• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حزب اسلامی افغانستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حزب اسلام‌گرای افغانستان، به ‌رهبری گُلبُدین حِکمَتیار تشکیل شده است.



قانون اساسی مصوب ۱۳۴۳ش افغانستان، از طریق آزادی احزاب و مطبوعات و تشکیل اجتماعات، فضای مناسبی برای رشد جریانها و احزاب سیاسی به‌وجود آورد و از این تاریخ، احزاب چپ و راست در صحنه سیاست و اجتماع کشور، به‌ویژه در کابل، به‌وجود آمدند.
[۱] مرتضی اسعدی، جهان اسلام، ج۱، ص۸۴.

در چنین اوضاعی، فشار ناشی از سلطه درازمدت خاندان محمدزائی کاهش یافت و باعث شد در افغانستان، به ‌ویژه در میان دانشگاهیان، احزاب مارکسیستی شکل گیرد.
[۲] غوث‌الدین فایق، رازی که نمی‌خواستم افشا گردد، ج۱، ص۲۲ـ۲۳.
در کابل، ظهور گروههای چپ با واکنش برخی از استادان دانشگاهی فارغ‌التحصیل الازهر مصر (نظیر غلام محمد نیازی و صبغةاللّه مجددی) و دانشجویان مواجه شد. یکی از این دانشجویان گلبدین حکمتیار بود که همراه با دانشجویان دیگر در قالب «سازمان جوانان مسلمان»، با انتشار «شب‌نامه جهاد» در ۱۳۴۴ش، مواضع خویش را در مخالفت با جریانات کمونیستی اعلام کردند
[۳] «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۱۲، ص ۳.
[۴] الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۹۵ـ۹۷.
نخستین مؤسسان جریان اسلام‌گرای دانشجویی، که پایه‌گذاران حزب اسلامی نیز شناخته می‌شوند، عبارت بودند از: عبدالرحیم نیازی، مولوی حبیب‌الرحمان، سیف‌الدین نصرت‌یار، عبدالقادر توانا، غلام ربانی عطیش، سیدعبدالرحمان، گل محمدخان، گلبدین حکمتیار، حبیب‌الرحمان، محمد عمر، عبدالحبیب حنانی، و خواجه محفوظ مسطور. آنان در ۱۳۴۸ش نخستین حلقه دانشجویان مسلمان را پدید آوردند و عبدالرحیم نیازی (متوفی ۱۳۵۰ش)، عملا رهبری این گروه را در دست داشت. پس از آن پنج تن با عنوان شورای رهبری، مسئول تنظیم و ترتیب امور مبارزاتی دانشجویان شدند
[۵] «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۱۲، ص ۳، ش ۱۳، ص ۳.
[۶] میرآقا حقجو، افغانستان و مداخلات خارجی، ج۱، ص۶۲.
در ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ش، میان جنبش اسلام‌گرایان شکاف ایجاد شد. آن دسته از جوانان مسلمان که مبارزه قهرآمیز با حکومت وقت افغانستان را در پیش گرفتند، «حزب اسلامی» نامیده شدند و گروهی که معتقد بودند آمادگی لازم را ندارند و ترجیح می‌دادند با شکیبایی و نفوذ در ارتش کودتا کنند، «جمعیت اسلامی» نام گرفتند. رهبر «حزب اسلامی» گلبدین حکمتیار و رهبر «جمعیت اسلامی» برهان‌الدین ربانی بود. در ۱۳۵۸ش، انشعاب دیگری در حزب اسلامی رخ داد و مولوی یونس خالص، با جدا شدن از حکمتیار، حزب دیگری را با همین نام
[۷] مسئولیت‌های عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا).
ایجاد کرد.
[۸] الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۱۰۵.



