• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعزیر در نگاه لغت‌شناسان‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعزیر در نگاه لغت‌شناسان‌ از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق و جزا و درباره معنای تعزیر از دیدگاه لغت‌شناسان بحث می‌کند. از دیدگاه لغویین واژه تعزیر در معانی نصرت، منع، تأدیب، ضرب و زدن و... آمده؛ اما آنچه که به بحث ما مربوط می‌شود معانی منفی آن است.



همان گونه که مردم باید در مسائل شرعی، طبق نظریّات کارشناسان دینی و مراجع تقلید، عمل کنند (و این نوع پیروی کردن نه تنها کار ناپسندی نیست، بلکه مورد پذیرش تمام عقلای جهان می‌باشد)، علمای دین نیز در موضوعاتی که تخصّص ندارند نظریّات آگاهان آن امور را می‌پذیرند. بدین جهت برای پی بردن به معنای واژۀ تعزیر، پای سخن دانشمندان لغت‌شناس می‌نشینیم.


ابو القاسم حسین بن محمد بن المفضل، معروف به راغب اصفهانی، در قرن پنجم می‌زیسته، و در اوائل قرن ششم (۲. ۵ ه- ق) وفات یافته است. وی با نوشتن کتاب المفردات خدمت بزرگی به دانشمندان حوزۀ دین، به خصوص مشتاقان قرآن نموده است، و شاید بتوان آن را اوّلین تفسیر موضوعی قرآن شمرد.
وی تعزیر را چنین تفسیر می‌نماید: «التعزیر النصرة مع التعظیم، قال (وَ تُعَزِّرُوهُ- … وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ)، و التعزیر ضرب دون الحد. و ذلک یرجع الی الاوّل فان ذلک تادیب و التادیب نصرة ما. لکن الاوّل نصرة بقمع ما یضره عنه، و الثانی نصرة بقمعه عما یضره. فمن قمعته عما یضره فقد نصرته. و علی هذا الوجه قال صلّی اللّه علیه و آله: انصر اخاک ظالما و مظلوما، قال: انصره مظلوما فکیف انصره ظالما؟ فقال: کفّه عن الظّلم …؛ تعزیر یاری و نصرت همراه با احترام است … و معنای دیگر آن، مجازات کمتر از حدود شرعی است. البتّه معنای دوّم نیز به معنای اوّل بازمی‌گردد؛ زیرا آن هم تادیب همراه با نوعی نصرت و یاری است. تفاوت این دو معنی در این است که در معنای اوّل با قطع آنچه او را می‌آزارد کمکش می‌کنیم، و در معنی دوم با قطع آزارهای او از مردم، به کمکش می‌شتابیم. روایت مذکور اشاره به معنای دوّم دارد.»
از کلام راغب استفاده می‌شود که تعزیر دارای سه معنی است:
الف) نصرت و یاری رساندن، ب) تادیب، ج) ضرب و زدن، و این که معنی سوّم به معنی دوّم، و معنی دوّم به معنی اوّل بازمی‌گردد.
سؤال: چرا این لغت‌شناسان سرشناس و معروف تعزیر را به نصرت و یاری تفسیر کرده است؟
پاسخ: ظاهرا با استفاده از برخی آیات قرآن مجید، این برداشت را نموده؛ زیرا کلمۀ مذکور در سه آیۀ قرآن به معنای نصرت آمده است. توجّه کنید:
اوّل: خداوند متعال در آیۀ ۱۵۷ سوره اعراف، در توصیف مؤمنین می‌فرماید: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی اُنْزِلَ مَعَهُ اُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس کسانی که به او (پیامبر اسلام (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله)) ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.»
دوم: در آیات هشتم و نهم سوره فتح، در وصف پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) می‌خوانیم: «اِنّٰا اَرْسَلْنٰاکَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً• لِتُؤْمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ اَصِیلًا؛ به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم، تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید، و از او دفاع کنید، و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.»
سوم: خداوند متعال در مورد عهد و پیمانی که با بنی اسرائیل بست، می‌فرماید: «وَ لَقَدْ اَخَذَ اللّٰهُ مِیثٰاقَ بَنِی اِسْرٰائِیلَ وَ بَعَثْنٰا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً وَ قٰالَ اللّٰهُ اِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلٰاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکٰاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ …؛ خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم، و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم؛ اگر نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید، و آنها را یاری کنید، …»
در آیات سه‌گانۀ فوق، کلمۀ تعزیر به معنی نصرت و یاری رساندن است، زیرا هیچ تناسبی با معنای دیگر آن (ضرب و تادیب) ندارد.


