیگر، عدم اتصاف خداوند به صفتی مستلزم اثبات ضد آن برای او ست، بنابراین مقدمات، برای برکنار ماندن از اتصاف خداوند به صفات نقص باید بگوییم: صفات الزاماً وجودهایی حقیقی هستند که در عین یکسانی در لفظ، از نظر ماهیت متفاوت‌اند
[۱۲۴] ابن‌فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۶۳-۶۷، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۱۲۵] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۲۶] بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱، بیروت، ۱۹۷۱م.

اشعری در دستگاه الاهیاتی خود برای عقل موضوعیت قائل بود و در هنگام رویارویی با صفات خبریه، اقرار آن را سمعاً و فهم آن را عقلاً میسر می‌دانست. از این رو، در صفات خبری به تاویل دست می‌زد و خشم و خرسندی خدا را به معنای اراده می‌گرفت و نشستن برتخت را به گونه‌ای تفسیر می‌کرد که مستلزم جسمانیت نباشد و معتقد بود که نشستن قبل از آفرینش‌عرش صورت گرفته، و نشستن صفت آسمان است و نه خداوند. او به همین منوال آمدن خدا را در آیۀ «وَ جاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفّاً صَفّاً»، مستلزم حرکت نمی‌دانست و از این رهگذر، در تاویل صفات خبریه، از موضع سلفیه آشکارا فاصله‌گرفت‌
[۱۲۸] اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۷۰-۷۱، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
[۱۲۹] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۰-۳۱، مدینه، ۱۹۷۵م.
[۱۳۰] زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۸- ۲۰۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۱۳۱] زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۷۹، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۱۳۲] زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۸۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۱۳۳] قاسمی، جمال‌الدین، تاریخ الجهمیة و المعتزلة، ج۱، ص۵۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

اشاعره رفته رفته با عنایت بیشتری به تنزیه می‌اندیشیدند. غزالی معتقد بود اگر چه بسیاری از موضوعات طرح شده در الاهیات از دسترس عقل به دور است و ما لزوماً در این موارد باید تابع نص و روایات باشیم، با این حال عقل ابزاری معرفت‌زاست، تا آن‌جا که در زمان اختلاف میان حکم عقل و نقل، عقل مقدم است و از این لحاظ با نظر اشعری در تقدم بلاشرط نقل مخالف بود
[۱۳۴] غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۶۴، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۳۵] غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۱۰۰، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۳۶] غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۱۳۳، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۳۷] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۳، بیروت، ۱۹۸۳م.
و بر این اساس، در بحث صفات هر جا که رویکرد نص‌گرایانه با مبادی عقلی در تعارض بود، با در نظر گرفتن ملاحظات خاص، بر کنار نگاه داشتن ایشان از تفکر، تفسیر و تاویل آیات، نص را به سود عقل تاویل می‌کرد؛ چنان‌ که در بحث مکانمندی خدا، استقرار خدا در آسمان، مراد آن را تنها علومقام و تعظیم خداوند می‌دانست و این رویکرد را در تمامی صفات و روایات ناظر بر تشبیه اعمال می‌کرد.
[۱۳۸] ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

غزالی که درصدد بود تا به هیچ روی از مبادی سلف در بحث صفات عدول نکند و در عین حال از اتهام تشبیه که سلف به واسطۀ نگاه ظاهرگرای خود به آن منتسب بودند نیز دور باشد، در تفسیر آیات و روایات تشبیهی چون «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ»، «یَخافونَ رَبَّهُم مِنْ فَوْقِهِم»،
«ان الله خلق آدم علی صورته» و «انی رایت ربی فی احسن صورته» اگر چه معانی متضمن تشبیه را نفی می‌کرد، ولی به هیچ روی مفهوم دیگری را جایگزین آن نمی‌کرد و تنها به این استدلال بسنده می‌نمود که نگاه انسان‌وار به خداوند در شان و استحقاق او نیست. این وضعیت گویای چالشی است که اهل سنت عموماً به رغم کوشش خود در ارائۀ معنی‌شناسی آیات تشبیهی، با آن مواجه بودند.
[۱۴۱] موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۷، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۴۲] غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۵۴-۶۰، بیروت، ۱۹۸۸م.
این رویکرد همان چیزی بود که بعدها توسط ابن‌تیمیه و شاگردانش به عنوان تخطی اشاعره از مبادی اهل سنت و جماعت مطرح شد.
[۱۴۳] ابن‌تیمیه، احمد، مجموعة تفسیر، ج۱، ص۳۸۶، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.

