حسینیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکیه، مکان گردآمدن صوفیان، مزار مشایخ
صوفیه ، اقامتگاه موقت صوفیان در سفر، مهمانپذیر رایگان در شهرهای زیارتی، و بویژه در
ایران محل برگزاری مراسم سوکواری پیشوایان دین بویژه سوکواریهای
ماه محرّم و اجرای
تعزیه .
واژه تکیه و ترکیبات هم خانواده آن (تکیه دادن، تکیه داشتن و تکیه کردن) به معنای پشت به چیزی گذاشتن،
اعتماد کردن، پشت دادن و آسایش نمودن و راحت کردن، چیزی که بر آن پشت گذارند، در فارسی از
قدیم کاربرد بسیار داشته است.
این واژه در
زبان ترکی و فارسی و سپس عربی معنای اصطلاحی یافته است. سبب این امر، آن بوده است که ساکنان تکیه برای گذران زندگی بر درآمد
اوقاف و کمکهای نیکوکاران اتکا میکرده اند .
این واژه قطعاً عربی نیست و در فرهنگهای کهن لغت عربی نظیر آثار
ابن فارس ،
جوهری و
ابن منظور و
مرتضی زبیدی وجود ندارد؛ ازین رو درباره اصل آن وحدت رأی در بین واژه نامه نویسان دیده نمیشود.
دزی در باره منشأ واژه سکوت کرده و در عین حال قول
فلیشر را که کلمه را به صورت تَکُیَه ضبط کرده، نادرست خوانده است. فلیشر این کلمه را مشتق از «اتّکا» می دانسته است. به نوشته لاله تیک
این کلمه فارسی و بر گرفته از تُکا'ه عربی است گویا مراد او کلمه «تُکَأَه» به معنای
عصا و هر چیزی است که بدان تکیه کنند.
کلمان هوار نیز آن را فارسی و به معنای پوست (= تکّه) دانسته و گفته است که چون درویشان در مراکز خود از پوست بره استفاده میکردند، به این مکانها بتدریج تکیه گفته شد.
پیرنیا تکیه را به معنای مطلق بنای بلند دانسته است.
به نظر
محمد عدنانی واژه تکیه ترکی و مأخوذ از تُکَأَه عربی است و به همین دلیل جمع درست آن باید تُکَآت باشد ولی چون واژه تکایا در
زبان عربی رواج یافته کاربرد آن جایز است. نویسندگان
المعجم الوسیط نیز بدون هیچ توضیحی این واژه را ترکی دانسته اند.
نخستین بار در جهان
اسلام ، تکیه به معنای اقامتگاه صوفیان به کار رفته و با مکانهای دیگری همچون
رباط ،
زاویه ، خانقاه،
دُوَیره و
لنگر مشابهت داشته است
تکیه های صوفیان از حدود سده هشتم و بیشتر در قلمرو عثمانیان رایج شد و همانند نهادهای مشابه، شیوه زندگی در آنها عابدانه، همراه با
رهبانیت و
اعتکاف بود
.
در ایالات مرکزی عثمانی، یعنی
آناطولی و
روم ایلی ، کاربرد واژه زاویه هم زمان با تکّه (تکیه) رایج بود چنانکه برای نمونه عطائی در
حدائق الحقائق فی تکمله الشقائق (سده دهم) از مسجد و خانقاهی به نام بازرگان تکیه سی
و زاویه علی بابا در محله روم ایلی حصار، که دُورْمِش دده تکیه یا بکتاشی تکیه سی نیز خوانده شده،
نام برده است.
اولیا چلبی هنگام نام بردنِ شماری از اقامتگاههای درویشان در شهرهای کوچک و بزرگ عثمانی غالباً از کلمه تکیه استفاده کرده است.
