• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفاتیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از مهم‌ترین مباحث خداشناسی در کلام بحث تحلیل صفات نسبت به خداوند است. انحراف در این بحث موجب انحراف از اصل خداشناسی و معرفت به خداوند است. صفاتیه به عنوان مهم‌ترین معتقدین به صفت غیر ذات به انحرافی عمیق از معرفت حقیقی گرفتار شدند. در این نوشتار به بررسی عقاید این فرقه می‌پردازیم.



به تعبیر شهرستانی بسیاری از علماء گذشته را که به اثبات صفات ازلی و صفات خبریه برای خداوند می‌پرداختند صفاتیه گویند. صفات ازلیه مثل علم و قدرت و حیات و اراده و سمع و بصر و کلام و جلال و اکرام وجود و انعام و عزت و عظمت اثبات می‌کردند و نیز صفاتی نیز به عنوان صفات خبریه مثل دست و صورت برای خداوند تعالی اثبات نمودند. چون قدمای اهل حدیث و سنت در اثبات این دو نوع صفات سعی داشتند به صفاتیه معروف شدند. صفاتیه در برابر معتزله بودند که از خداوند نفی صفات می‌کردند، به همین دلیل به معتزله معطله می‌گویند. در نتیجه ماهیت صفاتیه فرقه‌ای در برابر فرق اهل سنت نیست بلکه نشات گرفته از اعتقادی است که عموم اهل سنت به آن معتقد هستند و به همین دلیل تاریخچه این اعتقاد به تاریخ حدیث و کلام اهل سنت باز می‌گردد.


اهل سنت و قدماء اهل حدیث به اینگونه صفات معتقد بودند و به همین دلیل موسس خاصی برای این معتقدات وجود ندارد. عموم عالمان اهل حدیث مانند مالک بن انس و احمد حنبل و سفیان الثوری و داود بن علی الاصفهانی عبدالله بن سعید الکلابی و ابی العباس القلانسی و الحارث بن اسعد المحاسبی و ابوالحسن اشعری از سران صفاتیه هستند. زیرا تمام این افراد مثبت صفات مذکور می‌باشند. به این ترتیب عموم اهل سنت و اهل حدیث، مالکی‌ها و حنابله و اشاعره و فرق مشبهه و کرامیه همگی جزو صفاتیه می‌باشند.


اعتقاد به صفات ازلی و خبری برای خداوند در همه دوران به یک شکل نبوده است. به تعبیری دیگر از اثبات صفات بدون تاویل شروع می‌شود و به تشبیه صرف ختم می‌شود و به نقل شهرستانی، شکل‌گیری عقیده صفاتیه به سه صورت در جامعه اهل سنت پدید می‌آید.ادله‌ای که معمولا صفاتیه برای اثبات صفات خداوند چه در صفات ازلی و فعلی و چه برای صفات خبری- بکار می‌برد عبارتست از ظاهر آیات و روایات (اعم از محکمات و متشابهات قرآن) که می‌توان صفاتیه را به سه گروه تقسیم کرد:

۳.۱ - مرحله اول از صفاتیه

صفاتیه بین صفات ذات و صفات فعل فرقی نمی‌گذاشتند بلکه در هر دو باب به یک شکل سخن می‌راندند، یعنی فقط به اثبات صفت اعم از ازلی و خبری و ذاتی و فعلی پرداخته‌اند. صفات خبریه مثل دست و صورت را برای خداوند اثبات نمودند ولی آنها را تاویل نمی‌کردند و می‌گفتند چون این صفات در شرع (آیات و روایات) وارد شده ما آنها را به اسم صفات خبریه می‌خوانیم.