محمّد بن مکرم ابن منظور اندلسی در محرّم سال ۶۳۰ ه- ق به دنیا آمد. او علاوه بر لغت، در علوم نحو و تاریخ نیز مهارت داشت، و مدّتی قاضی طرابلس بود، و بالاخره در شعبان سال ۷۱۱ ه- ق وفات کرد.
وی از دیگر دانشمندان علم لغت، تعزیر را چنین تفسیر می‌کند: «العزر اللوم … و العزر و التعزیر ضرب دون الحد، لمنعه الجانی من المعاودة و ردعه المعصیة … و العزر النصر بالسیف … و اصل التعزیر المنع و الرد، فکانّ من نصرته قد رددت عنه اعدائه، و منعتهم عن اذاه، و لهذا قیل للتادیب الذی هو دون الحد تعزیر، لانه یمنع الجانی ان یعاود الذنب؛ ریشۀ اصلی تعزیر به معنی سرزنش و ملامت کردن است … همان‌گونه که ریشۀ اصلی آن به معنای تازیانۀ کمتر از حدّ شرعی نیز می‌باشد، و علّت این که آن را تعزیر نامیده‌اند این است که گنهکار را از تکرار آن بازمی‌دارد، و مانع انجام دوبارۀ گناه می‌گردد … این واژه در یاری رساندن با شمشیر نیز به کار رفته است … ولی اصل تعزیر منع کردن و بازداشتن است، زیرا کسی را که کمک می‌کنی گویا دشمنانش را از او بازداشته، و مانع آزار و اذیّت آنها گشته‌ای، و بدین جهت است که به تادیب کمتر از حدّ شرعی تعزیر گفته می‌شود؛ زیرا مانع تکرار آن گناه توسّط جانی می‌گردد.»


مجدالدین بن اثیر کتاب‌های متعدّدی تالیف نموده، که کتاب النهایة فی غریب الحدیث و الاثر از مشهورترین آنهاست. وی در جزیرۀ ابن عمر و در سال ۵۵۴ ه- ق متولّد گردید، سپس به موصل منتقل شد، و در آنجا رشد کرد، و در سال ۶۰۶ ه- ق در همان شهر دار فانی را وداع گفت.
وی که از قدیمی‌ترین کارشناسان لغت عرب است، می‌گوید: «اصل التعزیر المنع و الرد؛ فکانّ من نصرته قد رددت عنه اعدائه، و منعتهم من اذاه، و لهذا قیل للتادیب الذی هو دون الحدّ تعزیر، لانّه یمنع الجانی ان یعاود الذنب»
عبارت ابن اثیر، با مختصر تفاوتی، عین قسمتی از کلام ابن منظور است، بدین جهت ترجمۀ آن را تکرار نمی‌کنیم.


خلیل بن احمد فراهیدی از قدیمی‌ترین علمای لغت می‌باشد. در سال ۱۰۰ ه- ق به دنیا آمد، و پس از هفتاد و پنج سال به دیار باقی شتافت. کتاب وی (کتاب العین) از معتبرترین کتاب‌های لغت شمرده می‌شود.
او از دیگر لغت‌شناسانی است که کلامش را در تفسیر واژۀ تعزیر برای شما انتخاب کرده‌ایم. وی می‌گوید: «و التعزیر ضرب دون الحد … و التعزیر النصرة؛ تعزیر به معنای شلّاق‌های کمتر از حد … و نیز به معنای نصرت و یاری رساندن است.»


اسماعیل بن حماد جوهری از اعجوبه‌های عصر خویش به شمار می‌رفت. وی، که اصالتا ترک زبان بود، سفرهای زیادی به شهرهای مختلف ایران و کشورهای دیگر داشت.
به هنگام عزیمت به خراسان در شهر قدیمی دامغان مهمان ابو علی الحسن بن علی- که از بزرگان نویسندگان عصر خود به شمار می‌رفت- شد، و مورد تکریم وی قرار گرفت، و مدّتی نزد او شاگردی کرد. تاریخ وفات وی را جمادی الاولی سال ۴۵۳ ه- ق نوشته‌اند.
نویسندۀ کتاب الصحاح، تعزیر را چنین تفسیر می‌کند: «التعزیر: التعظیم و التوقیر. و التعزیر ایضا: التادیب، و منه سمی الضرب دون الحد تعزیرا؛ تعزیر به معنی تعظیم و بزرگداشت است. معنای دیگر آن تادیب می‌باشد، و بر اساس همین معنی به تازیانه‌های کمتر از حدود شرعی تعزیر گفته‌اند».


