• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حافظ‌ ابرو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حافظِ ابرو، مورخ و جغرافیانویس ایرانی سده هشتم و نهم بود.

فهرست مندرجات

۱ - بیوگرافی حافظ ابرو
۲ - سبب شهرت وی به حافظ ابرو
۳ - سبب نامگذاری وی به حافظ
۴ - علت حافظ آبرو خواندن
۵ - تاریخ تولد
۶ - زادگاه
۷ - زندگی در همدان
۸ - در خدمت امیرتیمور گورکان
۹ - سبب ورود به دستگاه تیمور
۱۰ - همراهی با تیمور در لشکر کشی ها
۱۱ - حافط در دربار جلوس شاهرخ
۱۲ - تاریخ وفات
۱۳ - مذهب حافظ
۱۴ - ذوق شعری
۱۵ - سبب شهرت حاظ
۱۶ - از شایسته‌ترین مورخان دوره تیموری
۱۷ - تألیفات
       ۱۷.۱ - ذیل جامع‌التواریخ رشیدی
       ۱۷.۲ - ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی
       ۱۷.۳ - جغرافیای حافظ ابرو
              ۱۷.۳.۱ - تاریخ نگارش کتاب
              ۱۷.۳.۲ - علت طولانی شدن تألیف کتاب
              ۱۷.۳.۳ - محتوی کتاب جغرافیای حافظ
۱۸ - منبع اصلی وی در تألیف
       ۱۸.۱ - مجمع‌التواریخ‌السلطانیه
              ۱۸.۱.۱ - ویژگی های کتاب
              ۱۸.۱.۲ - محتوی کتاب
       ۱۸.۲ - پنج رساله تاریخی درباره حوادث دوران امیرتیمور گورکان
       ۱۸.۳ - تاریخ شاهرخ‌میرزا
       ۱۸.۴ - تاریخ آل‌مظفر، و تاریخ ملوک کرت
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع


نام کامل وی مولانا شهاب‌الدین عبداللّه‌ بن لُطف‌اللّه‌ بن عبدالرشید و شهرتش حافظ ابروست.
[۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی، ج۱، ص۹، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۲۸ش.
[۲] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۶۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.

برخی مؤلفان نام وی را با نام پدرش اشتباه کرده‌اند، چنان‌که عبدالرزاق سمرقندی (متوفی ۸۸۷)
[۳] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
و، به پیروی از او، خواندمیر (متوفی ۹۴۲)
[۴] خواندمیر، ج۴، ص۸.
نام و لقب نورالدین لطف‌اللّه را برای حافظ ابرو ذکر کرده‌اند.
[۵] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.



سبب شهرت وی به حافظ ابرو به روشنی دانسته نیست. اعتمادالسلطنه در این باره وجوهی ذکر کرده است: گفته‌اند وی ابروی پیوسته خوش‌نما و زیبایی داشته و نیز گفته‌اند اهل اَبر در نزدیکی بسطام بوده و ابری به ابرو تحریف شده است.


درباره سبب نامگذاری وی به حافظ نیز گفته‌اند وی حافظ قرآن مجید یا احادیث پیامبر بوده است.
[۶] محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.

سامی
[۷] شمس‌الدین‌ بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل «حافظ آبرو»، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.



شهرت وی را حافظ آبرو ذکر نموده است. برخی در توجیه این قرائت گفته‌اند که چون در خواف به مظهر قنات، آبرو می‌گفته‌اند، وی را برای تمایز از دیگر افراد ملقب به حافظ، حافظ آبرو (حافظِ ساکن محله آبرو) خوانده‌اند،
[۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ج۱، مقدمه حاج سیدجوادی، ص۱۵،پانویس ۲، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
اما این وجه درست به‌نظر نمی‌رسد.
[۹] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۲، ص۹ـ۱۰، تهران ۱۳۷۴ش.
[۱۰] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.



از تاریخ تولد حافظ ابرو اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی محققان معاصر، حدس زده‌اند که در سال ۷۶۳ به دنیا آمده باشد
[۱۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۴، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۱۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان: هرات،مقدمه مایل هروی، ص ۹، چاپ مایل هروی، تهران ۱۳۴۹ش.
[۱۳] منزوی، ج۶، ص۳۹۴۸.



درباره زادگاه او نیز اختلاف وجود دارد. حافظ‌ ابرو در مقدمه تاریخ ملوک کرت، خود را با نسبت بهدادنی (اهل بِهدادین، از قرای خواف) معرفی کرده است
[۱۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص ۱۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
.
خوافی، مورخ معاصر حافظ ‌ابرو، نیز از وی با نسبت خوافی یاد کرده است
[۱۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص ۱۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
، اما عبدالرزاق سمرقندی
[۱۶] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
و خواندمیر
[۱۷] خواندمیر، ج۴، ص۸.
زادگاه او را هرات نوشته‌اند و حاجی‌خلیفه
[۱۸] حاجی خلیفه،ج ۲، ستون ۹۵۱
نیز او را هروی خوانده است. نسبت حافظ به هروی شاید ازآن‌روست که در زمان او، ناحیه خواف از لحاظ اداری و دیوانی، جزو هرات به‌شمار می‌رفته است.
[۱۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۳۷، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.



