جلندی بن مسعود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُلندی بن مسعود، نخستین امام
اباضیان در
عُمان است.
نَسَب وی چنین است: جلندی بن مسعود بن جَیفَر بن جلندی بن مستکبر اَزْدی یمنی عُمانی.
فیروزآبادی ضبط این نام را به صورت جُلُنْدی' و جُلَنْداء صحیح دانسته است
و به افراد منسوب به آن، جلندانی نیز گفته شده است.
در فاصله سالهای ششم تا دهم هجرت (به
اختلاف روایات)، پیامبر اکرم نامهای بههمراه
عمرو بن عاص برای
جیفر (نیای جلندی بن مسعود) و
عبد و
عَبّاد، دو فرزند جلندی فرستاد و آنان را به اسلام دعوت کرد و آن دو و قومشان همگی به اسلام گرویدند.
در دوران
خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵) و
حضرت علی علیهالسلام (۳۵ـ۴۰)حکومت عُمان در دست
عَبّادبن عبد بود و سپس در دوره
خلافت عبدالملک بن مروان اموی (۶۵ـ۸۶)، حکومت این سرزمین به سلیمان و سعید، دو فرزند عبّاد بن عبد بن جلندی رسید
سلیمان و سعید، پس از نبردهای بسیار با سپاه چهل هزار نفری
حجاج بن یوسف ثقفی (حک: ۷۴ـ۹۵)، از
امویان (حک: ۴۱ـ۱۳۲) شکست خوردند و همراه با خانوادههایشان به سرزمین
زنگیان (
افریقا) کوچ کردند و همانجا وفات یافتند و عمان از این تاریخ جزو قلمرو امویان و سپس
عباسیان(حک: ۱۳۲ـ۶۵۶) شد
براساس برخی روایات، تعدادی از سران اباضی عمان و در رأس آنان جلندیبن مسعود، در بیعت با امام
عبداللّه بن یحیی، معروف به
طالب الحق، حضور داشتند و احتمالاً جلندی در این قیام، که در ۱۲۹ روی داد، شرکت کرده و پس از شکست خوردن قیام در
حضرموت و
یمن، راهی عمان شده بود
پس از شکست قیام مزبور و در اوضاعی که دولت امویان در حالسقوط بود، اباضیان عمان به تشویق بزرگان اباضی
بصره، در سال ۱۳۱ و به احتمال قویتر در سال ۱۳۲ با جلندیبن مسعود، بهعنوان نخستین امام ظهور اباضیان، در عمان بیعت کردند و از دیگران نیز خواستند با وی بهعنوان
خلیفه مسلمانان بیعت کنند
اباضیان با جلندی بر
امامت و
ولایت،
جهاد با
کفار و دشمنان اسلام،
امر به معروف و
نهی از منکر و اظهار دعوت حق در عمان
بیعت کردند
جلندی درآغاز امامتش، سه تن از بستگانش (جعفربن سعید جلندانی و دو فرزند او، نظر يا نضر و زائده) را، به سبب
مخالفت با خود، احضار کرد و هر سه را به همراه تعدادی دیگر از اعضای خاندان گردن زد
. گفتهاند که پس از آن، امام جلندی متأثر گردید و بر ایشان گریست که همین امر خشم دیگر اباضیان را برانگیخت، به طوری از اوخواستند از امامت کنارهگیری کند. او نیز خواست آنان را پذیرفت تا اینکه اباضیان بار دیگر از وی خواستند امامت را بپذیرد و جلندی، با
اکراه و پس از اصرار همکیشان خویش، امامت را دوباره برعهدهگرفت
او دستور داد عدهای را که از نظر اباضیان باید کشته میشدند ولی ابوصالح وضاح، کارگزار جلندی در شهر أبری، به آنان امان داده بود، بکشند با این توضیح که فقط امام اباضیان حق دارد به دیگران امانبدهد
ابوالعباس سفّاح در ۱۳۴
خازِم بن خُزَیمَه تمیمی را در رأس سپاهی هفتصد نفری قرار داد تا با
خوارج صُفریه در
جزیره ابن کاوان،واقع در
بحرین، بجنگد و آنان را سرکوب کنند. صفریان جزیره، به سرکردگی شیبان بن عبدالعزیز یشْکُری، که بر اثر خستگی ناشی از جنگهای قبلی تاب مقابله با سپاه خازم بن خزیمه را نداشتند، به منطقه
جلفار واقع در شمال شرقی عُمان (در رأسالخیمه فعلی) فرار کردند؛اما، در جلفار با سپاه اعزامی جلندی به سرداری هلال بن عطیه خراسانی و یحیی بن نجیح، داعی اباضی بصری، مواجه شدند و میان آنانجنگ سختی درگرفت که به شکست صفریان و کشته شدن یشکری انجامید
یاقوت حموی، ذیل«جلفار»؛.