احمد بن فارس بن زکریّا، که از دانشمندان قرن چهارم است، نویسنده‌ای توانا محسوب می‌شود. برخی، تالیفات او را بیش از چهل کتاب می‌دانند، که «مقاییس» یکی از آنهاست. تاریخ تولّد این دانشمند ایرانی مشخّص نیست، ولی تاریخ وفات وی را سال ۳۹۵ ه- ق ذکر کرده‌اند.
تعزیر از دیدگاه ابن فارس چنین تفسیر شده است: «عزر: العین و الزاء و الراء کلمتان؛ احداهما التعظیم و النصر، و الکلمة الاخری جنس من الضرب. فالاولی النصر و التوقیر، کقوله تعالی: «وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ …» و الاصل الآخر التعزیر، و هو الضرب دون الحد.»
نظر ایشان با کمی تفاوت، شبیه نظر جوهری می‌باشد، هر چند وی توضیح بیشتری داده است.


علّامه مجدالدّین محمّد بن یعقوب فیروزآبادی از لغویّین قرن هشتم و نهم هجری محسوب می‌شود، وی کتابش را بر اساس حرف آخر کلمات تنظیم نموده، که این مطلب یافتن واژۀ مورد نظر را برای برخی مشکل کرده است. او در سال ۷۲۹ ه- ق در شهر کارزین استان فارس به دنیا آمد، و در سال ۸۱۷ در یمن بدرود حیات گفت.
وی می‌گوید: «العزر: اللوم … و التعزیر ضرب دون الحد، او هو اشدّ الضرب، و التفخیم و التعظیم ضد؛ ریشۀ اصلی تعزیر به معنی ملامت و سرزنش کردن است … و تعزیر کمتر از حدّ شرعی، ولی شدیدتر از آن است، و تعظیم و تفخیم (از دیگر معانی تعزیر) بر ضدّ تعزیر به معنای حدّ است.»


شیخ فخر الدین بن محمّد علی بن احمد بن طریح، الرماحی النجفی المسلمی، مشهور به طریحی، در سال ۹۷۹ ه- ق در نجف متولّد شد. تالیفات وی را بیش از چهل اثر گفته‌اند، که مشهورترین آنها «مجمع البحرین و مطلع النیّرین» است. این عالم بزرگ در سن صد و شش سالگی، در سنۀ ۱۰۸۵ ه- ق دار فانی را وداع گفت.
وی می‌گوید: قوله تعالی «وَ تُعَزِّرُوهُ» ‌ای تعظّموه، و فی غیر هذا الموضع تمنعوه من عزرته: منعته. وَ تُعَزِّرُوهُ تنصروه مرة بعد اخری. و فی بعض التفاسیر تنصره بالسیف و التعزیر ضرب دون الحد، و هو اشدّ الضرب؛
«تُعَزِّرُوهُ» در آیۀ ۳۰ سوره توبه به معنای تعظیم و تکریم، و در دیگر آیات قرآن، به معنی منع و خودداری است … و تعزیر شلّاق کمتر از حدّ شرعی، ولی شدیدتر از آن است.»


علّامه حسن مصطفوی، از لغت‌شناسان و به تعبیری از مفسّران محسوب می‌شود، وی در سال ۱۳۹۳ تحقیقات گسترده‌ای پیرامون کلمات قرآن مجید آغاز کرد، و آن را در چهارده جلد بنام التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، در سال ۱۴۰۸ ه- ق به سامان رساند.
وی پس از نقل کلمات عدّه‌ای از صاحب‌نظران علم لغت می‌گوید: «و التحقیق ان الاصل الواحد فی المادّة هو الذبّ مع التقویة … و اما النصر و التوفیق و الاعانة و المنع و الردّ و الردع و النزع و المشایعة و التوقیر و التعظیم و التادیب، فکلّ واحد منها من لوازم الاصل باختلاف الموارد، و قد یراد به التجوّز … و اما التعزیر و التادیب، فانه من اظهر مصادیق التقویة و الذبّ عن النفس، حیث یذبّ عنه سوء العمل و یهذبه و یهدیه الی الکمال و یربّیه باقتضاء المقام و یمنعه عن الرجوع و تکرار العمل؛
معنای اصلی ریشۀ تعزیر دفاع به همراه تقویت نمودن است … و سایر معانی به همین معنی بازمی‌گردد، و از لوازم آن شمرده می‌شود، و یا معنی حقیقی نیست، و امّا تعزیر و تادیب، از روشن‌ترین مصادیق «تقویت و دفاع» است، زیرا از مجرم در مقابل جرم دفاع می‌شود، و او را به کمال هدایت می‌کند، و از تکرار جرم بازمی‌دارد.»


