تورات (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَوْرات (به فتح تاءو سکون واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای کتابی که به صورت
الواح بر
حضرت موسی (علیهالسّلام) نازل گردیده است و قسمت عمده آن غیر از
تورات موجود است. نظر
قرآن را درباره تورات فعلی که در دست
یهود است، میتوان در چهار جمله خلاصه کرد: ۱- مقداری از تورات فعلی همان تورات اصلی است، ۲- قسمت دیگری از بین رفته است، ۳- مقداری بر آن اضافه شده است، ۴- در آن تغییر و تبدیل رخ داده است.
تَوْرات:
کتابی بود که به صورت
الواح بر
حضرت موسی بن عمران نازل گردید و قسمت عمده آن غیر از
تورات موجود است.
نظر
قرآن را درباره تورات فعلی که در دست
یهود است میتوان در چهار جمله خلاصه کرد:
۱- مقداری از تورات فعلی همان تورات اصلی است.
۲- قسمت دیگری از بین رفته است.
۳- مقداری بر آن اضافه شده است.
۴- در آن تغییر و تبدیل رخ داده است.
این چهار مسئله فوق را بررسی میکنیم:
(کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلًّا لِبَنِی اِسْرائِیلَ اِلَّا ما حَرَّمَ اِسْرائِیلُ عَلی نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَاْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ) (همه خوردنىها بر
بنیاسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائيل
[
یعقوب]
، پيش از نزول تورات، بر خود
تحریم كرده بود؛ بگو: «اگر راست مىگوييد تورات را بياوريد و بخوانيد تا معلوم شود اين نسبتهايى كه به
پیامبران پيشين مىدهيد، حتى در تورات تحريف شده شما نيست).
آیه شریفه در صدد بیان آنست که طیّبات بر بنیاسرائیل در اثر ظلمشان حرام شده و گرنه قبلا همه
حلال بود جز آنچه یعقوب بر خود تحریم کرده بود و آن گوشت
شتر بود که سبب درد خاصره یعقوب میشد و آن را بر خود تحریم کرد، چنانکه از
امام صادق (علیهالسّلام) منقول است و اینکه میگوید: تورات را بیاورید و بخوانید، دلیل آنست که این حکم در تورات وجود دارد.
(وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِیها حُکْمُ اللَّهِ) (چگونه تو را به
داوری مىطلبند؟! در حالى كه تورات نزد ايشان است؛ و در آن، حكم خدا آمده است)؛
این آیه نیز صریح است که در تورات فعلی حکم خدا هست.
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیلِ...) (همان كسانى كه از فرستاده خدا، پيامبرِ «
امّی» و درس نخوانده پيروى مىكنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و
انجیلی كه به صورت مكتوب نزدشان است، مىيابند)؛
این آیه نیز دال بر شامل بودن تورات فعلی بر تورات اصلی است.
(وَ لَقَدْ اَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی اِسْرائِیلَ... ... وَ قالَ اللَّهُ اِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی... • فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ...) (خدا از بنىاسرائيل پيمان گرفت... و خداوند به آنها گفت: «من با شما هستم، اگر
نماز را برپا داريد، و
زکات را بپردازيد، و به پيامبران من ايمان بياوريد... ولى بخاطر پيمان شكنى آنها، از رحمت خويش دورشان ساختيم؛ و دلهاى آنان را سخت و پر قساوت نموديم؛ آنها كلمات الهى را از موردش
تحریف مىكنند؛ و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند...)
جمله
(نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ) با ملاحظه
(اَ لَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ اُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ) (آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از
کتاب آسمانی داشتند)
آمده است، دلالت بر آن دارد که مقدار قابل اعتناعی از تورات مانده و قسمت قابل اعتناعی هم از بین رفته است، زیرا حظّ و نصیب هر دو به یک معنی است.
اینکه قسمتی مهمّ از بین رفته است از
(اُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ) روشن گردید.
(بهرهاى از كتاب آسمانى داشتند).
در
سوره بقره ضمن نقل حال یهود آمده
(وَ مِنْهُمْ اُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ اِلَّا اَمانِیَّ وَ اِنْ هُمْ اِلَّا یَظُنُّونَ • فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِاَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ اَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ) (و پارهاى از آنان عوامانى هستندكه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمىدانند؛ و تنها به پندارهايشان دل بستهاند؛ پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى اندكى بفروشند؛ پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند!)؛
این آیه روشن میکند که
علماء یهود چیزهائی مینوشتند و آن را به خدا نسبت میدادند و عوامشان نیز آنها را باور میکردند.
(وَ اِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ اَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ) (در ميان آنها
[
يهود
]
كسانى هستند كه به هنگام تحريف كتاب خدا، زبان خود را چنان مىگردانند، كه گمان كنيد، آن چيزى را كه مىخوانند، از كتاب خدا است؛ در حالى كه از كتاب خدا نيست و با صراحت مىگويند: «آن از سوى خداست.» با اينكه از سوى خدا نيست، و بر خدا
دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند).
