• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جواهرسازی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هنرساخت‌ زیور آلات‌ و گاه‌ ظروف‌ و ابزار ظریف‌ از فلزات‌ و سنگهای‌ گرانبها را گویند.

فهرست مندرجات

۱ - معنا و کاربرد جوهر
۲ - جواهر در قرآن
۳ - مصرف‌ طلا و نقره‌
۴ - هنر فلزکاری در دوران‌ اسلامی‌
۵ - سده‌های‌ اول‌ تا پنجم‌
       ۵.۱ - دوره اموی‌
              ۵.۱.۱ - مجسمه شتر جواهرنشان
              ۵.۱.۲ - سوراخ‌ کردن‌ و به‌ نخ‌ کشیدن‌ سنگهای‌ گرانبها
              ۵.۱.۳ - قاب‌ تعویذ
              ۵.۱.۴ - وصف قاب‌ تعویذ
       ۵.۲ - دوره فاطمیان‌
              ۵.۲.۱ - نمونه طلاکاریهای‌ دوران‌ فاطمی‌
۶ - سده‌های‌ ششم‌ و هفتم‌
       ۶.۱ - توخالی‌کردن‌ قطعات‌ طلا و نقره‌
       ۶.۲ - وصف حلقه جواهر
۷ - سده‌های‌ هشتم‌ تا یازدهم‌
       ۷.۱ - وصف گردن‌بند طلایی‌
       ۷.۲ - وصف دستبند طلا
       ۷.۳ - کمربند جواهرنشان دوره صفوی
       ۷.۴ - گردن‌بندهای دوره صفوی
       ۷.۵ - حمایل‌ ودستار دوران صفوی‌
       ۷.۶ - گوشواره‌های دوره صفوی
       ۷.۷ - استانبول‌ مرکز جواهرسازی‌ عثمانی‌
       ۷.۸ - جواهرسازی دوره بابری‌
       ۷.۹ - جواهرسازی‌ دوره‌اکبرشاه‌ تا اورنگ‌زیب‌
              ۷.۹.۱ - گزارشی‌ از تاورنیه‌
       ۷.۱۰ - هند، سرزمین‌ سنگهای‌ گرانبها
       ۷.۱۱ - حلقه‌های‌ انگشتری‌ و حلقه تیرانداز
       ۷.۱۲ - میناکاری درهند
۸ - سده‌های‌ دوازدهم‌ و سیزدهم
       ۸.۱ - وصف جواهرات دوره قاجار
              ۸.۱.۱ - اوصاف دستبند، النگو، گردنبند
              ۸.۱.۲ - وصف گوشواره ها
              ۸.۱.۳ - بازوبند قجری
       ۸.۲ - وصف جواهرات عثمانی
       ۸.۳ - جواهرسازی‌ در کردستان‌
       ۸.۴ - جواهرات آفریقای شمالی
       ۸.۵ - جواهرات در قالب تعویذات‌
       ۸.۶ - جواهرات رومی‌ وچند شهردیگر
       ۸.۷ - جواهرات‌ الجزایرو تونس‌
       ۸.۸ - جواهرات‌ یمن‌
              ۸.۸.۱ - عناصر تزیینی‌ نمونه‌وار
              ۸.۸.۲ - دستبند کبور
              ۸.۸.۳ - گردن‌بند لزم و گارگوش‌
۹ - فهرست منابع
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


جوهر و جمع‌ آن‌ جواهر، در کتاب‌ الاحجار لِارسطاطالیس‌
[۱] ارسطاطالیس، ص‌ ۹۳.
که‌ روسکا تاریخ‌ تألیف‌ آن‌ را پیش‌ از اواسط‌ قرن‌ سوم‌ می‌داند، به‌ کار رفته‌ است‌. فرهنگ‌نویسان‌ مسلمان‌ از همان‌ اوایل‌ قرن‌ چهارم‌ معنای سنگ‌ گرانبها را در مقابل‌ مدخل‌ جوهر قرار می‌دادند که‌ این‌ کاربرد تا امروز تداوم‌ داشته‌ است‌.
[۳] لین، ذیل‌ جهر.



گرچه‌ در قرآن‌ مشخصاً به‌ جواهرات‌ و سنگهای‌ گرانبها اشاره‌ شده‌، اما واژه جوهر به‌ کار نرفته‌ است‌.


مصرف‌ نقره‌ در بیش‌تر موارد مجاز بود و ممنوعیت‌ نداشت‌ ولی‌ طلا با پاره‌ای‌ محظورها در آرایه‌های‌ زنانه‌ به‌ کار می‌رفت‌ و برای‌ مردان‌ ممنوع‌ بود
[۱۳] فریر، ص‌ ۱۹۱.

تنها درصد اندکی‌ از جواهرات‌ تولید شده‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ باقی‌ مانده‌ است‌. دفینه‌ها یکی‌ از منابع‌ اصلی‌ تاریخ‌نگاری جواهرسازی‌ است‌، حال‌ آنکه‌ خاک‌سپاری‌ جواهرات‌ با مردگان‌ در اسلام‌ ممنوع‌ است‌ و جواهرات‌ بازمانده‌ نیز بر اساس‌ تقاضای‌ روز در معرض‌ تغییر و ساخت‌ مجدد بوده‌ است‌، درنتیجه‌ قطعات‌ بسیار اندکی‌ باقی‌ مانده‌ که‌ تاریخ‌ یا منشأ آنان‌ شناخته‌ شده‌ است‌
[۱۴] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.



در دوران‌ اسلامی‌، هنرهای‌ مورد استفاده‌ در فلزکاری‌ شامل‌ قلمزنی ‌، برجسته‌کاری‌، کنده‌کاری ‌، سیاه‌قلم ‌، مشبک‌کاری ‌، میناکاری ‌، ریخته‌گری‌ و مرصع‌کاری‌ در رشته‌های‌ جواهرسازی‌، گوهرنشانی‌ و طلاسازی‌ نیز رایج‌ بوده‌ است‌
[۱۵] ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.



در این‌ دوره‌ جواهراتِ زنانه‌ شامل‌ بازوبند، دستنبد ، خلخال ‌، النگو ، تعویذ ، گوشواره‌ ، حلقه گوش‌ و بینی‌ و تاج‌، و زیورهای‌ مردانه‌ شامل‌ کمربند، تعویذ، حلقه انگشتری‌ (از جمله‌ حلقه مهر) و گوشواره‌ بود
[۱۶] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.
از این‌ دوره‌ قطعات‌ بسیار اندکی‌ در دست‌ است‌. بنابراین‌، برای‌ آشنایی‌ با جواهرات‌ در این‌ سده‌ها، گذشته‌ از گزارشهای‌ موجود در آثار ادبی‌، باید به‌ تصاویر یا مجسمه‌ها روی‌ آورد.

۵.۱ - دوره اموی‌

گچ‌بریها و نقاشیهای‌ دوره اموی‌ در کاخهای‌ منطقه شام‌ نشان‌ می‌دهد که‌ جواهرات‌ خلفا و درباریان‌، نظیر دیگر سنن‌ و هنرها، دنباله‌رو سنّتهای‌ قبل‌ از اسلام‌ در آن‌ مناطق‌ بوده‌ است‌. قطعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ از حفاریهای‌ باستان‌شناسی سده‌های نخستِ اسلامی‌، اغلب‌ از نمونه‌های‌ پیشین‌ قابل‌ تمیز نیستند
[۱۷] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.
برای‌ نمونه‌، گوشواره‌های‌ کروی‌شکلِ منقوش‌ روی‌ مجسمه‌ای‌ در خِرْبَةُالمِفْجَر
[۱۸] همیلتون‌، لوح‌ ۲۲.
[۱۹] همیلتون‌، لوح‌ ۴.
و گوشواره‌های‌ شبیه‌ به‌ قطره اشک‌ در نقاشیهای‌ سامرا
[۲۰] هرتسفلد، لوح‌ ۷۱‌، بالا.
به‌ نمونه‌هایی‌ که‌ در نقوش‌ سنگی‌ و سکه‌های‌ ساسانی‌ دیده‌ می‌شوند، شباهت‌ بسیار دارند
[۲۱] پوپ‌، ج‌ ۷، لوح‌ ۲۵۱، ش‌ J, H, F , O, N, K.


