• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاویل قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آیه ۷ سوره آل عمران ، ضمن تصریح بر تأویل داشتن آیات قرآن (همه یا فقط آیات متشابه) و این‌که تأویل آن را جز خدا کسی نمی‌داند، به « راسخان در علم » اشاره شده است؛ آنان از عمق جان ایمانشان را به الاهی بودن تمام آیات باز می‌گویند (یَقُولُونَ آمنّا بِهِ کلٌّ مِنْ عِنْد ربِّنا).

فهرست مندرجات

۱ - احتمالات در راسخان در علم
       ۱.۱ - دو فرض
       ۱.۲ - عبارت دیگر از دو فرض
       ۱.۳ - نظرات درباره راسخان در علم
       ۱.۴ - قائلین در تفاسیر
       ۱.۵ - نظر مفسران قدیم
       ۱.۶ - نظریه عطف
       ۱.۷ - نظر ابن کثیر
       ۱.۸ - نظر آلوسی
       ۱.۹ - نظریه اختصاص
۲ - توضیح راسخان در علم
       ۲.۱ - بنابر نظریه اختصاص
       ۲.۲ - بنابر نظریه امکان
۳ - نظریه مفسران شیعه در راسخون
       ۳.۱ - عطف به الله
       ۳.۲ - مستند نظریه
              ۳.۲.۱ - اخبار مستفیضه
              ۳.۲.۲ - نزول تأویل همراه تنزیل
              ۳.۲.۳ - عطف به الله در روایات
       ۳.۳ - خلاصه نظریه شیعه
              ۳.۳.۱ - تأویل نزد افراد خاص
              ۳.۳.۲ - مصداق بارز راسخون
              ۳.۳.۳ - ویژگی راسخون
              ۳.۳.۴ - تناسب تنزیل با تأویل
       ۳.۴ - نظر طباطبائی
              ۳.۴.۱ - نقد نظریه عطف
              ۳.۴.۲ - مراد از تأویل قرآن
              ۳.۴.۳ - مطهّرون
              ۳.۴.۴ - نقد برداشت از روایات
۴ - فهرست منابع
۵ - پانویس
۶ - منبع



عبارت «والراسخونَ فی العِلْم» پس از کلمه « اللّه » و با واسطه حرف واو آمده و دو احتمال را پیش کشیده است؛ یکی معطوف بودن به اللّه و دیگری استقلال از آن ( استیناف ).

۱.۱ - دو فرض


بنا بر فرض نخست، کسانی که عنوان راسخان در علم را دارند بر تأویل قرآن واقف‌اند و در عین حال از باور عمیق خود نسبت به قرآن خبر می‌دهند (جمله «یقولون...» جمله حالیه است)، اما بنا بر فرض دوم، راسخان در علم، در برابر کژدلانی که فتنه‌جویانه خواستار دست‌یابی به تأویل آیات متشابه‌اند، قرار می‌گیرند و خود را مؤمن به همه قرآن می‌شناسانند.

۱.۲ - عبارت دیگر از دو فرض


به عبارت دیگر، مردم در مواجهه با قرآن دو دسته‌اند: کژدلان و راسخان در علم، بنابراین همه مؤمنانِ صادق راسخان در علم‌اند، درحالی که بنا بر فرض نخست فقط افرادی معیّن حایز این عنوان شده‌اند.

۱.۳ - نظرات درباره راسخان در علم


از همان روزگار نخست که قرائات مختلف قرآنی ثبت شد، بحث در باره هر دو فرض مطرح گردید و عالمان قرائت ، و سپس مفسران از گذشته تا امروز، هر یک نظری را برگزیدند.