حافظ ابرو احتمالا در خردسالی همراه پدر یا خانواده‌اش به همدان کوچید
[۲۰] پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۷۹، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
و در آن‌جا پرورش یافت و به تحصیل پرداخت.
[۲۱] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
[۲۲] خواندمیر، ج۴، ص۸.
او نیمه اول زندگی‌اش را در همدان و بلاد عراق عجم گذراند
[۲۳] پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۸۰، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
از این‌رو، شوشتری
[۲۴] نوراللّه‌ بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، ج۲، ص۳۵۶، تهران ۱۳۵۴ش.
از وی با نسبت همدانی یاد کرده است.


در جوانی به خدمت امیرتیمور گورکان درآمد. تیمور به وی توجه بسیار داشت و همواره او را به مجالس خاص دعوت می‌کرد.
[۲۵] خواندمیر، ج۴، ص۸.
[۲۶] محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.



باتوجه به این‌که تیمور شطرنج‌باز ماهری بود و پس از فتح هر شهر، اولین کسانی را که نزد خویش می‌خواند شطرنج‌بازان بودند و حافظ ابرو نیز در این کار ماهر بود، شاید سبب ورود وی به دستگاه تیمور همین امر بوده است.
[۲۷] عبدالرزاق سمرقندی، ج۱، دفتر۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸،پانویس ۱، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
[۲۸] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.



حافظ ابرو تیمور را در بسیاری از سفرها و لشکرکشیهایش همراهی کرد.
[۲۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
وی در ۷۸۸ در اردوی تیمور حضور داشت و به دبیری و منشیگری منصوب شد
[۳۰] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۲۴۲، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.



او پس از مرگ تیمور در شعبان ۸۰۷، به شاهرخ‌میرزا پیوست و حدود ۲۸ سال از ملازمان او بود.
[۳۱] محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
در زمان جلوس شاهرخ، حافظ ‌ابرو ساکن هرات شد و وقت خود را صرف تألیف کرد
[۳۲] چارلز ریو، فهرست نسخه های خطی فارسی در موزه بریتانیا، ج۱، ص۴۲۲، لندن ۱۹۶۶.
[۳۳] ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۴۲۵، vol۳، کمبریج ۱۹۲۸.
او همچنین مورد توجه خاص بایسنغرمیرزا ، فرزند شاهرخ، قرار گرفت.
[۳۴] خواندمیر، ج۴، ص۸.



بنابه نوشته خوافی ،
[۳۵] احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۶۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
حافظ‌ ابرو در ۳ شوال ۸۳۳، هنگام بازگشت شاهرخ تیموری از آذربایجان، در جایی به نام سرچم (حدود هشتاد کیلومتری زنجان) درگذشت و در زنجان، نزدیک مزار اَخی فَرَجْ (ابوالفرج) زنجانی، دفن شد. عبدالرزاق سمرقندی
[۳۶] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
و، به پیروی از او، خواندمیر،
[۳۷] خواندمیر، ج۴، ص۸.
ضمن یک بیت شعر ، نوشته‌اند که او در ۸۳۴ در زنجان وفات یافت.
[۳۸] محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۶، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
به گفته خانبابا بیانی ، حافظ ابرو هنگام وفات هفتاد سال داشت.
[۳۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشید، بخش ۱، بخش ۱، ص ۲۴۲، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.

برخی گور وی را در خواف دانسته‌اند، که خطاست
[۴۰] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص۲۳، پانویس ۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.



حافظ ابرو شافعی‌مذهب بود.
[۴۱] نوراللّه‌ بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، ج۲، ص۳۵۶، تهران ۱۳۵۴ش.
[۴۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه،مقدمه مدرسی زنجانی، ص ۲، چاپ محمد مدرسی زنجانی، تهران ۱۳۶۴ش.



وی به مناسبت برخی حوادث، اشعاری به فارسی و عربی سروده است،
[۴۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۷۴۲، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۸۵۲ـ۸۵۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۹۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
از جمله به‌مناسبت بازسازی قلعه هرات (اختیارالدین، قلعه) به‌دستور شاهرخ، قصیده‌ای سروده که چند بیت از آن روی دروازه قلعه حک شده است
[۴۶] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۱۹ـ۲۲، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.
[۴۷] چارلز ریو، فهرست نسخه های خطی فارسی در موزه بریتانیا، ج۱، ص۴۲۲، لندن ۱۹۶۶.
.
او ترکی را به‌خوبی نمی‌فهمید و از مترجم کمک می‌گرفت.
[۴۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۹۵۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.