۵.۱.۱ - مجسمه شتر جواهرنشان

برخی‌ گزارشهای‌ تاریخی‌ نیز حاکی‌ از علاقه حکمرانان‌ اموی‌ به‌ گردآوری‌ سنگهای‌ قیمتی‌ و آشنایی‌ آنان‌ با شیوه‌های‌ اندازه‌گیری‌ وزن‌ این‌ قطعات‌ است‌.
[۲۲] ابن‌زبیر، کتاب‌الذخائر و التحف، ج۱، ص‌۱۶.
طبق‌ گزارش‌ ابوریحان‌ بیرونی ،
[۲۳] ابوریحان‌ بیرونی‌، الجماهر فی‌ الجواهر.
هارون‌الرشید از ستایندگان‌ و علاقه‌مندان‌ سرسخت‌ سنگهای‌ قیمتی‌ بود و صباح‌ جواهرفروش‌، پدربزرگِ کِندی فیلسوف ‌، را برای‌ خرید سنگهای‌ قیمتی‌ به‌ سیلان‌ فرستاد. یکی‌ از حکمرانان‌ هندی‌ به‌ عنوان‌ هدیه‌ برای‌ جنیدبن‌ عبدالرحمان‌ ، فرماندار سند در دوره خلافت‌ هشام‌ بن‌ عبدالملک‌ (حک: ۱۰۵ـ ۱۲۵)، مجسمه شتر جواهرنشانی‌ بر روی‌ پایه نقره‌ای‌ چرخ‌داری‌، فرستاده‌ بود که‌ سینه‌اش‌ پر از مروارید و گلویش‌ پر از یاقوت‌ بود و با فشار بیرون‌ می‌ریخت‌. جنید نیز این‌ هدیه‌ را برای‌ هشام‌ فرستاد که‌ وی‌ و همه درباریان‌ را شگفت‌زده‌ کرد و در خزانه بنی‌امیه‌ باقی‌ماند تا به‌ دست‌ عباسیان‌ افتاد.
[۲۴] ابن‌زبیر، کتاب‌الذخائر و التحف، ج۱، ص‌ ۱۴ـ ۱۵.


۵.۱.۲ - سوراخ‌ کردن‌ و به‌ نخ‌ کشیدن‌ سنگهای‌ گرانبها

شواهد درخور توجهی‌ وجود دارد حاکی‌ از اینکه‌ در دوران‌ اولیه اسلامی‌ نیز نظیر دوره‌های‌ پیش‌ از اسلام‌ و نیز دوره‌های‌ بسیار متأخرتر، نظیر دوره بابریان‌ در هند، بسیاری‌ از سنگهای‌ درشت‌ گرانبها، به‌ویژه‌ زمرد ، را سوراخ‌ می‌کردند و به‌ رشته نخ‌، زنجیر و سیم‌ یا هر چه‌ مناسب‌ بود، می‌کشیدند.
روش‌ سوراخ‌ کردن‌ و به‌ نخ‌ کشیدن‌ سنگهای‌ گرانبها به‌ صورت‌ مهره‌ و دانه تسبیح‌ که‌ در دوره حاضر نیز همچنان‌ رایج‌ است‌، با ابزارها و مواد مختلف‌ و بسته‌ به‌ سختی‌ و مقاومت‌ گوهر در برابر خراشیدگی‌ انجام‌ می‌پذیرد. برای‌ سوراخ‌ کردن‌ گوهر معمولاً سوده‌ و خاکِ سنگها یا اکسید فلزی‌ را که‌ سختی‌ بیشتری‌ از گوهر دارند، با روغن‌ (پیه‌ یا زیتون‌ ) مخلوط‌ می‌کنند و با آغشته‌ ساختن‌ سر مته‌ به‌ این‌ مخلوط‌، گوهر را سوراخ‌ می‌کنند
[۲۵] ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.


۵.۱.۳ - قاب‌ تعویذ

با وجود تأثیرپذیری‌ هنر جواهرسازی‌ دوره اسلامی‌ از دوره‌های‌ پیش‌ از اسلام‌، اندک‌ اندک‌ می‌توان‌ شاهد دور شدن‌ از الگوهای‌ قدیم‌ و سپس‌ نوعی‌ اسلامی‌ شدنِ الگوهای پیش‌ از اسلام‌ بود. شاید جالب‌ توجه‌ترین‌ نمونه‌، قاب‌ تعویذ باشد که‌ در حفاری‌ نیشابور کشف‌ شده‌ و بر اساس‌ نقش‌ و نگارها و نوشته‌های‌ تزیینی‌ آن‌، احتمالاً متعلق‌ به‌ پیش‌ از سده چهارم‌ است‌. شکلِ کلی نمونه‌ها، ساسانی‌ و بیزانسی‌ است‌
[۲۶] نگروپونتی‌، تصویر ۸۵، ش‌ ۳۶.
[۲۷] رودولف‌، تصویر ۱۵۳.
، اما تلفیق‌ پیچیده‌ و زیبای‌ شکل‌ و تزیینات‌ و نیز نقوشِ کوفی سیاه‌ قلم‌ آن‌ جلوه‌ای‌ اسلامی‌ دارد.

۵.۱.۴ - وصف قاب‌ تعویذ

مجموعه به‌ دست‌ آمده‌ در نیشابور، که‌ هم‌ اکنون‌ در موزه هنر متروپولیتن‌ نیویورک‌ نگهداری‌ می‌شود، شامل‌ رشته‌ دانه‌های‌ شیشه‌ای‌ و سنگی‌، طوقهای‌ طلایی‌، گوشواره‌های‌ منجوق‌دار، آویزهای‌ گلابی‌شکل‌ و هلالیهای‌ برنزی‌، حلقه‌های‌ انگشتری‌ طلایی‌، نقره‌ای‌ و برنزی‌ جواهرنشان‌، قلاب‌کمرهای‌ مستطیل‌ برنزی‌ مطلا و نیز بازوبندی‌ طلایی‌ با سر مار است‌. قطعات‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ساخت‌ اشیای‌ تزیینی‌ رایج‌ در دوره پیش‌ از اسلام‌ به‌ طور کامل‌ در دوره اسلامی‌ ادامه‌ یافته‌، اما خطوط‌ عربی‌ نیز به‌ نقوش‌ سنّتی‌ گیاهی‌ و حیوانی‌ افزوده‌ شده‌ است‌
[۲۸] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹ ـ۵۳۰.

نمونه‌های‌ استفاده‌ از سکه‌ و نقش‌ بر جواهرات‌ در دوران‌ بیزانس‌ پرشمار است‌ و حالت‌ مارپیچ‌ میله‌ نیز باید نهایتاً از دستبندهای‌ یونانی‌ با میله‌های‌ مشابه‌، اقتباس‌ شده‌ باشد.

۵.۲ - دوره فاطمیان‌

سبک‌ اسلامی‌ متمایز، نخست‌ در دوره فاطمیان‌ (حک: ۲۹۷ـ۵۶۷) در مصر ظاهر شد. یافته‌ها از ویرانه‌های‌ فسطاط‌ نشان‌ می‌دهد که‌ عالی‌ترین‌ جواهرات‌، از طلا ساخته‌ شده‌ و با مهارت‌ ملیله‌ سازی‌ و نگین‌گذاری‌ شده‌اند؛ روشی‌ سنّتی‌ که‌ در این‌ دوره‌ به‌ اوج‌ اعتلای‌ خود رسید، در گوشواره‌ها، گردن‌بندها، دستبندها و حتی‌ حلقه‌های‌ انگشتری‌ به‌ کار می‌رفت‌. سبکها و نقش‌مایه‌های‌ روم‌شرقی‌، نظیر زوجهای‌ پرندگان‌ در زیر درخت‌، در این‌ ساخته‌ها دیده‌ می‌شود. دفینه جواهراتی‌ با تزیینات‌ ملیله‌کاری‌ در جنوب‌ غربی‌ اِلکاف‌ در تونس‌، همراه‌ با سکه‌های‌ ضرب‌ شده‌ در مهدیه‌ یا صَبرَه‌ (منصوریه‌) در تونس‌ ، که‌ احتمالاً در همین‌ محل‌ در سالهای‌ ۳۷۲ تا ۳۸۴ تولید شده‌، از همین‌ دوره‌ کشف‌ شده‌ است‌
[۲۹] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹ ـ۵۳۰.


۵.۲.۱ - نمونه طلاکاریهای‌ دوران‌ فاطمی‌

یکی‌ از زیباترین‌ طلاکاریهای‌ دوران‌ فاطمی‌، مهره‌های‌ مشبک‌ به‌ شکل‌ دو مخروطی‌ (لوزی‌ توخالی‌) و کروی‌ است‌ که‌ در آن‌ از ملیله‌کاری‌ و تزیینات‌ دانه‌ای‌ به‌ اندازه‌های‌ گوناگون‌ استفاده‌ شده‌ است‌. نمونه دیگر، دستبندی‌ طلایی‌ است‌ با میله‌ای‌ توخالی‌ که‌ در انتها نازک‌تر شده‌ و به‌ اجزایی‌ به‌ شکل‌ قلب‌ منتهی‌ می‌شود و در موزه باستان‌شناسی‌ استانبول‌ قرار دارد
[۳۰] برایتلینگ‌ و همکاران‌، ص‌ ۲۳۹، ش‌ ۶.
این‌ دستبند شباهت‌ زیادی‌ به‌ دستبندی‌ در موزه دمشق‌ دارد که‌ آن‌ نیز اجزایی‌ به‌ شکل‌ قلب‌ در انتهای‌ میله‌ دارد، اما این‌ میله‌ از یک‌ سیم‌ تابیده‌ تشکیل‌ شده‌ است‌
[۳۱] فهرست‌ موزه ملی‌ دمشق‌، تصویر ۱۱۹، راست‌.