از آن سو، خازم بن خزیمه چون به جلفار رسید و اوضاع را آنگونه یافت، از جلندی خواست شمشیر و انگشتر شیبان را تحویل دهد و با پیروانش به
اطاعت خلیفه گردن نهد. جلندی، که ظاهراً غافلگیر شده بود، پس از مشورت با یارانش، درخواست خازم بن خزیمه را رد کرد و همین امر منجر به جنگ شدیدی میان سپاه عباسی و اباضیان در جلفار گردید. در نخستین روز نبرد،اباضیان پیروز شدند، اما روز بعد کشته بسیاردادند. در هفتمین روز نبرد، خازمبن خزیمه دستور داد خانههای چوبی اباضیان را بسوزانند و چون مردان اباضی سرگرم
دفاع ازخانوادههایشان شدند، سپاه جلندی شکست خورد و تمام دَه هزار نفر آنان (به نظر میرسد که این عدد اغراقآمیز باشد) کشته شدند. خازم، پس از پیروزی و
تسلط بر عمان، سر اباضیان کشته شده را نزد ابوالعباس سفّاح فرستاد. در این جنگ جلندی و هلالبن عطیه به قتل رسیدند.
گفتهاند خازم بن خزیمه، که شخصاً
قتل جلندی را برعهده گرفت، بعدها بسیار اندوهگین و متأثر گردید
مدت امامت جلندی در عُمان دو سال و یک (یا چند) ماه بود
که این مدت را به اشتباه چهار سال و یک ماه گفته است.
مورخان اباضی جلندی' را
عالم،
عادل،
پرهیزگار،
متواضع،
عابد، اهل نیکی و
احسان و
حلم و بردباری و
وقار و
بصیرت، و از بهترین و فاضلترین امامان اباضی عمان وصف کردهاند
در ۲۵ ماه امامت جلندی، بسیاری از علما و فقهای اباضی، در اداره امور عمان به وی کمک کردند؛ کسانی چون
منیربن النیر جعلانی،
موسی بن ابیجابر ازکانی( ازکائی، ازکوی)،
بشیربن منذر نزوانی،
خلف بن زیاد بحرانی و
شَبیب بن عطیه عُمانی.