شهرت حافظ ابرو بیش‌تر به‌سبب تاریخ‌نگاری است.


وی یکی از پرکارترین و شایسته‌ترین مورخان دوره تیموری بود.
[۴۹] غلامرضا مایل هروی، «(درباره) جغرافیای حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۲، آریانا، سال ۲۷، ش ۵ (میزان و عقرب ۱۳۴۸).
[۵۰] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۵، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
او تاریخ‌نویسی را هیچگاه وسیله امرار معاش نکرد، مطالب کتابش را با چاپلوسی درنیامیخت و با کمال فروتنی به کمی بضاعت علمی خود اعتراف نمود.
[۵۱] خانبابا بیانی، «حافظ ابرو و حقیقت و فواید علم تاریخ از نظر وی»، ج۱، ص۲۳۷، مجله بررسی‌های تاریخی، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹).
وی با تألیفات خود خلأ تاریخی آن دوره را پر کرده و تسلسل تاریخی را حفظ کرده است.
[۵۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان، هرات،مقدمه مایل هروی، ص ۱۱، چاپ مایل هروی، تهران ۱۳۴۹ش.

او تا نزدیک مرگ خود، یک دوره تاریخ عمومی ایران و تاریخ کشورهای وابسته به ایران را نوشته است.
[۵۳] خانبابا بیانی، «حافظ ابرو و حقیقت و فواید علم تاریخ از نظر وی»، ج۱، ص۲۳۷، مجله بررسی‌های تاریخی، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹).
نوشته‌های حافظ ابرو، به سبب ویژگیهای یادشده، الگوی سودمندی برای مورخان برجسته‌ای چون عبدالرزاق سمرقندی، میرخواند و خواندمیر بوده است.
[۵۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۱۰، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۵۵] غلامرضا مایل هروی، «(درباره) جغرافیای حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۲، آریانا، سال ۲۷، ش ۵ (میزان و عقرب ۱۳۴۸).
[۵۶] واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان‌نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ش.



حافظ ابرو کتابهای خود را به فارسی نوشته‌است. وی تمام آثار خود را تحت حمایت شاهرخ در هرات تألیف کرده
[۵۷] جان وودز، "افزایش از تاریخنگاری تیموری"، ج۱، ص۹۶، مجله مطالعات خاور نزدیک، جلد ۴۶، NO۲ (آوریل ۱۹۸۷).
و فقط یک کتاب را به نام پسر او، بایسنغرمیرزا، نوشته است.
این آثار عبارت‌اند از :

۱۷.۱ - ذیل جامع‌التواریخ رشیدی

ذیل جامع‌التواریخ رشیدی ، که احتمالا نخستین تألیف اوست. وی این کتاب را به دستور شاهرخ و به منزله دنباله جامع‌التواریخ رشیدالدین فضل‌اللّه تألیف کرد. این کتاب در ذکر پادشاهی اولجایتو و ابوسعید است و با ختم حکمرانی اَعْجَکی در عراق عجم و اوایل سلطنت تیمور (تا سال ۷۹۵) پایان می‌یابد و مؤلف ادامه مطالب را به کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی ارجاع داده است.
[۵۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۲، ۲۵۶،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
حافظ ابرو در تألیف کتابش از تاریخ اولجایتو نوشته ابوالقاسم قاشانی/ کاشانی و ظفرنامه حمداللّه مستوفی قزوینی استفاده کرده است.
[۵۹] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۱ـ ۵۰۲، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۶۰] چارلز ملویل، "حمد Zafarnamah خدا مستوفی و تاریخ نگاری از اواخر دوره Ilkhanid"، ج۱، ص۴ـ ۵، در ایران و مطالعات ایرانی: مقالات در بزرگداشت ایرج افشار، اد کامبیز اسلامی، پرینستون، نیوجرسی: زاگرس پرس، ۱۹۹۸.
[۶۱] چارلز ملویل، "حمد Zafarnamah خدا مستوفی و تاریخ نگاری از اواخر دوره Ilkhanid"، ج۱، ص۷، در ایران و مطالعات ایرانی: مقالات در بزرگداشت ایرج افشار، اد کامبیز اسلامی، پرینستون، نیوجرسی: زاگرس پرس، ۱۹۹۸.

ذیل جامع‌التواریخ رشیدی ، با تصحیح و مقدمه خانبابا بیانی، در ۱۳۱۷ش در تهران به‌چاپ رسید. خانبابا بیانی همچنین این کتاب را به فرانسوی ترجمه و در ۱۳۱۵ش/۱۹۳۶ در پاریس منتشر کرد.

۱۷.۲ - ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی

ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی ، مشتمل بر حوادث ۸۰۶ (که ظفرنامه نظام‌الدین شامی بدان پایان یافته) تا زمان درگذشت امیرتیمور. حافظ ابرو این اثر را به سفارش شاهرخ در ۸۱۴ تألیف کرد.
[۶۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی، ج۱، ص۸ـ۹، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۲۸ش.