ساختار و مرامنامه حزب اسلامی افغانستان. امیر از حیث تشکیلاتی، بالاترین مقام حزب است که اعضای شورای اجرائیه و مرکزی، هر چهار سال یک‌بار او را انتخاب می‌کنند. او موظف است در مراعات حدود و احکام و مستحبات شرعی دقیق باشد، از ایجاد دسته‌بندیهای غیرمجاز خودداری کند، در مورد اعضای حزب معلومات کافی و مفصّل و موثق به ‌دست آورد و اعتراضات و شکایات و انتقادات اعضای حزب را با دقت بشنود.
[۹] حزب اسلامی افغانستان، مسئولیت‌های عضو، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۱۰.
شورای اجرائیه امور اجرایی را در دست دارد. انتخابات داخلی حزب هر چهار سال یک‌بار صورت می‌گیرد و افراد جذب شده باید یک دوره آزمایشی را بگذرانند و با دقت درباره آنان تحقیق شود.
باتوجه به زمینه‌ها و اوضاع اجتماعی و سیاسی، مقاصد حزب اسلامی در پاسخ به نیاز زمان و در واکنش به جریان ضددینی در افغانستان و با هدف کارآمد نشان دادن اسلام، مجموعاً در پنج فصل و ۱۱۰ مادّه تدوین گردید
[۱۰] مجله افغان جهاد، سال ۱، ش ۳، جدی ـ حوت، ۱۳۶۶، ص ۳۴ـ۴۲.

طبق مرامنامه حزب، قرآن و احادیث نبوی، نخستین مرجع قوانین‌اند و در مسائل شرعی مطابق فقه حنفی عمل خواهد شد. در زمینه سیاست خارجی، حزب اسلامی مبارزه یکسان با استعمار شرق و غرب را وظیفه اساسی ملتها می‌داند و به‌منظور پایان بخشیدن به آن، نیروها و امکانات موجود خود را به‌کار می‌برد.


حلقه جوانان مسلمان در دهه ۱۳۵۰ش، در دوره‌ای به نام دموکراسی، نظر بسیاری از دانشگاهیان را به خود جلب کرد، به‌طوری که در انتخابات اتحادیه دانشجویان در ۱۳۵۴ش، بیش از دو سوم آرا را به دست آورد
[۱۱] جنگ در افغانستان، نوشته پیکف و دیگران، ج۱، ص۱۱۰.
[۱۲] «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۰، ص ۴.
این دستاورد برای جوانان مسلمان که همواره با نیروهای چپ افراطی در دانشگاه کابل درگیری داشتند، اهمیت بسیاری داشت. در درگیری جناحهای چپ در ۳۰ خرداد ۱۳۵۱ با مائوئیستهای گروه شعله جاوید، ۲۴ تن مجروح شدند و یک نفر به ‌ قتل رسید
[۱۳] «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۴، ص ۳.
[۱۴] جنگ در افغانستان، نوشته پیکف و دیگران، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه انتشارات میوند، ۲۰۰۳.
به‌ دنبال آن، دولت وقت افغانستان نُه تن از رهبران جوانان مسلمان، از جمله محمدعمر، سیف‌الدین نصرت‌یار و گلبدین حکمتیار، را دستگیر و به یک سال‌ونیم حبس محکوم کرد
[۱۵] «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۵، ص ۱.
[۱۶] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست، در سه دهه اخیر افغانستان، ج۱، ص۱۰۹.
کودتای ۱۳۵۲ش محمد داوود، که با حمایت جناح پرچم صورت گرفت، بیش از پیش سوءظن اسلام‌گرایان را برانگیخت. عبدالرحمان نیازی و برهان‌الدین ربانی، از رهبران جنبش، به عنوان آخرین تلاش به داوودخان، رئیس‌جمهوری افغانستان، روی آوردند و پیشنهاد کردند که در ازای قطع رابطه با کمونیستها، از او حمایت نمایند،
[۱۷] الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۱۰۱.
اما داوودخان به این پیشنهاد وقعی ننهاد و حتی قصد جان آنان و همفکرانشان را نمود. غلام محمد نیازی، استاد دانشکده الهیات، دستگیر شد اما برهان‌الدین ربانی، گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود موفق شدند به پاکستان فرار کنند.
[۱۸] میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۲، ص۲۳.
این گروه مورد توجه مقامات پاکستانی قرار گرفتند و ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت آن کشور، در ۱۳۵۴ش از آنان پشتیبانی نمود
[۱۹] احمدرشید، ص ۱۲ـ۱۳.
بعد از کودتای کمونیستی در ۱۳۵۷ش در کابل و سپس مهاجرت وسیع مردم افغانستان به پاکستان، حزب اسلامی و دیگر احزاب مبارز موقعیت مناسبی به ‌دست آوردند. آنان در این زمان اعضای خود را از میان انبوه آوارگان برگزیدند.
[۲۰] دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۷۰.
[۲۱] هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان، ج۱، ص۱۸.
از سوی دیگر، سیاست دولت پاکستان مبنی بر این‌که مجاهدان برای ادامه فعالیت و جهاد تنها از طریق یکی از احزاب مستقر در پاکستان می‌توانند اسلحه و کمک دریافت کنند، باعث شد، خواه ناخواه، آوارگان به عضویت یکی از احزاب افغانی مطرح در پاکستان درآیند. حزب اسلامی حکمتیار، که از مجاهدان پشتیبانی می‌کرد و با حزب جماعت اسلامی پاکستان و دیگر احزاب این کشور نیز مناسباتی داشت، برای جذب نیرو از امکانات بیشتری برخوردار گردید و در عین حال تمایل داشت تا افراد تندرو و جوانانی با تحصیلات عالی، به ویژه تحصیلات فنی، را جذب نماید، اما چون حزب اسلامی اساسآ نماینده بخشی از غَلزاییهای پشتون به‌شمار می‌آمد، به لحاظ اجتماعی پایگاه مردمی آن محدود می‌شد
[۲۲] امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۰.
بنابراین، نتوانست به‌صورت حزبی فراگیر دیگر شاخه‌های اقوام پشتون یا سایر اقوام را دربرگیرد. با این حال، طرفدارانی در نَنگَرهار، کُندُز، بَغلان قندهار، زابل، هِلمند و فَراه به ‌دست آورد.
[۲۳] محمدیوسف و مارک ادکین، فاجعه قرن ما، ج۱، ص۱۴۷.

