اسماعیلیه که به اسماعیل فرزند ارشدامام صادق علیهالسّلام منسوبند، به فرقهای سیاسی شبیه ترند تا فرقهای مذهبی. اینان امامت پس از امام صادق علیهالسّلام را حق اسماعیل میدانند. اسماعیلیه برای کسب قدرت، عقاید خاص مذهبی را بهانه و مخفیانه تبلیغ میکردند و در مدتی اندک، دعوت ایشان نمونه کامل خلع شریعت به استناد تاویل دلخواه در قرآن و سنت و احکام شد.
شیوه تفسیری اسماعیلیه همان شیوه تفسیر باطنیان است. آنها درپی مستندی از عقل یا نقل برای آرای تفسیری خود نبودند؛ بلکه تفسیر قرآن تابع اراده رهبران یا به اصطلاح امام یا معلم ایشان بود که همیشه بر حسب میل و اراده و تشخیص او هم قابل تغییر بود. با این که باطنیه (اسماعیلیه) تاویل قرآن را شیوهای برای رسیدن به اغراض خود کرده بودند، به کتابهای مستقلی از ایشان در تفسیر قرآن دست نیافتهایم؛ شاید چون اینان نتوانستهاند عقاید خود را با آیات قرآن تطبیق دهند. آن چه از اسماعیلیه در تفسیر یا تاویل قرآن یافت شده نصوص متفرقی است که در کتابهای گوناگون وجود دارد و تا حدودی تصویری از فکر و موقعیت تفسیری اینان ارائه میدهد.
[۱]ذهبی، محمد حسین، -۱۹۷۷م، التفسیروالمفسرون، ج۲، ص(۲۵۶-۳۱) و۲۵۲.