بحث قـابل توجه دیگـر در الاهیات غزالی، نگاه او به معنی ـ شناسی صفاتی چون رؤیت، کلام و نظایر آن به عنوان ویژگیهای انسان‌واری است که برای خداوند بر شمرده می‌شد. وی‌ به‌طور مثال در بحث کلام معتقد بود که درک کلام خدا تنها از عهدۀ کسی برمی‌آید که همچون موسی (علیه‌السّلام)، مخاطب مستقیم آن کلام واقع شده باشد. از آن‌جا که آنچه ما به عنوان کلام خدا با آن مواجه هستیم، صرف کلماتی است که درک آن تنها بر اساس مبادی ذهنی ما که برگرفته از عینیتهای خارجی است، صورت می‌گیرد و از سوی دیگر کلام خدا به هیچ روی شبیه دیگر مسموعات مالوف بشری نیست، نمی‌توانیم به درک اصیل و مطابق با واقعی از کلام خدا دست یابیم.
در طیف مقابل اهل تشبیه که همگی ــ اگر چه با شدت و ضعف ــ صورتی تشبیهی از خدا ارائه می‌کردند، بایـد از بنیان‌گذار رویکرد کلام عقلانی و به تبع آن الاهیات تنزیهی، جهم بن صفوان (ه‌ م) نام برد که آغازگر دیدگاه جدیدی در تاریخ علم کلام اسلامی بود. او از طریق سامان‌بخشیدن به میراثی که از طریق جعد بن درهم (ه‌ م) به وی رسیده بود،
[۱۴۴] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۲-۷۳، بغداد، ۱۹۶۵م.
چه در ورود‌ اندیشه‌های عقلانی به حوزۀ الاهیات و چه در نوع نگرش به متن مقدس و منتقل کردن آن به تفکر اعتزالی، واسطۀ پی‌ریزی الاهیات جدیدی بود که سال‌ها‌ اندیشۀ غالب سیاسی دینی اسلام شد.
[۱۴۵] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۷- ۳۵۸، اسکندریه، ۱۹۶۵م.

این عقل‌گرایی که در سنت سلف روا نبود، زاییدۀ تفسیر جدیدی بود که در پرتو‌ اندیشه‌های فلسفی خصوصاً فلسفۀ دورۀ یونانی مآبی و نوافلاطونی ــ هم در شکل تفکر خالص فلسفی و هم مدرسی شدۀ آن ــ که از طریق مسیحیان و مناظرات ایشان وارد فرهنگ اسلامی شد، صورت پذیرفت
[۱۴۶] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۵۰-۵۱، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۱۴۷] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۵۷-۶۰، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۴۸] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۹- ۷۸، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۴۹] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۵، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۵۰] EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.

بدین سان، مدل الاهیاتی نصّ‌گرا جای خویش را به مدل الاهیاتی فلسفی داد که هم در چگونگی تصویر خدا و هم‌ معناشناختی صفات او تغییری اساسی ایجاد کرد. بر این اساس، الگوی تشبیهی از خداوند که در پرتو نگاه نص‌گرایانه و احادیث مبتنی بر تشبیه تقویت می‌شد، با حضور عقل به سمت معقول کردن تصویر خداوند، و به تبع آن، تنزیه ذات او از هر آنچه در پرتو سنت شکلی انسان‌وار یافته بود، کشانده شد. گویا در درازنای زمان، خداشناسی فلسفی آرام آرام عناصر تنزیهی خویش را به خداشناسی کلامی تحمیل کرد.
[۱۵۱] Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۹.

جهم بر مبنای تاویل عقلانی متن، و الاهیات فلسفی شده، خدا را ذاتی خالی ازصفات ازلی‌تصور می‌کرد. وی براین‌مبنا، هرآنچه نـزد اوشائبـۀ شباهت‌ میـان خالق و مخلوق را تداعـی می‌کرد ــ همچون صفاتـی کـه در ظاهر قرآن برای او ذکـر شده بـود ــ از ساحت خدا نفی می‌نمود و معتقد بود خدا وجودی است که هیچ صفت مشترکی را با مخلوق برنمی‌تابد و هیچ معرفتی جز بر سبیل تخمین از او نمی‌توان داشت، زیرا که او «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ء» است.
[۱۵۲] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، مدینه، ۱۹۷۵م.
[۱۵۳] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۷، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۵۴] ابن‌قیم جوزیه، محمد، مختصر الصواعق المرسلة، ج۱، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
جهم بر مبنای همین آیه و تفسیر آن تعریفی جدید از ذات و صفات الاهی ارائه کرد و تصویری تنزیهی از خداوند ترسیم نمود که قرابت چندانی با آفریده‌هایش نداشت و تنها واجد صفات فعل همچون قادر و فاعل بود.
[۱۵۵] نادر البیرنصری، اهم الفرق الاسلامیة، ج۱، ص۴۱-۴۳، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۱۵۶] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۸، مدینه، ۱۹۷۵م.
او هنگام رویارویی با آیات تشبیهی، آنها را به مفهوم مجازی و نه حقیقی در نظر می‌گرفت و برخلاف اهل سنت، میان اشتراک لفظ و اشتراک معنی تفاوتی قائل نبود.
[۱۵۷] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۵۸] ملطی، محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۹۳- ۱۳۸، دمشق، ۱۹۴۹م.

