تقوا و فحشا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان متقی از ارتکاب به
فحشا و
انحرافات جنسی پرهیز میکند.
تقوای الهی، عامل پرهیز از ارتکاب
فحشا و آلودگی به
انحرافات جنسی میشود:
وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله...
قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) به
سرعت به سراغ او آمدند (و قبلا کارهای بد انجام میدادند) گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند! (با آنها
ازدواج کنید و از زشتکاری
چشم بپوشید! ) از
خدا بترسید.... .
وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• واتقوا الله ولاتخزون.
(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با
خبر شدند، و به طرف
خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. • (لوط) گفت: «اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! • و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
جناب لوط در اولین کلامی که به آنان گفته دختران خود را بر آنان عرضه کرده و سپس گفته است: فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی، از خدا بترسید و مرا نزد میهمانانم رسوا نکنید. قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم...، وقتی لوط علیهالسّلام دید که قوم، همگی بر سوء قصد علیه میهمانان یک
دست شدهاند و صرف
موعظه و یا
خشونت در گفتار آنان را از آنچه میخواهند منصرف نمیکند تصمیم گرفت آنها را از این
راه فحشاء باز بدارد و منظورشان را از راه
حلال تامین کند از طریقی که گناهی بر آن مترتب نمیشود و آن مساله
ازدواج است، لذا دختران خود را به آنان عرضه کرد و ازدواج با آنان را برایشان ترجیح داد و گفت: ازدواج با این دختران، پاکیزهتر است، و یا این دختران پاکیزه ترند. و مراد از آوردن صیغه اطهر، (افعل، که مخصوص برتری دادن چیزی بر چیز دیگر است مانند اکبر یعنی کبیرتر و اصغر یعنی صغیرتر) که به معنای پاکیزهتر است، این نبوده که
عمل شرم آور
لواط هم پاکیزه است ولی ازدواج با
زنان پاکیزهتر است بلکه منظور این است که ازدواج با دختران من عملی است پاک و هیچ شائبه زشتی و پلیدی در آن نیست، و خلاصه مراد این است که ازدواج،
طهارت خالص است.
فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی، این جمله بیانگر خواسته لوط علیهالسّلام است و جمله: و لا تخزون فی ضیفی، عطفی است تفسیری برای جمله: فاتقوا الله، چون آن حضرت اگر از آنها خواست که متعرض میهمانانش نشوند بخاطر هوای نفسش و
عصبیت جاهلیت نبود بلکه به خاطر این بود که میخواست مردم از
خدا بترسند، که اگر میترسیدند نه متعرض میهمانان او میشدند و نه متعرض هیچ کس دیگر، چون در این
نهی از منکر، هیچ فرقی میان میهمانان او و دیگران نبود و او سالها بوده که آن مردم را از این
گناه شنیع نهی میکرده و بر نهی خود اصرار میورزیده. و اگر این بار نهی خود را وابسته بر معنای ضیافت کرده و ضیافت را هم به خودش نسبت داده و نتیجه تعرض آنان را رسوایی خود معرفی کرده و گفته: مرا نزد میهمانانم رسوا مسازید، همه به این
امید بوده تا شاید به این وسیله صفت
فتوت و
کرامت را در آنها به حرکت و به
هیجان در آورد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از فحشا».