۱.۴ - قائلین در تفاسیر


طبری ، طوسی ، بغوی ، ابوالفتوح رازی ، طبرسی ، فخررازی ، قرطبی ، ابن کثیر ، حقّی ، آلوسی ، قاسمی ، مراغی ، طباطبائی و دیگران ذیل آیه ، مشهورترین قایلانِ هر دو فرض را نام برده و برخی از دلایل آنان را نیز آورده‌اند.
مؤلفان کتاب‌های علوم قرآنی ، از جمله زرکشی و سیوطی و زرقانی و معرفت ، نیز به این موضوع التفات داشته و از وجود اختلاف رأی در این باب خبر داده‌اند.

۱.۵ - نظر مفسران قدیم


بیشتر عالمان و مفسران قدیم ، به تبَع صحابیان و تابعین ، بویژه با درنظر گرفتن معنای مراد از تأویل در این آیه و نیز ارتباط تأویل با متشابه ، فرض دوم ( استقلال در برابر عطف ) را برگزیده‌اند.
طبری،
[۳] طبری، جامع البیان، ج۳، ص۱۲۱ـ۱۲۳.
مفسر روایی قرن سوم، که خود در جامع البیان تأویل را مترادف تفسیر به کار برده، در آیه ۷ سوره آل عمران ، آن را به معنای «مدت دوام و بقای اسلام» معنا کرده و سپس شماری از قایلان به هر دو نظر را برشمرده و خصوصاً بر پایه قرائت ابی بن کعب ، قایل به استقلال «الراسخونَ فیِ العلمِ» شده است.
بغوی (متوفی ۵۱۶)، قرطبی (متوفی ۶۷۱)، زرکشی (متوفی ۷۹۴)،
[۶] محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۸۷ـ ۲۸۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
سیوطی (متوفی ۹۱۱)،
[۷] عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۵ ـ ۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
آلوسی (متوفی ۱۲۷۰) و مراغی (متوفی ۱۳۷۱)
[۹] احمدمصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۳، ص۹۹ـ۱۰۰، بیروت (۱۳۶۵).
بر این نکته که بیش‌تر مفسران قدیم همان رأی طبری را ترجیح داده بودند تأکید کرده و خود نیز غالباً همان رأی را پذیرفته‌اند.
برخی از ایشان، از جمله قرطبی، در تأیید گزینه خود به آرای نحویان و عربی‌دانانی چون کسایی و فرّاء و اخفش، نیز استناد کرده‌اند.

۱.۶ - نظریه عطف


به برخی مستندات نظریه عطف نیز در این آثار اشاره شده است.
از جمله آن‌که ابن عباس خود را از آگاهان بر تأویل معرفی کرده است، حدیث مشهور نبوی در باره او نیز متضمن همین معناست (اللهمَّ... و عَلِّمْهُ التأویلَ)، دیگر این‌که خدا قرآن را برای فهمیدن و تدبر و ذکر ، به زبان عربی روشن نازل کرده است و ناآگاهی از تأویل با این اصل قرآنی سازگار نیست (آلوسی در تفسیرش، هشت دلیل در این باب همراه با مناقشات مخالفانِ آن آورده است).

۱.۷ - نظر ابن کثیر


ابن کثیر
[۱۹] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
پس از نقل استدلال قایلان به عطف و نسبت دادن آن به شمار زیادی از مفسران و عالمان اصول ، نظر سومی را مطرح کرده است.
به گفته او برخی محققان در باره معطوف بودنِ «الراسخونَ فی العلم» یا مستقل بودن آن، به معنای مراد از تأویل نظر داشته‌اند، زیرا تأویل قرآنی به دو معناست: حقیقت یک چیز و تفسیر و بیان یک کلام.
آگاهی از تأویل در معنای اول فقط اختصاص به خدا دارد و در معنای دوم برای راسخان در علم نیز ممکن است زیرا آنان مخاطبان کلام خدا هستند و آن را می‌فهمند اگرچه کنه اشیا را، آن‌گونه که هست، نمی‌یابند.
توضیح اسماعیل حقی بروسوی
[۲۰] اسماعیل بن مصطفی حقی، تفسیر روح البیان، ج۲، ص۵ ـ ۶، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
نیز با بیان ابن کثیر مشابهت دارد، هرچند او خود نظریه عطف را ترجیح داده است.

