جام در عرفان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در ادبیات
عرفانی فارسی، به خصوص در
شعر، جام و برخی واژههای تقریباً هم معنی با آن، مانند پیمانه و پیاله و ساغر، معانی اصطلاحی نزدیک به هم دارند.
جام، هنگامی که به تنهایی به کار میرود، رمزی برای بیان مفاهیم و اصطلاحات گوناگون
عرفانی است، از قبیل
عشق،
معرفت، وصال، تجلیات الاهی،
عالم هستی،
تعینات ذات در مرتبه اسما و صفات،
حقایق و اسرار الاهی
و نیز احوالی که در طی
سلوک به
سالک دست میدهد و در نتیجه آن احوال، سالک مجذوب (جذبه) می شود یا
معرفت و گشایشی معنوی برایش حاصل میگردد.
گاه نیز جام
استعاره از
لب و چهره
معشوق ازلی است و اشاره به انواع تجلیات الاهی دارد.
جام به شکل ترکیب اضافی بیشتر به کار رفته است، به خصوص به صورت «جام جم» که در ادبیات
عرفانی اهمیت رمزی بسیار دارد و در همه جا تقریباً به معنای
دل،
شیخ یا
مرشد و
انسان کامل است که مظهر انوار و آیینه
معارف الاهی است.
به گفته
مرتضوی اولین آثار
عرفانی که در آنها از ترکیب جام جم استفاده شده
طریق التحقیق و
حدیقة الحقیقة،
هر دو از
سنایی (متوفی ۵۴۵)، است که در آنها جام جم به معنای دل پاک و آگاه
عارف و سالک و جلوه گاه
حقیقت و کلید رازهای مبهم و لاینحل آفرینش است
اما در صحت انتساب طریق التحقیق به سنایی تردید وجود دارد.
به علاوه، وی در حدیقة الحقیقة، جام جم را در مفهوم
عرفانی به کار نبرده است.
همچنین پیش از سنایی این ترکیب در
سوانح احمد غزالی (متوفی ۵۲۰)
و نیز رساله
لغت موران شیخ اشراق به همان معنای
عرفانی وجود دارد.
عطار (متوفی ۶۱۳ یا ۶۱۶) نیز جام جم را
عقل یا جان آگاه دانسته
و این ترکیب را در کنار
خضر و آب خضر به کار برده است
زیرا خضر از نظر صوفیه انسان کامل و مرشدی است که از آب حیات سیراب شده و خود چشمه فیاض حقایق و اسرار الاهی گردیده است.
به نظر عطار،
رسیدن به چنین مقامی (آگاهی از اسرار الاهی) در سایه عشق و شور و مستی حاصل میشود.
وی
جام جهان نما را نیز در همان معنا به کار برده است.
مولانا جلال الدین بلخی (متوفی ۶۲۸) در دیوان شمس
از مرشد و راهنمای خود،
شمس تبریزی، به جام جم تعبیر کرده اما در مثنوی
جام جم به معنای دلی پاک از غبار کدورتها که آیینه اسرار الاهی شده باشد، همردیف اصطلاحاتی مانند آیینه سیمای جان و آیینه کل به کار رفته است.
در آثار
عزیزالدین نَسَفی،
عارف قرن هفتم، جام جم به معنای انسان کامل است.
به گفته وی،
سالک میتواند با طی مراحل سلوک، بصیرتی به دست آورد که در هر ذره از
عالم هستی اسرار الاهی را ببیند و همه حقایق عالم بر او کشف و هر حادثهای قبل از رسیدن به وجود، بر دل او آشکار گردد.
او چنین کسی را انسان کامل، جام جم، جام جهان نما، جام گیتی نما، تریاق بزرگ و اکسیر اعظم مینامد.
بدین ترتیب، جام جم و ترکیبات مشابه آن بارها در همین معنا (یعنی دل آگاه و
عارف که واقف اسرار الاهی باشد) تکرار شده است.
کاربرد این ترکیب و هم خانوادههای آن در دیوان
حافظ از حیث کثرت و تنوع بی نظیر است.
در دیوان وی جام جم،
آیینه اسکندر و جام می، هر سه، به یک معنا آمده است.
وی در یکی از مشهورترین
غزلهایش، با این مطلع : «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»، مفهوم
عرفانی جام جم را توضیح داده
و دلی را که آیینه درک حقایق و اسرار آفرینش شده باشد، جام جم نامیده است.