جهم بر این مبنا، نظر سلفیه را در باب تفاوت ماهوی میان اشتراک در لفظ و معنا که در باب صفات مشترک میان خدا و مخلوق موضوعیت داشت و سلف بدان باور داشتند، رد می‌کرد
[۱۵۹] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۶۰] نادر، البیرنصری، فلسفة المعتزلة، ج۱، ص۷۱-۷۲، اسکندریه، ۱۹۵۰م.
[۱۶۱] هراس، محمدخلیل، تعلیقات بر شرح القصیدة النونیۀ ابن قیم جوزیه، ج۱، ص۱۰، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۱۶۲] ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، ج۱، ص۸۰-۱۰۴، به کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره.
[۱۶۳] اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۷۰-۷۱، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
نتیجۀ منطقی چنین رویکردی تنزیهی، نفی کلام خداوند به عنوان صفتی از صفات پروردگار بود. جهم معتقد بود از آن‌جا که کلام صفتی است نیازمند‌اندام برای سخن گفتن و این‌ اندام به علت عدم تشابه میان خالق و مخلوق، در هر شکل آن از خداوند منتفی است، پس به واقع نمی‌توان از متکلم بودن خدا سخن گفت
[۱۶۴] احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، ج۱، ص۶۱-۷۲، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
[۱۶۵] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۶۶] دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۷۱-۷۲، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۱۶۷] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۷، مدینه، ۱۹۷۵م.
جهم از نظر وجود‌شناسی غیر از صفت خلق، فعل و قدرت، تمامی، اسماء و صفات مشترک میان خدا و انسان دربارۀ خداوند را نفی، و در صفات خبری چون دست، چهره و مانند آن، معانی مجازی برای آن‌ها تعریف کرد.
[۱۶۸] احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، ج۱، ص۶۱-۷۲، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
[۱۶۹] اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۰-۳۱، مدینه، ۱۹۷۵م.

اگر چه از جهم به عنوان تنزیهی‌ترین فرد در بحث صفات یاد می‌شود،
[۱۷۰] ابن‌تیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
[۱۷۱] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۵، بغداد، ۱۹۶۵م.
ولی با نگاهی عمیق‌تر به الاهیات عقلانی آشکار می‌شود که در میان پیروان این نحله نیز کسانی از هر دو طیف تعدیل یافته و تنزیهی‌تر وجود دارند، چنان که گروهی از ایشان تنزیه را به آن‌جا رساندند که خداوند را وجودی تلقی کردند که خواه بر سبیل اثبات و خواه انکار، صفت و لفظی برای او بار نمی‌توان کرد؛ و او متعلق معرفت در هر شکلی از آن واقع نمی‌شود، او وجودی است که نه نور است، نه سمع، نه بصر، نه معرفت و نه توهم.
[۱۷۲] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۹۰-۲۰۲، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۷۳] ملطی، محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۹۳-۹۴، دمشق، ۱۹۴۹م.

معتزله به عنوان پیروان‌ اندیشه‌های جهمیه خصوصاً در بحث صفات همچون ایشان الگویی تنزیهی از خداوند ارائه کردند و هر نوع مشابهت میان خالق و مخلوق را در صفت، ماهیت و افعال منکر شدند.
[۱۷۴] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۱۷۵] عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۷، بغداد، ۱۹۶۵م.
[۱۷۶] قاسم بن ابراهیم رسی، «اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۹۸-۹۹، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمدعماره، دارالهلال، ۱۹۷۱م.

ایشان بر مبنای تعریف خویش از خداوند به عنوان وجودی واحد و ازلی و بر مبنای آیۀ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ء» تصویری از او ارائه کردند که بیش از الگوی کلامی، به الگوی فلسفی نزدیک بود؛ چنان که حتی قائل شدن به صفات قدیم را برای خداوند، به سبب این‌که آن‌ها در الوهیت و قدمت با ذات شریک می‌شوند، نفی کردند و آن‌ها را تنها تصوراتی انسانی و ذهنی از هستی او که ماهیتاً غیرقابل درک‌اند، دانستند و از این رو، صفات را مفاهیم و وجودهای حقیقی نپنداشتند
[۱۷۷] معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۷۸] عماره، محمد، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیة، ج۱، ص۵۰ بب‌، بیروت، ۱۹۸۸م.
[۱۷۹] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۳-۴۵، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۱۸۰] قاسم بن ابراهیم رسی، «اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۱۰۳-۱۱۰، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمدعماره، دارالهلال، ۱۹۷۱م.

وجودشناسی معتزله را می‌توان در رویکرد تنزیهی آن از خداوند چنین تعریف کرد که اثبات صفات برای خداوند نزد ایشان تنها به معنای نفی اوصاف نقص برای خداوند بوده است.
[۱۸۱] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۸۲] بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۲۰۸، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۱۸۳] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.

جریان دیگری در درون تفکر اعتزالی خصوصاً معتزلیان متاخر دیده می‌شود که به نظر می‌رسد با طیف‌ اندیشه‌ورزان متقدم ایشان از هر دو جنبۀ وجود شناختی و معنا شناختی متفاوت است؛ این گرایش پس از آن پدید آمد که مفهوم «معانی» معمر، و پس از آن‌ اندیشۀ «احوال» به وسیلۀ ابوهاشم جبایی به وجود آمد. شاید بتوان این تحول را بازگشتی به تفکر اثباتی اهل سنت در بحث صفات و نگاه‌ تشبیهی و انسان‌وار به خداوند تلقی کرد.
بر خلاف عامۀ معتزله که برای خداوند صفات وجودی را اثبات نمی‌کردند، معمر با طرح این‌ اندیشه که صفاتْ معانی‌ای در ذات خداوند هستند که اگر چه اعتباراتی ذهنی‌اند، اما منشا انتزاع آن‌ها ذات خداوند است، عملاً از‌ اندیشۀ یکسانی ذات و صفات و نفی وجود حقیقی صفات خارج شد و برای صفات وجودهای حقیقی اثبات کرد.
[۱۸۴] معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۵- ۹۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۸۵] شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۵، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م.
[۱۸۶] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۸۷] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۱۹، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
[۱۸۸] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۱۸۹] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۴۸۷- ۴۸۸، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۱۹۰] Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۰.