از این آیه هم روشن میشود که چیزهائی از خود ساخته و به کتاب خدا نسبت میدادهاند. و در آینده خواهیم دید: چیزهائی بر تورات افزوده شده است.
درباره ورود تغییر و تبدیل به تورات لازم است به آیاتی که در آنها
(یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ) و غیره آمده استناد نمود
(... یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنْهُمْ...) (آنها كلمات الهى را از موردش تحريف مىكنند؛ و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند؛ و پيوسته از
خیانتی تازه از آنها آگاه مىشوى).
تحریف به معنی میل دادن است و آن مطابق با تغییر و تبدیل است، آیه روشن میکند که کلمات خدا را تغییر میدادند و به غیر معنای مراد تفسیر مینمودند.
در
آیه ۴۱ مائده آمده:
(... وَ مِنَ الَّذِینَهادُوا... یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ....) (... و نيز گروهى از يهود كه با دقت به سخنان تو گوش مى دهند... آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مىكنند...).
در المیزان ذیل
آیه ۴۶ نساء که نظیر همین دو آیه است فرمود: تحریف یا با تغییر مواضع الفاظ و تقدیم و تاخیر و اسقاط و اضافه است چنانکه به تورات کنونی نسبت داده میشود و یا تفسیر کلمات موسی و سایر پیامبران است به غیر مراد، چنانکه بشارات تورات را درباره
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاویل کردند و قبلا نظیر آن را درباره
حضرت عیسی کرده بودند و گفتند: آن موعود هنوز نیامده است.
(...قُلْ مَنْ اَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً...) (بگو: «چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و
هدایت بود؛ امّا شما آن را به صورت اوراق پراكندهاى قرار مىدهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد...).
جملههای
(لَیَکْتُمُونَ الْحَقَ) که در چند آیه واقع شده قابل دقّت است، مثل:
(... وَ اِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ) (...ولى جمعى از آنان،
حق را در حالى كه از آن آگاهند
کتمان مىكنند)؛
کتمان حق و اخفاء مقدار کثیری از کتاب مبین، تغییر و تبدیل است.
در تعقیب آنچه از
قرآن مجید استفاده کردیم لازم است نظری به تورات فعلی کنیم.
تورات فعلی که در دست یهود است مشتمل بر اسفار پنجگانه و صحیفه
یوشع و سی و سه کتاب دیگر است. اسفار پنجگانه که مربوط به حضرت موسی است عبارتند از:
۱- سفر پیدایش، که از اوّل خلقت تا
وفات حضرت یوسف در پنجاه باب صحبت شده است.
۲- سفر خروج، مشتمل بر چهل باب از شمارش اسامی
فرزندان یعقوب که به
مصر آمدند شروع شده و به نقل وضع خیمه اجتماع ختم میشود و تاسیس احکام یهود در
کوه سینا و مواعده خدا با موسی و غیره در آن است.
۳- سفر لاویان، شامل بیست و هفت باب از حکم
قربانی شروع شده و درباره مقداری قواعد و
حدود صحبت کرده و با کلمه: «این است اوامری که خداوند به موسی برای بنیاسرائیل در کوه سینا امر فرمود» تمام میشود.
۴- سفر اعداد، دارای سی و شش باب و در باره سفرهای بنیاسرائیل و راجع به ورود
اردن و
کنعان و غیره میباشد.
۵- سفر تثنیه، مشتمل بر ۳۴ باب و راجع به شرایع و احکام و تذکّرات است و با مرگ موسی تمام میشود.
فقط این پنج سفر، راجع به تورات موسی است و از بقیّه کتب تنها از
زبور در قرآن مجید نام برده شده است.
محتویات این پنج سفر مطالبی است که از اغلب آنها در قرآن مجید ذکر و یا به آنها اشاره شده است ولی یک قسمت مطالبی دارد غیر معقول که ساحت خدا و پیامبران از آن به دور است و مطالب دیگری که صریح است بعد از موسی نوشته شده است و قضایای دیگرش مخلوط و آمیخته به اغلاطی است که قرآن مجید تصدیق نمیکند.
مثلا در باب سوّم از سفر پیدایش آیه هشتم: راه رفتن خدا در
بهشت ذکر شده که
آدم و زنش خود را از وی پنهان کردند. حال آنکه خداوند
جسم نیست
(لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ) (هيچ چيز همانند او نيست)
و در سفر خروج باب ۳۲ ساختن گوساله را به
هارون نسبت داده که او بود پس از تاخیر موسی،
گوساله را ساخت و مردم را به
عبادت آن دعوت کردند و در کنار آن قربانگاهی ساختند، با آنکه سازنده گوساله سامری است و سبب این
فتنه او بود و هارون، پیامبر خدا و جانشین موسی در آن روز بود. با آنکه در باب ۲۸ و ۴۰ همان سفر، خدا هارون را تمجید کرده و درباره او به موسی سفارش میکند.