حلقه‌های‌ ساخته‌ شده‌ با مفتولهای‌ توخالی‌ طلا و نقره‌ که‌ از نیشابور به‌ دست‌ آمده‌، نگینهایی‌ از جنس‌ سنگ‌ داشته‌اند و تزیینات‌ سیاه‌ قلم‌کاری‌ روی‌ آنها با نقوش‌ گیاهی‌ و نوشته‌های‌ کتیبه‌گونه‌، آن‌ را به‌ قرنهای‌ ششم‌ یا هفتم‌ مربوط‌ می‌سازد. نوع‌ نگین‌ و گیره‌های‌ درشتِ آن‌ خاص‌ جواهرات‌ ایرانی‌ این‌ دوره‌ است‌.

۶.۱ - توخالی‌کردن‌ قطعات‌ طلا و نقره‌

توخالی‌کردن‌ قطعات‌ طلا و نقره‌ معمولاً به‌ دو روش‌ انجام‌ می‌شده‌ است‌: در یک‌ روش‌، ابتدا قطعه‌ای‌ را با مس‌ می‌ساختند، بعد ورق‌ طلا یا نقره‌ را بر روی‌ آن‌ می‌کشیدند و سپس‌ با اسیدکاری‌ (عموماً تیزاب‌ برای‌ طلا و، جوهر نمک‌ برای‌ نقره‌) مغزی‌ مسی‌ را حل‌ می‌کردند و بدین‌ترتیب‌ قطعه‌ توخالی‌ می‌گردید. در روش‌ دیگر، ورق‌ فلز را شکل‌ می‌دادند و با جوشکاری‌ قطعات‌ را به‌ شکل‌ قوطی‌ توخالی‌ به‌ هم‌ متصل‌ می‌کردند این‌ روشها هم‌ اکنون‌ نیز به‌ کار می‌رود.
[۳۲] ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.


۶.۲ - وصف حلقه جواهر

تصویر ۴ نوعی‌ حلقه‌ را به‌ نمایش‌ می‌گذارد که‌ ظاهراً پیش‌ از نیمه دوم‌ قرن‌ ششم‌ در جهان‌ اسلام‌ مورد توجه‌ نبوده‌، اما پس‌ از ارائه‌، با اقبال‌ و تنوع‌ فراوان‌ رو به‌ رو شده‌ است‌. مهم‌ترین‌ مشخصه‌های‌ این‌ نوع‌ حلقه‌، یک‌ میله قالبی‌ (غالباً با نقوش‌ انسانی‌ در دو انتها و شکاف‌ مورب‌ چند ضلعی‌ در محل‌ نگین‌) است‌. در این‌ مورد نیز الگوهای‌ اصلی‌ را می‌توان‌ در حلقه‌های‌ یونانی‌ و رومی‌ یافت‌
[۳۳] مارشال، تصویر ۶۱.
[۳۴] مارشال، لوح‌ ۱۶، ۵۵۲.
حلقه جواهر موردبحث‌ نمونه زیبایی‌ است‌ که‌ چهارگوشه‌ از شش‌ گوشه شکاف‌ جای‌ نگین‌ آن‌ با سر انسان‌ تزیین‌ و خود نگین‌ از طرحهای‌ هندسی‌ تکرار شونده‌ای‌ تشکیل‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ صورت‌ ملیله‌کاری‌ اجرا شده‌اند و بر حلقه انگشتری‌ در قسمتهای‌ منتهی‌ به‌ نگین‌، تصویر موجودی‌ با سَرِ زن‌ و چنگ‌ و بال‌ پرندگان‌ دیده‌ می‌شود.


هنگامی‌ که‌ به‌ هنر جواهرسازی‌ این‌ دوره‌ می‌پردازیم‌، با وضعی‌ مشابه‌ نخستین‌ سده‌های‌ اسلامی‌ مواجه‌ می‌شویم‌؛ یعنی‌، جواهراتی‌ که‌ از بخشهای‌ گوناگون‌ جهان‌ اسلام‌ به‌جا مانده‌ و می‌توان‌ آنها را به‌ این‌ دوره‌ منسوب‌ کرد، بسیار معدود است‌. به‌ نظر می‌رسد که‌ با وجود محدودیتهای‌ نگاره‌های‌ ایرانی‌، نقاشیها به‌ شکلی‌ کلی‌ انواع‌ سبکهای‌ جواهرسازی‌ و تغییر و تحولات‌ آنها را بازتاب‌ می‌دهند و نگاره‌های‌ دوره ایلخانی‌ جزئیات‌ بیشتری‌ را منعکس‌ می‌کنند.

۷.۱ - وصف گردن‌بند طلایی‌

تصویر ۵ گردن‌بند طلایی‌ به‌جا مانده‌ از قرن‌ هشتم‌ است‌. اشکال‌ ایجاد شده‌ با سیم‌ و سنگ‌ در روی‌ قابِ دو جزء اصلی‌ گردن‌بند و نیز خطوط‌ کناره خود این‌ اجزا، شباهت‌ بسیاری‌ با صحنه تاج‌گذاری‌ انوشیروان‌ در شاهنامه دموت‌
[۳۵] موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌ ۵۲.
[۳۶] موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌۲۰.
[۳۷] موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌۲.
دارند
[۳۸] شوکین‌، ص‌ ۸۵، نسخه خطی‌ XV، ش‌۲۴.
و سبک‌ طرحهای‌ قلم‌زده‌ و نیز نقش‌مایه‌های‌ مندرج‌ بر پشت‌ این‌ اجزا، به‌ روشنی‌ به‌ همان‌ دوران‌ اشاره‌ دارند.

۷.۲ - وصف دستبند طلا

چندین‌ دستبند طلا نیز مطمئناً متعلق‌ به‌ مصر یا سوریه دوره ممالیک‌ در قرن‌ هشتم‌ است‌. این‌ دستبندها میله‌های‌ توخالی‌ ــ به‌ صورت‌ ساده‌ یا مارپیچ‌ ــ دارند که‌ به‌ سر حیوانات‌ منتهی‌ می‌شوند. گیره آن‌ها گرد و صاف‌ و تخت‌ است‌ و قطعه‌ای‌ که‌ در موزه بناکی‌ آتن‌ نگهداری‌ می‌شود با خط‌ عربی‌ تزیین‌ شده‌ است
[۳۹] ‌ سگال‌، ش‌ ۳۱۹.


۷.۳ - کمربند جواهرنشان دوره صفوی

نوعی‌ کمربند، که‌ برای‌ نخستین‌ بار در نگاره‌های‌ ایرانی حدود ۷۵۰ به‌چشم‌ خورد، در دوره صفویه‌ پرکارتر و زیباتر شده‌ است‌. قطعات‌، جواهر نشان‌اند و شمار آن‌ها افزایش‌ یافته‌ است‌. از دوران‌ صفویه‌ دو کمربند کامل‌ و یک‌ قلاب‌ به‌ جا مانده‌ است‌
[۴۰] پوپ‌، ج‌ ۱۳، لوح‌ ۱۳۹۴، ش‌ c-a.
به‌ طور کلی‌ در دوره صفوی‌ کمربندهای‌ زنان‌ و مردان‌ طرحی‌ شبیه‌ گردن‌بندها داشتند. روی‌ تسمه‌های‌ تیره‌، نشانهای‌ گل‌ سرخ‌ با فواصل‌ ثابتی‌ قرار می‌گرفتند.

