• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقوا و موعظه‌پذیری (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جلوه‌های تقواپیشگی زمینه پندپذیری متقین از مواعظ انجیل و قرآن کریم و بطور کلی پندپذیری و عبرت آموزی می‌شود.



تقوا، زمینه پندپذیری و عبرت آموزی است:
ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خـسـین• فجعلنـها نکـلا لما بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتقین.
به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده‌اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‌هایی طردشده درآیید!» ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل‌های بعد از آنان، و پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین• هـذا... وموعظة للمتقین.
پیش از شما، سنت‌هایی وجود داشت (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشت‌هایی داشتند که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟!این ... و اندرزی است برای پرهیزگاران!
ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین.
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین می‌کند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران!

۱.۱ - تفسیر آیه

این دو آیه نیز مانند آیات گذشته به روح عصیانگری و نافرمانی حاکم بر یهود و علاقه شدید آنها به امور مادی اشاره می‌کند: نخست می‌گوید: قطعا حال کسانی را که از میان شما در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند دانستید (و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت). و نیز دانستید که ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه‌گان طرد شده‌ای در آئید و آنها چنین شدند (فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین). ما این امر را کیفر و عبرتی برای مردم آن زمان و زمان‌های بعد قرار دادیم، (فجعلناها نکالا لما بین یدیها و ما خلفها). و همچنین پند و اندرزی برای پرهیزکاران (و موعظة للمتقین).
خلاصه ماجرا چنین بود: خداوند به یهود دستور داده بود، روز شنبه را تعطیل کنند، گروهی از آنان که در کنار دریا می‌زیستند به عنوان آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهی نگیرند، ولی از قضا روزهای شنبه که می‌شد، ماهیان فراوانی بر صفحه آب ظاهر می‌شدند، آنها به فکر حیله گری افتادند و با یک نوع کلاه شرعی روز شنبه از آب ماهی گرفتند، خداوند آنان را به جرم این نافرمانی مجازات کرد و چهره‌شان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت.
آیا این مسخ و دگرگونی چهره جنبه جسمانی داشته یا روانی و اخلاقی؟ و نیز این قوم در کجا می‌زیستند؟ و با چه نیرنگی برای گرفتن ماهی متوسل شدند؟جمله فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین کنایه از سرعت عمل است که با یک اشاره و فرمان الهی چهره همه آن عصیانگران دگرگون شد.
جالب اینکه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام در معنی این آیه نقل شده که فرمودند: منظور از ما بین یدیها، نسل آن زمان و مراد از ما خلفها، ما مسلمانان هستیم، یعنی این درس عبرت مخصوص بنی اسرائیل نبود، و همه انسان‌ها را شامل می‌شود.


تقوا، مایه پندپذیری تقواپیشگان از مواعظ انجیل است:
وقفینا علی ءاثـرهم بعیسی ابن مریم... وءاتینـه الانجیل فیه هدی ونور... وهدی وموعظة للمتقین.
و بدنبال آنها (پیامبران پیشین)، عیسی بن مریم را فرستادیم .... و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود ... و هدایت و موعظه‌ای برای پرهیزگاران بود.

۱.۱ - تفسیر آیه

در تعقیب آیات مربوط به تورات، در این دو آیه اشاره به وضع انجیل کرده، می‌گوید: پس از رهبران و پیامبران پیشین، مسیح علیه‌السّلام را مبعوث کردیم، در حالی که نشانه‌های او کاملا با نشانه‌هایی که تورات داده بود، تطبیق می‌کرد (و قفینا علی آثارهم بعیسی ابن مریم مصدقا لما بین یدیه من التوریة) این جمله تفسیر دیگری نیز دارد و آن اینکه مسیح علیه‌السّلام به حقانیت تورات که بر موسی بن عمران نازل شده بود، اعتراف کرد، همانطور که تمام پیامبران آسمانی به حقانیت پیامبران پیشین، معترف بودند.
سپس می‌گوید: انجیل را در اختیار او گذاشتیم که در آن هدایت و نور بود (و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور). در قرآن مجید به تورات و انجیل و قرآن هر سه نور گفته شده است: درباره تورات می‌خوانیم: (انا انزلنا التوراة فیها هدی و نور).
و درباره انجیل در آیه فوق، اطلاق نور شده بود، و درباره قرآن می‌خوانیم: (قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین). در حقیقت همانطور که تمام موجودات جهان برای ادامه حیات و زندگی خود احتیاج شدید به نور دارند، همچنین آئین‌های الهی و دستورهای کتب آسمانی برای رشد و تکامل انسانها ضرورت قطعی دارد.
اصولا ثابت شده که تمام انرژی‌ها، نیروها، حرکات، و زیبائی‌ها، همه از نور سرچشمه می‌گیرند و اگر نور نباشد، سکوت و مرگ، همه جا را فرا خواهد گرفت، همچنین اگر تعلیمات پیامبران نباشد همه ارزش‌های انسانی، اعم از فردی و اجتماعی به خاموشی می‌گراید که نمونه‌های آن را در جوامع مادی به روشنی می‌بینیم.
قرآن در موارد متعددی از تورات و انجیل به عنوان یک کتاب آسمانی یاد می‌کند، در اینکه این دو کتاب در اصل از طرف خدا نازل شده جای هیچگونه شک و تردید نیست، ولی این نیز مسلم است که این دو کتاب آسمانی بعد از زمان پیامبران دستخوش تحریف شدند، حقایقی از آن کم شد و خرافاتی بر آن افزوده گردید و آنها را از ارزش انداخت و یا کتب اصلی فراموش گردید و کتابهای دیگری که تنها بخشی از حقایق آنها را در برداشت جای آنها نشست.
بنابراین اطلاق نور به این دو کتاب، ناظر به تورات و انجیل اصلی است. بار دیگر به عنوان تاکید، روی این مطلب تکیه می‌کند که، نه تنها عیسی بن مریم، تورات را تصدیق می‌کرد، بلکه انجیل کتاب آسمانی او نیز گواه صدق تورات بود. (مصدقا لما بین یدیه من التوراة).
و در پایان می‌فرماید: این کتاب آسمانی مایه هدایت و اندرز پرهیزکاران بود. (و هدی و موعظة للمتقین).
این تعبیر همانند تعبیری است که در آغاز سوره بقره درباره قرآن آمده است آنجا که می‌گوید: هدی للمتقین: قرآن وسیله هدایت پرهیزکاران است، نه تنها قرآن، تمام کتابهای آسمانی چنین‌اند که وسیله هدایت پرهیزکاران می‌باشند، منظور از پرهیزکاران کسانی هستند که در جستجوی حقند، و آماده پذیرش آن می‌باشند و بدیهی است، آنها که از سر لجاج و دشمنی دریچه‌های قلب خود را به روی حق می‌بندند، از هیچ حقیقتی بهره نخواهند برد. قابل توجه اینکه در آیه فوق در مورد انجیل نخست فیه هدی گفته شده سپس هدی بطور مطلق آمده است، این تفاوت تعبیر ممکن است بخاطر آن باشد که در انجیل و کتاب‌های آسمانی دلائل هدایت بر هر کس بدون استثناء هست ولی برای پرهیزکاران که در آن به دقت می‌اندیشند، باعث هدایت و تربیت و تکامل است.