تنظیم‌کنندۀ کتاب شرح و تفسیر لغات قرآن (کتاب مذکور توسّط آقای جعفر شریعتمداری بر اساس شرح و تفسیر لغات «تفسیر نمونه» در چهار جلد تنظیم شده، و از منابع غنی و ارزشمند لغت به شمار می‌رود.) در تفسیر واژۀ «عَزَّرُوهُ» که در آیۀ شریفۀ ۱۵۷ سوره اعراف آمده، می‌گوید: «از تعزیر به معنای «حمایت و یاری کردن» (آمیخته با احترام و بزرگداشت). است، و بعضی گفته‌اند: «در اصل به معنی منع کردن است، اگر منع و جلوگیری از دشمن باشد مفهوم آن «یاری کردن» در مقابل دشمنان است، و اگر جلوگیری از گناه باشد، مفهوم آن «مجازات و تنبیه» است، و لذا به مجازات‌های خفیف «تعزیر» می‌گویند، برای این که به وسیلۀ آن در حقیقت کمکی به گناهکاران شده، و از گناه بازداشته شده‌اند. این نشان می‌دهد که مجازات‌های اسلامی جنبۀ انتقامی ندارد، بلکه جنبۀ تربیتی دارد، و لذا نام آن هم تعزیر گذاشته شده است.
[۱۳] شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن، ج۳، ص۱۵۹.
»


از کلمات دهگانۀ اهل لغت و واژه‌شناسان، امور زیر استفاده می‌شود:
الف) لغویّین در تفسیر کلمۀ تعزیر بر سه دسته تقسیم می‌شوند:
اوّل- کسانی که معتقدند معنای اصلی تعزیر یک چیز است؛ (نصرت، یا منع، یا تادیب، یا چیز دیگر). و معانی دیگر را به همان ریشه بازمی‌گردانند.
دوم عدّه‌ای دیگر بر این اعتقادند که کلمۀ مذکور معنای جامعی دارد، که شامل تمام معانی دیگر می‌شود، که اصطلاحا مشترک معنوی گفته می‌شود.
سوم گروهی نیز مشترک لفظی را پذیرفته، و معتقدند این لفظ دارای معانی متعدّدی می‌باشد.
ب) معانی متفاوتی که برای واژۀ تعزیر گفته شد، از جهتی به دو دسته تقسیم می‌شود:
اوّل- معانی مثبت؛ مثل تعظیم، تفخیم، نصرت، توقیر و مانند آن.
دوم معانی منفی؛ مانند منع، تادیب، ضرب، لوم و سرزنش، که جامع آنها منع است.
ج) منظور از تعزیر در این مباحث، معانی منفی آن است، و به عبارت دیگر، کلمۀ مذکور در نزد فقها در معانی منفی آن به کار می‌رود، نه معانی مثبت. بنابراین در این مباحث، معانی مثبت آن مورد بحث ما نیست.
د) از کلمات بزرگان اهل لغت استفاده شد، که هر کاری که مجرم را از جرم بازدارد تعزیر نامیده می‌شود، و هرگز منحصر به شلّاق نیست.


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۳.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۳. فتح/سوره۴۸، آیه۸-۹.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۱۲.    
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۵۶۱.    
۶. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۳، ص۲۲۸.    
۷. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۱، ص۳۵۱.    
۸. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۷۴۴.    
۹. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۱۱.    
۱۰. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۵۶۳.    
۱۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۷۲.    
۱۲. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۰۸.    
۱۳. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن، ج۳، ص۱۵۹.



مکارم شیرازی، ناصر، تعزیر و گستره آن، ص۱۵-۲۵.    






جعبه ابزار