۷.۴ - گردن‌بندهای دوره صفوی

در این‌ دوره‌، زنان‌ گردن‌بندهای‌ بلندی‌ می‌بستند که‌ از ترنجهای‌ زرین‌ با نقش‌ گل‌سرخ‌ تشکیل‌ و اغلب‌ با سنگهای‌ گرانبهای‌ سبز و قرمز مرصع‌ می‌شد و گاه‌ با یک‌ ترنج‌ مرکزی‌ مدور تزیین‌ می‌گردید.
[۴۱] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۰.
نوع‌ دیگر گردن‌بند، که‌ در نقاشیهای‌ صفوی‌ مشاهده‌ می‌شود و کوتاه‌ و کاملاً چسبیده‌ به‌ گلو است‌، از یک‌ تکه‌ طلای‌ مثلث‌ شکل‌ در وسط‌، گاه‌ پوشیده‌ از جواهر تشکیل‌ می‌شد که‌ در دو طرف‌ آن‌ دو قطعه‌ طلای‌ کوچک‌تر بر رشته‌ای‌ از مروارید قرار گرفته‌ بود. در دوره صفوی‌ دو نوع‌ زیور سر ــ که‌ منابع‌ الهام‌ آنها احتمالاً تاجهای‌ قدیمی‌ بوده‌ است‌ ــ نیز محبوبیت‌ بسیار یافتند.

۷.۵ - حمایل‌ ودستار دوران صفوی‌

تندیسهای‌ لب‌ حوض‌ کاخ‌ چهلستون‌ ، بازوبندهای‌ جواهرنشان‌ سه‌ بخشی‌ را به‌ نمایش‌ گذارده‌اند که‌ در دوره قاجار نیز طرفدار داشتند. در دوران‌ صفوی‌، استفاده‌ از حمایل‌ رایج‌ بود. دستارهای‌ مردان‌ در این‌ دوره‌ با تعداد کمی‌ رشته‌های‌ کوتاه‌ از دانه‌های‌ طلا یا سنجاقهای‌ زرین‌ و پَر تزیین‌ می‌شدند.

۷.۶ - گوشواره‌های دوره صفوی

انواع‌ گوشواره‌ها نیز عموماً از یک‌ سنّت‌گرایی‌ مداوم‌ حکایت‌ دارند: گوشواره‌هایی‌ با حلقه‌ یا حلقه‌هایی‌ طلایی‌ و یک‌ گلوله‌ در ته‌ یا در دو طرف‌ یا به‌ صورت‌ یک‌ حلقه طلا با آویز مروارید که‌ در یک‌ مورد از سه‌ سنگ‌ آویزِ آبی‌، سفید و قرمز تشکیل‌ شده‌ است‌. مردان‌ و زنان‌ گوشواره‌های‌ بلندی‌ با یاقوت‌ گلابی‌شکلِ آویزان‌ و صوفیان‌ و خدمتکاران‌ گوشواره‌های‌ حلقه‌ای‌ با طوقهای‌ زرین‌ به‌ گوش‌ می‌آویختند. تا قرن‌ یازدهم‌، گردن‌بندهای‌ با نگین‌ گل‌سرخ‌ از رواج‌ افتادند و دستارها نیز بزرگ‌تر و فاقد زنجیرهای‌ طلایی‌ گردیدند. در نیمه دوم‌ این‌ قرن‌، زنان‌ طوقهای‌ زرینی‌ می‌بستند که‌ با سنگهای‌ قیمتی‌، اغلب‌ قرمز، جواهرنشان‌ شده‌ بود. کمربندها نیز از صفحه‌های‌ مربعِ مزین‌ به‌ جواهرات‌ ساخته‌ می‌شدند. مردان‌ حلقه‌های‌ جواهرنشان‌ بر انگشت‌ کوچک‌ خود می‌کردند.
[۴۲] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۰ ـ۵۳۱.


۷.۷ - استانبول‌ مرکز جواهرسازی‌ عثمانی‌

در دوره عثمانی‌، استانبول‌ مرکز جواهرسازی‌ شد، معادن‌ طلا و نقره‌ و سنگهای‌ گرانبهای بسیاری‌ در قلمرو عثمانی‌ به‌ بهره‌برداری‌ رسید و این‌ کار به‌ سرعت‌ در سده‌های‌ نهم‌ و دهم‌ توسعه‌ یافت‌. زرگرهای‌ بسیاری‌ به‌ پایتخت‌ آمدند. در سده دهم‌ سبک‌ خاص‌ عثمانی‌، با عناصر مشترکی‌ از ایران‌ و هند و سرزمینهای‌ بالکان ‌، پدید آمد. نقاشیهای‌ عثمانی‌ از سده نهم‌ به‌ بعد سلاطین‌ و شاهزادگان‌ را با عمامه‌های‌ بزرگی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ با سنجاقهای‌ طلای‌ بزرگ‌ و سنگهای‌ گرانبها زینت‌ شده‌اند. کمربندهایشان‌ هم‌ سگک‌ طلایی‌ داشت‌.
[۴۳] فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۱.


۷.۸ - جواهرسازی دوره بابری‌

برای‌ فهم‌ هنر جواهرسازی‌ قرون‌ اولیه دوره بابری‌ در مقایسه‌ با دوران‌ تیموری‌ و صفوی‌ در ایران‌ یا دوره عثمانی‌ در ترکیه ‌، موقعیت‌ بهتری‌ وجود دارد، به‌ چند دلیل‌: نخست‌ حجم‌ زیاد مطالب‌ برجا مانده‌ از اواخر قرن‌ دوازدهم‌ تا قرن‌ چهاردهم‌ که‌، باتوجه‌ به‌ ایستایی‌ اشکال‌ و سنن‌ جواهرسازی‌ در هند، بستر مناسبی‌ است‌ تا در آن‌ شواهدی‌ از جواهرسازی‌ در قرون‌ اولیه دوران‌ بابری‌ را بررسی‌ کنیم‌. دوم‌، نگاره‌هایی‌ که‌ در دوره بابریان‌ تهیه‌ شدند تقریباً همیشه‌ پرکار و حاوی‌ اطلاعات‌ بسیاری‌ است‌ و سوم‌ اینکه‌ گزارش‌ دقیق‌بسیاری‌ از جواهرات‌، تختهای‌ سلطنتی‌ و غیره‌ در دربار بابری‌ در دست‌ است‌ که‌ افراد زیرک‌ و مطّلعی‌ چون‌ تاورنیه‌ روایت‌ کرده‌اند. بر اساس‌ مشاهده کارهای‌ جدید و بررسی‌ اطلاعات‌ تصویری‌، می‌توان‌ با اطمینان‌ مدعی‌ شد که‌ هند طولانی‌ترین‌ سنّت‌ پیوسته‌ و نیز بیشترین‌ تنوع‌ در اشکال‌، کارکردها و روشهای‌ جواهرسازی‌ را در میان‌ ملل‌ جهان‌ دارد.

۷.۹ - جواهرسازی‌ دوره‌اکبرشاه‌ تا اورنگ‌زیب‌

جدا از سنّت‌ رایج‌ در زمان‌ فتوحات‌ بابریان‌، در قرن‌ دهم‌ حجم‌ در خور توجهی‌ از خزاین‌ شاهزادگان‌ تیموری‌ به‌ جنوب‌ منتقل‌ شد که‌ سبک‌ ساخت‌ آنها نیز آمیزه‌ای‌ از سنن‌ اسلامی‌ و تا حدی‌ آسیای‌ مرکزی‌ و چین‌ بود. بهترین‌ شواهد در باره سبکهای‌ جواهرسازی‌ دوره‌های‌ حکومت‌ اکبرشاه‌ تا اورنگ ‌زیب‌ (۹۶۳ـ ۱۱۱۸)، نگاره‌هایی‌ است‌ که‌ تحت‌ نظر و حمایت‌ آنها تهیه‌ شده‌اند.

۷.۹.۱ - گزارشی‌ از تاورنیه‌

از مواردی‌ که‌ مؤید دقت‌ این‌ تصویرهاست‌، گزارشی‌ از تاورنیه‌ در باره مشاهداتش‌ در دوران‌ حکومت‌ اورنگ‌زیب‌ است‌.
[۴۴] تاورنیه، ج‌ ۲، ص‌۱۵۰.
او نوشته‌ است‌ که‌ یکی‌ از مرواریدهای‌ مجموعه سلطان‌، بزرگ‌ترین‌ و گردترین‌ مرواریدی‌ است‌ که‌ در عمر خود دیده‌ است‌ و اگر سلطان‌ می‌توانست‌ همتایی‌ برای‌ این‌ مروارید بیابد، طبق‌ سنّت‌ هریک‌ را با یک‌ جفت‌ یاقوت‌ یا زمرد تلفیق‌ می‌کرد و از آن‌ها یک‌ جفت‌ گوشواره‌ درست‌ می‌کرد. این‌ تمایل‌ و ترجیح‌ به‌ تلفیق‌ کردن‌ مروارید و یاقوت‌ و زمرد با آنچه‌ در نقاشیهای‌ بابری‌ (و نیز در نقاشیهای‌ تیموری‌، صفوی‌ و قاجار ) هست‌، همخوانی‌ دارد. تنها رنگ‌ دیگری‌ که‌ مشاهده‌ می‌شود آبی‌ ( یاقوت‌ کبود ) است‌.