۱.۸ - نظر آلوسی


از مفسران متأخر، آلوسی بغدادی تأویل قرآن را مترادف تفسیر دانسته و در آیه ۷ سوره آل عمران قایل به عطف شده است.
وی سپس با اشاره به این‌که شافعیان نظریه عطف و حنفیان استقلال (استیناف) را برگزیده‌اند توضیح داده که از نظر شافعیان مراد از متشابه در قرآن هر عبارت مبهم است (ما لَمْ یَتَّضِح معناه) و حال آن‌که حنفیان متشابه را اموری می‌دانند که علم آن‌ها نزد خداست (مَا استأثر اللّهُ بِعِلْمِهِ) و ارائه دو نظر ناهمگون در باره آگاهی از تأویل ناشی از همین اختلاف دیدگاه است.
آلوسی در این بیان خود که با توضیح ابن کثیر قرابت دارد، یک نکته را نیز افزوده است، به این شرح: برخی معتقدند که چون در قرآن تعبیراتی هست که بر تجسیم اشعار دارد (یَدُاللّه، جاءَ رَبّک، الرَّحمنُ علی العَرْش اسْتوی...) و بی‌تردید معنای ظاهری آن‌ها پذیرفتنی نیست، ناگزیر باید به تأویل (به معنای اصطلاحی) روی آورد و معنایی هماهنگ با مسلمات دینی یا عقلی ارائه کرد.
پاسخ آلوسی این است که رها کردن معنای ظاهری در این موارد مسلّماً درست است، اما سخن در معنای جانشین (تأویل) است که طبق نظریه اختصاصِ تأویل به خدا دلیلی بر درستی آن نداریم.
سیوطی
[۲۵] عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۳ـ۱۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
نیز به نقل از امام فخررازی بر همین نکته تأکید کرده است.

۱.۹ - نظریه اختصاص


گفتنی است که در دوره اخیر پس از عطف توجه به شرح ابن تیمیه در مبحث تأویل قرآن، شماری از مفسران به نظریه اختصاص تأویل به خدا، در برابر نظریه عطف، بیشتر تمایل یافته‌اند.
[۲۶] محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج۳، ص۱۶۶، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
[۲۷] جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ج۴، ص۵۱، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.

با این‌همه نباید از نظر دور داشت که برخی از مفسران و حتی ابن تیمیّه ضمن تأکید بر نظریه اختصاص تأویل به خدا (ما یَعْلَمُ تأویلَهُ الاّ اللّهُ)، به استناد دعای پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در حق عبداللّه بن عباس ، گفته‌اند که آگاهی از تأویلِ برخی آیات امکان دارد و آن‌چه از غیر خدا نفی شده علم به تأویل تمام قرآن است.
[۲۸] ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ج۲، ص۳۵، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۲۹] جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ج۴، ص۴۰، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.




توضیح « راسخان در علم » نیز در مدّنظر مفسران بوده است.

۲.۱ - بنابر نظریه اختصاص


از دیدگاه قایلان به نظریه « اختصاص تأویل به خدا » رسوخ در علم وصفی است برای مؤمنان صادق در برابر مخاطبان بیماردل، و مراد از آن ثَبات و نفوذ ریشه‌دار ایمان در قلب است؛ کسانی که از عمق جان کلام خدا را شناخته و باور کرده‌اند و در مواجهه با آیات متشابه که تأویل آن را نمی‌دانند بر ایمانشان پای می‌فشرند و کم‌ترین شکی به این باور راه نمی‌دهند.
چند حدیث نبوی نیز که شاخص‌های بیرونیِ رسوخ در علم را می‌شناساند، مانند صدق در گفتار و پاک‌دامنی ، به همین مناسبت نقل شده است.