ابوهاشم جبایی نیز پس از او، با طرح‌ اندیشۀ «احوال»، همین‌ مسیر را طی کرد و به حوزۀ اثباتی صفات قدم نهاد و صفات را احوالاتی وجودی ‌دانست که با منشا انتزاع مستقل از ذات، در ذات خداوند موجود هستند
[۱۹۱] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۵۰، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۱۹۲] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۸۲-۸۳، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۱۹۳] معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۷- ۹۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۹۴] بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۳۴۰، بیروت، ۱۹۷۱م.
نک‌: ه‌ د، احوال). این رویکرد جدید بازگوکنندۀ گرایش معکوس از نگاه تنزیهی به تصویر خداوند نزد اهل عقل به نگاه انسان‌وار اهل سنت و جماعت بود.
در نقطۀ مقابل‌ اندیشۀ اثباتی معمر و جبایی، عباد بن سلیمان با طرح الاهیات شدیداً تنزیهی خود، تصوری از خداوند ارائه کرد که تا قبل از آن در کلام اسلامی سابقه نداشت. نگاه عباد به خداوند و تصویری که از او باز می‌آفریند، از مرزهای‌ اندیشه‌ورزان اعتزالی بسی فراتر رفته است، تا آن‌جا که درک آن حتی در بستر‌ اندیشه‌های تنزیهی خالی از پیچیدگی نیست.
خدای عباد چنان بر کنار و دور از آفریده‌هاست که حتی لفظ موجود را برنمی‌تابد، و چندان «غیر» است که به کار بردن این لفظ، تعالی و غیریت او را خدشه‌دار می‌سازد: «الله غیر لا کالاغیار». عباد چنان به پیراستن کامل خداوند از هر آنچه شائبۀ نزدیکی با آفریده‌ها را تداعی می‌کرد، پایبند بود که به کار بردن هر لفظی را ــ خواه به سبیل اثبات و خواه نفی ــ انکار می‌کرد و معتقد بود که نه تنها نمی‌توان لفظ و صفتی را برای او تعریف کرد، بلکه حتی نمی‌توان همچون معتزله، این الفاظ را به معنای استعاری آن تفسیر نمود، زیرا از نظر او، خداوند امری چنان دیگر است که حتی تعبیرهایی چون «ذات» یا «نفس» را نمی‌توان دربارۀ او به کار برد.
[۱۹۵] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۱۹۶] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۱۹۷] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
[۱۹۸] اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۱۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.


شیعه جریان فکری دیگری است که در بحث صفات باید از آن نام برد؛ اما بجز طیف تشبیه‌گرای شیعه دو جریان اصلی کاملاً متفاوت در درون شیعه وجود داشت که هر یک بر مبنای معرفت‌شناسی ویژۀ خود نگاه تنزیهی در باب صفات الاهی داشتند.
بررسی منابع تاریخی و کلامی روشن می‌سازد که با شکل‌گیری فرقۀ زیدیه (ه‌ م) به پیشوایی زید بن علی (علیه‌السّلام) و تاثیرپذیری ایشان از‌اندیشه‌های اعتزالی هم عصرشان، خصوصاً واصل بن عطاء، جریانی در درون شیعه رخ نمود که منجر به شکل‌گیری تشیع معتزلی شد که آمیزه‌ای از‌اندیشه‌های علوی و تفکر عقلانی معتزلی بود.
[۱۹۹] نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
از این‌رو، بر مبنای معرفت‌شناسی و الاهیات تنزیهی معتزله، در کنار نگاه تنزیهی امامان شیعه (علیه‌السّلام) به خداوند،
[۲۰۰] ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۳۱- ۸۱، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.
[۲۰۱] ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۹۷-۱۰۲، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.
علمای شیعه نیز در بحث صفات از الگوی تنزیهی پیروی نمودند و هر آنچه نشانی از یکسانی ذات باری با مخلوقاتش را تداعی می‌کرد، نفی کردند؛ تفاوت قابل طرحی میان‌اندیشۀ ایشان و معتزله در بحث صفات نمی‌توان یافت.
[۲۰۲] اشمیتکه، زابینه،‌ اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ج۱، ص۱۷۲-۲۰۰، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد، ۱۳۷۸ش.
[۲۰۳] طوسی، محمد، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ج۱، ص۴۹-۷۰، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۲۰۴] McDermott، M J، The Theology of Al، Shaikh al، Mufid، Beirut، ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۳-۱۵۰.
[۲۰۵] نوبختی، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸-۶۰، به کوشش علی اکبر ضیائی، قم، ۱۴۱۳ق.