۷.۱۰ - هند، سرزمین‌ سنگهای‌ گرانبها

هند از اعصار باستان‌ به‌ سرزمین‌ سنگهای‌ گرانبها شهرت‌ داشته‌ است‌ و حتی‌ سنگهایی‌ که‌ به‌ خود هند تعلق‌ نداشتند، نظیر یاقوتهای‌ برمه ‌، غالباً از طریق‌ هند به‌ کشورهای‌ دیگر صادر می‌شدند. گذشته‌ از این‌، هند از دیرباز از بازارهای‌ مهم‌ سنگهای‌ قیمتی‌ بوده‌ است‌. هند و همسایگان‌ نزدیکش‌، نظیر سیلان ‌، هندوچین‌ و کوههای‌ بدخشان ‌، طیف‌ بسیار متنوعی‌ از گرانبهاترین‌ سنگهایی‌ که‌ تا امروز شناخته‌ شده‌ است‌، تولید می‌کرده‌اند.

۷.۱۱ - حلقه‌های‌ انگشتری‌ و حلقه تیرانداز

دیگر جواهری‌ که‌ در همه نقاشیهای‌ مغول‌ وجود دارد، حلقه‌های‌ انگشتری‌ است‌ که‌ با تنوع‌ خاصی‌ در تصاویر ظاهر می‌شوند، هرچند پی‌ بردن‌ به‌ جزئیات‌ این‌ حلقه‌ها، به‌ جز رنگ‌ سنگهای‌ گرانبها (و گاه‌ نوع‌ آنها)، میسر نیست‌. یکی‌ از انواع‌ حلقه‌های‌ مشهور که‌ در تصاویر تشخیص‌ داده‌ می‌شود، حلقه تیرانداز (انگشتری‌ که‌ برای‌ حفاظت‌ دست‌ از بریدگی‌ زه‌ کمان‌ به‌ انگشت‌ وسط‌ می‌کردند) است‌ که‌ بر اساس‌ نمونه‌های‌ بسیاری‌ که‌ در دست‌ است‌ معمولاً از جنس‌ یشم‌ بود و غالباً با طلا و سنگهای‌ گرانبها روی‌ آن‌ کار می‌کردند. دیگر جواهری‌ که‌ معمولاً مردان‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کردند تسبیح‌ (مُسبحه‌) بود. برای‌ مثال‌، تصویری‌ از اکبر، که‌ در دوره جهانگیر تهیه‌ شده‌ است‌، اکبر را در حالی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تسبیحی‌ مرکّب‌ از یاقوتهای‌ سرخ‌ و کبود و مروارید درشت‌ در دست‌ دارد.

۷.۱۲ - میناکاری درهند

نوشته‌های‌ مربوط‌ به‌ هنرها و فنون‌ هند از قرن‌ دوازدهم‌/ هجدهم‌ میلادی‌ حاوی‌ اطلاعات‌ بسیاری‌ در مورد میناکاری‌ است‌ که‌ در این‌ سرزمین‌ به‌ کمال‌ خود رسیده‌ است‌. البته‌ این‌ میناکاری‌، نظیر دیگر روشهای‌ باارزش‌ مربوط‌ به‌ روزگار بسیار کهن‌، طیف‌ کاملی‌ از اشیا را، که‌ به‌ معنای‌ امروزی‌ جواهر نبوده‌اند (نظیر سلاح ‌، تختهای‌ شاهی‌، ابزارها و وسایل‌ و نظایر آنها)، تزیین‌ کرده‌اند. کمبود شدید جواهرات‌ به‌ جا مانده‌ از دوران‌ پیش‌ از قرن‌ دوازدهم‌ را می‌توان‌ چنین‌ توضیح‌ داد که‌ حتی‌ در خانواده‌ها نیز رسم‌ بوده‌ که‌ سنگهای‌ گرانبها را طبق‌ جدیدترین‌ سبک‌ بسازند و این‌ امر به‌ویژه‌ پس‌ از دست‌ به‌ دست‌ شدن‌ جواهر و در جریان‌ ذوب‌ کردن‌ فلزات‌ گرانبها برای‌ استفاده مجدد، انجام‌ می‌گرفت‌. برای‌ نمونه‌، بیشتر قطعات‌ گنجینه بابریان‌، که‌ به‌ هنگام‌ فتح‌ دهلی‌ به‌ دست‌ نادرشاه‌ افتاد، بلافاصله‌ برای‌ سهولت‌ نقل‌ و انتقال‌ به‌ شمش‌ تبدیل‌ شد.
[۴۵] مین‌ و توشینگهام‌، ص‌ ۱۱.
و البته‌ سنگهای‌ گرانبها و مرواریدها را، چه‌ برای‌ نصب‌ مجدد روی‌ قطعه‌ای‌ دیگر چه‌ فقط‌ برای‌ قراردادن‌ در خزانه ایران‌، از آن‌ها جدا کردند.


سنّت‌گرایی‌ در سبک‌، که‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مشخصه‌های‌ سه‌ دوره مذکور تا به‌ حال‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌اند، در مرحله آخر سنّت‌ جواهرسازی‌ اسلامی‌ نیز ادامه‌ می‌یابد.

۸.۱ - وصف جواهرات دوره قاجار

در ایران‌ دوره قاجار، استفاده‌ از حمایل‌ هنوز هم‌ برای‌ مردان‌ و هم‌ برای‌ زنان‌ مورد توجه‌ بوده‌
[۴۶] فالک‌، لوح‌ ۲.
[۴۷] فالک‌، لوح‌ ۲۶.
[۴۸] فالک‌، لوح‌ ۴۶.
[۴۹] فالک‌، لوح‌ ۴۷.
است‌، البته‌ در این‌ دوره‌ به‌ عوض‌ اضافه‌ کردن‌ طلسمها، تعویذها و آویزهای‌ فلزی‌ به‌ حمایل‌، که‌ گاه‌ با سنگهای‌ گرانبها تزیین‌ می‌شدند (که‌ این‌ کار در دوره صفویه‌ هم‌ رایج‌ بود)، تنها از مروارید یا اجزایی‌ متشکل‌ از مروارید و یا سنگهای‌ گرانبها استفاده‌ می‌شد. شکل‌ کمربندها در ایران‌ طی‌ این‌ دوره‌ اساساً تغییر نکرد.

۸.۱.۱ - اوصاف دستبند، النگو، گردنبند

رشته‌ مهره‌ها هنوز روی‌ مچ‌ بسته‌ می‌شدند
[۵۰] فالک‌، لوح‌ ۲۶.
[۵۱] فالک‌، لوح‌ ۴۳.
و علاوه‌ بر این‌، دستبندهایی‌ که‌ از سنگهای‌ گرانبها، نشسته‌ بر قابهای‌ مربع‌ شکل‌ تشکیل‌ و قطعات‌ آن‌ با لولا به‌ یکدیگر متصل‌ شده‌اند و نیز النگوهای‌ ساده طلا رواج‌ داشت‌.
[۵۲] فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۷.
[۵۳] فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۳.
[۵۴] فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۵.
یکی‌ از نقاشیها نشان‌دهنده رواج‌ بستن‌ رشته‌ مروارید بر گِردِ صورت‌ است‌. اما به‌ نظر می‌رسد که‌ در دوره قاجار، مرواریدها از گوش‌ کشیده‌ و رشته‌ها طولانی‌تر شده‌اند و نقش‌ گردن‌بند را ایفا می‌کردند.
[۵۵] فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۹.
[۵۶] فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۰.
در دوره قاجار، تزیینات‌ سر پیچیده‌ و پرکارتر شده‌ بود.
[۵۷] فالک‌، لوح‌ رنگی ۵ ـ۷.
[۵۸] فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۸ـ۲۱.

در این‌ زمینه‌ شی‌ء مشابهی‌ برای‌ تزیین‌ پیشانی‌ عروسهای‌ یهودی‌ و مسلمان‌ در منطقه بخارا به‌کار می‌رفت‌. تأثیر جواهرسازی‌ شبه‌قاره هند در این‌ شی‌ء نیز، نظیر بیش‌تر جواهرات‌ قاجار، به‌ویژه‌ در روش‌ کار گذاشتن‌ سنگهای‌ قیمتی‌ بسیار آشکار است‌.