۳.۲ - مرحله دوم

جماعتی آن صفات را از معنی آنها تاویل می‌نمودند و جماعتی دیگر می‌گفتند که مقتضای عقل به ما چنین می‌فهماند که هیچ چیز به خدای تعالی همانند نیست و هیچیک از مخلوقات به او شباهت ندارد و از این رو یقین حاصل می‌شود که ما از ادراک معنی برخی صفات عاجزیم و نباید در تاویل آنها بکوشیم، زیرا ما مکلف نیستیم که تفسیر این آیات را بدانیم و آنها را تاویل کنیم. مثلا در باب قول خداوند (الرحمن علی العرش استوی) و (خلقت بیدی) و (جاء ربک) و... «قرار یافتن، داشتن دست و آمدن» را که از صفات مخلوق است حقیقتا برای خدا ثابت می‌کنند ولی تشبیه و تاویل را قبول نمی‌کنند. بر خلاف فرقه قبل که دست به تاویل می‌زدند و معتقد به معنایی غیر از معنای ظاهری می‌شوند.

۳.۳ - مرحله سوم

جمعی دیگر از متاخرین صفاتیه گفتند: باید آیات را همانطور که ظاهر آنها حکایت می‌کند، گرفت و بدون تاویل آنها را به شکلی که وارد شده تفسیر کرد و به ماندن در حد ظاهر این معانی اکتفا نمود. این طایفه بر خلاف عقیده اسلاف گرفتار تشبیه صرف شدند. این خطرناک‌ترین مرحله صفاتیه است. گرچه تمام مراحل صفاتیه از حقیقت تشبیه برخوردار است اما لااقل دو گروه اول منکر تشبیه بوده اما گروه سوم از صفاتیه به تشبیه خدا به اشیاء اعتراف دارند.


متکلمین معتزلی که استدلال عقلی را ملاک قضاوت در باب توحید دانسته‌اند با تکیه بر بساطت مطلق ذات و نفی وحدت صفت و موصوف به ذاتی که در واقع فاقد صفات است قائل شده و پس از آن در توضیح و تبیین صفات اعلام شده در کتاب قرآن به تکلف افتاده‌اند. رای آنان درباره علم و قدرت الهی اگر با دقت مورد ارزیابی قرار گیرد مستلزم نفی این صفات می‌باشد. بزرگان این مکتب برای آنکه بدین ملازمه تصریح ننمایند بسیار کوشیده‌اند تا نیابت ذات از صفات را با قالبی منطقی، معقول ارائه نمایند که این مقاله تتبعی است در آثار آنان.

۴.۱ - صفات ازلی

ایشان معتقدند که صفتی مانند: علم و قدرت و حیات و درک و اراده و سمع و بصر و... غیر از ذات باری تعالی است اما ازلی و قدیم هستند. در نتیجه خداوند عالم به صفت علم و قادر به صفت قدرت و... است، زیرا اگر این صفات عین ذات باشند دیگر ماهیت صفت بودن را ندارند در حالی که بالوجدان می‌یابیم خداوند عالم است و علم غیر از خداست. اگر این صفات غیر ذاتی، حادث باشند و ازلی نباشند لازم می‌آید که خداوند قبل از حدوث و ایجاد این صفات، متصف و موصوف به این صفات نباشد، یعنی خدا عالم نباشد و بعد از ایجاد علم، عالم شود و همینطور در صفات دیگر. در نتیجه این صفات از سوئی غیر از ذات خدا و خارج از ذات ولی ازلی و قدیم می‌باشند.

۴.۲ - صفات خبری

صفات مخلوقات مانند صورت و دست و چشم و آمدن و استقرار و صحبت کردن و... در مورد خداوند اثبات می‌شود، زیرا ظاهر آیات و روایات (متشابه) بر ثبوت این صفات دلالت می‌کند اما همانطورکه بیان شد عده‌ای از صفاتیه بعد از اثبات این صفات به تاویل نمی‌پردازند و معتقدند که ما کیفیت این صفات را برای خدا نمی‌دانیم ولی معتقدیم که خداوند این صفات را داراست. این عده با این روش خود را معتقد به تشبیه نمی‌دانستند. یکی از قدماء که به تاویل نپرداخت و به گمان خویش دستخوش تشبیه نشد مالک بن انس است که در باب آیه (الرحمن علی العرش استوی) می‌گفت: معنی استوی معلوم است ولی کیفیت آن معلوم نیست و ایمان به آن واجب و سؤال از آن بدعت است. احمد حنبل نیز همین روش را ادامه داد.
عده‌ای دیگر تاویل را پذیرفته‌اند و با ادله عقلی به تاویل این صفات پرداخته‌اند و عده دیگری ظاهر را حجت می‌دانستند و به تشبیه در این موارد اقرار می‌کردند.


