جام در ادبیات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الف) جام در
ادبیات فارسی.
جام و مترادفات و ترکیبات آن بارها دستمایه مضمون آفرینی و رمز پردازیهای
شاعران و
عارفان قرار گرفته است.
در
شعر غیر عرفانی، مضامینی که با جام ساخته شده غالباً عاری از هر گونه معنای رمزی و استعاری است و مراد شاعر، به خصوص شاعران درباری، همان ظرف
شراب است.
ذکر جام در این معنا معمولاً با اغتنام فرصت و خوش باشی همراه است.
گاهی نیز جام کشیدن یا جام خوردن (شراب نوشیدن) رمزی است برای درهم شکستن
ریاکاری و ترجیح
صداقت و راستی بر زهدنمایی.
جام گاهی استعاره برای جسم مادّی
یا دل یا خیال و اندیشه شاعر است.
همچنین گاه شاعر چهره
معشوق یا نخستین ارتباط
عاشق را با معشوق، که سبب شور و مستی میگردد، به جام
تشبیه میکند.
از واژه جام ترکیبات اضافی و وصفی متعددی ساخته شده و در اشعار
فارسی به کار رفته، که از مهم ترین آنها
جام جم است.
گفته شده که بر این جام صور
نجومی و
زمین و سیارات دیگر را نقش کرده بودند و وقایعی که در زمین اتفاق میافتاد در آن منعکس میشد.
چون خردمندان نمیتوانستند چنین خاصیت اسرارآمیزی را برای جام تصور کنند، گاه از آن به
اسطرلاب،
کره جغرافیایی،
قطب نما یا
آیینه تعبیر میکردند.
این جام ابتدا به
کیخسرو، یکی از شاهان بزرگ کیانی، منسوب بوده است.
در
شاهنامه در داستان بیژن و منیژه، پس از اینکه بیژن به دستور افراسیاب تورانی در
چاه زندانی میشود، کیخسرو در جام گیتی نمای خود مینگرد و بیژن را در چاه میبیند.
تا قرن ششم نیز در ادبیات فارسی این جام منسوب به کیخسرو بوده است
اما پس از آن، به
جم، یکی از شاهان پیشدادی، منسوب شده است.
به نظر میرسد دو عامل
سبب انتساب جام به
جمشید شده است؛ یکی آنکه در میان
ایرانیان مسلمان شهرت جمشید بیش از کیخسروست، زیرا در داستانهای دینی مشابهتهایی در احوال و اعمال جمشید و
سلیمان نبی وجود دارد تا جایی که حتی این توهّم پیش آمد که جمشید و
حضرت سلیمان یک تن بودند.
عامل دیگر، انتسابِ ساختن شراب و جام به جمشید یا یکی از بستگان اوست که سبب شده تا جام کیخسرو را جام جم بنامند.
ترکیب جام جم در ادبیات فارسی به صورت
جام جهان بین،
جام جهان نمای و
جام گیتی نمای نیز ذکر شده است.
همچنین به این جام،
جام اسکندر نیز گفتهاند
که در واقع همان
آیینه اسکندر یا به عبارت درست تر
آیینه اسکندریه بوده است.
گفته شده که مردم
اسکندریه از طریق این آیینه بزرگ که بر
مناره شهر قرار داشت، از حمله دشمنان به بندر
اسکندریه مطّلع میشدند.
احتمالاً همین دورنمایی و جهان نماییِ آیینه
اسکندریه سبب اختلاط آن با جام جم شده است.
بنا بر برخی منابع، جام جم دارای هفت خط بوده است.
این خطوط از بالا به پایین عبارت بودند از: خط جور، بغداد، بصره، ازرق، ورشکر (اشک، حظیره)، کاسه گر، فرودینه.
ظاهراً از این خطوط برای پیشگویی استفاده میشده اما به تدریج، این خطوط برای تعیین ظرفیت افراد در نوشیدن شراب کاربرد پیدا کردند.
در شعر فارسی، بارها به خط جام به ویژه به خطوط جور، بغداد و ازرق اشاره شده است.
برخی دیگر از ترکیبات ساخته شده با واژه جام عبارتاند از: جام آسمان،
جام باقی،
جام بلا،
جام حوادث،
جام شراب،
جام صافی وصل،
جام صبوحی،
جام طرب،
جام غرور،
جام گل،
جام لاله،
جام لب،
جام مالامال
و جام مدام.