اندیشه‌های شاخص شیعۀ متمایل به اعتزال را می‌توان در متکلمان ایشان همچون شیخ مفید، علامۀ حلی و شیخ طوسی بازجست که با استفاده از میراث امامان (علیه‌السّلام) و‌اندیشه‌های عقلانی، ساختار نظام‌مند تفکرات شیعه را سامان بخشیدند. رویکرد مهم دیگر در میان شیعه، دیدگاه اخباریان است که با وفاداری خاص خود به میراث ائمه (علیه‌السّلام) و استفاده از‌اندیشه‌های ایشان خواه در قالب حدیث و خواه در قالب تفکرات کلامی بازگوکنندۀ نگاه نقل‌گرای شیعه بودند.
در این طیف آنچه بسیار قابل توجه است، نگاه کاملاً تنزیهی است که ایشان با استناد به روایات امامان (علیه‌السّلام) و نص صریح به آن باور داشته‌اند، تا آن‌جا که جز در پاره‌ای موارد، با نگاه متفکران تنزیهی، اعم شیعه و اعتزالی، تفاوتی چندان نداشتند و حتی آیات و روایات تشبیهی را بر پایۀ استناد به نص و نه به عقل ــ چنـان‌ کـه معتزله بـه‌آن ‌مبـادرت کرده بودند ــ تـاویـل می‌کردند.
[۲۰۶] مفید، محمد، تصحیح الاعتقاد، به کوشش هبة‌الدین شهرستانی، قم، ۱۳۶۳ق.
این نظر خدشه‌ای در نسبت دادن دیدگاه تشبیهی به شیعه وارد می‌کند که پیش‌تر به آن اشاره شد. از این گذشته، می‌توان در روایات امامان شیعه (علیه‌السّلام) نقد تند ایشان را به تشبیه‌گرایانی چون هشام بن حکم و هشام بن سالم جوالیقی به روشنی یافت
[۲۰۷] ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۹۷-۱۰۲، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.



(۱) آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲) ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ -۱۳۸۴ق.
(۳) ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، بیروت، ۱۳۹۱ق.
(۴) ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۵) ابن‌بابویه، محمد، التوحید، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.
(۶) ابن‌تیمیه، احمد، الایمان، المکتب الاسلامی، ۱۳۸۱ق.
(۷) ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
(۸) ابن‌تیمیه، احمد، درء تعارض العقل و النقل، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۹) ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
(۱۰) ابن‌تیمیه، احمد، مجموعة تفسیر، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
(۱۱) ابن‌تیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۲) ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
(۱۳) ابن‌جوزی، عبدالرحمان، دفع شبه التشبیه باکف التنزیه، به‌کوشش محمد زاهدکوثری، قاهره، ۱۴۱۲ق.
(۱۴) ابن‌خلدون، مقدمة، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۱۵) ابن‌فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۱۶) ابن‌قتیبه، عبدالله، الاختلاف فی اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۱۷) ابن‌قتیبه، عبدالله، تاویل مختلف الحدیث، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۸) ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۹) ابن‌قیم جوزیه، محمد، مختصر الصواعق المرسلة، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۰) ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
(۲۱) احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
(۲۲) احمد بن حنبل، العقیدة، روایت ابوبکر خلال، به کوشش عبد العزیز عزالدین سیروان، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۳) اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۲۴) اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، مدینه، ۱۹۷۵م.
(۲۵) اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
(۲۶) اشعری، علی، اللمع، به کوشش جوزف مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.
(۲۷) اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
(۲۸) اشمیتکه، زابینه،‌اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد، ۱۳۷۸ش.
(۲۹) بخاری، محمد، خلق افعال العباد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، ریاض، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۳۰) بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۳۱) تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
(۳۲) جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۳۳) حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
(۳۴) حکمی حافظ، معارج القبول بشرح سلم الوصول الی علم الاصول، به کوشش محمد ابوعمر، ۱۹۹۰م.
(۳۵) دارمی، عثمان، «رد الامام الدارمی علی المریسی»، «نقض الدارمی علی المریسی»، عقائد السلف، به‌کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
(۳۶) دارمی، عثمان، الرد، ۱۹۷۱م.
(۳۷) دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
(۳۸) ذهبی، محمد، الاربعین فی صفات رب العالمین، به کوشش عبدالقادر محمد عطا، مدینه، ۱۴۱۳ق.
(۳۹) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۴۰) ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، به کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره.
(۴۱) زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
(۴۲) زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۴۳) سیروان، عبدالعزیز عزالدین، تعلیقات بر العقیدة (نک‌: هم‌، احمدبن حنبل).
(۴۴) شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
(۴۵) شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م.
(۴۶) صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
(۴۷) طوسی، محمد، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۴۸) عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، بغداد، ۱۹۶۵م.
(۴۹) عماره، محمد، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیة، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۵۰) غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۵۱) غزالی، محمد، الجام العوام عن علم الکلام، به کوشش محمد معتصم بالله بغدادی، بیروت، ۱۹۸۵م.
(۵۲) فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
(۵۳) فقیهی، علی، تعلیقات بر الاربعین خواجه عبدالله انصاری، مدینه، ۱۴۰۴ق.
(۵۴) قاسم بن ابراهیم رسی، «اصول العدل و التوحید»، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمدعماره، دارالهلال، ۱۹۷۱م.
(۵۵) قاسمی، جمال الدین، تاریخ الجهمیة و المعتزلة، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۵۶) قرآن کریم.
(۵۷) لالکایی، هبة‌الله، شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة، به کوشش احمد سعد حمدان، ریاض، ۱۴۱۱ق.
(۵۸) معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ریاض، ۱۴۰۹ق.
(۵۹) مفید، محمد، تصحیح الاعتقاد، به کوشش هبة‌الدین شهرستانی، قم، ۱۳۶۳ق.
(۶۰) مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، ۲۰۰۲م.
(۶۱) مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه.
(۶۲) ملطی، محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، دمشق، ۱۹۴۹م.
(۶۳) موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۶۴) مهنا، امیر و علی خریس، جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۶۵) نادر البیرنصری، اهم الفرق الاسلامیة، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۶۶) نادر البیرنصری، فلسفة المعتزلة، اسکندریه، ۱۹۵۰م.
(۶۷) نجدی، محمد، تعلیقات بر ابطال التاویلات (نک‌: هم‌، ابویعلی).
(۶۸) نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
(۶۹) نوبختی، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، به کوشش علی اکبر ضیائی، قم، ۱۴۱۳ق.
(۷۰) هراس، محمدخلیل، ابن تیمیة السلفی، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۷۱) هراس، محمدخلیل، تعلیقات بر شرح القصیدة النونیۀ ابن قیم جوزیه، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۷۲) EI۲.
(۷۳) McDermott، M J، The Theology of Al-Shaikh al-Mufid، Beirut، ۱۹۸۶.
(۷۴) Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶.