۸.۱.۲ - وصف گوشواره ها

یکی‌ از انواع‌ بسیار رایج‌ گوشواره‌ در ایران‌ طی‌ قرنهای‌ دوازدهم‌ و سیزدهم‌ از تعدادی‌ نیم‌کره‌ یا مخروط‌ تشکیل‌ می‌شد که‌ یکی‌ زیر دیگری‌ به‌ همراه‌ اجزای‌ آویز قرار می‌گرفت.‌
[۵۹] فالک‌، تصویر سیاه‌ و سفید ۱.
این‌ اجزا در قالب‌ میناکاری‌، ورق‌کاری‌ یا ملیله‌ کاری‌ اجرا می‌شدند و آویزهای‌ آنها را مروارید یا گوی‌ یا ترکیبی‌ از هر دو تشکیل‌ می‌داد. الگوی‌ این‌ نوع‌ گوشواره‌ در هند قرن‌ اول‌ و دوم‌ یافت‌ می‌شود.
[۶۰] هنر هند و پاکستان، لوح‌ ۲۲، ش‌ ۱۸۵.
دیگر گوشواره‌ای‌ که‌ علاقه‌مندان‌ زیادی‌ داشت‌ از یک‌ بخش‌ زیرین‌ نیم‌دایره‌ تشکیل‌ می‌شود که‌ غالباً دو انتهای‌ آن‌ به‌ شکل‌ سر اژدها تزیین‌ شده‌ است‌ و بیرون‌زدگیهای‌ کروی‌ یا قُرصَکْ مانند بر گرد محیط‌ آن‌ به‌چشم‌ می‌خورد.
[۶۱] فالک‌، تصاویر سیاه‌ و سفید ۳- ۴.
اینها نیز در قالب‌ میناکاری‌، ورق‌ کاری‌ یا ملیله‌کاری‌ اجرا می‌شدند.

۸.۱.۳ - بازوبند قجری

یکی‌ از نمونه‌های‌ بسیار زیبای‌ بازوبندهای‌ قاجاری‌ در تصویر ۱۲ مشاهده‌ می‌شود که‌ با طلا و سنگهای‌ گرانبها ساخته‌ و با میناکاری‌ تزیین‌ شده‌ است‌. استفاده‌ از آویزها یا نشانه‌های‌ گرد، که‌ با سنگهای‌ گرانبها روی‌ رشته مروارید یا مهره‌ نصب‌ می‌شدند، از گردن‌بندهای‌ متداول‌ دوران‌ قاجار است‌.
[۶۲] فالک‌، ص‌ ۲۶، تصویرسیاه‌ و سفید ۷.
[۶۳] فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۷ـ۱۹.


۸.۲ - وصف جواهرات عثمانی

در اوایل‌ سده دوازدهم‌ هنرهای‌ عثمانی‌، از جمله‌ زرگری‌، بر روشهای‌ اروپایی‌ مستولی‌ بود و در سده‌های‌ سیزدهم‌ و چهاردهم‌ جواهرات‌ سنّتی‌، به‌ پیروی‌ از سلیقه اروپاییان‌، بار دیگر رواج‌ یافت‌. در گردن‌بندها سکه‌های‌ طلای‌ اصیل‌ یا تقلیدی‌، که‌ اغلب‌ مهر عثمانی‌ ( طغرا ) داشتند، به‌ کار می‌رفت‌. در اواخر سده سیزدهم‌ سکه‌های‌ اروپایی‌ را به‌ سبب‌ ارزش‌ آنها ترجیح‌ می‌دادند. تسمه‌ و قلاب‌ نقره‌ای‌ و گاه‌ مذهّب‌، از لوازم‌ پوشاک‌ سنّتی‌ عثمانی‌ بود. آنها از نظر شکل‌ و روش‌ ساخت‌ و سبک‌ گوناگون‌ بودند: برخی‌ با فیروزه‌ و مرجان‌ مرصّع‌ و بعضی‌ نیز با چکش‌کاری‌، برجسته‌کاری‌، ملیله‌ و میناکاری‌ در نقوش‌ هندسی‌ و طوماری‌ تزیین‌ می‌شدند.
[۶۴] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۱ ـ۵۳۲.


۸.۳ - جواهرسازی‌ در کردستان‌

سبک‌ متمایزی‌ در جواهرسازی‌ در اواخر سده سیزدهم‌ و اوایل‌ سده چهاردهم‌ در کردستان‌ رواج‌ یافت‌ که‌ ملیله‌کاری‌ عالی‌ و ظریف‌ ویژگی‌ آن‌ بود. سنگهای‌ قیمتی در این‌ شیوه‌ کم‌ بود، اما فیروزه‌ که‌ علاوه‌ بر ویژگی‌ تزیینی‌، حائز خواص‌ ماوراء طبیعی‌ دانسته‌ می‌شد، رواج‌ داشت‌. نقوش‌ طوماری‌، گلها و برگها، ماهی‌ و پرندگان‌ به‌ موازات‌ نقوش‌ هندسی‌ کاربرد داشتند. گردن‌بندها از دانه‌های‌ زرینی‌ تشکیل‌ می‌شدند که‌ با صفحات‌ مستطیلی‌ به‌ هم‌ متصل‌ و این‌ صفحات‌ با سکه‌های‌ عثمانی‌ و اروپایی‌ و فیروزه‌ تزیین‌ می‌شدند. گردن‌بندهای‌ نمونه کردستان‌ برای‌ جشنها از لوحهای‌ (پلاکهای‌) مستطیلی‌ ساخته‌ می‌شد که‌ آویزهایی‌ شبیه‌ به‌ ماهی‌ داشتند. دستبندها نیز با سکه‌های‌ انگلیسی‌ و ستارگان‌ و هلالهای‌ ماه‌ تزیین‌ می‌شدند. بیشتر گوشواره‌ها به‌ روش‌ ملیله‌ و به‌ شکل‌ هلالی‌ یا سبدهایی‌ با دانه‌های‌ کوچک‌ مروارید و طلا بودند. سگک‌ کمربندها نقره‌ای‌ بود و روی‌ آنها نقوش‌ گل‌ و گیاه‌ به‌ سبک‌ عثمانی‌ چکش‌کاری‌ و برجسته‌کاری‌ می‌شد.
[۶۵] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۱.


۸.۴ - جواهرات آفریقای شمالی

از این‌ دوره‌ جواهراتی‌ نیز از شمال‌ افریقا بر جا مانده‌ است‌. بیشترین‌ جواهر بازمانده‌ در این‌ منطقه‌ متعلق‌ به‌ مراکش ‌، الجزایر و تونس‌ و از سده سیزدهم‌ است‌. هرچند قطعات‌ اندکی‌، از جمله‌ یک‌ گوشواره آویزدار مرصع‌ به‌ یاقوت‌ و زمرد، به‌ سده یازدهم‌ منسوب‌ است‌.
[۶۶] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
زیورآلات‌ نقره‌ای‌ بیشتر در روستاها و زیورآلات‌ زرین‌ بیشتر در شهرها رایج‌ بودند و مردمان‌ قبایل‌ صحرانشین‌، که‌ در تماس‌ با سکنه افریقای‌ نیمه‌صحرایی‌ بودند، از این‌ شیوه‌ پیروی‌ می‌کردند. حمایت‌ در برابر چشم ‌زخم‌ ویژگی‌ برجسته جواهرات‌ شمال‌ افریقا بود.

۸.۵ - جواهرات در قالب تعویذات‌

دستِ گشوده‌ ــ که‌ به‌ نام‌ خمسه‌ یا دست‌ حضرت‌ فاطمه‌ ، دختر پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ ، شناخته‌ می‌شود ــ از شایع‌ترین‌ تعویذات‌ در منطقه‌ بود. قدرتهای‌ جادویی‌ به‌ صلیب‌ و دیگر شکلهای‌ هندسی‌، نظیر مثلث‌ و ستاره داود یا مهر سلیمان‌، نسبت‌ داده‌ می‌شد. مجموعه زیورآلات‌ مشتمل‌ بود بر اشکال‌ ماهی‌، مار، عقرب‌، کبوتر و سمندر، که‌ هریک‌ دارای‌ قدرتهای‌ مشخص‌ درمانی‌ بودند.
[۶۷] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.