پیرزاده نائینی ، که در سده سیزدهم از
استانبول دیدن کرده، با
اشاره به تعدد و رونق تکایای این شهر، از دهها تکیه متعلق به طریقتهایِ بکتاشیه، مولویه، قادریه، نقشبندیه، رِفاعیه، خلوتیه، جَلَویه، چَشتیه، شاذلیه، شَعْیائیه، بَدویه،
گلشنیه سخن گفته است
که برای نمونه از این میان، طریقت
مولویه شش تکیه مخصوص به خود داشته که در این تکایا سماع هفتگی برگزار و درآمد مستغلات و موقوفاتِ بسیاری، صرف هزینه های آنها میشده است.
تکیه در عثمانی معمولاً شامل این قسمتها بوده است:
سماع خانه یا توحیدخانه (جایگاه ذکر)، تربت/ تربه (مدفن شیوخ)، حرم (محل سکونت خانواده شیوخ)،
سَلاملیق (اتاقهای پذیرایی و اسکان درویشها و مهمانان)، آشپزخانه، گاه
مسجد و گوشه ای مختصِ خلوت
اما بسته به گرایشهای فکریِ طریقتها، تفاوتها و ویژگیهایی نیز وجود داشته است، برای نمونه سماع خانه یا اتاق ذکر در تکیه های بکتاشی با لوحههایی حاوی نام
ائمه اطهار تزئین میشده و ورود به آنجا برای افراد خارج از
طریقت ممنوع بوده است.
آتاتورک در ۱۳۰۳/ ۱۸۸۶ فعالیت تکیهها و دامنه نفوذ آنها را محدود کرد و بسیاری از تکایا، بویژه تکایای بکتاشی، به
آلبانی منتقل شد، اما با روی کار آمدن نظام کمونیستی از فعالیت تکایا در این کشور نیز کاسته شد. سپس از دهه ۱۹۹۰ میلادی با سقوط نظام مذکور، این تکیهها بار دیگر رونق یافتند (بکتاشیه؛ تیرانا).
امروزه علاوه بر آلبانی، در کشورهایی نظیر
یونان ، که گروههای اخوت کمابیش به فعالیت خود ادامه میدهند،
اصطلاح تکّه غالباً به آرامگاه اولیا
اطلاق میشود.
شایان ذکر است که اکنون در خود ترکیه نیز برگزاری مراسم سماع صوفیان مولویه، گرچه گاه با هدف جلب جهانگردان، نوعی تسامح در رعایت قانون ۱۳۰۳ محسوب میشود
در سرزمینهای عربی قلمرو عثمانی، تکیه های بسیاری بر پا بوده که افزون بر اقامتگاه صوفیان، به پذیرایی از در راه ماندگان «
ابن سبیل »
اختصاص داشته است. از جمله، در
دمشق تکیه ای را
سلطان سلیم در خلال اقامتش در آن شهر، در ۹۲۳، بنا نهاد که از حیث ویژگیهای معماری عثمانی در سرزمینهای عربی حائز اهمیت است.
در
فلسطین ، خاصکیِ سلطان، همسر
سلطان سلیمان قانونی ، در ۹۵۹ و فاطمه خاتون در ۹۷۴ تکایایی بنا کردند که اوقاف بسیاری در قدس (
بیت المقدس )،
صَفَد ،
غَزّه ،
حِمْص ،
حلب و دمشق بدانها اختصاص داده شد
در ۹۹۵ نیز خداوند
کارْبِک ، فرماندار قدس، تکیه ای برای طریقت مولویه در
سعدیه قدس بنا کرد که شیخ آن از
قونیه تعیین میشد و صوفی مشهور
عبدالغنی نابلسی در ۱۱۰۱ از آن دیدار کرد
اولیا چلبی نیز به تکایای طریقتهای مختلف در
نابلس ،
الخلیل ،
حُنَیْن و دیگر شهرهای فلسطین اشاره کرده است.