این کتاب، با مقدمه و تصحیح بهمن کریمی، در ۱۳۲۸ش در تهران به‌چاپ رسیده است.

۱۷.۳ - جغرافیای حافظ ابرو

جغرافیای حافظ ابرو ، در ۸۱۷، یک کتاب جغرافیای عربی به دست شاهرخ رسید. حافظ ابرو که از قبل تصمیم داشت کتابی در این زمینه تألیف کند، با دیدن این کتاب پیشنهاد کرد آن را به فارسی برگرداند و با استفاده از منابع دیگر آن را تکمیل کند. او ضمن تألیف، از مشاهدات عینی خود نیز بهره برده است.
[۶۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۴۹، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۶۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۵۲، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۶۵] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۶ـ۷۷، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
[۶۶] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.

این کتاب بعدها جغرافیای حافظ ابرو نام گرفت

۱۷.۳.۱ - تاریخ نگارش کتاب

تألیف آن در ۸۱۷ با نگارش مقدمه آغاز شد. از تاریخهای دقیقی که مؤلف در پایان هر قسمت آورده است، معلوم می‌شود که تألیف بخش کیهان‌شناسی را در ۸۲۰، جلد اول را در ۸۲۱ و جلد دوم را در ۸۲۳ به پایان رسانده است.
[۶۷] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، پیشگفتار سجادی، ص۱۸ـ۱۹، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۶۸] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.


۱۷.۳.۲ - علت طولانی شدن تألیف کتاب

دلیل به درازا کشیدن و احتمالا به سر نرسیدن تألیف کتاب، آن بود که در میانه کار، در ۸۲۰، شاهرخ تألیف یک کتاب تاریخی را به عهده وی گذاشت، به‌گونه‌ای که ذیل و تکمله‌ای بر ترجمه تاریخ طبری، جامع‌التواریخ رشیدالدین فضل‌اللّه و ظفرنامه شامی (ظفرنامه) باشد و حوادث را تا زمان سلطنت وی ادامه دهد. حافظ ابرو نیز مأموریت خود را انجام داد و کتاب خواسته شده را با افزودن بخشهای تاریخی به جغرافیای خود، تقدیم شاه نمود.
[۶۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۷۱، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۷۰] بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۷، عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۷۱] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
از کتاب تاریخیِ یاد شده، گاه با عنوانهای مستقل و گاه با نام مجموعه حافظ ابرو
[۷۲] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۷۳] جان وودز، "افزایش از تاریخنگاری تیموری"، ج۱، ص۹۷، مجله مطالعات خاور نزدیک، جلد ۴۶، NO۲ (آوریل ۱۹۸۷).
یاد می‌شود. تألیف هم‌زمان دو کتاب سبب شد که مطالب تاریخی بسیاری به کتاب جغرافیای او یا برعکس، راه یابد
[۷۴] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۵ـ۷۶، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
[۷۵] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
[۷۶] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
از این‌رو، این کتاب که نویسنده برای آن نامی تعیین نکرده بود، گاه تاریخ حافظ ابرو نیز خوانده شده است.
[۷۷] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۵۳، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۷۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۱۱، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.


۱۷.۳.۳ - محتوی کتاب جغرافیای حافظ

جغرافیای حافظ ابرو در دو مجلد تدوین گردید. در مجلد اول، مؤلف پس از مقدمه‌ای در باره جغرافیا و مقدمه دیگری درباره‌تاریخ، به کیهان‌شناسی و وصف شکل زمین ، اقالیم سبعه ، دریاها ، دریاچه‌ها ، رودها و کوهها و دیار عرب ( عربستان ) پرداخته و سپس سرزمینها را از مغرب (ولایت مغرب و اندلس) به مشرق (کرمان و فارس) توضیح داده و نام شهرها و مسافات را ذکر کرده است. ذکر مؤلف از شهرهای مغرب و اندلس، جزایر دریای روم ( مدیترانه )، شهرهای مصر ، شام ، ارمنستان ، فرنگستان ، بلاد جزیره ، عراق ، خوزستان ، لرستان ، فارس و کرمان ، گاه با شرح مختصری از تاریخ آن‌ها همراه است. مجلد دوم درباره جغرافیا و تاریخ خراسان بزرگ (خراسان و ماوراءالنهر ) است و مؤلف در آن به شرح ولایات هرات ، قهستان ، نیشابور ، مرو ، بلخ ، بیهق ، طوس ، مشهد ، ابیورد ، نَسا و شهرها و قرای آن‌ها پرداخته است. جغرافیای حافظ ابرو فاقد جغرافیای تاریخی ـ سیاسی عراق عجم و حکمرانان آنجاست.
[۷۹] پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۸۳، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
در بیش‌تر نسخه‌ها، مطالب درباره خراسان به سال ۸۲۳ ختم می‌شود. در نسخه آکسفورد مؤلف وعده داده است که مختصری درباره تاریخ ماوراءالنهر خواهد آورد. اینکه مؤلف این قسمت تاریخی را نوشته است یا نه، روشن نیست. در این قسمت به نقشه ماوراءالنهر نیز اشاره شده است که موجود نیست. با توجه به متن جغرافیای حافظ ابرو، بنا بوده است که این کتاب تعدادی نقشه و نمودار از بلاد اسلام داشته باشد، اما از نسخه‌های موجود، فقط نسخه موزه بریتانیا دو نقشه جهان، یک نقشه از دریای مدیترانه و نقشه‌ای از خلیج‌فارس دارد. در نقشه جهان، بر خلاف نقشه‌های عربی، شبکه خطوط طول و عرض به صورت ابتدایی رسم شده است.
[۸۰] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶ ـ ۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
کتاب جغرافیای حافظ‌ابرو، به‌خصوص در قسمت کیهان‌شناسی، حاوی مطالبی نو و متفاوت با منابع دیگر است، از جمله در باره مصب رود جیحون، که به گفته مؤلف، این رود در دوران قدیم به دریای خزر می‌ریخته است. وی همچنین از فعالیت آتشفشانی خفیف کوه دماوند سخن گفته که جالب توجه است.
[۸۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۸۲] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۰، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۸۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۹۲، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
[۸۴] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۷ـ۸۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.



