تغلب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَغْلِب، از قبایل بزرگ و مشهورِ عربِ عدنانی است.
نسب این قبیله به تغلب بن وائِل بن قاسط بن جَدیْلَه بن اسد بن ربیعه بن نزار بن مَعَدّ بن عدنان میرسد.
برخی از نسب شناسان عرب، «دثار» را نام دیگر تغلب دانستهاند.
در برخی منابع، نام آن تغلب بنت وائل ضبط شده است، زیرا تغلب را اسم قبیله و مؤنث دانستهاند
و به نظر برخی محققانِ معاصر، تغلب نام دختر وائل بوده است.
تغلب، همراه با سه قبیله شیبان و إِیاد و بَهراء، یکی از چهار قبیله بزرگ و توانمند عرب به شمار میرفت.
به کسانی که خود را به این قبیله منسوب میکردند، «تَغْلِبی» یا «تَغْلَبی» می گفتند،
گاه نیز آنان را «غَلباوی» (غَلباء: قدرتمند و پیروز) می خواندند.
در قرون نخستین اسلامی کتابهایی در باره نسب و شجره نامه تغلبیان نوشته شده بود که هیچیک از آنها باقی نمانده است.
تغلب بن وائل سه پسر به نامهای غَنْم، اَوْس و عِمران داشت.
اغلب بزرگان و مشاهیر تغلبی از نسل غنم بودند و در کتب انساب و شجره نامهها منحصراً به این
نسل توجه شده است.
بکربن عمرو بن غنم شش فرزند به نامهای جُشَم، مالک، عمرو، ثَعلبه، معاویه و حارث داشت که به سبب شباهت چشمهایشان با چشم نوعی مار، اَراقِم (جمع اَرقم، نوعی مار خالدار) نام گرفتند.
گروههای مختلفِ قبیله تغلب از نسل این شش تن بودند.
مسکن اولیه تغلبیان، تِهامه بود و از آنجا بتدریج به
حجاز و نَجد و
بحرین و دیار ربیعه (نام یکی از نیاکان تغلب بن وائل)
مهاجرت کردند.
در
صدر اسلام گروههایی از تغلبیان در
کوفه ،
صفّین ، تُوَّج/ تَوَّز،
اهواز ،
کرمان و هَیْج و الخطّ در بحرین پراکنده بودند.
در باره
تاریخ این مهاجرتها و علتهای آن اختلاف نظر وجود دارد.
برخی مورخان علت پراکنده شدن تغلبیان و بویژه مهاجرت آنان به دیار ربیعه را جنگ بَسوس دانستهاند که در حدود ۵۳۰ میلادی بین آنان و پسرعموهایشان (قبیله بکربن وائل) رخ داد و به شکست تغلبیان انجامید.
اما به نوشته طبری،
دستههایی از تغلبیان در اواسط قرن چهارم میلادی ساکن دیار ربیعه بودند و شاپور ذوالاکتاف (۳۱۰ـ۳۷۹ میلادی) به آنان حمله کرد.
تغلبیان در عصر جاهلی جنگهای فراوانی با قبایل عرب، بویژه با قبیله بکربن وائل، به راه انداختند.
آنان در قرن پنجم میلادی زیر سلطه حاکمان کِندَه، دست نشاندگان پادشاهان حِمْیَریِ
یمن ، بودند.
بر اثر سختگیریهای عاملان و حاکمان یمنی بر قبایل ربیعه و از جمله تغلب، یکی از بزرگان تغلب به نام ربیعه بن حارث، قبایل ربیعه را متحد کرد و به مصاف یمنیها رفت، اما شکست خورد.
پس از وی پسرش، کُلَیْب، رهبریِ تغلب و ربیعه را به عهده گرفت و با متحد کردن عربهای عدنانی، قبایل قحطانی یمن را در نبرد خَزاز (خَزازی) شکست داد و سلطه حاکمان یمنی را از بین برد.
کلیب، که ستمگری پیش گرفته بود، در حدود ۴۹۶ میلادی به دست جَسّاس بن مُرّه، از قبیله بکر، کشته شد.
این واقعه موجب بروز جنگی چهل ساله (بَسوس) میان بکر و تغلب
و سبب ضعف تغلبیان شد؛ به طوری که پس از آن تحت سلطه پادشاه کنده، حارث بن عمرو (حک: ۴۹۵ـ۵۳۱ میلادی)، در آمدند.
حارث پس از تسلط بر حیره، مرکز امارت لخمیان،
دو فرزند خود، شُرَحْبیل و سَلمه، را فرمانروا کرد؛ شرحبیل را فرمانروای قبیله بکر و سلمه را فرمانروای قبیله تغلب.
این اقدام از جنگ و دشمنی میان این دو قبیله جلوگیری نکرد
تا اینکه در اواسط قرن ششم میلادی عَمروبن هند (حک: ۵۵۴ ـ ۵۷۴ میلادی)، که با حمایت انوشیروان ساسانی (حک: ۵۳۱ ـ ۵۷۹ میلادی) به امارت حیره رسیده بود، در محلی به نام ذوالمجاز در نزدیکی
مکه ، موفق شد میان دو قبیله بکر و تغلب
صلح برقرار کند،
اما به علت اهانت به تغلبیان،
شاعر مشهور تغلبی، عمروبن کلثوم، او را به
قتل رساند.