به‌ علاوه، هواداران غیرپشتون در شمال شرقی کشور از جمله گروههایی از تاجیکان (مانند فرید در کوهستان، و نهضت‌یار در بغلان)، اقوام حاشیه‌نشین مانند بلوچهای فارسی‌زبان در اطراف کشم به سرکردگی عبدالودود و گروهی از ازبکهای مهاجر را نیز جذب نمود.
[۲۴] الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۳۳۸.



از جمله مسائلی که حزب‌اسلامی افغانستان با آن روبه‌رو شد، درگیری با دیگر گروههای مجاهدان بود که نمونه‌ای از آن در ۱۳۶۸ش در تنگه فَرخار در تَخار رخ داد و در آن سیدجمال،
[۲۵] مسئولیت‌های عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا).
۳۶ تن از افراد احمدشاه مسعود، از جمله هفت تن از مقامات ارشد و دوستان صمیمی وی، را به قتل رسانید. احمدشاه مسعود نیز سیدجمال و برادرش و دو مجاهد دیگرِ حزب اسلامی را به ‌دار آویخت.
[۲۶] محمدیوسف و مارک ادکین، فاجعه قرن ما، ج۱، ص۱۴۵.

حزب اسلامی در برابر حکومت دست‌نشانده کمونیستی در کابل و حامی آن (اتحاد جماهیر شوروی سابق)، موضع سرسختانه‌ای داشت و در دوره حاکمیت آن نظام، بین نیروهای حزب اسلامی و قوای متحد شوروی و افغان درگیریهای شدیدی به‌وقوع پیوست، اما حمایت وسیع نظامی پاکستان و کشورهای عربی و غربی از مجاهدان، موجب گسترش و استمرار آن شد. در طول دوره‌ای به‌نام جهاد، حزب اسلامی از حیث دسته‌بندی سیاسی، در صف گروههای ائتلاف هفت‌ ‌گانه پیشاور
[۲۷] حزب اسلامی افغانستان، مسئولیت‌های عضو.
قرار داشت و، در ظاهر، هرگونه مصالحه سیاسی و از جمله مذاکرات ژنو را رد می‌نمود. از نظر نظامی نیز روش خاص خود را در پیش گرفت و به‌جز درگیریهای مستقیم، به ائتلاف و اتحاد با عناصری از درون حاکمیت روی آورد، از جمله در کودتای ژنرال شهنواز تنی، وزیر دفاع دولت نجیب‌اللّه، همکاری کرد.
[۲۸] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۴۰۵ـ۴۰۶.