در دوره عثمانی بسیاری از مکانهایی، که پیش از این دوره با کارکردی مشابه تکایا ساخته و به عنوانی دیگر مشهور شده بودند، تکیه خوانده شدند، از جمله تکیه سیدنا الخلیل از دوره ممالیک که پیشتر سماط
سیدنا الخلیل نامیده میشد. تکیه بنی موسی که الظاهر بَیْبرَس آن را در سده هفتم بین قدس و اریحا ساخته بود و تکیه عیون التجار در
طبریه که در اصل کاروانسرایی بود که در ۸۴۳ بنا شده بود و
عثمان سنان پاشا (متوفی ۱۰۰۴) آن را مرمت کرد
در تکیه های شامات و
عراق و فلسطین بیشتر مهمانپذیری مورد نظر بود و در تکیههایی نیز اجرای مراسم صوفیانه و
سماع و موسیقی رواج داشت. مثلاً در تکیه سرّیِ سَقَطی در جبل جِرِزّیم، تا دمیدن صبح دف و
طبل نواخته میشد.
سلاطین عثمانی در دیگر مناطق شامات نیز تکایایی بنا کردند که با شکوهترین و معروفترین آنها تکیه سلطان سلیم در دمشق و تکیه مولویه در
طرابلس شام (لبنان) مشهور به «
الدرویشیه » بود.
به نوشته
سیمز کاربرد تکیه دمشق مانند کاروانسرا بوده است.
در عراق نیز تکایا رونق داشتند. پیرزاده نائینی به تعدادی از آنها اشاره کرده است از جمله تکیه بکتاشی در
نجف ، برای پذیرایی از زائرانِ مزار
حضرت علی علیهالسلام و تکیه بزرگی در کنار مزار
امام حسین علیهالسلام ، که درویشان ساکن در آن، مسئول روشنایی بقعه
سیدالشهدا بودند.
قاهره نیز تکایای قدیمی با موقوفات بسیار داشته است، از جمله تکایای مولویه (بنا در ۷۱۵ـ۷۲۱)،
بکتاشیه یا تکیه عبداللّه مُغاوِری (متوفی ۸۵۷)، الجُلشَنی (گلشنی) متعلق به طریقت قادریه (بنا در ۹۲۶ـ۹۳۱)، سلیمانیه (بنا در۹۵۰)، دَمَه، قصرالعین، ازبک، بخاراییه، سیده رقیه، سید نفیسه، حسن بن الیاس رومی
تکایای قاهره بیشتر به صوفیان ایرانی و ترک اختصاص داشت. در
مصر تمایز اصلی میان
خانقاه و تکیه را که بویژه پس از دوره عثمانی در این سرزمین رایج شد، وجود آرامگاه دراویش در تکیه گفته اند.
همچنین اغلب در کنار تکیه مسجدی کوچک و سبیل (
سقاخانه ) قرار میگرفت
فضا و بخشهای مختلف تکیهها در قلمرو عثمانی را پیرزاده نائینی در قرن سیزدهم وصف کرده است. او از وجود اتاق سماع، محراب، اتاق ذکر، اتاقهای متعدد برای سکونت افراد و آشپزخانه (برای
اطعام درویشان) و نیز از وجود نوعی سلسله مراتب در میان خدمه تکیه، از جاروکشی و آشپزی تا باباییِ (شیخیِ) تکیه، خبر داده است.
ظاهراً در مناطق تحت نفوذ عثمانی، تکیه با یک یا چند معیار مطابقت داشته است: وابستگی به حکومت عثمانی یا درویشهای ترک، داشتن فضای نسبتاً وسیع و حمایت کامل از سوی نهادهای وقفی، حال آنکه در سرزمینهای شرقی میان تکیه و حکومت چنین اتکایی مشاهده نمیشود.
در
افغانستان تکیهها بیشتر به قهوه خانهها شبیه بودند.
الفینستون در اوایل سده سیزدهم/ نوزدهم، از تکیههایی در
غزنین و
کابل سخن گفته است که در آنجا گروههای مختلف مردم اوقات خود را به کشیدن قلیان و چَرْس میگذراندند و شیخِ آن را فقیر می نامیدند
تکیه در معانی مختلف، کاربرد گسترده ای داشته است، (رجوع شود به
دانشنامه جهان اسلام که در آن به نقل از
گراملیش آمده است که فقط درویشهای
خاکساریه نخستین، خانقاه خود را تکیه مینامیدند.)
