تناسب آیات و سور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تناسب آیات و سُوَر از مباحث
علوم قرآنی درباره مناسبت و ارتباط میان
آیات و سورهها میباشد.
«مناسبت» در لغت به معنای پیوند و اتصال دو چیز با یکدیگر
، همانندی، قرابت و نزدیکی است
و در اصطلاح به پیوند میان دو چیز به هر جهتی که باشد اطلاق می شود.
مناسبت گاه در پدیده های عینی و خارجی و گاه در نوشته هاست؛ اما در
علوم قرآنی ، این اصطلاح محدودتر می شود و به پیوندِ میان بخش های یک
آیه یا دو یا چند آیه با هم و نیز ارتباط
سوره ای با سوره های دیگر، اطلاق می شود. علم مناسبت، علمِ کشفِ ارتباط میانِ بخش هایی از
قرآن است که در ظاهر گسسته و بی ارتباط می نمایند.
ناپیوستگی گاه میانِ دو بخش از یک آیه، گاه میان آیات همجوار و... خود نمایی می کند.
«علم شناسایی عواملِ ترتیب و چینش آیات و سوره ها»، تعریفی است که بقاعی از علم مناسبات ارائه کرده است.
در نظر
سیوطی ، مقصود از علم مناسبت، یافتن معنایی است که میان بخش های قرآن، ارتباط برقرار می کند
؛ معنایی که گاه به صورت عام و خاص تحقق می یابد، گاه پیوند عقلی، حسی و خیالی است یا نوعی از علاقه و تلائم ذهنی مانند سبب و مسبب، علت و معلول یا حتی دو مخالف و ضدی که نوعی پیوستگی موضوعی را نشان می دهند.
در مکتوبات علوم قرآنی، هریک از واژگانِ «اتساق» و «تناسق»، به معنای تناسب به کار رفته است. موضوع علم مناسبات اجزا و عناصری است که زمینه پیوند مطالب به ظاهر گسسته را فراهم می آورد.
سیوطی این علم را فنی ارزنده دانسته که به موجب آن، پیوند اجزای سخن همانند بنایی مستحکم قوت می یابد، هرچند مفسران به سبب دقتی که در آن هست، کمتر به آن
اهتمام ورزیده اند.
از
فخر رازی (م. ۶۰۶ ق.) نقل شده کسی که در لطایف نظم و بدایع ترتیب
سوره بقره تأمّل کند، درمی یابد که قرآن همان گونه که از جهت فصاحت الفاظ و ظرافت معانی
معجزه است، در نظم و ترتیب آیات نیز
معجزه است.
وی بر این باور است که بسیاری از لطایف قرآنی در تناسب میان آیات به ودیعت نهاده شدهاند و در پرتو علم مناسبات آشکار خواهند شد.
وی شواهد فراوانی از پیوند میان آیات را در تفسیر خود
التفسیر الکبیر یادآور شده است.
نیشابوری که به گفته
زرکشی و
سیوطی نخستین کسی است که به این علم توجه کرده، غفلت عالمان
بغداد را از پیوستگی و تناسب آیات، مورد طعن قرار می داد و آنان را
نکوهش می کرد.
برخی معتقدند پیوستگی آیاتِ قرآنی تا آنجاست که گویی تمامی قرآن، تنها یک سخن بیش نیست.
اعجاز بلاغی قرآن، جز از رهگذرِ درکِ مناسباتِ پنهانِ آیات، آشکار نخواهد شد.
پیش از سیوطی، زرکشی از علم مناسبت تمجید کرده و آن را علمی شریف دانسته است که موجب تقویت عقل بوده، ارزش سخن هر گوینده ای با این علم روشن می گردد.
ابن العربی مالکی (م. ۵۴۳ ق.) بر این باور است که ارتباط آیات قرآن تا آنجاست که همچون یک کلمه، معنای آن منسجم و معانی آن منتظم بوده و علم بسیار ارزنده ای است.
وی می نویسد:سپس خداوند برای ما راهی به آن گشود و چون افراد لایقی را برای آن نیافتیم و مردم را به اوصاف بطالت پیشگان دیدیم بر آن مهر نهادیم و آن را میان خود و خدای خود قرار دادیم و آن را به او بازگرداندیم.
براساس گزارشِ
محی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.) تا آن زمان، رمانی (م. ۳۸۶ ق.) از عالمانِ نحو، تنها کسی است که به این علم توجه داشته. محی الدین معتقد است که فهم کامل
قرآن تنها از رهگذرِ مناسبات امکان پذیر است و کسی که از منظر این علم به آیات قرآن بنگرد، به علمی بزرگ دست خواهد یافت.