۸.۶ - جواهرات رومی‌ وچند شهردیگر

سنجاقها و سوزنهایی‌ نیز به‌ سنّت‌ رومی‌ ساخته‌ می‌شد که‌ زمانی‌ بربرها برای‌ بستن‌ جامه‌های‌ بالاتنه‌ به‌ کار می‌بردند و با صفحات‌ مثلث‌ شکل‌ نقره‌ای‌ و کنده‌کاری‌ شده‌ و نصب‌ مرجان‌ یا شیشه‌ بر روی‌ آنها تزیین‌ می‌شدند. این‌ اشیا اغلب‌ زنجیری‌ با عناصری‌ مدور یا بیضی‌ متصل‌ به‌ خود دارند. رایج‌ترین‌ جزء و عنصر زیورآلات‌ زرین‌، تزاره‌ بود که‌ بانوان‌ شهری‌ ثروتمند می‌آویختند و آن‌ گردن‌بندی‌ از ترنجهای‌ مشبک‌ و مرصع‌ به‌ سنگهای‌ قیمتی‌ و مروارید بود. زنان‌ شهری‌ همچنین‌ گوشواره‌هایی‌ مشبک‌کاری‌ شده‌ و آویزان‌ به‌ گوش‌ می‌کردند. دستبندهای‌ ساخت‌ فاس‌ و طنجه ‌، معروف‌ به‌ ماه‌ و خورشید ، از رشته‌های‌ اریب‌ تشکیل‌ شده‌اند که‌ در ساخت‌ آنها به‌تدریج‌ طلا جانشین‌ نقره‌ گردید. النگوها از فلز ریخته‌ و آراسته‌ به‌ نقوش‌ گیاهی‌ یا هندسی‌ بودند و دستبندهای‌ گل‌میخ‌دار برای‌ دفع‌ چشم‌زخم‌ طراحی‌ می‌شدند. جواهرات‌ میناکاری‌ شهر تیزنیت‌ عمدتاً به‌ رنگهای‌ زرد و سبز بودند و این‌ نوع‌ میناکاری‌ خصوصیت‌ جواهرسازی‌ تگومونت ‌، شهر کوچکی‌ در ماورای‌ اطلس‌ ، بود. کهربا نیز به‌سبب‌ قدرت‌ درمانی‌ خود ارزشمند محسوب‌ می‌شد، و به‌وفور در جنوب‌ مراکش‌ و موریتانی‌ رواج‌ داشت.
[۶۸] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.


۸.۷ - جواهرات‌ الجزایرو تونس‌

جواهرات‌ الجزایر عمدتاً نیمتاج‌، دستبند و گردن‌بند بودند که‌ از نقره‌ ساخته‌ و با میناکاری‌ خاص‌ همراه‌ با مفتولهای‌ فلزی‌ به‌ رنگهای‌ سبز و آبی‌ و زرد و ملیله‌کاری‌ عالی‌ تزیین‌ می‌شدند. جواهرات‌ اغلب‌ با مرجان‌ مرصع‌ می‌شدند. جواهرات‌ سنّتی‌ تونس‌ نیز سیمین‌ بود که‌ گاه‌ مذهّب‌ می‌شدند. اکثر جعبه‌ تعویذها به‌ شکل‌ استوانه‌ای‌، مکعب‌ و گوشواره‌های‌ حلقه‌ای‌ و بلند بودند. بر نیمتاج‌ هلالی‌شکل‌، نقوش‌ کبوتر (نماد برکت‌ و مژده خبر خوش‌)، ماهی‌ (نماد حاصلخیزی‌ و زندگی‌)، گل‌ و ستاره داود کنده‌کاری‌ می‌شد که‌ همان‌ نقوش‌ بر دستبندها نیز یافت‌ می‌شود. دیگر جواهرات‌ ملیله‌کاری‌ و میناکاری‌ مفتولی‌ به‌ رنگهای‌ قرمز و آبی‌ بر زمینه نقره‌ای‌ مذهب‌ رایج‌ بود. شهرهای‌ جَرْبَه‌ و صفاقس‌ مراکز بزرگ‌ تولید زیورها در تونس‌ بودند. قبایل‌ طوارق‌ صحرا نیز جواهرات‌ نقره‌ای‌ به‌ویژه‌ دستبندهای‌ قالب‌ریزی‌ و صلیبهایی‌ می‌ساختند که‌ در آن‌ها بازوهای‌ صلیب‌ و مرکز برجسته آن‌ جای‌ شکل‌ سنّتی‌ دست‌ را به‌ عنوان‌ نماد عدد پنج‌ گرفته‌ بود. جواهرات‌ نقره‌ای‌ طوارق‌ اغلب‌ با توپکها و برجستگیهای‌ هرمی‌ شکل‌ تزیین‌ یا حکاکی‌ و میناکاری‌ می‌شد. دستبندها از چوب‌ یا شاخ‌ حیوانات‌ ساخته‌ می‌شدند. در صحرا از مرجان‌، همانند صدف ‌، برای‌ گردن‌آویزها و زیورهای‌ مو استفاده‌ می‌شد.
[۶۹] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.


۸.۸ - جواهرات‌ یمن‌

قدیمی‌ترین‌ جواهرات‌ برجا مانده‌ از یمن‌ متعلق‌ به‌ اواخر سده دوازدهم‌ است‌ که‌ عمدتاً در صنعا ساخته‌ شده‌اند. ریشه‌های‌ سنّت‌ جواهرسازی‌ یمن‌ مبهم‌ است‌ و نظرهای‌ پیشنهادی‌، از دوره پیش‌ از اسلام‌ در جنوب‌ عربستان‌ تا هند را شامل‌ می‌شود. یهودیان‌ یمنی‌ انحصاری‌ واقعی‌ بر تولید جواهر داشته‌اند و این‌ هنر از پدر به‌ پسر می‌رسیده‌ است‌. بنابراین‌، در جواهرات‌ یمنی‌ نقش‌مایه‌ها و شکلها در ترکیبهای‌ گوناگون‌ تکرار می‌شوند. جواهرات‌ سنّتی‌ اغلب‌ نقره‌ای‌ و گاه‌ مذهّب‌اند که‌ برجسته‌کاری‌، ملیله‌کاری‌، ترصیع‌ و خاتم‌ کاری‌ شده‌اند. عناصر تزیینی‌ اغلب‌ حاوی‌ معانی‌ نمادین‌اند؛ مثلاً، ماهی‌ و خوشه‌های‌ غلات‌ که‌ حاصلخیزی‌ را نشان‌ می‌دهند و مارهای‌ زنگی‌ که‌ دافع‌ شیاطین‌ بودند.
[۷۰] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.


۸.۸.۱ - عناصر تزیینی‌ نمونه‌وار

عناصر تزیینی‌ نمونه‌وار، گلهای‌ کوچکی‌ هستند که‌ از دانه‌های‌ نقره‌ای‌ و صفحات‌ لوزی‌ شکل‌ ــ که‌ میوه‌هایی‌ به‌ شکل‌ توت‌، دانه انار و بادام‌ بر آن‌ جوش‌ داده‌ شده‌ ــ تشکیل‌ گردیده‌اند. صفحات‌ مثلثی‌ شکل‌ ملیله‌ به‌ عنوان‌ پایانه گردن‌بندها به‌ کار می‌روند. زنجیرهای‌ مارآسای‌ ساخته‌ شده‌ از بستهای‌ مسطح‌ و دیگر رشته‌های‌ قلاب‌ شده‌ با صفحات‌ انعطاف‌پذیر، از دیگر انواع‌ این‌ جواهرات‌اند. دستبندها ــ با بست‌ یا بدون‌ آن‌ ــ همیشه‌ به‌صورت‌ جفت‌ ساخته‌ می‌شوند.
[۷۱] فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.


۸.۸.۲ - دستبند کبور

نوعروسان‌ دستبند کُبُور را، که‌ برجستگیهایی‌ به‌ شکل‌ مقبره‌ها داشتند، به‌ عنوان‌ حامی‌ در برابر مرگ‌، حتی‌ در روز عروسی‌ نیز به‌ دست‌ می‌کردند. جعبه‌های‌ تعویذ، استوانه‌ای‌ یا مکعب‌ مستطیل‌ یا مکمل‌ جواهرات‌ بودند و یا به‌ عنوان‌ طلسم‌ به‌طور مستقل‌ به‌کار برده‌ می‌شدند.
[۷۲] فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۲ ـ۵۳۳.


۸.۸.۳ - گردن‌بند لزم و گارگوش‌

گردن‌بند لَزِم‌ از چند صفحه مستطیل‌، که‌ با ردیفهای‌ موازی‌ زنجیره‌ها از دانه‌های‌ کوچک‌ به‌ یکدیگر متصل‌ شده‌اند، تشکیل‌ شده‌ است‌. جعبه‌های‌ تعویذ استوانه‌ای‌ از این‌ زنجیرها آویزان‌اند. این‌ زیور معمولاً به‌ دوشیزه‌ای‌ که‌ به‌ سن‌ ازدواج‌ می‌رسید، داده‌ می‌شد. گردن‌بند لبه‌ از زنجیرهایی‌ تشکیل‌ می‌شود که‌ از صفحات‌ کوچک‌ بسیاری‌ ساخته‌ شده‌ و زیر چانه‌ بسته‌ می‌شود و آویزها، زنجیرها و گل‌سرخیها از آن‌ آویزان‌اند و پدر عروس‌ آن‌ را به‌ او هدیه‌ می‌دهد. نوعی‌ گردن‌بند در یمن‌ از رشته‌ دانه‌هایی‌ چند ضلعی‌ یا حبه‌انگوری‌ تشکیل‌ می‌شود که‌ آنها را میان‌ مثلثهایی‌ در دو سر زنجیر آویزان‌ می‌کردند و بانوان‌ متأهل‌ آن‌ را به‌ صورت‌ درهم‌ تابیده‌ می‌آویختند. گردن‌بندها سکه‌هایی‌ عمدتاً اتریشی‌، مشهور به‌ ریال ‌، داشتند. گوشواره‌ها بلند و آویزان‌ و متصل‌ به‌ گارگوش‌ بودند. گارگوش‌ سربندی‌ بود که‌ کاملاً گوشها را می‌پوشاند.
[۷۳] فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۲ ـ۵۳۳.