عبدالرحیم ضرّابی در تاریخ
کاشان از
احداث مراکز بسیاری برای اسکان و پذیرایی از فقیران و صوفیان، توسط
امیر بهلول دُنبَلی (متوفی ۷۶۲)، یاد کرده و آن مکانها را تکایا نامیده است.
میرحیدر تونی (متوفی ۸۳۰)، پیشوای حیدریه، شاخه ای از سلسله قلندریه، در شهرها تکیه میساخت و درویشی از مریدان خود را در آنجا ساکن میکرد.
این گفته نصرآبادی
که
شاه عباس عنوان «باباییِ» تکیه حیدر را در
اصفهان به بابا سلطان قمی، متخلص به لوایی، داده است، این گمان را تقویت میکند که میان لقب بابا (عنوان درویشان قلندریه و حیدریه) و تکیه ارتباطی وجود داشته و شاید در ایران به خانقاههای حیدری، قلندری و بکتاشی تکیه میگفته اند. اشاره صریحی وجود دارد که تکیه، خانقاهِ سلسله خاکساریه است.
با تحول بخشی از سلسلهها و شکل گیری آیین
فتوت ، در نحوه
اداره و کاربری و فضای تکیهها تغییراتی رخ داد و چون ورزش کردن نیز به دیگر مراسم معمول در تکیهها افزوده شد،
تکیهها وسیعتر گردیدند. در متون متعلق به آیین فتوت دادهها و تفاسیر خاص فتیان درباره تکیه بیان شده است. از جمله در فتوت نامه سلطانی فصل کوتاهی درباره تکیه و
آداب ورود به آن و شرایط اداره آن آمده است.
به نوشته کاشفی، تکیه علاوه بر محل گرد آمدن صوفیان و فتیان، نوعی
مهمانپذیر نیز بوده است که مسافران و البته بیشتر
اهل طریقت در آن میآسودند. وی حتی ,از واژه تکیه قرائتی صوفیانه دارد و حروف این کلمه را بترتیب نشانه توکل، کَرَم، یکرنگی و هواداری از درویشان و مسافران میداند.
در دوره صفوی، در اصفهان تکیههایی کاملاً صوفیانه برقرار بود. به نوشته شاردن، ایرانیان دیر یا
صومعه درویشان را تکیه میگفته اند
، اما گسترش تشیع، منازعات فرقه ای و جنگهای حیدری ـ نعمتی و گاه سیاستهای منفی شاهانِ صفوی نسبت به صوفیان، موجب ویرانی تکیهها و تبدیل این مراکز به محل رفت و آمد اوباش و رنود شد.
در زمان
قاجار ، تکیه در اصفهان، مفهومی تا حدی متفاوت یافت و به مزار زاهدان و نام آوران در
گورستان تخت پولاد ، اطلاق شد که معمولاً محل تجمع و
عبادت بود
جز در
گورستان مذکور، در برخی از دیگر محله های اصفهان نیز چنین تکایایی وجود داشت، از جمله تکیه والهیه در
چهارباغ که آرامگاه
محمد کاظم واله اصفهانی شاعر و ادیب (متوفی ۱۲۲۹) است.
در
شیراز تا دوره قاجار، تکایای اهل تصوف همچنان رونق داشت، از جمله تکیه های چهل تنان (که آرامگاه
بسحق اطعمه نیز در آن است) و
هفت تنان در سده های بعد و در دوره قاجار حتی به آرامگاههای
سعدی و
حافظ نیز تکیه میگفتند.
از اواخر دوره صفوی و با رواج
تشیع ، کاربرد تکیه در ایران بتدریج دگرگون شد. اغلب تکیهها با فضای وسیعی که برای اجرای سماع و
رقص و چرخش داشتند، برای برگزاری مراسم سوکواری در
ماه محرّم ، به کار رفتند.
این تغییر بویژه در شهرهای مرکزی ایران، که پیشینه ای طولانی در تشیع داشتند، روشنتر بود، چنانکه در کاشان تکیه پانخل در ابتدای بازار، محل نگهداری
توغ و عَلَم بوده است.