ژنرال تنی و همکارانش، پس از برقراری رابطه مخفیانه با حزب اسلامی
[۲۹] گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۵۲ـ۵۴.
به منظور تصاحب قدرت، در ۱۶ اسفند ۱۳۶۸ مناطق مهم کابل، از جمله ارگ، را به‌شدت بمباران کردند و نیروهای آن‌ها در ارتش نیز دست به اقداماتی زدند، ولی با عملیات نیروهای وفادار به رئیس‌جمهوری (نجیب‌اللّه)، به‌ویژه افراد وابسته به وزارت امنیت، کودتای آنان ناکام ماند و ژنرال تنی و دستیارانش به پاکستان گریختند.
[۳۰] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۴۰۳ـ ۴۲۰.
بعدآ گفته شد که عربستان سعودی، برای حمایت از این اقدام حزب اسلامی، در اسفند ۱۳۶۸ یکصد میلیون دلار در اختیار حزب اسلامی حکمتیار قرار داده بود
[۳۱] احمدرشید، ص ۱۹۸.



سرانجام، حکومت کمونیستی کابل از درون فروپاشید و هریک از رهبران و ارکان آن در پی ائتلاف با مجاهدین برآمدند. سران پشتون جناح خلق (همچون ژنرال رفیع، معاون رئیس‌جمهوری؛ ژنرال اسلم وطن‌جار، وزیر دفاع؛ راز محمد پکتین، وزیر داخله؛ و اسداللّه پیام) از کسانی بودند که با حزب اسلامی کنار آمدند و راه ورود مجاهدان حزب اسلامی را به کابل باز کردند
[۳۲] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۵۶۸ـ۵۶۹.
و مشترکاً ارگ، صدارت (نخست‌وزیری)، وزارت داخله، وزارت خارجه و دیگر مراکز مهم کابل را اشغال نمودند.
[۳۳] گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۷۸.

ورود نیروهای حزب اسلامی به کابل موجب شد تا نیروهای حکومت که به احمدشاه مسعود تمایل داشتند، به مقابله با آنان بپردازند. حکمتیار در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۱ شکست خورد و در اطراف کابل مستقر شد.
[۳۴] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۵۹۷.
نیروهای حزب اسلامی در پنج جنگ بزرگ و خونین که در کابل روی داد، به نحوی شرکت داشتند. در همین جنگها نیمی از شهر کابل ویران گشت و هزاران تن از مردم این شهر کشته و مجروح شدند
[۳۵] ۱۱۹، عبدالحمید مبارز، ج۱، ص۱۱۲.
[۳۶] امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۴.
[۳۷] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۶۲۴ـ۶۳۴.
و سیصد هزار تن از اهالی کابل نیز وادار به ترک خانه و کاشانه خود گردیدند.


حزب اسلامی در این مدت به ‌شدت تحت تأثیر حوادث نظامی و سیاسی قرار داشت. این حزب به سرعت موضع سیاسی و نظامی خویش را تغییر داد و به نفع گروهها و ائتلافهای دیگر، وارد عمل شد. حزب اسلامی، در اوان پیروزی مجاهدین، با بهانه قرار دادن حضور شبه‌نظامیان وابسته به جنبش ملی اسلامی شمال، به رهبری ژنرال دوستم در کابل، از مشارکت در دولت مجاهدین اجتناب ورزید، ولی دیری نپایید که در دی ۱۳۷۲ در یک شورای هماهنگی با جنبش ملی اسلامی شمال و حزب وحدت اسلامی و جبهه نجات ملی، ائتلاف شکل گرفت و اقدام به عملیات نظامی برضد حاکمان کابل نمود.
[۳۸] محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۶۳۳، پیشاور ۱۳۷۸ش.
[۳۹] امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۴.

در ۱۳۷۳ش، وجود اوضاع بحرانی در کابل و دیگر مناطق افغانستان، زمینه را برای ظهور گروه جدید طالبان در عرصه سیاسی و نظامی افغانستان فراهم آورد. حذف حزب اسلامی و سپس حزب وحدت اسلامی از جنوب و مغرب کابل به دست طالبان و رویارویی آنان در برابر حکومت کابل، باعث شد تا حاکمان این شهر به جانب حزب اسلامی گرایش پیدا کنند و از آن‌ها کمک بخواهند. این امر موجب شد تا در ۶ بهمن ۱۳۷۴ رهبر حزب اسلامی مقام نخست‌وزیری را، که دولتِ کابل پیشنهاد کرده بود، برعهده گیرد و نُه وزارتخانه نیز به این حزب اختصاص یافت
[۴۰] احمدرشید، ص ۴۶.
[۴۱] چنگیز پهلوان، افغانستان: عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، ج۱، ص۴۹۰.
تا دی ۱۳۷۵، که طالبان بر کابل تسلط یافتند، قدرت در دست حزب اسلامی بود و در هنگام آخرین حمله طالبان به کابل، فرماندهان حزب اسلامی حکمتیار یکی پس از دیگری تسلیم طالبان شدند. نیروهای احمدشاه مسعود نیز نتوانستند مقاومت کنند
[۴۲] امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۶۵ـ۶۶.
و بنابراین رهبران حزب اسلامی به‌طرف بغلان و کندز در شمال کشور گریختند.
[۴۳] عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسی افغانستان: ۱۹۷۳ـ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۰۰.



