تنوین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تنوین، حرف ن ساکن و زائدی در عربی که لفظاً پس از مصوتهای کوتاه (ــَ، ــِ، ــُ) میآید و با دوبار نوشتن آنها (ــً، ــ ٍ، ــُـُ / ــٌ) نشان داده میشود. در
عربی تنوین فتح، روی تای مربوطه (ة)، الف مقصوره (ی ') و «الف» در آخر کلمه نوشته میشود.
اولین بار،
ابوالاسود الدُؤَلی تنوین را به کار برد که به شکل دو نقطه روی هم نشان داده میشد.
گاه
تنوین برای جداکردن اسمها ی متمکّن و غیر متمکّن، به جای نقصانی که در «بناء» به وجود میآید، و برای جداکردن اسمهای معرفه و نکره به کار میرود.
دستورنویسان
تنوین را از ویژگیهای
اسم میدانند و آن را به چهار نوع تقسیم میکنند:
تنوین تمکین (یا تمکّن/ امکنیـّه) یا صَرف، که ویژه اسامی معرب و منصرف است، مانند
تنوین در رجلٌ / رجلاً / رجلٍ؛ محمدٌ / محمداً / محمدٍ.
تنوین نکره، که به برخی از اسمهای مبنی و خاص ملحق میشود تا نا معیّن بودن آن اسم را نشان دهد.
مثلاً در جمله «جاءنی سیبویهِ و سیبویهٍ آخَرَ»، اسم اول معرفه است و بر شخصی معیّن دلالت دارد و اسم دوم نکره است و میان همه کسانی که به این نام خوانده میشوند مشترک است و به همین سبب
تنوین گرفته است.
این نوع
تنوین برای جداسازی معرفه از نکره، در «
اسم فعل » نیز به کار میرود، مانند صهٍ و مهٍ و إیهٍ.
تنوین مقابله، که به آخر جمع مؤنث سالم ملحق میشود (مانند مسلماتٌ یا مسلماتٍ) و به گفته دستورنویسان، در مقابل حرف «نَ» در جمع مذکر سالم (مُسلمونَ) قرار گرفته است.
برخی نیز
تنوین را در این نوع کلمات
تنوین صرف پنداشتهاند
تنوین عوض/ تعویض، که به جای یک
حرف محذوف یا یک مضافٌالیه (مفرد ـ جمله) قرار میگیرد، مانند «جواریٌ < جوارٍ» که
تنوین به جای حرف محذوف آمده و «کُلُّ انسان < کلٌّ» یا «یوم إذْ < یَومَئذٍ» که
تنوین به جای مضافٌالیه محذوف است.
در کتابهای دستور به انواع دیگری نیز اشاره شده که بعضی از آنها ویژه
اسم نیست و به افعال و حروف هم ملحق میگردد که عبارتاند از:
تنوین ترنّم، که در پایان برخی قافیهها میآید و ویژه گویش تمیم است، مانند العتابَ < العِتابَنْ و أصابَ < أصابَنْ در بیتی از جریر: «أقِلِّی اللَّوْمَ عاذِلَ والعِتابَنْ / وَقُولی اِن أصَبْتُ لقد أصابَنْ».
تنوین غالی، که آن را اَخْفَش و دانشمندان
علم عروض به انواع
تنوین افزودهاند، مانند
تنوین در دو واژه المُختَرقْنْ و الخَفَقْنْ در این بیت : «و قاتِمِالاعْماقِ خاوی المُخْتَرَقْنْ / مُشْتَبِهِالأعلامِ لَمّاعِالخَفَقْنْ».
گفتنی است دو نوع اخیر که ویژه
شعر است، بر خلاف دیگر انواع
تنوین، نوشته میشود.
برخی بهطور کلی
تنوین را حتی در اسمهای خاص (عَلَم) نشانه نکره بودن کلمه میدانند.
برخی
تنوینهای دیگری افزودهاند، مانند
تنوین منادا ،
تنوین صرف مالاینصرف،
تنوین شاذ (مانند هؤلاءٍ قومکَ) که فایده آن زیادت در لفظ است، و
تنوین حکایت.