در
قزوین ، پایتخت نخست صفویان، در دوره سلطنت
شاه تهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴)، این کاربرد تکایا رواج بسیار یافت و تکایا کانون فعالیتهای فرهنگی گسترده ای گردیدند، چنانکه گذشته از مراسم عزاداری، در برخی اوقات، بویژه در شبهای
رمضان ، در تکیهها مناظرات ادبی و جلسات سخنوری و
مشاعره نیز برگزار میشد. این محفلها در غرفه های تکیه تشکیل میشد که تزئین آنها را لوطیان محل بر عهده داشتند و ثروتمندان شیرینی و شربت و شمع و چراغ آن را تأمین میکردند
با اینهمه، توصیف جهانگردان اروپایی از تکایای ایرانی، بیش از هر چیز یادآور نوعی مهمانپذیر و
قهوه خانه است.
در دوره قاجار با رونق
تعزیه ، تکیه در مفهومی که امروز برای ایرانیان آشناترست، یعنی محل برگزاری مراسم تعزیه
امام حسین علیهالسلام ، چنان فراگیر شد که دیگر، اقامتگاههای صوفیان بندرت به این نام خوانده میشد. به نوشته سلطان زاده
در این دوره اگر جایی برای اجرای تعزیه میساختند یا برای نخستین بار برای این منظور در نظر میگرفتند آن را تکیه مینامیدند. اوج رونق تکیهها از دوره
ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) تا انقلاب مشروطیت بود. در این دوره، در گزارشهایی درباره
تهران ، نام بیش از پنجاه تکیه آمده است، از جمله تکیه های آقا بهرام، اسماعیل بزاز،
افشارها ، بربریها، پهلوان شریف،
پامنار ، چالحصار، چهل تن، حاجی وکیل، خداآفرین،
خشتیها ، خلجها، دباغ خانه،
درخونگاه ، رضا قلیخان، زرگرها، سادات اخوی، سرپولک، سرتخت،
عباس آباد ، عربها، عودْلاجان، قاطرچیها، قمیها، کرمانیها، لوطی علیخان، ملک آباد، منوچهرخان، لوردَزخان و
هفت تن در میان تکیه های تهران، برخی اهمیت بیشتر یا ویژگی بارزی داشتند، از جمله:
تکیه سادات اخوی که در آن برای پاگرفتن و رشد کودک، شمع روشن میکردند و هر سال با قد کشیدن کودک، شمع بلندتری روشن میکردند، چنانکه باغچه این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر میشد
.
تکیه عباس آباد یا
حاج میرزا آغاسی که محل برگزاری تعزیه های دولتی بود
تکیه عزت الدوله، خواهر ناصرالدین شاه، که مراسم تعزیه در آن اجرا میشد و به بانوان اختصاص داشت
و سرانجام تکیه دولت .
از نام تکیهها بر میآید که بانیان آنها معمولاً اصناف، گروههای شهرستانیِ ساکنِ پایتخت، ثروتمندان و متنفذان بوده اند. اینان گاه بنایی مخصوصِ تکیه میساختند و گاه محل سکونت خود را، در ماه محرّم به برگزاری مراسم تعزیه اختصاص میدادند و آن را وقف تعزیه و
روضه خوانی میکردند. به همین دلیل بسیاری از منازل مسکونی شاهزادگان و اعیان به نحوی ساخته میشد که بتوان با نصب چادر بزرگی روی
حیاط و پوشاندن حوضِ وسطِ حیاط، فضایی مناسب برای اجرای تعزیه فراهم کرد.
بناهایی که اختصاصاً برای تکیه ساخته شده بود، اغلب در مسیر گذر اصلی، دو محله را به یکدیگر پیوند میداد.
فضای داخلی بنای تکیه اغلب به سه بخش تقسیم میشد: حیاط که موسوم به
عباسیه بود و در آنجا مراسم مربوط به
حضرت عباس علم دار امام حسین علیهالسلام بر گزار میشد، فضای سرپوشیده حسینیه، و اتاقهای پشتی موسوم به زینبیه.