جلندی به امور سپاه توجه میکرد و آنان را که شُراه نامیده میشدند، ردهبندی کرد و هر مجموعه دویست تا چهارصد تنی را زیرنظر فرماندهی از اهل علم و حزم و قدرت قرار داد. همچنین برای هر دَه تن یک مؤدِّب تعیین کرد تا به آنان آموزههای مذهب اباضی را تعلیم دهد و آنان را به سوی کارهای نیک هدایت کند. او به تمام افراد سپاه ماهانه هفت درهم حقوق میداد؛ ازاینرو، آنان بسیار زاهدانه زندگی میکردند، بهطوری که در سادهزیستی و زهد مَثَل شدند
جلندی بر شهرهای عمان کارگزارانی گماشت (مثل ابوصالح وضاح که والی أبری بود) و قضات ومتولیان جمعآوری مالیات را بهکار گرفت و در این میان شبیب بن عطیه عمانی، مسئول جمعآوری مالیات، به محتسب مشهور شد. وی برای نظم بخشی به امور اجتماعی هم دستورهایی صادر کرد، از جمله زنان را واداشت لباسهایی بپوشند که از نظر شرع اشکالی نداشته باشد و همچنین زنان را از نشستن در کوچهها و خروج از منزل در روزهای بارانی و باد و طوفانی منع کرد. او دستور داد که مردان موهای سرشان را کوتاه کنند و لباسهایی بپوشند که حداقل تا زانو را بپوشاند و
اهل ذمّه و غیرمسلمانان را از پوشیدن لباسهایی شبیه مسلمانان، و مسلمانان را از تشبّه به مسیحیان، منع کرد
پس از قتل جلندی بن مسعود، دیگر
مخالفان وی از آل جلندی از خازم بن خزیمه پیروی نمودند و اطاعت کامل خود را از دولت نوپای عباسی اعلام کردند.
اینان تیولداران و رؤسای قبایلی از خاندان جلندی بودند (مانند محمد بن زائدة بن جعفر جلندایی و راشد بن نظر جلندائی، فرزندان زائده و نظر، که جلندی آنان را کشته بود) که بر عمان چیره شدند و ۴۴ سال حکومت کردند تا اینکه در سال ۱۷۷ از بین رفتند.
(۱) ابن رزیق، الشعاع الشائع باللمعان فی ذکر ائمه عمان، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲) ابن رزیق، الفتحالمبین فی سیرةالسادة البوسعیدیین، چاپ عبدالمنعم عامر و محمد مرسی عبداللّه، مسقط ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳) ابن سعد، طبقات، (بیروت).
(۴) سرحان بن سعید ازکوی، تاریخ عمان: المقتبس من کتاب کشف الغمّة الجامع لاخبار الامّة، چاپ عبدالمجید حسیب قیسی، مسقط۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۵) سلیمان بارونی، مختصر تاریخ الاباضیة، السیب، عمان۱۴۲۳ /۲۰۰۳.
(۶) تاریخ اهل عمان، تحقیق و شرح سعید عبدالفتاح عاشور، مسقط: وزارة التراثالقومی و الثقافة، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷) سلیمان بن
خلف خروصی، ملامح منالتاریخ العمانی: وفاءً لعماننا و انصافاً لتاریخنا، السیب، عمان ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۸) محمد
خلیفات، نشأةالحرکة الاباضیة، عمان ۱۹۷۸.
(۹) عبداللّه بن حمید سالمی، تحفةالاعیان بسیرة اهل عمان، ج۱، (بیجا، بیتا).
(۱۰) سالم بن حمود سیابی، ازالة الوعثاء عن اتباع ابیالشعثاء، چاپ سیده اسماعیل کاشف، مسقط ۱۹۷۹.
(۱۱) سالم بن حمود سیابی، عمان عبرالتاریخ، مسقط ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۲) احمد بن سعید شماخی، کتابالسیر، چاپ احمدبن مسعود سیابی، مسقط ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) طبری، تاریخ، بیروت.
(۱۴) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموسالمحیط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۱۵) وندل فیلیپس، تاریخ عمان، ترجمه محمدامین عبداللّه، عمان ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) قصص و اخبار جرت فی عمان، تحقیق عبدالمنعم عامر، مسقط: وزارةالتراث القومی و الثقافة، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۷) مهدی طالب هاشم، الحرکة الاباضیة فیالمشرقالعربی: نشأتها و تطورها حتی نهایة القرنالثالث الهجری، قاهره ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۸) یاقوت حموی.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جلندی بن مسعود»، شماره۴۷۹۲.