در زبان فصیح عربی غالب اسمهای فاقد حرف تعریف «ال» با
تنوین تلفظ میشوند، شاید به این دلیل که نون ساکن، واژه را خوش آهنگ میسازد و سکون به آن
آرامش میبخشد.
به همین سبب امروزه نیز در برخی لهجههای متداول،
تنوین، چه در گفتار و چه در نوشتار، به پایان افعال و ترکیبها اضافه میشود، مانند أروحُنْ و فِیکُنْ، که بدون تردید میراث لهجههای کهن است، همانگونه که در
تنوین ترنّم چنین است.
نکره بودن و
تنوین پذیری اسمها از دیدگاه بسیاری از دستورنویسان
عرب ، اصل است و نیازمند توجیه نیست.
با اینهمه، برخی اسامی از این قاعده مستثنا بودهاند؛ یعنی،
تنوین را به آنها ملحق نمیکردهاند.
بعدها دستورنویسان آنها را طبقه بندی کردند و غیر منصرف خواندند و برای غیر منصرف بودن آنها دلایلی آوردند.
ادغام تنوین و
نون ساکن در
حروف یرملون (ی، ر، م، ل، و، ن)
واجب نیست، برخی
ادغام را بنابر
احتیاط،
لازم دانستهاند.
اظهار
تنوین (
ادای حرف بدون
غُنّه) قبل از
حروف حلقی (ا، ح، خ، ع، غ، هـ ) و
قلب آن به میم قبل از «با» و اخفای آن (حالتی بین
اظهار و ادغام همراه با غُنّه) قبل از
حروف دیگر، سزاوار است، لیکن واجب نیست.
کلماتی نیز هستند که بر خلاف قوانین وضع شده، حتی در فصیحترین و استوارترین متون یعنی
قرآن کریم ،
تنوین گرفتهاند و دستورنویسان در توجیه آنها از تعبیراتی نظیر شاذ و نادر، رعایت تناسب و حفظ موسیقی کلام، ضرورت شعری و غیره مدد جسته و انواع
تنوین را گسترش دادهاند.
در برخی موارد
تنوین به منظور تخفیف و کاهش حجم صوتی حذف میشود، مثلاً
تنوین اسمهای عَلَم که با واژه «ابن» وصف میشوند و سپس به یک
اسم یا کنیه اضافه میگردند، مانند زیدُ در زیدُبن عَمْرٍو
و نیز کلماتی که بی دلیل
تنوین نپذیرفتهاند، مانند
اشیاء .
(۱) ابن جنّی، المنصف، چاپ ابراهیم مصطفی و عبداللّه امین، قاهره ۱۹۵۴ـ۱۹۶۰.
(۲) ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
(۳) ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره (بی تا).
(۴) ابن یعیش، شرح المفصّل، بیروت: عام الکتب، (بی تا).
(۵) عبدالقادربن عمر بغدادی، شرح شواهد شرح التحفة الوردیة، چاپ نظیف محرّم خواجه، استانبول ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۶) محمد عبدالمنعم خفاجی، الأدب العربی و تاریخه فی العصرین الاموی و العباسی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۷) محمدبن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح شافیة ابن الحاجب، چاپ محمد نورالحسن، محمد زفزاف، و محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست تهران (بی تا).
(۸) عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، الایضاح فی علل النحو، چاپ مازن مبارک، (بی جا) : دارالنفائس، (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۹) عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۰) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، کتاب همع الهوامع: شرح جمع الجوامع، چاپ محمد بدرالدین نعسانی، بیروت (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۱۱) صادق شیرازی، شرح السیوطی: توضیحات للبهجة المرضیة فی شرح الالفیة، قم ۱۳۶۸ ش.
(۱۲) عبداللّه بن حسین عُکْبَری، التبیین عن مذاهب النحویین البصریین والکوفیین، چاپ عبدالرحمان بن سلیمان عثیمین، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۳)العروة الوثقی.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنوین»، شماره۳۹۳۷. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۴۸.