رهبران اسلامی که در اواسط دهه ۱۳۵۰ش به پاکستان پناه برده بودند، با استقبال ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت آن کشور، روبه‌رو شدند و حزب جماعت اسلامی پاکستان به رهبری ابوالاعلی مودودی و نیز جامعه روحانیت پاکستان به رهبری مولانا مفتی محمود از آنان حمایت کردند
[۴۴] میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۲، ص۲۳ـ۲۴.
[۴۵] مرتضی اسعدی، جهان اسلام، ج۱، ص۹۰.

بعد از اشغال افغانستان به ‌دست قشون روسیه در ۱۳۵۸ش، روابط حزب اسلامی با پاکستان عمیق‌تر شد. اشغال این کشور برای پاکستان فرصتی استثنایی بود تا با ایجاد جبهه‌ای اسلامی از پاکستان تا آسیای مرکزی، در مقابل هند بایستد. برای نیل به این هدف، هفت اردوگاه نظامی در پاکستان تأسیس شد که در آن‌ها افغانها آموزش نظامی می‌دیدند.
[۴۶] دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۱.
سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان‌ به‌طور مستقیم در جنگ وارد شد و ژنرال اخترمحمد، رئیس عمومی این سازمان، و مشاورانش سعی کردند تا نیروهای مقاومت را به نیروهای جنگی مؤثری تبدیل کنند.
[۴۷] دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۰.
عربستان سعودی نیز در دهه ۱۳۶۰ش، چهار میلیارد دلار به مجاهدان افغان مستقر در پاکستان مساعدت نمود
[۴۸] احمد رشید، ص۱۹۷.



دلیل دیگر حمایت وسیع پاکستان از حزب اسلامی در طول دوره جهاد و مقاومت، اعتقاد و موافقت حزب اسلامی با طرح تشکیل فدراسیونی از کشورهای اسلامی منطقه، شامل پاکستان و افغانستان، بود. این حزب عقیده داشت که این کشورها نه تنها در قالب پیمان سیاسی و نظامی بلکه به صورت اتحادیه‌ای اقتصادی می‌توانند متحد شوند.
[۴۹] عبدالقدیر کریاب، رئیس امور سیاسی حزب اسلامی افغانستان در پیشاور، مصاحبه با رادیو صدای انقلاب اسلامی افغانستان، ۲ آبان ۱۳۶۷.
از طرفی، ضیاءالحق تمایل داشت، در مرحله بعدی، آسیای مرکزی و کشمیر نیز در فدراسیون مذکور عضو شوند.
[۵۰] دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۳.
به‌هر حال، تمایل حزب اسلامی برای تشکیل فدراسیون و تأکید مقامات پاکستانی بر گسترش آن تا آسیای مرکزی، اگر از سویی موجب گرمی مناسبات پاکستان و حزب اسلامی گردید، از سوی دیگر چهره این حزب را حداقل در نزد شماری از افغانها مخدوش ساخت، زیرا آنان این طرح را نافی هویت ملی افغانستان می‌دانستند.
[۵۱] عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسی افغانستان: ۱۹۷۳ـ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۷۱.

