تهدید ابولهب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابولهب از جانب
خداوند، به ورود در
آتش دوزخ تهدید شدید شد.
نام ابو لهب عبد العزى بودـكه به گفته برخى چون عزى نام بتى بود
خداوند در
قرآن نخواسته است او را بنده
بت بخواند و كنيهاش را ذكر فرمودـو سبب اينكه به اين كنيه نيز او را خوانده است به گفته بعضى آن بود كه گونههايش سرخ فام و برافروخته بوده و سرخى گونهاش را تشبيه به شعله سرخ
آتش و زبانه
دوزخ و
جهنم كرده تا بفهماند كه او جهنمى است.
و به هر صورت آزارى كه
رسول خدا (ص)از اين مرد در راه تبليغ ديانت مقدس
اسلام ديد زيان بخشتر و زيادتر از آزار ديگران بود،زيرا دشمنان ديگر،آن جرئت و جسارت را نداشتند كه در حضور
بنى هاشم و در هر مجلس و محفلى آن حضرت را
تمسخر و
تكذيب و آزار كنند ولى
ابو لهب چون خود فرزند ناخلف
عبد المطلب و عموى رسول خدا(ص)بود جرئت اين كار را داشت.از اين گذشته مردم جزيرة العرب مخالفت و دشمنى ديگران را غالبا حمل بر
حسادت و
كينه توزى با بنى هاشم مىكردند ولى مخالفت و تكذيب ابو لهب را نمىتوانستند حمل بر چيزى كنند و از اين جهت تمسخر و
استهزا و
تكذيب او در عموم افراد مؤثر واقع مىشد.
تبت یدا ابی لهب وتب(بریده باد هر دو دست
ابولهب (و
مرگ بر او باد)!)
معنای آیه در حقیقت" تب ابو لهب" است، و این نفرینی به او به
هلاکت خودش و بطلان و بی اثر گشتن توطئههایی است که به منظور خاموش کردن نور
نبوت میکرد، و یا قضایی است از خدای تعالی به این هلاکت و بطلان توطئهها. و این ابو لهب که مورد
نفرین و یا قضای حق تعالی قرار گرفته، فرزند
عبد المطلب و عموی
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، که سخت با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دشمنی میکرد و در
تکذیب گفتهها و
دعوت او و نبوتش و در آزار و اذیتش اصرار میورزید، و در این راه از هیچ گفته و عملی فروگذار نمیکرد، و او همان کسی بود که وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم او و سایر عشیره اقربین خود را برای اولین بار دعوت کرد، با کمال بی شرمی در پاسخش گفت" تبا لک-
خسران و هلاکت بر تو باد" و این
سوره نازل شد و گفتار او را به خودش رد کرد که خسران و هلاکت بر او باد.
بعضی
ها گفتهاند: نام او همین ابو لهب بوده، هر چند که به شکل کنیه است.
بعضی
دیگر گفتهاند کلمه" ابو لهب" کنیه او بوده و نامش عبد العزی بوده. بعضی دیگر گفتهاند
عبد مناف بوده. و از همه اقوالی که در پاسخ این سؤال (چرا اسم او را نیاورد) گفته شده، این قول
است که خواسته است او را به
آتش نسبت دهد، چون ابو لهب، اشعاری به انتساب به آتش دارد، وقتی میگویند فلانی ابو الخیر است، معنایش این است که: با خیر رابطهای دارد، و همچنین ابو الفضل و ابو الشر، و چون در آیات بعد میفرماید: " سیصلی نارا ذات لهب- به زودی در آتشی زبانه دار میسوزد" از آن فهمیده میشود که معنای" تبت یدا ابی لهب" هم این است که: از کار افتاده باد دو دست مردی جهنمی، که همیشه ملازم با شعله و زبانه آن است.
بعضی
دیگر گفتهاند: نام او عبد العزی بوده، و اگر
قرآن کریم نامش را نبرده، بدین جهت بود که کلمه" عبد العزی" به معنای بنده عزی است، و" عزی" نام یکی از بتها است، خدای تعالی
کراهت داشته که بر حسب لفظ نام عبدی را ببرد که عبد او نباشد، بلکه عبد غیر او باشد، و خلاصه با اینکه در حقیقت عبدالله است، عبد العزی اش بخواند، اگر چه در اسم اشخاص معنا مورد نظر نیست، ولی همانطور که گفتیم قرآن کریم خواست از چنین نسبتی حتی بر حسب لفظ خود داری کرده باشد.
سیصلی نارا ذات لهب.(و بزودی وارد آتشی شعلهور و پرلهیب میشود؛)
منظور از آیه" سیصلی نارا ذات لهب" آتش دوزخ است، ولی بعضی احتمال دادهاند که آتش
دنیا را نیز شامل شود.
در
روایات آمده است که بعد از
جنگ بدر و شکست سختی که نصیب
مشرکان قریش شد، ابو لهب که شخصا در میدان
جنگ شرکت نکرده بود پس از بازگشت
ابو سفیان ماجرا را از او پرسید.
ابو سفیان چگونگی شکست و درهم کوبیده شدن لشگر
قریش را برای او شرح داد، سپس افزود: به خدا
سوگند ما در این جنگ سوارانی را دیدیم در میان
آسمان و
زمین که به یاری
محمد آمده بودند! در اینجا" ابو رافع" یکی از غلامان" عباس" میگوید: من در آنجا نشسته بودم، دستم را بلند کردم و گفتم: آنها
فرشتگان آسمان بودند.
ابو لهب سخت برآشفت و سیلی محکمی بر صورت من زد، و مرا بلند کرده بر زمین کوبید، و از سوز دل خود پیوسته مرا کتک میزد، در اینجا همسر عباس"ام الفضل" حاضر بود چوبی برداشت و محکم بر سر ابو لهب کوبید، و گفت: این مرد ضعیف را تنها گیر آوردهای! سر ابو لهب شکست و
خون جاری شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت کرد و دانههایی همچون"
طاعون" بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بیماری از دنیا رفت.
عفونت بدن او به حدی بود که جمعیت جرات نمیکردند نزدیک او شوند، او را به بیرون
مکه بردند، و از دور
آب بر او ریختند، و سپس
سنگ بر او پرتاب کردند تا بدنش زیر سنگ و
خاک پنهان شد! .
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تهدید ابولهب».