(۱) قرآن‌.
(۲) ابن‌زبیر، کتاب‌الذخائر و التحف، چاپ‌ محمد حمیداللّه‌، كویت‌ ۱۹۵۹.
(۳) ابوریحان‌ بیرونی‌، الجماهر فی‌ الجواهر، چاپ‌ یوسف‌الهادی‌، تهران‌ ۱۳۷۴ ش‌.
(۴) محمدبن‌ احمد ازهری‌، تهذیب‌اللغه، ج‌ ۶، چاپ‌ محمد عبدالمنعم‌ خفاجی‌ و محمود فرج‌ عقده‌، قاهره‌، بی‌تا.
(۵) Aristoteles, Das Steinbuch des Aristoteles , ed & tr Julius Ruska, Heidelberg ۱۹۱۲;.
(۶) The Art of India and Pakistan: catalogue of an exhibition held at the Royal Academy of Arts, London ۱۹۴۷-۱۹۴۸, ed Sir Leigh Ashton, New York (۱۹۴۸ (;.
(۷) G Breitling et al, Das Buch vom Gold , Lucerne and Frankfurt ۱۹۷۵;.
(۸) Catalogue du Musإe national de Damas , Damascus ۱۹۶۹;.
(۹)) The Dictionary of art , ed Jane Turner, New York: Grove, ۱۹۹۸, svv "Islamic art VIII: Other arts ۹ (i (Before c۱۵۰۰" (by Rachel Ward) , "ibid (ii) After c ۱۵۰۰" (by Rachel Hasson)) ;.
(۱۰) S J Falk, Qajar paintings , London ۱۹۷۲;.
(۱۱)) Ronald W Ferrier, "Jewellery", in The Arts of Persia , ed R W Ferrier, New Haven: Yale University Press, ۱۹۸۹ (;.
(۱۲) R W Hamilton, Khirbat al- Mafjar , Oxford ۱۹۵۹;.
(۱۳) E Herzfeld, Die Ausgrabungen von Samarra , Berlin ۱۹۲۷;.
(۱۴) Edward William Lane, An Arabic- English lexicon , Edinburgh ۱۸۶۳-۱۸۹۳, repr Beirut ۱۹۸۰ ;.
(۱۵) E H Marshall, Catalogue of the finger rings, Greek, Etruscan and Roman, in the Departments of Antiquities , British Museum, London ۱۹۰۷;.
(۱۶) V B Meen and A D Tushingham, Crown jewels of Iran , Toronto ۱۹۶۸;.
(۱۷) M Negro Ponti, "Jewelry and small objects from Tell Mahuz (north Mesopotamia) ", Mesopotamia , V-VI (۱۹۷۰-۱۹۷۱) ;.
(۱۸) Arthur Upham Pope, ed A survey of Persian art , Tehran ۱۹۷۷;.
(۱۹) W and E Rudolph, Ancient jewelry from the collection of Burton Y Berry , Bloomington Indiana ۱۹۷۳;.
(۲۰) Berta Segall, Museum Benaki, Katalog der Goldschmiede-Arbeiten , Athens ۱۹۳۸;.
(۲۱) Ivan Stchoukine, La peinture iranienne sous les derniers ـ Abbasides et les Il-Khans, Bruges ۱۹۳۶;.
(۲۲) Jean-Baptiste Tavernier, Travels in India , tr V Ball, London ۱۸۸۹.
(۲۳) EI ۲ , suppl, fascs ۳-۶, Leiden ۱۹۸۱-۱۹۸۲, sv "Djawhar".


۱. ارسطاطالیس، ص‌ ۹۳.
۲. محمدبن‌ احمد ازهری‌، تهذیب‌اللغه، ج‌ ۶، ص‌ ۳۲.    
۳. لین، ذیل‌ جهر.
۴. کهف‌/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۵. حج‌/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۷. زخرف‌/سوره۴۳، آیه۵۳.    
۸. انسان‌/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۹. حج‌/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۱۰. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۱۱. رحمن‌/سوره۵۵، آیه۲۲.    
۱۲. رحمن‌/سوره۵۵، آیه۵۸.    
۱۳. فریر، ص‌ ۱۹۱.
۱۴. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.
۱۵. ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.
۱۶. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.
۱۷. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹.
۱۸. همیلتون‌، لوح‌ ۲۲.
۱۹. همیلتون‌، لوح‌ ۴.
۲۰. هرتسفلد، لوح‌ ۷۱‌، بالا.
۲۱. پوپ‌، ج‌ ۷، لوح‌ ۲۵۱، ش‌ J, H, F , O, N, K.
۲۲. ابن‌زبیر، کتاب‌الذخائر و التحف، ج۱، ص‌۱۶.
۲۳. ابوریحان‌ بیرونی‌، الجماهر فی‌ الجواهر.
۲۴. ابن‌زبیر، کتاب‌الذخائر و التحف، ج۱، ص‌ ۱۴ـ ۱۵.
۲۵. ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.
۲۶. نگروپونتی‌، تصویر ۸۵، ش‌ ۳۶.
۲۷. رودولف‌، تصویر ۱۵۳.
۲۸. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹ ـ۵۳۰.
۲۹. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۲۹ ـ۵۳۰.
۳۰. برایتلینگ‌ و همکاران‌، ص‌ ۲۳۹، ش‌ ۶.
۳۱. فهرست‌ موزه ملی‌ دمشق‌، تصویر ۱۱۹، راست‌.
۳۲. ناصر گیوقصاب‌، مصاحبه مورخ‌ ۵ اردیبهشت‌ ۱۳۸۵.
۳۳. مارشال، تصویر ۶۱.
۳۴. مارشال، لوح‌ ۱۶، ۵۵۲.
۳۵. موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌ ۵۲.
۳۶. موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌۲۰.
۳۷. موزه هنر متروپولیتن‌، ش‌۲.
۳۸. شوکین‌، ص‌ ۸۵، نسخه خطی‌ XV، ش‌۲۴.
۳۹. ‌ سگال‌، ش‌ ۳۱۹.
۴۰. پوپ‌، ج‌ ۱۳، لوح‌ ۱۳۹۴، ش‌ c-a.
۴۱. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۰.
۴۲. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۰ ـ۵۳۱.
۴۳. فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۱.
۴۴. تاورنیه، ج‌ ۲، ص‌۱۵۰.
۴۵. مین‌ و توشینگهام‌، ص‌ ۱۱.
۴۶. فالک‌، لوح‌ ۲.
۴۷. فالک‌، لوح‌ ۲۶.
۴۸. فالک‌، لوح‌ ۴۶.
۴۹. فالک‌، لوح‌ ۴۷.
۵۰. فالک‌، لوح‌ ۲۶.
۵۱. فالک‌، لوح‌ ۴۳.
۵۲. فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۷.
۵۳. فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۳.
۵۴. فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۵.
۵۵. فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۹.
۵۶. فالک‌، لوح‌ رنگی ۲۰.
۵۷. فالک‌، لوح‌ رنگی ۵ ـ۷.
۵۸. فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۸ـ۲۱.
۵۹. فالک‌، تصویر سیاه‌ و سفید ۱.
۶۰. هنر هند و پاکستان، لوح‌ ۲۲، ش‌ ۱۸۵.
۶۱. فالک‌، تصاویر سیاه‌ و سفید ۳- ۴.
۶۲. فالک‌، ص‌ ۲۶، تصویرسیاه‌ و سفید ۷.
۶۳. فالک‌، لوح‌ رنگی ۱۷ـ۱۹.
۶۴. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۱ ـ۵۳۲.
۶۵. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۱.
۶۶. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۶۷. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۶۸. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۶۹. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۷۰. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۷۱. فرهنگ‌ هنر، ج‌ ۱۶، ص‌ ۵۳۲.
۷۲. فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۲ ـ۵۳۳.
۷۳. فرهنگ‌ هنر، ج‌۱۶، ص‌۵۳۲ ـ۵۳۳.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جواهرسازی»، شماره ۵۱۶۹.    



جعبه ابزار