تَصیرُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَصیرُ:
(اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ) تَصیرُ:
به موردی از کاربرد
تَصیرُ در
قرآن، اشاره میشود:
(صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ) (راه خداوندى كه آنچه در
آسمانها و آنچه در
زمین است از آنِ اوست؛ آگاه باشيد كه همه امور تنها به سوى
خدا باز مىگردد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين جمله بشر را به لازمه مالكيت خدا نسبت به آنچه در آسمانها و زمين است هشدار مىدهد، چون لازمه اين مالكيت اين است كه امور خلق كه مملوک اويند نيز راجع به وى باشد و لازمه اين هم آن است كه راهى هم كه خلق پيش مىگيرد و روشى كه در زندگى طى مىكند- از آنجا كه آن نيز يكى از امور خلق است- راجع به او باشد، پس تنها
صراط مستقیم صراط اوست. و اگر به جاى اينكه بفرمايد الا الى اللَّه مصير الامور فرمود:
(تَصِيرُ الْأُمُورُ) و به مضارع تعبير فرمود، براى افاده استمرار بود و مىخواهد بفهماند برگشت امور خلق به خداى تعالى دائمى است.
و در اين جمله علاوه بر هشدارى كه بيانش گذشت، اشعارى هم به علت وحى و تكلم الهى دارد، چون وقتى بنا شد مصير اشياء و بازگشت مخلوقات به سوى خدا باشد لا جرم براى هر نوع از انواع موجودات راه مخصوصى است به سوى خدا كه بايد آن راه را طى كند و بر خداست كه هر نوعى را به سوى راه مخصوص به خودش هدايت فرمايد و او را به سوى غايت و هدفش راه نمايد، هم چنان كه فرموده:
(وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ) و همين خود سخن گفتنى است از خدا با هر نوعى از انواع موجودات، به زبانى كه مناسب با ذات آن است، كه وقتى آن را با انسان مقايسه كنيم، نامش را وحى و ارسال رسول مىگذاريم.
بعضى از مفسرين گفتهاند: تعبير به مضارع در جمله
(تَصِيرُ الْأُمُورُ) به منظور اين است كه بر آينده دلالت كند، نه استمرار و منظور اين است كه بفهماند در آينده يعنى در
قیامت بازگشت همه به سوى خداست و اين خود وعده خيرى است براى راه يافتگان به سوى صراط مستقيم و تهديد و وعيدى است براى گمراهان از آن صراط، ولى وجه اول روشنتر است.
آخرين جمله
سوره شوری است در
حقیقت دليلى است براى اين معنى كه راه مستقيم تنها راهى است كه بهسوى خدا مىرود، مىفرمايد:
«...آگاه باشيد، بازگشت همه چيز بهسوى خداست.»
از آنجا كه او مالک عالم هستى و حاكم و مدبر آن است و از آنجا كه برنامههاى تكاملى
انسان بايد تحت عنايت اين مدبر بزرگ قرار گيرد، بنابراين راه مستقيم تنها راهى است كه بهسوى او مىرود (تفسيرى بر صراط مستقيم، اشاره به ابتداى آيه) و جز اين راه، راههاى ديگر انحرافى است، چرا كه بهسوى باطل است. اين جمله در عين حال بشارتى است براى پرهيزگاران و تهديدى است براى ظالمان و گنهكاران كه بازگشت همه آنها بهسوى خداست و نيز دليلى است بر اين كه
وحی بايد تنها از سوى خدا باشد، چرا كه بازگشت همه اشياء و تدبير آنها بهسوى اوست و به همين دليل او بايد مبدأ وحى بر
پیامبران باشد تا هدايت واقعى صورت گيرد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَصیرُ»، ج۲، ص۶۵۰.