علم مناسبات، پاره های هر کلام را با کلام دیگر، شناسایی می کند و به یکدیگر پیوند می زند و آن را به مجموعه ای بدل می کند که در حکم ساختمانی است، با اجزایی همخوان. این همخوانی به مفسر کمک می کند تا رابطه اجزای کلام را دریابد و به فهمی از پیوستگیِ مجموع کلام نزدیک تر شود.
بی توجه به این ارتباط و اتساق، فهمِ معارف و حقایق قرآن میسر نخواهد شد.
سعید حوّی اثبات برخی نظریات علوم قرآنی، همچون
توقیفی بودنِ ترتیب سورهها را از فواید این علم دانسته است که برخی در آن
تشکیک کرده اند.
فخر رازی ، پیوستگی آیات را جلوه ای از اعجاز قرآن دانسته است.
صبحی صالح معتقد است:علم مناسبت و کشف ارتباط آیات، در بسیاری موارد مفسر را از پرداختن به سبب نزول بی نیاز خواهد کرد.
دستیابی به لطایف تفسیری و تبیینِ نادرستی برخی دیدگاه های خاورشناسان درباره قرآن، از دیگر کارکردهای علم مناسبات تلقی شده است؛ خاورشناسانی که در اسلوب قرآن تحقیقاتی داشتهاند و بر پراکندگی آیات تأکید دارند. برخی خاورشناسان، نیز برای توجیه گسستگی آیات، ادله ای را بیان کرده اند. توجیهاتِ خاورشناسان، در مواردی متعارض اند، چنان که برخی اظهارات آنان به انکار وحیانی بودن قرآن می انجامد.
گروهی از خاورشناسان همچون ریچاردبل (Richard Beel)، آرتورجان آربری (Artur Jhon Arbery)
، گلدزیهر (Gold Ziher)وگوستاولوبون (Gostave Le Bon)
بر ناپیوستگی آیات قرآن تأکید دارند؛ مثلا آرتور جان آربری در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن می نویسد:قرآن از هر انسجامی که مربوط به
ترتیب نزول باشد و نیز از انسجام منطقی بسی به دور است. خواننده قرآن به ویژه اگر ناچار باشد به یک ترجمه اکتفا کند، هرچند که آن
ترجمه از نظر زبان شناختی دقیق باشد، بی شک از حالت ظاهراً بی نظمِ بسیاری از سورهها حیرت زده می شود.
عبدالله شحّاته توجیهات خاورشناسان را درباره گسیختگی و ناپیوستگی آیات این چنین یادآور می شود:عده ای این پریشانی و پراکندگی را عامل پیشگیری از ملال خاطر و دلزدگی می دانند. گروهی نیز معتقدند وحدت ادبی هر سوره از قرآن تنها برای جبران نقص عدم ارتباطِ آیات، ابتکار شده است. سومین گروه که بیشتر خاورشناسان را تشکیل می دهند معتقدند باید ریشه این عیب را در طرز کار
صحابه پی جویی کرد؛ یعنی آن گاه که آنان به جمع و تألیف قرآن پرداختند و به ترتیب آیات و تنظیم آن در قالبِ سورهها اقدام کردند، این پراکندگی و پریشانی را در قرآن پدید آوردند.
اما با توجه به شیوه جمع قرآن کریم، که به اتفاق علمای اسلامی توقیفی بوده و به دست
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و به امر
وحی صورت گرفته، باید گفت که این توجیهات مستشرقان، سخنی عامیانه و از سر ناآگاهی است.
چنان که مناسباتِ حاکم بر آیات قرآن، که در علم تناسب به تفصیل بیان شده است، نشان می دهد پیوند اعجاب انگیزی در سراسر قرآن وجود دارد، هرچند این پیوند از نگاه ناآشنایان به اسلوب قرآن، دور بماند. عبدالله درّاز معتقد است یک طرح و نقشه پردازی واقعی و تعیین کننده حدود و مرزها، برای هر سوره وجود دارد.
علم مناسبات با برخی دیگر از مباحث
علوم قرآنی ، همچون توقیفی بودن ترتیب آیات و سور، سیاق، اسباب نزول،
اعجاز قرآن ،
قصص قرآن ،
مثل های قرآن ،
قسمهای قرآن و مسئله هماهنگی لفظ و محتوا پیوند دارد.
این علم در مواردی راهگشا و مبینِ ابهاماتِ موجود در موضوعات یاد شده است، چنان که برخی معتقدند کشفِ پیوند و تناسب آیات در برخی موارد مفسر را از پرداختن به اسبابِ نزول بی نیاز می سازد.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تناسب آیات و سور.