۲.۲ - بنابر نظریه امکان


از نظر قایلان به امکان آگاهی از تأویل قرآن، تعبیر رسوخ در علم ، اگرچه ناظر به ارزش ایمان ریشه‌دار و ثابت است، اما بر این واقعیت که تحقق این وصف زمینه‌ساز دست‌یابی به تأویل قرآن می‌باشد، دلالت التزامی دارد.
با این‌همه در باره راه‌ها و معیارهای رسیدن به تأویل، به هر یک از معانی آن، و نسبت معنای تأویلی با لفظ توضیح اساسی داده نشده است
[۳۱] عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ذیل آل عمران: ۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
[۳۲] محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل آل عمران: ۷، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
[۳۳] جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ذیل آل عمران: ۷، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۳۴] ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ذیل آل عمران: ۷، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
).




۳.۱ - عطف به الله


مفسران شیعه در تفسیر آیه ۷ سوره آل عمران ، غالباً به معطوف بودن «الراسخون فی العلم» به « اللّه » نظر دارند و راسخان در علم را آگاه از تأویل قرآن می‌دانند.
[۳۶] محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ذیل آل عمران: ۷، قم ۱۴۲۱.
[۳۸] ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ذیل آل عمران: ۷، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
[۴۰] هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ذیل آل عمران: ۷، تهران، ج ۱، ۱۴۱۵.


۳.۲ - مستند نظریه


مستند اساسی ایشان در این نظر، روایات فراوانی است که در آن‌ها بر آگاهی پیامبر و امامان از تأویل قرآن تصریح و تأکید شده است.

۳.۲.۱ - اخبار مستفیضه


طبق این روایات، که به گفته مجلسی به مرتبه استفاضه ( خبر مشهور نزدیک به تواتر) رسیده است، مراد از «راسخان در علم» پیامبر و اوصیای او هستند و آن حضرت برترینِ ایشان است.

۳.۲.۲ - نزول تأویل همراه تنزیل


از سوی دیگر همه قرآن تأویل دارد و خدا آیه‌ای را بر پیامبرش فرو نفرستاد مگر آن‌که تأویلش را، همراه با تنزیل ، به وی آموخت.
اوصیای پیامبر و در رأس آنان علی بن ابی طالب علیه‌السلام نیز تأویل همه قرآن را می‌دانند و آن‌گاه مؤمنان دیگر از ره‌گذر تعلیم این عالمان بر آن تأویل واقف می‌شوند.
[۴۶] محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۹۱، قم ۱۴۲۱.
[۴۷] محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۹۵، قم ۱۴۲۱.
[۴۸] محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۲۹۳، قم ۱۴۲۱.
[۴۹] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.


۳.۲.۳ - عطف به الله در روایات


علاوه بر این، در شمار زیادی از این روایات به آیه ۷ سوره آل عمران اشاره شده و جز بندرت در آن‌ها عبارت «الراسخون فی العلمِ» معطوف به «اللّه» آمده است (برای فهرست نسبتاً کاملی از این روایات کاظم مرادخانی
[۵۵] کاظم مرادخانی، بحارالانوار فی تفسیر المأثور للقرآن، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، تهران ۱۴۱۱.
).

۳.۳ - خلاصه نظریه شیعه



۳.۳.۱ - تأویل نزد افراد خاص


در واقع، آموزه امامیه در باب تأویل قرآن این است که خدا افرادی خاص (راسخان در علم) را بر تأویل قرآن واقف کرده و هرگونه آگاهی از تأویل فقط از این طریق حاصل می‌شود.

۳.۳.۲ - مصداق بارز راسخون


از سوی دیگر، بنا بر برخی احادیث رسوخ در علم وصفی است عام برای همه مؤمنان و نشانه آن اعلام ایمان به همه قرآن، از محکم و متشابه ، است و طبعاً پیامبر و اوصیای او بالاترین و کامل‌ترین مصداق‌های این وصف قرآنی‌اند.