تغلبیان در نبردِ
ذی قار در اوایل قرن هفتم میلادی نیز شرکت داشتند و در کنار ایرانیان با قبایل بکر و شیبان جنگیدند.
تغلبیان، علاوه بر کشاورزی و دامپروری،
تجارت نیز میکردند.
گروهی از آنان که در جزیره فَرَسان، واقع در
دریای سرخ ، می زیستند، سالانه یک کاروان تجاری راهی حبشه میکردند.
به نوشته یاقوت حموی
تغلبیان در کَباث، واقع در دیار ربیعه، نیز بازار داشتند.
تغلبیان، همانند دیگر قبایل ربیعه، در عصر جاهلیت
بت پرست بودند.
نام برخی از بتهای آنان در منابع ذکر شده است،
اما گروهی از آنان، بر اثر اقامت در دیار ربیعه و تماس مداوم با رومیان مسیحیِ
شام ، به
مسیحیت گرویده بودند.
گروهی از تغلبیان مسیحی در جزایر فَرَسان دارای
کلیسا بودند و آیینهای خویش را در آنجا اجرا میکردند.
به عقیده برخی،
تغلبیان در صدر اسلام، برای حفظ عادات و رسوم جاهلی و استمرار شرابخواری خود به مسیحیت گرویدند و ازاینرو جزو ا
هل کتاب شمرده نمیشدند.
در سال نهم هجری مسیحیان بنی تغلب، نزد
پیامبر اکرم رفتند و متعهد شدند که در ازای باقی ماندن بر مسیحیت، فرزندانشان را به این
دین در نیاورند.
پس از رحلت پیامبر، تغلبیان جزو قبایلی بودند که مرتد شدند و پس از مقاومتهای فراوان،
مسلمانان آنان را سرکوب کردند.
در نبردهای نخستین دوره فتوحات اسلامی، تغلبیان گاه در کنار ساسانیان و رومیان با مسلمانان میجنگیدند و گاهی نیز به مسلمانان یاری میرساندند.
خلیفه دوم قصد داشت از تغلبیان مسیحی ساکن
جزیرة العرب جزیه بگیرد، در نتیجه گروهی از آنان تصمیم گرفتند به رومیان پناه ببرند، اما با وساطت زُرعة بن نعمان تغلبی به دادن
صدقه (
زکات ) راضی شدند و با
خلیفه صلح کردند.
در نبرد صفین گروهی از تغلبیان در کنار
علی علیهالسلام با معاویه جنگیدند و برخی از آنان نیز معاویه را یاری کردند.
در سال ۳۹، گروهی از آنان از علی علیهالسلام و از معاویه جدا شدند و در نواحی موصل اقامت گزیدند.
در دوره اموی و عباسی نیز تغلبیان در برخی حوادث مهم سیاسی و جنگها نقش داشتند.
در سال ۲۱۴، یکی از تغلبیان به نام مالک بن طوق بن مالک بن عتّاب، والی موصل شد.
در قرن سوم و چهارم، بنی حمدان، که خود را جزو قبیله تغلب میدانستند، دولت شیعی حمدانیان را در موصل و شام به وجود آوردند.
تغلبیان در قرن هفتم در بادیة الشام و نواحی دیگر پراکنده شدند.
در ۶۸۱، گروهی از آنان در شام، مانع پیشروی سپاهیان مغول گردیدند.
ابن سعید مغربی (متوفی ۶۸۵) نوشته است که سراسر جزیره ابن عمر و دیار ربیعه را گشته، اما کوچکترین اثری از تغلبیان به صورت قبیلهای نیرومند و مستقل عرب نیافته است.
به عقیده اطرقجی
از قرن نهم دیگر نامی از این قبیله پرآوازه یافته نشده است.
برخی از قبایل دَواسِر وشَمَّر در عربستان خود را با قبیله تغلب مرتبط میدانند.
از میان قبیله تغلب، شاعران فراوانی در عصر جاهلی ظهور کردند که برخی از مشهورترین آنان عبارتاند از: مُهَلْهِل بن ربیعه، اولین قصیده سرای عرب؛ عَمروبن کَلْثوم، صاحب یکی از معلّقات سبع؛ کُلَیْب بن ربیعه؛ أَخْنَس بن شهاب معروف به فارس عصا؛ سَلَمه بن خالدبن کعب معروف به سفّاح؛ صُرَیْم بن مَعْشَر معروف به اُفنون؛ جابربن حُنَی، بِشربن سواده معروف به ابن سَلْوَه؛ و عَمیره بن جُعَل.
برخی شاعران زن این قبیله به شهرت رسیدند.
