تمیمالداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَمیمَ الدّاری،
صحابی مشهور، اهل
فلسطین است.
نام او تمیم بن أوس بن خارجه و
کنیه وی ابورقیه است. اصل او را از بَنودار، از فرزندان دار بن هانی از قبیله لَخْم و اصالتاً
عرب دانستهاند؛ اما نام وی جزو جنگجویان «
عجم » شرکت کننده در
جنگ بدر نیز ذکر شده است. در بیان نسبت وی برخی معتقدند که «دار» از «دیر» گرفته شده، زیرا تمیم قبل از
مسلمان شدن در دیر بسیار
عبادت میکرده است.
تمیم الدّاری و برادرش از دوره پیش از
اسلام برای
تجارت به
مکه آمد و شد داشتند، اما پس از هجرتِ پیامبراکرم مرکز تجارت خود را به
مدینه منتقل کردند.
( در
شأن نزول آیات ۱۰۶ـ ۱۰۸ سوره مائده آمده است که تمیم و برادرش نعیم ــ که هر دو مسیحی بودند
ــ در سفری تجاری با بُدیل بن ابی ماریه مسلمان همراه شدند و در راه با
مرگ بدیل به
وصیت او
خیانت کرده،
ظرف گران قیمتی را از اموال او برداشتند. پس از رسیدن به مدینه و با
شکایت وارثانِ بدیل برای
داوری نزد
پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم رفتند. بر اثر داوری صادقانه پیامبر، تمیم و برادرش
توبه کردند. آوردهاند که تمیم در
سال نهم
هجرت در مدینه اسلام آورد اما بقیه
خانواده او
مسیحی باقی ماندند.
گفتهاند که پس از جنگ خیبر تمیم الدّاری در رأس چند تن از افراد خانواده خود نزد پیامبراکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم رفت و پیامبر بخشی از
قلعه خیبر را به ایشان واگذار کرد. این واقعه را پس از
واقعه تبوک نیز ذکر کردهاند. همچنین آمده است که تمیم از پیامبر اکرم درخواست کرد که
قریه عَینون و حَبرون الخلیل /حَبری را در
بیت المقدّس به ایشان واگذار کند تا او و خانوادهاش در آنجا زندگی کنند و پیامبر پذیرفت، هرچند که فلسطین هنوز از آنِ بیزانس (
روم شرقی ) بود. این امر از این جهت که اولین اشاره به یک
اقطاع رسمی است، دارای اهمیت است و مبیّن پیش بینی پیامبراکرم نیز هست.
مؤلفان
مقاله تمیم الدّاری در د. اسلام
شخصیت تمیم را اسطورهای دانستهاند. به نظر ایشان، بنا به گزارشهای موجود در
منابع اسلامی ،
سند اقطاع پیامبر اکرم به تمیم متعلق به دورههای بعدی است که فرزندان تمیم برای
مشروعیت بخشیدن به
تملک نواحی مذکور
جعل کردهاند.
برخی همچون بلاذری
و
یاقوت حموی غیر از دو قریه مذکور، قریه مرطوم و بیت ابراهیم را نیز جزو آن اقطاع میدانند که کسانی چون
علی بن ابی طالب علیهالسلام،
عمر ،
عثمان ،
ابوبکر ،
عباس بن عبدالمطلب و جَهْم بن قیس شاهد آن بودند و آن را ثبت کردند. حتی ذکر شده که دستنوشته حضرت علی در اقطاع حِبْرون و عینون به
خط کوفی موجود است. پس از آن اقطاع، تمیم همچنان در مدینه ماند و در برخی
غزوات همراه پیامبر شرکت کرد، بعد از
قتل عثمان (۱۸
ذیحجّه ۳۵) به
شام بازگشت و در قریهای که به وی داده شده بود، ساکن و امیر آنجا شد؛ به این ترتیب نام وی در شمار اصحاب حضرت علی علیهالسلام ذکر نشده است.
