تهدید به انتقام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم می فرماید، خداوند کافران
مکه را بخاطر انکار حق و اصرار بر کفرشان به انتقام گرفتن تهدید نموده است و کافران را به انتقام، در صورت نبودن پیامبر میان آنان تهدید فرموده است.
قرآن کریم می فرماید، خداوند کافران
مکه را به انتقام گرفتن تهدید نموده است: «... ویخوفونک بالذین من دونه... • ... الیس الله بعزیز ذی انتقام».
مراد از «بالذین من دونه» به طوری که از
سیاق استفاده میشود آلهه مشرکین است و
استفهام در جمله «الیس الله بعزیز ذی انتقام»، استفهامی است تقریری، یعنی مطلب همین طور است، خدا عزیز و دارای
انتقام است، و این خود تعلیلی روشن است برای جمله «و من یضلل الله... »
.
برای اینکه
عزت خدا و انتقام داشتن او،
اقتضا میکند از کسی که حق را
انکار و بر
کفر خود
اصرار ورزیده انتقام بگیرد و انتقامش این است که او را گمراه کند و دیگر راهنمایی نباشد که او را
هدایت کند، چون خدای تعالی عزیزی است که کسی بر
اراده او غالب نمیشود، و عکس قضیه نیز چنین است، یعنی اگر او کسی را به پاداش
تقوا و احسانش هدایت کند، دیگر احدی نمیتواند آن هدایت شده را گمراه نماید.
و در تعلیل مزبور این دلالت هست که اضلال خدایی به عنوان مجازات است و گر نه خدا
ابتداء هیچ کس را گمراه نمیکند. و این نکته مکرر در این کتاب خاطرنشان شده است.
می دانیم انتقام از ناحیه خداوند به معنی
مجازات در برابر اعمال خلافی است که انجام شده این نشان میدهد که
اضلال او جنبه مجازات دارد، و عکس العمل اعمال خود انسانها است، و طبعا هدایت او نیز جنبه
پاداش و عکس العمل اعمال خالص و پاک و
مجاهده در طریق الله دارد.
«وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون• قـل اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه ءاباءکم قالوا انا بما ارسلتم به کـفرون• فانتقمنا منهم فانظر کیف کان عـقبة المکذبین» همین گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبری
انذار کننده نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و
مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها
اقتدا میکنیم• (پیامبرشان) گفت: آیا اگر من آئینی هدایت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار میکنید؟! ) گفتند (آری) ما به آنچه شما به آن مبعوث شدهاید کافریم! • لذا ما از آنها انتقام گرفتیم بنگر پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود.
از این آیه بخوبى استفاده مى شود که سردمداران مبارزه با انبیا و آنها که مسأله
تقلید از نیاکان را مطرح مى کردند و سخت روى این مسأله ایستاده بودند همان مترفون بودند، همان ثروتمندان
مست و مغرور و مرفه ، زیرا
مترف از ماده
ترفه (بر وزن لقمه ) به معنى فزونى
نعمت است ، و از آنجا که بسیارى از متنعمان غرق شهوات و هوسها مى شوند کلمه مترف به معنى کسانى که مست و مغرور به نعمت شده و
طغیان کرده اند آمده ، و
مصداق آن غالبا پادشاهان و جباران و ثروتمندان مستکبر و خودخواه است ، آرى آنها بودند که با قیام
انبیا به دوران خودکامگیهایشان پایان داده مى شد، و منافع نامشروعشان به خطر مى افتاد، و مستضعفان از چنگال آنها رهائى مى یافتند و به همین دلیل با انواع حیل و بهانه ها به
تخدیر و
تحمیق مردم مى پرداختند و امروز نیز بیشترین فساد دنیا از همین مترفین سرچشمه مى گیرد که هر جا
ظلم و تجاوز و گناه و آلودگى است آنجا حضور فعال دارند.
قابل توجه اینکه در آیه قبل خواندیم که آنها مى گفتند: «انا على آثارهم مهتدون» (ما بر آثار آنها هدایت یافته ایم) و در اینجا از قول آنها مى گوید: «انا على آثارهم مقتدون» (ما به آثار آنها اقتدا کرده ایم) گر چه هر دو
تعبیر در حقیقت به یک معنى باز مى گردد، ولى تعبیر اول
اشاره به دعوى حقانیت مذهب نیاکان است ، و تعبیر دوم اشاره به
اصرار و پافشارى آنها بر پیروى و اقتداى به نیاکان .
به هر حال این آیه یکنوع
تسلی خاطری است برای
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مؤمنان که بدانند
بهانه جوئی مشرکان چیز تازهای نیست، این همان راهی است که همه گمراهان در طول تاریخ پیموده اند!
تمسک به تقلید
اختصاص به اینان ندارد، بلکه، عادت دیرینه امتهای مشرک گذشته نیز بوده. و ما قبل از تو به هیچ قریهای رسول نذیری یعنی پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه توانگران اهل آن
قریه هم به همین تقلید
تشبث جستند، و گفتند: ما اسلاف و نیاکان خود را بر دینی یافتیم، و همان
دین را پیروی میکنیم، و از آثار پدران دست برنمی داریم، و با آن مخالفت نمیکنیم.
و اگر در آیه مورد بحث این کلام را تنها از توانگران اهل قریهها نقل کرده، برای این است که اشاره کرده باشد به اینکه طبع
تنعم و نازپروردگی این است که وادار میکند انسان از بار سنگین تحقیق شانه خالی نموده، دست به دامن تقلید شود، ونتیجه آن فرستادن نذیر و این لجبازی و تقلید کورکورانه مشرکین این است که ایشان را به
جرم تکذیبشان هلاک کردیم، پس بنگر که عاقبت پیشینیان
اهل قری چه بود. و این تهدیدی است به قوم
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم.
خداوند کافران را به انتقام، در صورت نبودن پیامبر میان آنان تهدید فرموده است: «فاما نذهبن بک فانا منهم منتقمون» هر گاه تو را از میان آنها ببریم حتما آنها را مجازات خواهیم کرد.
منظور از بردن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از میان آن قوم، خواه
وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم باشد و یا هجرت او از مکه به
مدینه ، در هر حال
اشاره به این است که اگر تو هم
شاهد و ناظر نباشی، و آنها به راه خود همچنان ادامه دهند ما شدیدا آنها را مجازات میکنیم، چرا که انتقام در اصل به معنی مجازات و
کیفر دادن است، هر چند از آیات متعدد دیگری که در همین معنی در
قرآن نازل شده استفاده میشود که منظور از بردن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وفات او است، چنانکه در آیه ۴۶
سوره یونس آمده است : (اگر ما پارهای از مجازاتهائی را که به آنها وعده دادهایم در حال حیاتت به تو نشان دهیم یا تو را از دنیا ببریم و آنها را نبینی، در هر حال بازگشتشان به سوی خداست و خداوند گواه اعمالی است که آنها انجام میدهند.)
همین معنی در
سوره رعد آیه ۴۰،
و
سوره غافر آیه ۷۷
نیز آمده است، و به این ترتیب
تفسیر آیه به مسأله
هجرت مناسب به نظر نمیرسد.
به هر حال آنها در چنگال
قدرت ما هستند چه در میان آنها باشی و چه نباشی، و مجازات و انتقام الهی در صورت ادامه کارهایشان حتمی است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، برگرفته از مقاله «تهدید به انتقام».