۱. تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ۷۹۵-۷۹۶، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
۲. تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۸۰۵، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
۳. تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۴۳۵-۱۴۳۶، به کوشش اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
۴. جرجانی، علی، التعریفات، ج۱، ص۸۱، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۵. جرجانی، علی، التعریفات، ج۱، ص۹۳، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۶. EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.
۷. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۴۱۱-۴۱۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۸. ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۳، ص۳۷۳، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
۹. EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.
۱۰. ابن‌خلدون، مقدمة، ج۱، ص۳۶۳ بب‌، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۱. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۸۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۲. EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.
۱۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۱۴. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۵. عسلی، خالد، جهم بن صفوان و مکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۳-۷۴، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۶. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۳-۷۴، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۷. ابن‌قتیبه، عبدالله، تاویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۶-۳۰، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۸. زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۷۹ بب‌، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۹. Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۸.
۲۰. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۳، ص۷، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۲۱. بخاری، محمد، خلق افعال العباد، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش عبدالرحمان عمیره، ریاض، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
۲۲. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۲۳. Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۱۲-۱۳۳.
۲۴. مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، ۲۰۰۲م.
۲۵. حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
۲۶. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۸-۲۰، بغداد، ۱۹۶۵م.
۲۷. ابن‌تیمیه، احمد، درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۲۸. حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
۲۹. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، ۱۹۸۳م.
۳۰. فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
۳۱. ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
۳۲. ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.
۳۳. مهنا، امیر و علی خریس، جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة، ج۱، ص۲۱۶-۲۱۹، بیروت، ۱۹۹۲م.
۳۴. ابن‌قتیبه، عبدالله، تاویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۳۵. ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
۳۶. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱-۳۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۳۷. مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۰۳، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه.
۳۸. اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، ج۱، ص۱۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
۳۹. ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۳۹، بیروت، ۱۳۹۱ق.
۴۰. طه/سوره۲۰، آیه۵.    
۴۱. فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۷، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
۴۲. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۸ بب‌، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۴۳. شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۳ بب‌، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م.
۴۴. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۲۲۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ -۱۳۸۴ق.
۴۵. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۶۰، بغداد، ۱۹۶۵م.
۴۶. حکمی، حافظ، معارج القبول بشرح سلم الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش محمد ابوعمر، ۱۹۹۰م.
۴۷. ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش سید جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
۴۸. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۴۹. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۵۰. ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۲، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
۵۱. ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۷، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
۵۲. ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.
۵۳. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۴-۳۵، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۵۴. ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة فی تاسیس بدعهم الکلامیة، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۵، به کوشش عبدالرحمان بن قاسم، مکه، ۱۳۹۲ق.
۵۵. ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰، بیروت، ۱۳۹۱ق.
۵۶. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱-۳۳، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۵۷. صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸-۴۴۹، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
۵۸. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۲۲۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ -۱۳۸۴ق.
۵۹. حاکم، محمد، شعار اصحاب الحدیث، ج۱، ص۹، به کوشش صبحی سامرائی، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
۶۰. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۸۸، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۶۱. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۶۲. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۱۰۱، بیروت، ۱۹۸۳م.
۶۳. نجدی، محمد، تعلیقات بر ابطال التاویلات (نک‌: هم‌، ج۱، ص۲۰-۲۵، ابویعلی.
۶۴. ابن‌ابی‌العز، شرح العقیدة الطحاویة، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱، بیروت، ۱۳۹۱ق.
۶۵. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۶۶. لالکایی، هبة‌الله، شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة، ج۱، ص۳۲، به کوشش احمد سعد حمدان، ریاض، ۱۴۱۱ق.
۶۷. ابن‌تیمیه، احمد، الایمان، ج۱، ص۳۸۵، المکتب الاسلامی، ۱۳۸۱ق.
۶۸. ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۳، ص۳۷۳، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
۶۹. دارمی، عثمان، «رد الامام الدارمی علی المریسی»، «نقض الدارمی علی المریسی»، عقائد السلف، ص۳۷۹-۳۸۰، به‌کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۷۰. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۷۱. فقیهی، علی، تعلیقات بر الاربعین خواجه عبدالله انصاری، ج۱، ص۲۸، مدینه، ۱۴۰۴ق.
۷۲. فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