حافظ ابرو از منابع خود در تألیف این کتاب اغلب نام برده است که برخی از آن‌ها اکنون در دسترس نیستند. ظاهرآ منبع اصلی وی مسالک‌الممالک اصطخری بوده است.
[۸۵] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، پیشگفتار سجادی، ص۲۳ـ۲۶، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.

====شناسایی کتاب توسط ریو====
کتاب جغرافیای حافظ‌ابرو تا اواسط سده سیزدهم/ نوزدهم ناشناخته بود. در ۱۲۵۸/ ۱۸۴۲، یارمحمدخان، حاکم هرات، نسخه‌ای از آن را به راولینسون اهدا کرد.
این نسخه در موزه بریتانیا موجود است. نخستین بار، ریو این اثر را متعلق به حافظ ابرو دانست. علت این نتیجه‌گیری، مقایسه با نقل‌قولهایی بود که ویلیام اوزلی در سفرنامه‌اش از جغرافیای حافظ ابرو آورده بود.
[۸۶] واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۶، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
[۸۷] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
اما شناسایی کامل جغرافیای حافظ ابرو مرهون تحقیقات بارتولد است.
[۸۸] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
مجلد اول جغرافیای حافظ ابرو، به‌کوشش صادق سجادی، در سه جلد منتشر شده است (تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۸ش).
مجلد دوم نیز با عنوان تاریخ حافظ ابرو، ج۲: بخش جغرافیای خراسان، با تصحیح دوروتیا کراولسکی، در ۱۳۶۱ش/۱۹۸۲ در ویسبادن به‌چاپ رسیده است. چاپ جدیدی از این کتاب، با عنوان جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، را غلامرضا ورهرام در ۱۳۷۰ش در تهران منتشر کرده است. بخش هرات از مجلد دوم را مایل هروی با عنوان جغرافیای حافظ ابرو، قسمت رُبع خراسان: هرات، در ۱۳۴۹ش در تهران به‌چاپ رسانده است.

۱۸.۱ - مجمع‌التواریخ‌السلطانیه

مجمع‌التواریخ‌السلطانیه ،، تاریخ عمومی و مفصّل‌ترین اثر حافظ ابرو، مشتمل بر وقایع عالم از آغاز آفرینش تا سال ۸۳۰. وی تألیف آن را به نام بایسنغرمیرزا در ۸۲۶ آغاز کرد

۱۸.۱.۱ - ویژگی های کتاب

این کتاب در چهار «ربع» (مجلد) تدوین شده است: ربع اول، درباره تاریخ پیامبران و پادشاهان ایران پیش از اسلام ؛ ربع دوم، درباره تاریخ زندگی پیامبر اکرم و حکومت امویان تا انقراض خلافت عباسیان؛ ربع سوم، تاریخ سلسله‌های حکومتگر در ایران پس از اسلام تا مرگ ایلخان ابوسعید در ۷۳۶؛ ربع چهارم، که مستقلاً عنوان زبدةالتواریخ بایسنقری دارد، دارای دو قسمت است: وقایع ۷۳۶ تا ۸۰۷ درباره دوره امیرتیمور گورکان؛ ادامه وقایع ۸۰۷ تا ۸۳۰ درباره دوره شاهرخ.
[۸۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۹۰] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۵، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۹۱] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ق ـ اپ، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۹۲] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۹۳] مهدی بیانی، «یک نسخه نفیس از مجمع‌التواریخ حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۷۱، یادگار، سال ۴، ش ۹ و ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۲۷).