۳.۳.۳ - ویژگی راسخون


امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در خطبه اشباح
[۵۶] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.
ویژگی راسخان در علم را اقرار به ناآگاهی از معناهای پوشیده (قرآنی) دانسته که «خدا این اعتراف آنان به ناتوانی در رسیدن به آن‌چه نمی‌دانند را ستوده است».

۳.۳.۴ - تناسب تنزیل با تأویل


نکته درخور تأمل این آموزه ــ گذشته از مخالفت جدّی امامان با هرگونه کوشش فرامتنی نسبت به قرآن به انگیزه وقوف بر تأویلِ آن و نفی قاطع تأویل‌های غالیان ــ ساکت بودن آن از بیان ضابطه‌های شناخت تأویل درست از نادرست است، بویژه از آن حیث که تأویل با تنزیل مناسبت دارد و هر لفظی با هر معنای تأویلی سازگار نیست.
عالمان امامیه در این خصوص، غالباً بر ضوابطِ روایت حدیث تأکید و مراقبت داشته‌اند و بویژه احادیث راویان متهم به غلو و انحراف را نمی‌پذیرفته‌اند، هم‌چنان‌که از ثبت برخی روایات تأویلی که با ضوابط فهم لفظ هم‌خوانی نداشته احتراز می‌کرده‌اند یا در صورت نقل به غرابت این معانی و ناهماهنگی آن‌ها با سیاق آیات توجه می‌داده‌اند.

۳.۴ - نظر طباطبائی


از مفسران امامیه ، طباطبائی روش دیگری را در تفسیر آیه ۷ سوره آل عمران برگزیده است.

۳.۴.۱ - نقد نظریه عطف


به اعتقاد او قطعاً «الراسخون فی العلم» معطوف به « اللّه » نیست و نظریه عطف با سیاق آیه و روش قرآن ناسازگار است، اما وقوف کسانی بر تأویل قرآن از تدبر در آیات دیگر دانسته می‌شود.
وی با اشاره به اختلاف نظر مفسران در این باب و تأکید بر این‌که بخشی از این اختلافات از درهم آمیختگی معنای مراد از تأویل در قرآن نشأت گرفته است، استدلال خود را بر امکان آگاهی از تأویل، به تعلیم خداوند ، بتفصیل بازگفته است.

۳.۴.۲ - مراد از تأویل قرآن


به اعتقاد او مراد از تأویل قرآن حقایقی عینی است که الفاظ قرآن حاکی از آن‌ها و مستند به آن‌ها می‌باشد و بر این حقایق ، که طبق قرآن در « لوح محفوظ » و « کتاب مکنون » بوده و از کم‌ترین دگرگونی به دور است، کسانی که با عنوان « مطهَّرون » وصف شده‌اند وقوف می‌یابند.

۳.۴.۳ - مطهّرون


این مطهّرون را قرآن در جای دیگر شناسانده و تأکید کرده است که پاکی قلب آنان از جانب خدا و به اراده خداست ( آیه تطهیر ).
حاصل این تطهیر درونی رسوخ در علم است، زیرا رسوخ در علم، به بیان قرآن، ثبات بر ایمان و دوری و خلوص از هر کژدلی و فتنه‌جویی است.
به این ترتیب، افرادی که خدا آنان را تطهیر کرده است، به تعلیم و اذن او بر حقایق قرآنی (تأویل) آگاه می‌شوند و البته لازمه این بیان و استنتاج ، آگاهی از تأویل همه قرآن نیست، هرچند ممکن است دلایل دیگری بر این آگاهی کامل وجود داشته باشد.

۳.۴.۴ - نقد برداشت از روایات


وی بنا بر روش تفسیری خود، پس از این بیانات، در « بحث روایی » برخی از احادیثی را که پیش از این مذکور شد، آورده و به این نکته که از آن‌ها دست کم دلالت بر عطف فهمیده می‌شود، اشاره کرده و با توجه به توضیح پیشین خود آن را نپذیرفته است.
بعلاوه، او تصریحات این روایات را بر این‌که « راسخان در علم » اهل‌بیت پیامبرند، از مقوله جری و انطباق دانسته است.