۷۳. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۲۷۳، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۷۴. ابن‌تیمیه، احمد، مجموع فتاوی، ج۵، ص۴۳۴، به کوشش عبدالرحمان بن محمد قاسم نجدی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
۷۵. ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۵-۴۹، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
۷۶. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۸-۲۱۰، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۷۷. سیروان، عبدالعزیز عزالدین، تعلیقات بر العقیدة (نک‌: هم‌، ج۱، ص۴۴-۴۵، احمدبن حنبل.
۷۸. هراس، محمدخلیل، تعلیقات بر شرح القصیدة النونیۀ ابن قیم جوزیه، ج۱، ص۹-۱۰، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
۷۹. اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، ج۱، ص۱۵۶-۱۶۶، بیروت، ۱۹۸۳م.
۸۰. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۸۱. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۸، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
۸۲. غزالی، محمد، الجام العوام عن علم الکلام، ج۱، ص۵۴-۵۵، به کوشش محمد معتصم بالله بغدادی، بیروت، ۱۹۸۵م.
۸۳. ذهبی، محمد، الاربعین فی صفات رب العالمین، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش عبدالقادر محمد عطا، مدینه، ۱۴۱۳ق.
۸۴. طه/سوره۲۰، آیه۵.    
۸۵. قصص/سوره۲۸، آیه۲۸.    
۸۶. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۸۷. فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ج۱، ص۶۶، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
۸۸. جم‌، احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۸۹. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۲۸۴، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۹۰. صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
۹۱. ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۳-۴۴، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
۹۲. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۱۳۵، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۹۳. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۲۰۹، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۹۴. ابن‌قتیبه، عبدالله، الاختلاف فی اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهة، ج۱، ص۲۸-۳۰، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۴۹ق.
۹۵. جم‌، ابن‌جوزی، عبدالرحمان، دفع شبه التشبیه باکف التنزیه، به‌کوشش محمد زاهدکوثری، قاهره، ۱۴۱۲ق.
۹۶. دارمی عثمان، «رد الامام الدارمی علی المریسی»، «نقض الدارمی علی المریسی»، عقائد السلف،ج۱، ص۵۳۳-۵۳۴، به‌کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۹۷. ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، ج۱، ص۸۰ - ۱۰۴، به کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره.
۹۸. آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۳، ص۸۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
۹۹. ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۲۹، به کوشش سید‌جمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م.
۱۰۰. صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
۱۰۱. ابویعلی، محمد، ابطال التاویلات لاخبار الصفات، ج۱، ص۴۳-۴۴، به کوشش محمد نجدی، مکتبة الذهبی، ۱۴۱۰ق.
۱۰۲. ابن‌ابی‌یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، ج۲، ص۱۳۵، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
۱۰۳. ذهبی، محمد، الاربعین فی صفات رب العالمین، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷، به کوشش عبدالقادر محمد عطا، مدینه، ۱۴۱۳ق.
۱۰۴. دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۲۸۰، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
۱۰۵. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
۱۰۶. ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۰۷. حکمی، حافظ، معارج القبول بشرح سلم الوصول الی علم الاصول، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶، به کوشش محمد ابوعمر، ۱۹۹۰م.
۱۰۸. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۲۷۳، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۰۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۷.    
۱۱۰. ق/سوره۵۰، آیه۱۶.    
۱۱۱. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۱۱۲. دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۱۳-۱۷، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
۱۱۳. احمد بن حنبل، العقیدة، ج۱، ص۴۵، روایت ابوبکر خلال، به کوشش عبد العزیز عزالدین سیروان، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۱۱۴. احمد بن حنبل، العقیدة، ج۱، ص۱۰۱-۱۱۳، روایت ابوبکر خلال، به کوشش عبد العزیز عزالدین سیروان، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۱۱۵. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۲-۳۳، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۱۶. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
۱۱۷. ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۱۸. اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۶۲-۶۶، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۱۱۹. اشعری، علی، اللمع، ج۱، ص۱۴، به کوشش جوزف مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.
۱۲۰. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۸-۹، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۲۱. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۲۲. بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۴۵- ۵۴۸، بیروت، ۱۹۷۱م.
۱۲۳. صدیق حسن خان، محمدصدیق، ابجدالعلوم، ج۲، ص۴۴۹-۴۵۰، به کوشش عبدالجبار زکار، بیروت، ۱۹۷۸م.
۱۲۴. ابن‌فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۶۳-۶۷، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.
۱۲۵. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۰، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۲۶. بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱، بیروت، ۱۹۷۱م.
۱۲۷. فجر/سوره۸۹، آیه۲۲.    
۱۲۸. اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۷۰-۷۱، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۱۲۹. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۰-۳۱، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۳۰. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۰۸- ۲۰۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۹۶م.
۱۳۱. زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۷۹، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۳۲. زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۸۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۳۳. قاسمی، جمال‌الدین، تاریخ الجهمیة و المعتزلة، ج۱، ص۵۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۳۴. غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۶۴، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۳۵. غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۱۰۰، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۳۶. غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۱۳۳، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۳۷. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۳، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۳۸. ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۴۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۳۹. انعام/سوره۶، آیه۱۸.    
۱۴۰. نحل/سوره۱۶، آیه۵۰.    
