تقوا و قبولی قربانی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قبولی
قربانی حج مشرزط به داشتن
تقوا و
خداترسی میباشد.
پذیرش
قربانی در مراسم
حج، مشروط به همراه بودن آن با
تقوا و
خداترسی میباشد:
والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله... • لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...
و شترهای چاق و
فربه را (در مراسم حج) برای شما از
شعائر الهی قرار دادیم...
نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به
خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و
پرهیزگاری شماست.... .
این آیه در واقع پاسخی است به این
سؤال که
خدا چه نیازی به قربانی دارد؟ و اصولا فلسفه قربانی کردن چیست؟ مگر این کار نفعی به حال
خدا دارد میفرماید: گوشتها و خونهای این قربانیان هرگز به خدا نمیرسد (لن ینال الله لحومها و لا دماؤها). اصولا خدا نیازی به
گوشت قربانی ندارد، او نه
جسم است و نه نیازمند، او وجودی است کامل و بی انتها از هر جهت. بلکه آنچه به خدا میرسد
تقوا و پرهیزگای و پاکی اعمال شما
بندگان است (و لکن یناله التقوی منکم).
به تعبیر دیگر: هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک
انسان کامل قرار گیرید و
روز به روز به خدا نزدیکتر شوید، همه
عبادات کلاسهای
تربیت است برای شما انسانها، قربانی درس
ایثار و
فداکاری و گذشت و آمادگی برای
شهادت در
راه خدا به شما میآموزد، و
درس کمک به
نیازمندان و مستمندان. این تعبیر که
خون آنها نیز به خدا نمیرسد با اینکه خون قابل استفاده نیست ظاهرا اشاره به اعمال زشت اعراب جاهلی است که هر گاه حیوانی را قربانی میکردند خون آن را بر سر بتها و گاه بر در و دیوار
کعبه میپاشیدند، و بعضی از
مسلمانان ناآگاه بی میل نبودند که در این برنامه خرافی از آنها تبعیت کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را نهی کرد. متاسفانه هنوز این رسم جاهلی در بعضی از مناطق وجود دارد که هرگاه قربانی به خاطر ساختن خانهای میکنند خون آن را بر سقف و دیوار آن
خانه میپاشند، و حتی در ساختمان بعضی از
مساجد نیز این عمل زشت و خرافی را که مایه آلودگی
مسجد است انجام میدهند که باید
مسلمانان بیدار شدیدا با آن مبارزه کنند.
تقوای
هابیل، زمینه ساز پذیرفته شدن قربانی او از جانب خداوند است:
واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین.
و داستان دو فرزند
آدم را به
حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای
تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به
برادر دیگر) گفت: «به خدا
سوگند تو را خواهم کشت! » (برادر دیگر) گفت: « (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد.
جمله: انما یتقبل الله من المتقین، هم ممکن است در مقام قصر افراد باشد، تا دلالت کند بر اینکه قبولی قربانی شامل هر دو نوع قربانی یعنی فرد با تقوا و فرد بی تقوا نمیشود، و هم در مقام قصر قلب باشد که البته این در صورتی است که
قاتل عکس و
قلب مطلب را میپنداشته، یعنی میپنداشته که قربانی او قبول میشود و از مقتولش قبول نمیشود، حال یا به خاطر اینکه
خیال میکرده مساله قبولی قربانی دائر مدار وجود
تقوا نیست، و یا به خاطر اینکه میپنداشته خدای تعالی
حقیقت حال را نمیداند، و ممکن است حقیقت امر بر او پوشیده و مشتبه شود که بسیاری هستند که چنین میپندارند.
در این جمله
حقیقت امر در قبول شدن عبادتها و قربانیها بیان شده، و در مساله
قتل و
ظلم و
حسد موعظتی آمده، و هم
مجازات الهیه اثبات شده، و نیز خاطر نشان شده که مساله مجازات از لوازم
ربوبیت رب العالمین است، برای اینکه این ربوبیت وقتی تمام میشود که نظامی متقن در بین اجزای
عالم حاکم باشد، نظامی که منتهی شود به اندازه گیری اعمال با ترازوی
عدل، و در نتیجه
کیفر دادن
ظلم به
عذاب الیم، تا
ظالم از ظلم خود
دست بردارد، و یا اگر دست بر نداشت خودش، خویشتن را گرفتار آتشی کند که خود مهیا کرده.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «قبولی قربانی».