تکیههایی که در گذر اصلی قرار نداشتند، مانند تکیه
رضا قلیخان و سرتخت، در سراسر سال خالی و زباله دان اهالی و محل خشک کردن پیاز بقالها و انبار خواربارفروشهای گذر بودند و تنها در روزهای عزاداری امام حسین علیهالسلام به کوشش داشها و بابا شملهای محل
تعمیر و پاک سازی میشدند.
اهمیت تکیه در زندگی شهری، بویژه در میان پیشه وران، به حدی بود که این نهاد افزون بر محل برگزاری مراسم مذهبی، مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی گردید.
بخشی از مخارج اداره آن را نیز اغلب اهالی محل با پرداخت پول نقد یا اهدای لوازم و اسباب پذیرایی تأمین میکردند
و بخشی دیگر، از درآمد موقوفاتی همچون دکان،
حجره و
تیمچه تأمین میشد.
در شمال تهران و
شمیرانات نیز تکیههایی با معماری قابل توجه وجود داشت که بسیاری از آنها اکنون نیز برجاست
از آن میان تکیه نیاوران یا تکیه
پایین حصار بوعلی به سبب تابلوهای نقاشیِ محمد مدبّر و محمد ارژنگی و
تخت هشت ضلعی وسط آن، و نیز تکیه
امامزاده قاسم با دیوارْنگاره قوللر آقاسی شهرت خاصی دارند.
در دو استان
گیلان و مازندران نیز تکیه های بسیاری با معماری و مصالح خاص و متناسب با محیط، از دوره قاجار، باقی مانده است.
ملگونوف ، جهانگرد روس، در ۱۲۷۵/ ۱۸۵۸ به ۳۶ تکیه در شهر
رشت و تکایایی که جزء مجموعه های بزرگتر بناهای مذهبی اند، اشاره کرده است.
شهرهای
رودسر ،
لاهیجان و
لنگرود نیز تکیه های قدیمی و زیبایی دارند. در
مازندران علاوه بر شهرها، در روستاها نیز تکیههایی چهارگوش غالباً با سقف سفالی و نقشه کف بنا به شکل مستطیل، وجود دارد، از جمله تکیه مُقْری کلا در
بندپی بابل و تکیه
فیروزکلا در
آمل ، تکیه کله بست پازَوار در
بابلسر . برخی از این تکیهها با تصاویری از گل و جانوران تزئین شده است، از جمله تکیه
قرآن تالار در بابلکنار
قائم شهر .
از ویژگیهای جالب توجه تکیه های مازندران، وجود بناهایی به نام سَقّانَفار در کنار برخی از آنان است.
سقّانفار (ساقی نفار، سقانپار، سقاتالار) بنای ساده و چهارگوشی است که بر روی پایه های چوبی قرار دارد و با پلکان یا نردبانی میتوان به بخش بالایی رسید (نفار/ نپار به لهجه مازندرانی به این سازه خاص اطلاق میشود). بنای سقّانفارها، که گاه مستقل از تکیهها نیز ساخته شده اند، متأثر از معماری سنّتی مازندران و بازتاب زندگی ساده
کشاورزی و دامداری است و بر اساس نوشته های روی آنها، تاریخ ساختشان به دوره قاجار میرسد. این بناها عمدتاً نذر حضرت ابوالفضل عباس، سقّای
کربلا ، هستند و زیارتگاه عمومی و مکانی برای پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل به شمار میآیند.
از نمونه های مهم این بناها میتوان به سقّانفارِ
کیجاتکیه بابل اشاره کرد که دیوارهای آن با نقوش انسانی شامل سربازانی با آلات جنگی وادوات
موسیقی و صحنههایی از زندگی روستایی و همچنین نگاره های اساطیری و نقوش گیاهی و خطوط خوش نویسی آراسته شده است
گاه در کنار تکیهها سقاخانه ساخته میشد، مانند سقاخانه مشبک چوبی تکیه یالْو رود نور در مازندران
به گفته اسلامی
در بافت شهری
ساری ، تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت. استان مازندران ۱۱۳۵ تکیه از مجموع ۱۸۰۷ تکیه کشور را داراست.