شیعیان در گرداب مسائل کلامی گمراه نشدند بلکه با بیانات روشنگر معصومین هدایت شدند. واضح است که مکتب تشیع هیچگاه به تشبیه در مورد خدا قائل نیست. رد تشبیه از مهمترین مسائل توحیدی است که در این مکتب با بهترین بیان و محکم‌ترین ادله بیان شده است. به همین جهت مکتب اهل بیت (عليهم‌السلام) در رد صفاتیه و عقاید اشتباه و غیر توحیدی عموم اهل سنت می‌باشد. اثبات بدون تشبیه در مکتب اهل بیت (عليهم‌السلام) ردی بر تمام مکاتب مشبهه و مجسمه و صفاتیه است. صفات ازلی و نیز صفات خبری هرگز با توحید سازگاری ندارد و به همین دلیل مکتب اهل بیت (عليهم‌السلام) با رد تشبیه و صفات ازلی و خبری به تبیین صحیح توحید پرداخته است.با برخی روایات توحیدی در رد نظریات صفاتیه آشنا می‌شویم:


۱. امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) فرمودند: تنها او ازلی است و غیر او همه حادث و مخلوقند، فراتر از داشتن صفات مخلوقات و همانندی با آنها است.
۲. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: هیچ چیزی مانند او نیست و او نیز مانند هیچ چیزی نمی‌باشد.
۳. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: خداوند موجودی بر خلاف همه اشیاست.


با این مفاهیم صحیح و حقیقی توحیدی که از مکتب اهل بیت (عليهم‌السلام) بدست می‌آید، می‌توانیم به رد عقاید صفاتیه بپردازیم، زیرا اولا صفات خبری علاوه بر اینکه ظاهرش با توحید منافات دارد باید به معنای صحیحی که با توحید منافات ندارد تاویل شود. اما بطلان صفات ازلی نیز مغایرت داشتن با توحید است، زیرا این صفات ازلی نه مخلوقند نه خالق و همین مقدار برای بطلان این اعتقاد کفایت می‌کند. اما در مکتب اهل بیت (عليهم‌السلام) موضوع صفت بودن علم و قدرت و حیات و... برای خداوند منتفی است و نوبت به این سوال باطل نمی‌رسد که این صفات زائد بر ذات خداوند هستند یا عین ذات خدا می‌باشند بلکه ذات خدا علم و قدرت و حیات و... است و این به معنی صفت ذاتی نیست. عالم و قادر و حی و... اسماء خدا می‌باشند نه صفت و حالت او.
برای آشنائی بیشتر با معارف اهل بیت (عليهم السلام) به کتاب توحید صدوق رحمه الله علیه مراجعه شود.


۱. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۲. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۳. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۴. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۵. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۶۴، قم، مؤسسه دار الهجرة، ۱۴۰۷ ه. ق.    
۶. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۷. الشهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴.    
۸. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، التوحید، ج۱، ص۷۶، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ ه. ق. ۱۳۵۷ ش.    
۹. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، التوحید، ج۱، ص۸۰، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ ه. ق. ۱۳۵۷ ش.    
۱۰. ثقة الاسلام کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۸۱، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ه. ش.    
۱۱. ثقة الاسلام کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۸۳، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ه. ش.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «صفاتیه».    



جعبه ابزار