این سیاست دوگانه تا پیروزی مجاهدان در کابل و هنگامی که غرب و امریکا، افغانستان را به فراموشی سپردند، ادامه یافت. پس از آن سیاست حزب اسلامی به‌تدریج به‌سوی ایران گرایید. وقتی احمدشاه مسعود در کابل با شیعیان هزاره درگیر شد، حکمتیار، رقیب او، بیش از پیش به ایران نزدیک شد. تا جایی‌که پس از شرکت در اجلاس بهمن ۱۳۷۵ تهران، در ایران اقامت گزید، ولی پس از اجلاس بن در ۱۳۸۰ش/ ۲۰۰۱، که به تشکیل حکومتی تحت ریاست حامد کرزی در کابل منتهی شد و نیز ورود نیروهای ائتلاف امریکا و انگلیس و شماری دیگر از کشورهای اروپایی به افغانستان، حکمتیار نتایج اجلاس مذکور و حضور نیروهای خارجی در افغانستان را به‌شدت محکوم کرد و تلویحآ به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز، به سبب تأیید اجلاس بن و به‌رسمیت شناختن دولت موقت افغانستان، انتقاد نمود و خاک ایران را ترک کرد
[۵۲] گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۴.
در همین سال در زمان حمله نیروهای امریکایی به منطقه کوهستانی توره‌بوره در شرق افغانستان، حکمتیار، رهبر القاعده را از این منطقه فراری داد و متعاقب آن، دولت امریکا، حزب اسلامی را در زمره سازمانهای تروریستی قرار داد و داراییهایش در این کشور توقیف شد. پس از آن حکمتیار، ضمن تمجید از حملات طالبان به نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا، با آن‌ها اعلام جنگ کرد و اظهار داشت که در حال حاضر، گروههای مختلف افغان باید اختلافاتشان را کنار بگذارند و مانند دوران مبارزه با روسها، در برابر حمله امریکا به پاخیزند. دولت افغانستان نخستین بار در ۱۷ آبان ۱۳۸۵/ ۷ نوامبر ۲۰۰۶ از رهبر حزب اسلامی، که گفته می‌شود در پاکستان متواری است، خواسته است که به برقراری صلح و امنیت در افغانستان کمک کند، اما رهبر حزب اسلامی افغانستان، بارها اعلام کرده است، زمانی مذاکرات صلح با دولت افغانستان را آغاز می‌کند که نیروهای خارجی خاک این کشور را ترک کرده باشند (سیاوش، ۲۰۰۹).


(۱) مرتضی اسعدی، جهان اسلام، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۶۹ش.
(۲) «اسلامی نهضت: لوری ژوری»، میثاق ایثار، سال ۵، ش ۱۲ـ۱۳ (ربیع‌الاول ۱۴۲۲)، ش۲۰ (ربیع‌الآخر ۱۴۲۴)، ش ۲۴ (جمادی‌الاولی ۱۴۲۲)، ش ۲۵ (جمادی‌الثانیه ۱۴۲۲).
(۳) چنگیز پهلوان، افغانستان: عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، تهران ۱۳۷۷ش.
(۴) جنگ در افغانستان، نوشته پیکف و دیگران، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه انتشارات میوند، ۲۰۰۳.
(۵) حزب اسلامی افغانستان، مسئولیت‌های عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا).
(۶) میرآقا حقجو، افغانستان و مداخلات خارجی، قم ۱۳۸۰ش.
(۷) گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، تهران ۱۳۷۹ش.
(۸) گلبدین حکمتیار، «مصاحبه تفصیلی برادر حکمتیار، امیر حزب اسلامی افغانستان با روزنامه معتبر جمهوری اسلامی ایران»، میثاق ایثار، سال ۵، ش ۵۷ (۲۹ شوال ۱۴۲۲).
(۹) هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۰) الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، مذهبی و سیاسی در افغانستان»، در مجموعه مقالات دومین سمینار افغانستان، ۱۰ـ ۱۲ مهر ۱۳۶۸، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۰ش.
(۱۱) امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، در افغانستان، طالبان و سیاستهای جهانی، گردآوری ویلیام میلی، ترجمه عبدالغفار محقق، مشهد: ترانه، ۱۳۷۷ش.
(۱۲) محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، پیشاور ۱۳۷۸ش.
(۱۳) غوث‌الدین فایق، رازی که نمی‌خواستم افشا گردد، پیشاور ۱۳۷۹ش.
(۱۴) میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم ۱۳۷۴ش.
(۱۵) عبدالقدیر کریاب، رئیس امور سیاسی حزب اسلامی افغانستان در پیشاور، مصاحبه با رادیو صدای انقلاب اسلامی افغانستان، ۲ آبان ۱۳۶۷.
(۱۶) دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ترجمه اسداللّه شفایی، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۷) عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسی افغانستان: ۱۹۷۳ـ۱۹۹۹م، از سقوط سلطنت تا ظهور و اجراآت طالبان، پیشاور ۱۳۷۸ش.
(۱۸) محمدیوسف و مارک ادکین، فاجعه قرن ما، تلک خرس: شکست روس (انکشافات تکاندهنده، حقایق ناگفته و رازهای پشت پرده مقاومت افغانستان)، ترجمه نثار احمد (صمد).