و هدی و موعظة للمتقین، از این آیه شریفه استفاده می‌شود که انجیل نازل بر عیسی علیه‌السّلام علاوه بر آنچه که از معارف اعتقادی تورات و احکام عملی داشته، عنایت خاصی هم بر تقوای در دین داشته است، و توراتی که آن روز در بین یهود رائج بوده هر چند که قرآن همه آن را به تمام معنا تصدیق نکرده، و همچنین انجیل‌های چهارگانه‌ای که به مرقس و متی و لوقا و یوحنا نسبت داده شده هر چند که غیر آن انجیل است که قرآن آن را نازل بر خود مسیح می‌داند، ولیکن با این حال همین مقدار که از انجیل و تورات اصلی باقیمانده این معنا را تصدیق دارد که خدای تعالی عنایت خاصی به مساله تقوای دینی دارد.


تقوا، باعث پندپذیری از قرآن کریم است:
هـذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین.
این، بیانی است برای عموم مردم و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!
ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین.
ما به موسی و هارون، «فرقان» (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم.
ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین.
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین می‌کند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران!
بر این اساس که «لام» در «للمتقین» لام نتیجه و عاقبت باشد. یعنی مواعظ الهی در نهایت بر تقواپیشگان اثر می‌گذارد و آنان زمینه لازم را برای پذیرش این مواعظ دارند.
تنزیل من رب العــلمین• وانه لتذکرة للمتقین.
کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است! و آن مسلما تذکری برای پرهیزگاران است!

۳.۱ - دیدگاه مفسرین

در این آیه باز هم برای تاکید و یادآوری می‌فرماید: این قرآن مسلما اندرزی است برای پرهیزگاران (و انه لتذکرة للمتقین). برای آنها که آماده‌اند خود را از گناه پاک کنند و راه حق را بپویند، برای آنها که جستجوگرند و طالب حقیقت، و کسانی که این حد از تقوا را ندارند مسلما نمی‌توانند از تعلیمات قرآن بهره گیرند.
تاثیر عمیق و فوق العاده‌ای که قرآن از این نظر دارد خود نشانه دیگری از حقانیت آن است.
و انه لتذکرة للمتقین، در این جمله کرامت تقوای آنان، و کرامت معارف الهی و معاد و حقائق آن را خاطرنشان ساخته، درجاتی را که متقین نزد خدا و در آخرت در بهشت دارند یادآوری می‌کند، و قرآنی که سخنش این است تقول و افتراء نیست، بنابراین آیه شریفه در مقام بیان حجتی است بر اینکه قرآن منزه از تقول و افترا است.


۱. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۶۶.    
۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۷.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۵. نور/سوره۲۴، آیه۳۴.    
۶. تفسیر نمونه، مکارم، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۴۶.    
۸. مائدة/سوره۵، آیه۴۴.    
۹. مائدة/سوره۵، آیه۱۵.    
۱۰. تفسیر نمونه، مکارم، ج۴، ص۳۹۵-۳۹۶.    
۱۱. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۵۶۷-۵۶۸.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۱۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۱۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۴.    
۱۵. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۳.    
۱۶. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۸.    
۱۷. تفسیر نمونه، مکارم، ج۲۴، ص۴۸۳-۴۸۴.    
۱۸. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۶۷۶-۶۷۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «موعظه‌پذیری‌».    



جعبه ابزار