۱۸.۱.۲ - محتوی کتاب

حافظ ابرو در این کتاب، مفصّل‌ترین گزارش را درباره دولت ایرانی اسماعیلیان نِزاری به دست داده است
[۹۴] فرهاد دفتری، , "Persian historiography of the early Nizari Ismailis", Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies, xxx (۱۹۹۲)، ج۱، ص۹۶.
. مطالب او درباره تاریخ سلطنت شاهرخ، اصیل و معتبر است و قسمتی که بر مشهودات و مسموعات وی مبتنی است، اهمیت بیشتری دارد.
[۹۵] عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، تهران ۱۳۴۳ش.
از گفته عبدالرزاق سمرقندی
[۹۶] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷ـ ۳۷۸، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
برمی‌آید که شرح حوادث در زبدةالتواریخ بایسنقری ناتمام مانده است. زبدةالتواریخ در چهار مجلد به‌چاپ رسیده است (تهران ۱۳۸۰ش).

۱۸.۲ - پنج رساله تاریخی درباره حوادث دوران امیرتیمور گورکان

پنج رساله تاریخی درباره حوادث دوران امیرتیمور گورکان، این رساله‌ها عبارت‌اند از: پادشاهی تغاتیمور/ طغاتیمور بن سودای کاون‌ بن باباکاون؛
[۹۷] تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
تاریخ امرای سربداریه و عاقبت ایشان؛ تاریخ امیرارغون شاه و عاقبت حال او؛ و تاریخ انتهای احوال ملوک کرت. پنج رساله به‌کوشش فلکس تاور به‌چاپ رسیده است (پراگ ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸).

۱۸.۳ - تاریخ شاهرخ‌میرزا

تاریخ شاهرخ‌میرزا ، مشتمل بر حوادث دوران سلطنت شاهرخ تا سال ۸۱۹.
نسخه‌هایی از آن باقی‌مانده است.
[۹۸] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص خ، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۹۹] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص غ ـ ف،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۱۰۰] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۰، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۰۱] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
حافظ ابرو بعداً مطالبی به این کتاب افزوده و آن را در ضمن زبدةالتواریخ درج کرده است.
[۱۰۲] عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۲۶، تهران ۱۳۴۳ش.


۱۸.۴ - تاریخ آل‌مظفر، و تاریخ ملوک کرت

تاریخ آل‌مظفر ، و تاریخ ملوک کرت ، این دو اثر
[۱۰۳] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی،بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ظ ـ ع،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
[۱۰۴] عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه بیانی، ص ۱۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۰۵] چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
در واقع بخشهایی از کتاب جغرافیا و مجمع‌التواریخ حافظ‌ابرو هستند. نثر حافظ ابرو در همه این آثار ساده و روان است.
[۱۰۶] ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۴، ص۴۸۹، ج ۴، تهران ۱۳۷۸ش.
شاهرخ‌میرزا نوشته‌های حافظ ابرو را مطالعه می‌کرده، نمونه‌ای از یادداشتهای وی در حاشیه یکی از صفحات کتاب مجمع‌التواریخ موجود است.
[۱۰۷] مهدی بیانی، «یک نسخه نفیس از مجمع‌التواریخ حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۷۴ـ ۱۷۵، یادگار، سال ۴، ش ۹ و ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۲۷).
شهرت آثار تاریخی حافظ ابرو کمتر از آثار جغرافیایی او نیست. اگرچه به‌نظر بارتولد، آثار تاریخی حافظ‌ابرو ارزش کمتری دارد و مطالب آن‌ها بیش‌تر روایتی و برگرفته از آثار مورخان پیشین است، اما حافظ‌ابرو، مطالب مفقود بسیاری را حفظ کرده و حتی مطالبش کامل‌تر و ساده‌تر از مطالب منابع مورد استفاده اوست. آثار او درخصوص تاریخ دوران خود، منبع درجه اول محسوب می‌شود.
[۱۰۸] کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.