به نظر او چنین دلی را باید با ارشاد پیر میفروش یا پیرمیخانه، که خود چنین جامی دارد، به دست آورد.
به سبب اهمیت مفهوم جام جم و همانندهای آن، برخی کتب حِکْمی و
عرفانی بدین نام خوانده شدهاند، مانند مثنوی جام جم از
اوحدی مراغهای (متوفی ۷۳۸) که در آن تعبیری از جام جم نیاورده و فقط خواسته
کتاب را از حیث حقیقت نمایی به جام جهان نمای جمشید تشبیه کند.
محمد شیرین مغربی (متوفی ۸۰۹) رسالهای به نام جام جهان نما
در موضوعات
عرفانی (مانند
توحید و
مراتب وجود) نوشته است.
برخی دیگر از ترکیبات مهم جام در آثار
عرفا عبارت است از: جام می و جام جان
به معنای دل
عارف یا
معرفت یا
عشق جام راهب و جام باقی،
به معنای
معرفتی که سبب رهایی از تعیّنات و تعلقات مادّی و محو و فانی شدن در
ذات حق میگردد
جام الست،
به معنای
معرفتی که آدمی به واسطه آن به شرافت پرستش عاشقانه خدا دست مییابد
جام هو به معنای وجود حقیقی و سرمد الاهی که کلید همه گشایشها و عنایات و الطاف در طریق حق است
و جام مسیحا به معنای
معرفتی که سبب احیای دل و گشایشهای روحی میشود.
گاهی نیز برخی مقامات و احوال
عرفانی به جام تشبیه شده است، مانند جام
توبه،
جام عشق،
جام محبت
و جام فنا.
(۱) حسین بن احمد الفتی تبریزی، رشف الالحاظ فی کشف الالفاظ، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲) محمد بن حسین باباافضل کاشانی، دیوان و رساله المفید للمستفید، چاپ مصطفی فیضی و دیگران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳) باباطاهر، شرح احوال و آثار ودوبیتی های باباطاهر عریان، چاپ جواد مقصود، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۴) نصراللّه پورجوادی، اشراق و
عرفان: مقالهها و نقدها، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۵) نظام الدین بن اسحاق ترینی قندهاری، قواعد
العرفاء و آداب الشعراء: فرهنگ اصطلاحات
عارفان و شاعران، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۶) محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۷) شمس الدین محمد حافظ، حافظ، چاپ سایه، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۸) بهاءالدین خرمشاهی، حافظ نامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۹) محمود بن علی خواجوی کرمانی، دیوان، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۰) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کور بن، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۱) مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۲) مجدود بن آدم سنایی، مثنوی های حکیم سنائی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۳) محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۴) محمد شیرین بن عزالدین شمس مغربی، دیوان، چاپ ابوطالب میرعابدینی، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۱۵) عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان فی سیره الشیخ روزبهان، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۴۷ ش.
(۱۶) ابراهیم بن بزرگمهر عراقی، کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۷) محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، چاپ هلموت ریتر، استانبول ۱۹۴۰، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۸) محمد بن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۱۹) احمد بن محمد غزالی، سوانح، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۰) علی بن نصیر قاسم انوار، کلیات قاسم انوار، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۲۱) عباس کی منش، پرتو
عرفان: شرح اصطلاحات
عرفانی کلیات شمس، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۲) محمد بن یحیی لاهیجی، شرح گلشن راز (مفاتیح الاعجاز)، چاپ علیقلی محمودی بختیاری، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۳) منوچهر مرتضوی، «جام جم»، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، دوره ۵، ش ۱ (مهر ـ آذر ۱۳۳۲ الف)، ش ۲ (دی ـ اسفند ۱۳۳۲ ب).
(۲۴) محمد معین، «جام جهان نما»، دانش، سال ۱، ش ۶ (شهریور ۱۳۲۸).
(۲۵) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی، چاپ محمد عباسی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
(۲۶) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح و ترجمه رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۲۷) عزیزالدین بن محمد نسفی، بیان التنزیل، چاپ علی اصغر میرباقری فرد، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۲۸) عزیزالدین بن محمد نسفی، کشف الحقایق، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۹) عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۳۰) نعمت اللّه ولی، کلیات اشعار شاه نعمت اللّه ولی، چاپ جواد نوربخش، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۳۱) جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش: اصطلاحات تصوف، تهران ۱۳۶۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جام ۲»، شماره۴۳۴۴.