در ادبیات فارسی، با جام
کنایههای متعددی ساخته شده است، از جمله جام بر افروختن
و جام زدن
کنایه از شراب خوردن، جام باده بر سنگ زدن یا گوشه جام شکستن
کنایه از
توبه کردن از خوردن شراب؛ جام بر سر کشیدن
کنایه از یکباره شراب را سر کشیدن؛ جام زرین
و جام سحر
کنایه از خورشید
جام خالی دادن کنایه از فریب دادن
و جام گیر و جام پیما که کنایه از
شرابخوار است.
(۱) ابن یمین، دیوان، چاپ حسینعلی باستانی راد، (تهران) ۱۳۶۳ ش.
(۲) محمدصاق بن حسین ادیب الممالک، دیوان، چاپ وحید دستگردی، (تهران) ۱۳۱۲ ش.
(۳) محمد بن عبدالملک امیر معزّی، کلیات دیوان معزی، چاپ ناصر هیری، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴) محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ ش.
(۵) لاله تیک چند بهار، بهار عجم: فرهنگ لغات، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۶) محمد بن عبدالرزاق جمال الدین اصفهانی، دیوان، چاپ حسن وحید دستگردی، (تهران) ۱۳۲۰ ش.
(۷) شمس الدین محمد حافظ، حافظ، چاپ سایه، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۸) حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده.
(۹) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۵۷ش.
(۱۰) بدیل بن علی خاقانی، مثنوی تحفه العراقین، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۳۳ش.
(۱۱) عمر بن ابراهیم خیام، رباعیات خیام (طربخانه)، (تألیف) یار احمد بن حسین رشیدی تبریزی، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۲) عمر بن ابراهیم خیام، نوروزنامه: رسالهای در منشأ و تاریخ و آداب جشن نوروز، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۳) جعفر بن محمد رودکی، رودکی: با معنی واژهها و شرح بیتهای دشوار و برخی نکتههای دستوری و ادبی، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۴) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ مهرداد اوستا، تهران: کتابفروشی زوّار، (بی تا).
(۱۶) سیالکوتی مل وارسته لاهوری، مصطلحات الشعرا، چاپ سیروس شمیسا، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۷) محمدعلی صائب، کلیات صائب تبریزی، مقدمه و شرح حال به قلم امیری فیروزکوهی، تهران (۱۳۳۳ش).
(۱۸) طالب آملی، کلیات اشعار ملک الشعراء طالب آملی، چاپ طاهری شهاب، (تهران ۱۳۴۶ ش).
(۱۹) حسن بن احمد عنصری، دیوان، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۲۰) قاسم غنی، یادداشتهای دکترقاسم غنی در حواشیِ دیوان حافظ، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۱) محمد بن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، چاپ منصور ثروت، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۲) علی بن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۳) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۲۴) مجیرالدین بیلقانی، دیوان، چاپ محمدآبادی، تبریز ۱۳۵۸ ش.
(۲۵) محمود مدبری، شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان در قرنهای ۳، ۴، ۵ هجری قمری، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲۶) منوچهر مرتضوی، «جام جم»، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، دوره ۵، ش ۱ (مهر ـ آذر ۱۳۳۲ الف)، ش ۲ (دی ـ اسفند ۱۳۳۲ ب).
(۲۷) مسعودسعد سلمان، دیوان، چاپ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۸) محمد معین، «جام جهان نما»، دانش، سال ۱، ش ۶ (شهریور ۱۳۲۸ش).
(۲۹) محمد معین، مجموعه مقالات، به کوشش مهدخت معین، مقاله ۳۵: «آئینه سکندر»، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۷ ش.
(۳۰) احمد بن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۳۱) سعدالدین بن شمس الدین نزاری قهستانی، متن انتقادی دیوان حکیم نزاری قهستانی، چاپ مظاهر مصفا، ج ۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۲) الیاس بن یوسف نظامی، اقبالنامه، یا، خردنامه، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۷ش.
(۳۳) الیاس بن یوسف نظامی، شرفنامه، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۶ش.
(۳۴) الیاس بن یوسف نظامی، کتاب خسرو و شیرین، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۳۳ش الف.
(۳۵) الیاس بن یوسف نظامی، مخزن الاسرار، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۱۳ش.
(۳۶) الیاس بن یوسف نظامی، نامه لیلی و مجنون، چاپ وحید دستگردی، (تهران) ۱۳۳۳ش ب.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جام۲»، شماره۴۳۴۴.