۱۴۱. موسی، جلال محمد، نشاة الاشعریة و تطورها، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۷، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۴۲. غزالی، محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، ج۱، ص۵۴-۶۰، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۴۳. ابن‌تیمیه، احمد، مجموعة تفسیر، ج۱، ص۳۸۶، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
۱۴۴. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۲-۷۳، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۴۵. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۷- ۳۵۸، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۴۶. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۵۰-۵۱، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۱۴۷. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۵۷-۶۰، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۴۸. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۹- ۷۸، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۴۹. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۵، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۵۰. EI۲، ج۱۰، ص۳۴۱-۳۴۴.
۱۵۱. Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۹.
۱۵۲. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۵۳. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۷۷، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۵۴. ابن‌قیم جوزیه، محمد، مختصر الصواعق المرسلة، ج۱، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۵۵. نادر البیرنصری، اهم الفرق الاسلامیة، ج۱، ص۴۱-۴۳، بیروت، ۱۹۶۶م.
۱۵۶. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۸، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۵۷. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۵۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۵۸. ملطی، محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۹۳- ۱۳۸، دمشق، ۱۹۴۹م.
۱۵۹. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۶۱-۳۶۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۶۰. نادر، البیرنصری، فلسفة المعتزلة، ج۱، ص۷۱-۷۲، اسکندریه، ۱۹۵۰م.
۱۶۱. هراس، محمدخلیل، تعلیقات بر شرح القصیدة النونیۀ ابن قیم جوزیه، ج۱، ص۱۰، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
۱۶۲. ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، ج۱، ص۸۰-۱۰۴، به کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره.
۱۶۳. اشعری، علی، اصول اهل السنة و الجماعة (رسالة الثغر)، ص۷۰-۷۱، به کوشش محمد سید جلیند، ریاض، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
۱۶۴. احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، ج۱، ص۶۱-۷۲، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۱۶۵. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۶۶. دارمی، عثمان، الرد علی الجهمیة، ص۷۱-۷۲، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، ۱۹۶۰م.
۱۶۷. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۷، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۶۸. احمد بن حنبل، «الرد علی الجهمیة و الزنادقة»، ج۱، ص۶۱-۷۲، عقائد السلف، به کوشش علی سامی نشار، اسکندریه، ۱۹۷۱م.
۱۶۹. اشعری، علی، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۳۰-۳۱، مدینه، ۱۹۷۵م.
۱۷۰. ابن‌تیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
۱۷۱. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۵، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۷۲. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۹۰-۲۰۲، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۷۳. ملطی، محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۹۳-۹۴، دمشق، ۱۹۴۹م.
۱۷۴. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۱۷۵. عسلی، خالد، جهم بن صفوان ومکانته فی الفکر الفلسفی، ج۱، ص۱۶۷، بغداد، ۱۹۶۵م.
۱۷۶. قاسم بن ابراهیم رسی، «اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۹۸-۹۹، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمدعماره، دارالهلال، ۱۹۷۱م.
۱۷۷. معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۱۷۸. عماره، محمد، المعتزلة و مشکلة الحریة الانسانیة، ج۱، ص۵۰ بب‌، بیروت، ۱۹۸۸م.
۱۷۹. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۳-۴۵، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۱۸۰. قاسم بن ابراهیم رسی، «اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۱۰۳-۱۱۰، رسائل العدل و التوحید، به کوشش محمدعماره، دارالهلال، ۱۹۷۱م.
۱۸۱. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۵، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۸۲. بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۲۰۸، بیروت، ۱۹۷۱م.
۱۸۳. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۸۴. معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۵- ۹۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۱۸۵. شهرستانی، عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۵، به کوشش آلفرد گیوم، لندن، ۱۹۳۴م.
۱۸۶. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۰۹-۶۱۲، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۸۷. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۶۱۹، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۱۸۸. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۸۹. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۴۸۷- ۴۸۸، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۹۰. Wolfson، H A، The Philosophy of the Kalam، London etc، ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۰.
۱۹۱. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۵۰، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۱۹۲. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۸۲-۸۳، به کوشش محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
۱۹۳. معتق، عواد، المعتزلة و اصولهم الخمسة، ج۱، ص۹۷- ۹۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۱۹۴. بدوی، عبدالرحمان، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۳۴۰، بیروت، ۱۹۷۱م.
۱۹۵. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۹۶. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۹۷. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۱۱-۵۱۲، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۹۸. اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵۱۶، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م.
۱۹۹. نشار، علی سامی، نشاة الفکر الفلسفی فی الاسلام، اسکندریه، ۱۹۶۵م.
۲۰۰. ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۳۱- ۸۱، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.
۲۰۱. ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۹۷-۱۰۲، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.
۲۰۲. اشمیتکه، زابینه،‌ اندیشه‌های کلامی علامۀ حلی، ج۱، ص۱۷۲-۲۰۰، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد، ۱۳۷۸ش.
۲۰۳. طوسی، محمد، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ج۱، ص۴۹-۷۰، بیروت، ۱۹۸۶م.
۲۰۴. McDermott، M J، The Theology of Al، Shaikh al، Mufid، Beirut، ۱۹۸۶، ج۱، ص۱۳۳-۱۵۰.
۲۰۵. نوبختی، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸-۶۰، به کوشش علی اکبر ضیائی، قم، ۱۴۱۳ق.
۲۰۶. مفید، محمد، تصحیح الاعتقاد، به کوشش هبة‌الدین شهرستانی، قم، ۱۳۶۳ق.
۲۰۷. ابن‌بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۹۷-۱۰۲، به کوشش‌هاشم حسینی تهرانی، قم، ۱۳۹۸ق.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تشبیه و تنزیه»، شماره۵۹۳۷.    



جعبه ابزار