در دوره اسلامی نیز ادیبان و شاعران و سرداران و فقیهان و قاضیان و محدّثان بسیاری در میان تغلبیان ظهور کردند، برخی از مشهورترین افراد این قبیله عبارتاند از: در قرن اول، عمروبن اَهْتَم (شاعر مُخَضْرَم)، غیاث بن غَوْث معروف به اَخْطَل (مداح خلفای اموی)، اَعْشی بنی تغلب (شاعر مسیحی و ستایشگر ولیدبن عبدالملک)، ابورُبَیس، و عُتبه بن وَغْل
در قرن دوم، کلثوم بن عمرو (شاعر دربار هارون الرشید و برامکه)، قاسم بن طَوق
در قرن سوم، احمدبن عمربن خطاب عدْوی و اسحاق بن ایوب، دو تن از سرداران معروف موصل
در قرن چهارم و پنجم، حسن بن عبداللّه (والی اسکندریه در ۴۱۴) و حسن بن حسین بن حمدان (والی دمشق در ۴۳۳ـ۴۴۰؛
در قرن هفتم و هشتم، ابوالحسن علی بن بسّام شنترینی مؤلف الذخیره فی محاسن اهل الجزیره، ابن صَصَری فقیه بزرگ شافعی و قاضی القضاة شام در ۷۰۲، و فرج بن قاسم
فقیه و شاعر بزرگ غرناطه (متوفی ۷۸۳)
.
(۱) حسن بن بشر آمدی، المؤتلف و المختلف فی اسماء الشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
(۳) ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۴) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ محمدبن علی أکوع، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵) ابن حائک، کتاب الاکلیل، چاپ محمدبن علی أکوع، بغداد ۱۹۷۷.
(۶) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/ ۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۷) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره (۱۹۸۲).
(۸) ابن حوقل، کتاب صورة الارض.
(۹) ابن خطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، چاپ محمدعبداللّه عنان، قاهره ۱۳۹۳ـ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷.
(۱۰) ابن خلّکان، وفیات الاعیان.
(۱۱) ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمدمحیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۱۲) ابن سعید مغربی، المغرب فی حلی المغرب، چاپ شوقی ضیف، قاهره ۱۹۶۴.
(۱۳) ابن سعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عمان ۱۹۸۲.
(۱۴) ابن عبدربه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
(۱۵) ابن عبری، تاریخ مختصر الدول، بیروت: دارالمیسرة.
(۱۶) ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، او، طبقات الشعراء، چاپ مفید قمیحة و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۷) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشة، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۸) ابن کلبی، جمهرة النسب لابن الکلبی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق.
(۱۹) ابن کلبی، نسب معدَّوالیمن الکبیر، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۲۰) ابن مغربی، کتاب الایناس بعلم الانساب، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۲) ابن نباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۴.
(۲۳) ابن ندیم، الفهرست.
(۲۴) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۲۵) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
(۲۶) حبیب بن اوس ابوتمام، کتاب الوحشیات و هوالحماسه الصّغری، چاپ عبدالعزیز میمنی راجکوتی، قاهره ۱۹۷۰.
(۲۷) معمربن مثنی ابوعبیده، دیوان النقائض: نقائض جریر و الفرزدق، بیروت ۱۹۹۸.
(۲۸) معمربن مثنی ابوعبیده، کتاب ایام العرب قبل الاسلام، چاپ عادل جاسم بیاتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲۹) یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، چاپ علی حبیبه، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۳۰) رمزیه اطرقجی، «تغلب و دورها فی التاریخ»، آداب الرافدین، (سپتامبر ۱۹۷۸).
(۳۱) علی بن ابی الفرج بصری، الحماسة البصریة، چاپ مختارالدین احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/ ۱۹۶۴.
(۳۲) عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسان العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
(۳۳) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۴) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان.
(۳۵) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۳۶) فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، ریاض (۱۳۵۲/ ۱۹۳۳).
(۳۷) سیدعبدالعزیز سالم، تاریخ العرب فی عصر الجاهلیة، (اسکندریه) ۱۹۸۸.
(۳۸) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب.
(۳۹) علی بن محمد شمشاطی، کتاب الانوار و محاسن الاشعار، چاپ سیدمحمدیوسف و عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۳۹۷ـ ۱۳۹۸/ ۱۹۷۷ـ ۱۹۷۸.
(۴۰) خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات.
(۴۱) طبری، تاریخ، بیروت.
(۴۲) احمد عطیه اللّه، القاموس الاسلامی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۶.
(۴۳) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۴۴) احمدبن علی قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴.
(۴۵) محمدبن محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۳، چاپ عبدالکریم عزباوی، کویت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۴۶) محمدبن عمران مرزبانی، اشعار النساء، چاپ سامی مکی عانی و هلال ناجی، بغداد ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۴۷) محمدبن عمران مرزبانی، معجم الشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۴۸) مفضّل ضبّی، امثال العرب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴۹) نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۵۰) محمدبن عمر واقدی، تاریخ فتوح الجزیره و الخابور و دیار بکر و العراق، چاپ عبدالعزیز فیاض حرفوش، دمشق ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۵۱) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۶۶۲.