در زمان گسترش
فتوحات اسلامی نیز این زمین در دست خانواده تمیم باقی ماند و امروزه هم نگهدارندگان حرم الخلیل خود را وارث تمیم الدّاری میدانند.
تمیم آشنا به فن
وعظ و
خطابه بوده
و اولین
راوی قصص دینی در
مسجد بوده که از عمر بن خطاب اجازه داشته است.
او را راوی قصه
دجّال و
جسّاسه دانستهاند و حتی برخی معتقدند که پیامبر این
داستان را از تمیم شنید، در حالی که پیامبر اکرم آن را قبل از شنیدن از تمیم برای اصحاب نقل کرده بود.
همچنین تمیم را اولین کسی معرفی کردهاند که در
مسجد نبوی منبر ساخت و در آن
چراغ بر افروخت.
دلاویدا، مؤلف مقاله تمیم الدّاری در د. اسلام
تأکید دارد ساختن منبر در عالم اسلام به تأسی از
سنّت مسیحی بوده و تمیم در آشنا ساختن مسلمانان با این قبیل امور مسیحی بسیار مؤثر بوده است، اما احمدمحمد شاکر بتفصیل ادعای دالّ بر نقش تمیم در انتقال
عادات و سنّتهای مسیحی و نیز روایت داستان مذکور را نقد کرده است.
ابن سعد،
تمیم را یکی از گردآورندگان
قرآن دانسته است. بعد از مرگ پیامبر اکرم از زندگی تمیم چیزی نمیدانیم. وی از پیامبر اکرم حدیث نقل کرده است و افرادی همچون
ابن عباس ، عبداللّه بن موهب، عطاء بن یزید لیثی و انس بن مالک از تمیم حدیث روایت کردهاند؛
بخاری و
مسلم نیز از او هجده
حدیث روایت کردهاند.
وفات وی را، بنا بر تاریخی که بر روی
قبر او ذکر شده، در سال چهلم هجرت دانستهاند، اما احتمالاً وفات او پیش از این بوده است. محل قبر او را در بیت جبرین یا بلاطه ذکر کردهاند.
کتاب تحفه الساری الی زیاره تمیم الداری تألیف احمد موصلی (متوفی ۸۷۰)
و حکایه تمیم الداری الانصاری به فارسی در باره زندگی تمیم نوشته شده است، کتاب اخیر به اردو هم ترجمه و در هند چاپ شده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة.
(۲) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ محمدابراهیم بنا و محمداحمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
(۳) ابن جوزی، کتاب القُصّاص و المذکّرین، چاپ مارلین سوارتز، بیروت ۱۹۷۱.
(۴) ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه.
(۵) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۶) ابنسعد، الطبقات الکبرى.
(۷) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۸) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۰.
(۹) ابن هشام، السیره النبویه، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۰) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۱) اسماعیل بغدادی، هدیه العارفین، ج ۱، در حاجی خلیفه، ج ۵.
(۱۲) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۴) تستری، قاموس الرجال فی تحقیق رواة الشیعة و محدثیهم.
(۱۵) حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده.
(۱۶) خواندمیر، حبیب السیر فی الاخبار افراد البشر.
(۱۷) دائرة المعارف الاسلامیه، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹)، ذیل «تمیم الدّاری تعلیقه» (از احمدمحمد شاکر).
(۱۸) ذهبی، تاريخ الاسلام.
(۱۹) محمد محمدحسن شرّاب، تمیم بن أوس الداری، دمشق ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۰) طبرسی، مجمعالبیان.
(۲۱) حسن بن عبداللّه عسکری، الاوائل، چاپ عبدالرزاق غالب مهدی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۲۲) احمد بن علی قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۲۳) عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۲۴) مجلسی، بحارالأنوار.
(۲۵) یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، مصر (بی تا)، چاپ افست تهران: مکتبه الاسدی (بی تا).
(۲۶) یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت ۱۹۹۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تمیمالداری»، شماره۳۸۹۳.