۱. مرتضی اسعدی، جهان اسلام، ج۱، ص۸۴.
۲. غوث‌الدین فایق، رازی که نمی‌خواستم افشا گردد، ج۱، ص۲۲ـ۲۳.
۳. «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۱۲، ص ۳.
۴. الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۹۵ـ۹۷.
۵. «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۱۲، ص ۳، ش ۱۳، ص ۳.
۶. میرآقا حقجو، افغانستان و مداخلات خارجی، ج۱، ص۶۲.
۷. مسئولیت‌های عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا).
۸. الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۱۰۵.
۹. حزب اسلامی افغانستان، مسئولیت‌های عضو، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۱۰.
۱۰. مجله افغان جهاد، سال ۱، ش ۳، جدی ـ حوت، ۱۳۶۶، ص ۳۴ـ۴۲.
۱۱. جنگ در افغانستان، نوشته پیکف و دیگران، ج۱، ص۱۱۰.
۱۲. «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۰، ص ۴.
۱۳. «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۴، ص ۳.
۱۴. جنگ در افغانستان، نوشته پیکف و دیگران، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه انتشارات میوند، ۲۰۰۳.
۱۵. «اسلامی نهضت»، میثاق ایثار، ش ۲۵، ص ۱.
۱۶. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست، در سه دهه اخیر افغانستان، ج۱، ص۱۰۹.
۱۷. الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۱۰۱.
۱۸. میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۲، ص۲۳.
۱۹. احمدرشید، ص ۱۲ـ۱۳.
۲۰. دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۷۰.
۲۱. هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان، ج۱، ص۱۸.
۲۲. امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۰.
۲۳. محمدیوسف و مارک ادکین، فاجعه قرن ما، ج۱، ص۱۴۷.
۲۴. الیویه روآ، «نقش گروههای نظامی، ج۱، ص۳۳۸.
۲۵. مسئولیت‌های عضو، (پیشاور ؟، بی‌تا).
۲۶. محمدیوسف و مارک ادکین، فاجعه قرن ما، ج۱، ص۱۴۵.
۲۷. حزب اسلامی افغانستان، مسئولیت‌های عضو.
۲۸. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۴۰۵ـ۴۰۶.
۲۹. گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۵۲ـ۵۴.
۳۰. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۴۰۳ـ ۴۲۰.
۳۱. احمدرشید، ص ۱۹۸.
۳۲. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۵۶۸ـ۵۶۹.
۳۳. گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۷۸.
۳۴. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۵۹۷.
۳۵. ۱۱۹، عبدالحمید مبارز، ج۱، ص۱۱۲.
۳۶. امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۴.
۳۷. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۶۲۴ـ۶۳۴.
۳۸. محمدنبی عظیمی، اردو و سیاست: در سه دهه اخیر افغانستان، ج۲، ص۶۳۳، پیشاور ۱۳۷۸ش.
۳۹. امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۵۴.
۴۰. احمدرشید، ص ۴۶.
۴۱. چنگیز پهلوان، افغانستان: عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، ج۱، ص۴۹۰.
۴۲. امین صیقل، «دولت ربانی: ۱۹۹۶ـ۱۹۹۲»، ج۱، ص۶۵ـ۶۶.
۴۳. عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسی افغانستان: ۱۹۷۳ـ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۰۰.
۴۴. میرمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۲، ص۲۳ـ۲۴.
۴۵. مرتضی اسعدی، جهان اسلام، ج۱، ص۹۰.
۴۶. دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۱.
۴۷. دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۰.
۴۸. احمد رشید، ص۱۹۷.
۴۹. عبدالقدیر کریاب، رئیس امور سیاسی حزب اسلامی افغانستان در پیشاور، مصاحبه با رادیو صدای انقلاب اسلامی افغانستان، ۲ آبان ۱۳۶۷.
۵۰. دیه‌گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ج۱، ص۱۷۳.
۵۱. عبدالحمید مبارز، حقایق و تحلیل وقایع سیاسی افغانستان: ۱۹۷۳ـ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۷۱.
۵۲. گلبدین حکمتیار، دسایس پنهان چهره‌های عریان، ج۱، ص۴.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حزب اسلامی افغانستان»، شماره۶۰۷۴.    



جعبه ابزار