(۱۰۷) محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).
(۱۰۸) ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، چاپ اسعد محمد طیب، صیدا ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۰۹) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۱۱۰) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۱۱۱) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، (تهران) ۱۳۷۸.
(۱۱۲) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۱۱۳) ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
(۱۱۴) ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۱۱۵) ابن جوزی، نزهة الأعین النواظر فی علم الوجوه و النظائر، چاپ محمد عبدالکریم کاظمی راضی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۱۶) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
(۱۱۷) ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۱۸) ابن طاووس، سعدالسّعود للنفوس، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ۱۳۷۹ ش.
(۱۱۹) ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج ۲، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۲۰) ابن فارس، الصاحبی فی اللغة و سنن العرب فی کلامها، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۱۲۱) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قم ۱۴۰۴.
(۱۲۲) ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعیّن عن رب العالمین، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
(۱۲۳) ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۲۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۲۵) ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
(۱۲۶) معمر بن مثنی ابوعبیده، مجازالقرآن، چاپ محمد فؤاد سزگین، قاهره ۱۹۸۸.
(۱۲۷) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
(۱۲۸) هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، ج ۱، ۱۴۱۵.
(۱۲۹) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۱۳۰) حسین بن مسعود بغوی، تفسیر البغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۳۱) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۳۲) تستری.
(۱۳۳) علی بن محمدجرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۳۵) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۱۳۶) اسماعیل بن مصطفی حقی، تفسیر روح البیان، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۳۷) حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر فی القرآن، چاپ اکبر بهروز، تبریز ۱۳۶۶ ش.
(۱۳۸) دائرة المعارف الاسلامیة، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹)، ذیل «تأویل تکمله» (از احمدمحمد شاکر).
(۱۳۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۹۶۱.
(۱۴۰) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
(۱۴۱) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
(۱۴۲) محمدعبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۱۴۳) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۴۴) نصر بن محمد سمرقندی، تفسیر القرآن الکریم «بحر العلوم»، ج ۲، چاپ عبدالرحیم احمدزقة، بغداد ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۴۵) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۴۶) محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روش شناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۱۴۷) محمد بن حسین شریف رضی، حقایق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت (بی تا)، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۴۸) صبری متولی، منهج أهل السنّة فی تفسیر القرآن الکریم: دراسة موضوعیة لجهود ابن القیم التفسیریة، قاهره ۱۹۸۶.
(۱۴۹) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۱۵۰) طبرسی، مجمع البیان.
(۱۵۱) طبری، جامع البیان.
(۱۵۲) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۱۵۳) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴.
(۱۵۴) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۵۵) محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، قم ۱۴۲۱.
(۱۵۶) محمد بن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۱۵۷) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
(۱۵۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۱۵۹) محمداسحاق فیاض، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۴۱۰.
(۱۶۰) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائرذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۱ و ۲، چاپ محمدعلی نجار، بیروت (بی تا).
(۱۶۱) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، قم ۱۴۱۶.
(۱۶۲) جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۶۳) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۲، جزء ۴، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۶۴) کلینی، اصول کافی.
(۱۶۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۶۶) کاظم مرادخانی، بحارالانوار فی تفسیر المأثور للقرآن، تهران ۱۴۱۱.
(۱۶۷) احمدمصطفی مراغی، تفسیر المراغی، بیروت (۱۳۶۵).
(۱۶۸) مسعودی، مروج الذهب.
(۱۶۹) محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۲.
(۱۷۰) مقاتل بن سلیمان، الاشباه و النظائر فی القرآن الکریم، چاپ عبداللّه محمود شحاته، قاهره ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵.
(۱۷۱) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۱۷۲) نصر بن مزاحم، پیکار صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مترجم پرویز اتابکی، تهران ۱۳۶۶ ش.