________________________________________

منابع :
(۱) پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲) چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳) محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان‌نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ش.
(۵) خانبابا بیانی، «حافظ ابرو و حقیقت و فواید علم تاریخ از نظر وی»، مجله بررسی‌های تاریخی، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹).
(۶) مهدی بیانی، «یک نسخه نفیس از مجمع‌التواریخ حافظ ابرو»، یادگار، سال ۴، ش ۹ و ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۲۷).
(۷) حاجی خلیفه.
(۸) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.
(۹) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
(۱۰) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان: هرات، چاپ مایل هروی، تهران ۱۳۴۹ش.
(۱۱) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
(۱۲) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۲۸ش.
(۱۳) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۴) عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه، چاپ محمد مدرسی زنجانی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۵) احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
(۱۶) خواندمیر.
(۱۷) عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۸) شمس‌الدین‌ بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.
(۱۹) نوراللّه‌ بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
(۲۰) ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج ۴، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲۱) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
(۲۲) غلامرضا مایل هروی، «(درباره) جغرافیای حافظ ابرو»، آریانا، سال ۲۷، ش ۵ (میزان و عقرب ۱۳۴۸).
(۲۳) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۴) منزوی.
(۲۵) واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
(۲۶) ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، vol۳، کمبریج ۱۹۲۸.
(۲۷) فرهاد دفتری، , "Persian historiography of the early Nizari Ismailis", Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies, xxx (۱۹۹۲) ;.
(۲۹) کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
(۳۰) چارلز ملویل، "حمد Zafarnamah خدا مستوفی و تاریخ نگاری از اواخر دوره Ilkhanid"، در ایران و مطالعات ایرانی: مقالات در بزرگداشت ایرج افشار، اد کامبیز اسلامی، پرینستون، نیوجرسی: زاگرس پرس، ۱۹۹۸.
(۳۱) چارلز Rieu، فهرست نسخه های خطی فارسی در موزه بریتانیا، لندن ۱۹۶۶.
(۳۲) جان E وودز، "افزایش از تاریخنگاری تیموری"، مجله مطالعات خاور نزدیک، جلد ۴۶، NO۲ (آوریل ۱۹۸۷).


۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی، ج۱، ص۹، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۲۸ش.
۲. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۶۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
۳. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۴. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۵. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۶. محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۷. شمس‌الدین‌ بن خالد سامی، قاموس الاعلام، ذیل «حافظ آبرو»، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ۱۸۹۸.
۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ج۱، مقدمه حاج سیدجوادی، ص۱۵،پانویس ۲، زبدةالتواریخ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۹. محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۲، ص۹ـ۱۰، تهران ۱۳۷۴ش.
۱۰. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۱۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۴، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۱۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان: هرات،مقدمه مایل هروی، ص ۹، چاپ مایل هروی، تهران ۱۳۴۹ش.
۱۳. منزوی، ج۶، ص۳۹۴۸.
۱۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص ۱۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص ۱۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۶. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۱۷. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۱۸. حاجی خلیفه،ج ۲، ستون ۹۵۱
۱۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۳۷، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.
۲۰. پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۷۹، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
۲۱. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۲۲. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۲۳. پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۸۰، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
۲۴. نوراللّه‌ بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، ج۲، ص۳۵۶، تهران ۱۳۵۴ش.
۲۵. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۲۶. محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۲۷. عبدالرزاق سمرقندی، ج۱، دفتر۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸،پانویس ۱، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۲۸. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۲۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۳۰. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۲۴۲، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۳۱. محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۴، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۳۲. چارلز ریو، فهرست نسخه های خطی فارسی در موزه بریتانیا، ج۱، ص۴۲۲، لندن ۱۹۶۶.
۳۳. ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۳، ص۴۲۵، vol۳، کمبریج ۱۹۲۸.
۳۴. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۳۵. احمد بن محمد خوافی، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۶۶، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش.
۳۶. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۳۷. خواندمیر، ج۴، ص۸.
۳۸. محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، ج۱، ص۱۶۶، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۳۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشید، بخش ۱، بخش ۱، ص ۲۴۲، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۴۰. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه تاریخ ملوک کرت، ص۲۳، پانویس ۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۱. نوراللّه‌ بن شریف‌الدین شوشتری، مجالس‌المؤمنین، ج۲، ص۳۵۶، تهران ۱۳۵۴ش.
۴۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه،مقدمه مدرسی زنجانی، ص ۲، چاپ محمد مدرسی زنجانی، تهران ۱۳۶۴ش.
۴۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۷۴۲، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۸۵۲ـ۸۵۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۹۸۰، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۶. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۱۹ـ۲۲، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.
۴۷. چارلز ریو، فهرست نسخه های خطی فارسی در موزه بریتانیا، ج۱، ص۴۲۲، لندن ۱۹۶۶.
۴۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۲، ص۹۵۳، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۹. غلامرضا مایل هروی، «(درباره) جغرافیای حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۲، آریانا، سال ۲۷، ش ۵ (میزان و عقرب ۱۳۴۸).
۵۰. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۵، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۵۱. خانبابا بیانی، «حافظ ابرو و حقیقت و فواید علم تاریخ از نظر وی»، ج۱، ص۲۳۷، مجله بررسی‌های تاریخی، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹).
۵۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، قسمت ربع خراسان، هرات،مقدمه مایل هروی، ص ۱۱، چاپ مایل هروی، تهران ۱۳۴۹ش.
۵۳. خانبابا بیانی، «حافظ ابرو و حقیقت و فواید علم تاریخ از نظر وی»، ج۱، ص۲۳۷، مجله بررسی‌های تاریخی، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹).
۵۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۱۰، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۵۵. غلامرضا مایل هروی، «(درباره) جغرافیای حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۲، آریانا، سال ۲۷، ش ۵ (میزان و عقرب ۱۳۴۸).
۵۶. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان‌نامه: ترکستان در عهد هجوم مغول، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۶ش.
۵۷. جان وودز، "افزایش از تاریخنگاری تیموری"، ج۱، ص۹۶، مجله مطالعات خاور نزدیک، جلد ۴۶، NO۲ (آوریل ۱۹۸۷).
۵۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، ص ۲، ۲۵۶،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۵۹. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۱ـ ۵۰۲، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۶۰. چارلز ملویل، "حمد Zafarnamah خدا مستوفی و تاریخ نگاری از اواخر دوره Ilkhanid"، ج۱، ص۴ـ ۵، در ایران و مطالعات ایرانی: مقالات در بزرگداشت ایرج افشار، اد کامبیز اسلامی، پرینستون، نیوجرسی: زاگرس پرس، ۱۹۹۸.
۶۱. چارلز ملویل، "حمد Zafarnamah خدا مستوفی و تاریخ نگاری از اواخر دوره Ilkhanid"، ج۱، ص۷، در ایران و مطالعات ایرانی: مقالات در بزرگداشت ایرج افشار، اد کامبیز اسلامی، پرینستون، نیوجرسی: زاگرس پرس، ۱۹۹۸.
۶۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامه نظام‌الدین شامی، ج۱، ص۸ـ۹، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۲۸ش.
۶۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۴۹، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۶۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۵۲، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۶۵. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۶ـ۷۷، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۶۶. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۶۷. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، پیشگفتار سجادی، ص۱۸ـ۱۹، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۶۸. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۶۰۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۶۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۷۱، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۷۰. بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ۷، عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۷۱. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۷۲. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۷۳. جان وودز، "افزایش از تاریخنگاری تیموری"، ج۱، ص۹۷، مجله مطالعات خاور نزدیک، جلد ۴۶، NO۲ (آوریل ۱۹۸۷).
۷۴. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۵ـ۷۶، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۷۵. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۵، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۷۶. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۷۷. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۵۳، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۷۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۱۱، ج ۲: بخش جغرافیای خراسان، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲.
۷۹. پرویز اذکائی، تاریخنگاران ایران، ج۱، ص۳۸۳، ج ۱، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۰. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶ ـ ۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۸۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۸۲. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۰، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۸۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، ص۱۹۲، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۸۴. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۷ـ۸۰، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۸۵. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، جغرافیای حافظ ‌ابرو، ج۱، پیشگفتار سجادی، ص۲۳ـ۲۶، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ش ـ.
۸۶. واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، Sochineniia، ج۸، ص۷۶، vol۸، مسکو ۱۹۷۳.
۸۷. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۸۸. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۶، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.
۸۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۱، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۹۰. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۵، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۹۱. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ق ـ اپ، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۹۲. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۹۳. مهدی بیانی، «یک نسخه نفیس از مجمع‌التواریخ حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۷۱، یادگار، سال ۴، ش ۹ و ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۲۷).
۹۴. فرهاد دفتری، , "Persian historiography of the early Nizari Ismailis", Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies, xxx (۱۹۹۲)، ج۱، ص۹۶.
۹۵. عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، تهران ۱۳۴۳ش.
۹۶. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، دفتر۱، ص۳۷۷ـ ۳۷۸، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۸۳ش.
۹۷. تطبیق لغات جغرافیائی قدیم و جدید ایران، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ش.
۹۸. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص خ، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۹۹. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی، بخش ۱، مقدمه بیانی، ص غ ـ ف،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۱۰۰. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۰، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۰۱. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۰۲. عبدالحسین زرین‌کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۲۶، تهران ۱۳۴۳ش.
۱۰۳. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، ذیل جامع‌التواریخ رشیدی،بخش ۱، مقدمه بیانی، ص ظ ـ ع،چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ش.
۱۰۴. عبداللّه‌ بن لطف‌اللّه حافظ‌ ابرو، زبدةالتواریخ، ج ۱، مقدمه بیانی، ص ۱۷، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۰۵. چارلز آمبروز استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج۲، ص۵۰۳، ترجمه یو ابرگل (به روسی)، مترجمان یحیی آرین‌پور، سیروس ایزدی، و کریم کشاورز، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۰۶. ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۴، ص۴۸۹، ج ۴، تهران ۱۳۷۸ش.
۱۰۷. مهدی بیانی، «یک نسخه نفیس از مجمع‌التواریخ حافظ ابرو»، ج۱، ص۱۷۴ـ ۱۷۵، یادگار، سال ۴، ش ۹ و ۱۰ (خرداد و تیر ۱۳۲۷).
۱۰۸. کراچکوفسکی، Izbrannii sochineniia، ج۴، ص۵۱۸، جلد ۴، مسکو ۱۹۵۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حافظ ابرو»، شماره۵۷۰۷.    



جعبه ابزار