در باب سی و دوّم از سفر پیدایش آیه ۲۴ به بعد میگوید که خدا با یعقوب کشتی گرفت و نتوانست بر یعقوب غلبه کند و گفت: ای یعقوب مرا رها کن. (العیاذ باللّه) در باب نوزدهم سفر پیدایش آیه ۳۰ تا ۳۸ میگوید که:
دختران لوط به او
شراب نوشانیدند و با او همبستر و هر دو حامله شدند و هر یک پسری زائید. (نعوذ باللّه) در باب ۱۸ سفر پیدایش بند ۱ به بعد خدا با دو نفر نزد
ابراهیم میآیند و ابراهیم میخواهد پای خدا را بشوید بالاخره خوراک میآورد و خدا با آندو رفیق خود خوراک میخورند. (معاذ اللّه) در کتاب دوّم
سموئیل باب یازدهم مینویسد: که
داود زن
اوریا را از پشت بام دید که
غسل میکند؛ داود کسانی فرستاد، زن را گرفته و آوردند، داود بلافاصله با او همبستر شد و زن حامله گردید و حمل خود را به داود اطلاع داد. در باب دوازدهم همان کتاب نوشته: ناتان فرستاده خدا پیش داود آمد و از این کار انتقاد کرد و گفت: خدا میگوید به عوض کاری که درباره زن اوریا کردهای زنان تو را گرفته پیش چشم تو به مسایهات خواهم داد و او در نظر این آفتاب با زنان تو خواهد خوابید تو در پنهانی
زنا کردی امّا من این کار را پیش تمام اسرائیل خواهم نمود. (معاذ اللّه) افسانههای دیگری نیز دارد که شمردن آنها وقت زیاد میخواهد.
خلاصه: از اینگونه مطالب غیر معقول در اسفار پنجگانه و غیره زیاد است و میشود در این باره به کتاب «
الرحلة» تالیف مرحوم
بلاغی رجوع نمود.
ایضا در سفر تثنیه باب سی و چهارم
وفات موسی نقل شده است و گوید: موسی در آنجا مرد و در آنجا
دفن گردید و احدی تا حال
قبر او را نشناخته و وقت مرگ صد و بیست سال داشت و بنیاسرائیل برای او سی روز
ماتم گرفتند. پیداست که این مطالب بعد از موسی نوشته شده و نمیتواند از تورات اصلی باشد و در آیه ۱۰ همان باب هست: پیامبری مثل موسی تا به حال در بنیاسرائیل بر نخاسته که خدا او را روبرو شناخته باشد. مسلّم است که این سخن بعد از وفات موسی است و از تورات وحی شده نیست.
از این قبیل مطالب در تورات بسیار است و همه حکایت دارند که اسفار پنجگانه بعد از حضرت موسی نوشته شده است.
در
المیزان گوید: در فتنه
بختنصر و لشگرکشی او به
فلسطین، تورات موسی از بین رفت، بعدها که
کوروش پادشاه
ایران، بنیاسرائیل را از
اسارت نجات داد و مجاز کرد که از
بابل به فلسطین برگردند و
معبد خود را بنا کنند، مردی به نام عزیر که هویّتش مجهول است به جمع تورات همّت گذاشت و اسفار پنجگانه را نوشت و گرنه تورات اصلی در آنروز از بین رفته بود. ولی به هر تقدیر مقداری از تورات اصلی در میان آنها گنجانده شد، لابدّ بعضی از الواح آن را یافته و یا از این و آن آموخته بود.
مستر
هاکس امریکائی در
قاموس کتاب مقدّس زیر لغت «عزرا» مینویسد:
او
کاهن و هادی معروف
عبرانیان و کاتب ماهر شریعت و شخصی عالم و قادر و امینی بود... او از
اردشیر دراز دست امداد و اعانتهای لازم را گرفت و ۴۵۷ قبل از مسیح به سرکردگی جماعت بزرگی از اسیران به
اورشلیم برگشت و عموما معتقداند تمامی کتب
عهد عتیق را که حال قانون ما میباشد، جمع آوری و تصحیح فرمود.
این است اقرار مسترهاکس که در تالیف کتابش مدّتها زحمت کشیده است و قول وی در این باره برای ما سند است و در مقدمه همان کتاب گوید: کتاب مقدس (تورات فعلی) توسط ۳۹ نفر در مدت هزار و پانصد سال تالیف گشته است.
در
فرهنگ قصص قرآن تالیف آقای
صدر الدین بلاغی بحث جامعی در این باره آمده و ضمنا مینویسد:
سرانجام این نتیجه قطعی بهدست آمد که تورات کنونی تالیف شخص معیّنی نیست و اسفار قانونی آن در تاریخها و زمانهای مختلف نوشته شده و تاریخ تالیف سفر خروج قرن نهم و تاریخ تالیف سفر تثنیه قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد است و سفر احبار پس از سال ۵۱۶ قبل از میلاد نوشته شده...؛ از این سخن بر میآید که حتی اسفار خمسه را هم
عزرا ننوشته است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "تورات"، ج۱، ص۲۹۳.