 
۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۷.    
۳. طبری، جامع البیان، ج۳، ص۱۲۱ـ۱۲۳.
۴. حسین بن مسعود بغوی، تفسیر البغوی، ج۱، ص۲۸۰، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.    
۵. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۱۶، ج ۲، جزء ۴، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.    
۶. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۸۷ـ ۲۸۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۵ ـ ۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۸۴، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۹. احمدمصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۳، ص۹۹ـ۱۰۰، بیروت (۱۳۶۵).
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۱۱. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۱۲. قمر/سوره۵۴، آیه۱۷.    
۱۳. قمر/سوره۵۴، آیه۲۲.    
۱۴. قمر/سوره۵۴، آیه۳۲.    
۱۵. قمر/سوره۵۴، آیه۴۰.    
۱۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۳.    
۱۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۳.    
۱۸. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۸۴ ۸۷، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۱۹. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۳۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۰. اسماعیل بن مصطفی حقی، تفسیر روح البیان، ج۲، ص۵ ـ ۶، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۲۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۲. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۸۳، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۲۳. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۸۴، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۲۴. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۸۸، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۲۵. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۳ـ۱۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۲۶. محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج۳، ص۱۶۶، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
۲۷. جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ج۴، ص۵۱، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۲۸. ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ج۲، ص۳۵، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۹. جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ج۴، ص۴۰، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۳۰. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ذیل آل عمران:۷، بیروت:داراحیاءالتراث العربی، (بی تا).    
۳۱. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ذیل آل عمران: ۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۳۲. محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل آل عمران: ۷، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
۳۳. جمال الدین قاسمی، تفسیر القاسمی، ذیل آل عمران: ۷، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۳۴. ابن تیمیّه، مجموعة الرسائل الکبری، ذیل آل عمران: ۷، ج ۲، الرسالة الاولی: الاکلیل، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۳۵. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۹.    
۳۶. محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ذیل آل عمران: ۷، قم ۱۴۲۱.
۳۷. ذیل آل عمران:۷، طبرسی، مجمع البیان.    
۳۸. ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان، ذیل آل عمران: ۷، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
۳۹. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ذیل آل عمران:۷، چاپ حسین اعلمی، قم ۱۴۱۶.    
۴۰. هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ذیل آل عمران: ۷، تهران، ج ۱، ۱۴۱۵.
۴۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۱۲۱.    
۴۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۲، ص۹.    
۴۳. حدیث ۱، کلینی، ج۱، ص۲۱۳، اصول کافی.    
۴۴. حدیث ۲، کلینی، ج۱، ص۲۱۳، اصول کافی.    
۴۵. حدیث ۳، کلینی، ج۱، ص۲۱۳، اصول کافی.    
۴۶. محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۹۱، قم ۱۴۲۱.
۴۷. محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۹۵، قم ۱۴۲۱.
۴۸. محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، ج۱، ص۲۹۳، قم ۱۴۲۱.
۴۹. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۵۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۳۰.    
۵۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۹۷ ۹۹.    
۵۲. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۵۳. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۸.    
۵۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۸۵.    
۵۵. کاظم مرادخانی، بحارالانوار فی تفسیر المأثور للقرآن، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، تهران ۱۴۱۱.
۵۶. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۵۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۱۲۰۱۲۱.    
۵۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۱.    
۵۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۶۰. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۷ ۲۸.    
۶۱. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۱.    
۶۲. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۹۵۰.    
۶۳. بروج/سوره۸۵، آیه۲۲.    
۶۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۷۹.    
۶۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۶۶. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۱ ۵۵.    
۶۷. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۹.    
۶۸. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۷۷۰.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاویل قرآن»، شماره۳۱۸۷.    



جعبه ابزار