از تکیه های مهم یا تاریخی دیگر در
ایران میتوان از دو تکیه پهنه و ناسار در
سمنان و تکیه عزاخانه و تکیه وزیر در
کرمان نام برد.
یکی از زیباترین و با شکوهترین تکیه های ایران، بویژه از حیث نقاشی و تصاویر، تکیه معاون الملک در
کرمانشاه است
در استان یزد، تکیهها به لحاظ پیوند با دیگر فضاهای شهری و نیز به سبب عناصر بر جا مانده از معماری مذهبی کهن ایران در خور توجه اند
در این تکیه ها، از جمله تکیه
شاه ولی تفت و امیر (میر) چخماقِ
یزد بر خلاف تکیه دولت تهران، و مانند تکایای شمال، نقشه کف بنا چهارگوش یا هشت ضلعی است.
تکیه
امیر چخماق دارای مناره و طاق نمابندی دو طبقه ای است که الگو و نمونه ای برای ساخت دیگر تکایای شهر محسوب میشود
پراکندگی و شمار تکیه های ایران
به حدی است که نام برخی از روستاها و آبادیها با واژه تکیه همراه شده است.
علاوه بر تکیه های ثابت، تعداد بیشماری تکیه موقتی، همه ساله در دهه محرّم در شهرها و روستاهای ایران برپا میشود. «تکیه بستن» در کنار خیابانها و محصور کردن محوطههایی گاه بسیار کوچک، آویختن تصاویر و پارچه نوشتهای حاوی عباراتی از دعاها و زیارتنامهها و احادیث و مراثی (که معروفترین آنها مرثیه
محتشم کاشانی است) به این دیوارهای موقتی و فرش کردنِ زمین انجام میپذیرد. در این تکیه های موقت نیز، بسته به تمایل و قدرت اقتصادی اهالی محل و برپا کنندگان تکیه، وسایلی از قبیل علم و کُتَل و ظروفی برای پذیرایی از افراد قرار دارد. دسته های عزاداری و سینه زنی لحظاتی در برابر این تکیهها یا در درون آنها توقف میکنند. اهالی محل نیز اغلب نذورات خود را که بیشتر غذا و شربت و چای است، میان عزاداران تقسیم میکنند. گاه و بویژه در دهه اخیر اداره این تکیهها بر عهده جوانان و نوجوانان بوده است، گرچه سالخوردگان نیز در اداره و نظافت تکیه و پذیرایی از مهمانان مشارکت دارند.
واژه تکیه در متون مذهبی شبه قاره هند، بندرت دیده میشود. در
لاهور بعضی از مقبرهها و آرامگاهها را تکیه خوانده اند.
فضای این تکیهها معمولاً با یک چهار دیواری خشتیِ نه چندان بلند، احاطه شده و در ساخت اغلب آنها از گچ و
آجر خام استفاده شده است.
مخارج فعالیتهای جاری و مراسم مختلف برخی از این تکایا، از درآمد حاصل از زمینهای کشاورزی، که از سوی حاکمان یا معتقدان به این تکایا واگذار شده، تأمین میشود.
با تردید و به نقل از گابوریو گفته شده که تکیه در هند اماکنی کوچک برای عبادت صوفیان بوده است. در برخی متون که به فارسی درباره شبه قاره نگاشته شده، از تکیه سخن رفته است. سرحدی
در وصف دره کرم (
پاراچنار ) از حسینیهها و تکیههایی در روستاها یاد کرده که تعدادشان به چند صد میرسد. اما اصطلاح تکیه در شبه قاره رایج نیست و فقط در نوشتههایی که تحت تأثیر ادبیات فارسی بودهاند از تکیه سخن به میان آمده است (امام بارا).
(۱) ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان.
(۲) منصوره اتحادیه، اینجا طهران است.
(۳) حسین اسلامی، جغرافیای تاریخی ساری.
(۴) مونت استوارت الفینستون، افغانان: جای، فرهنگ، نژاد (گزارش سلطنت کابل).
(۵) اولیا چلبی، سیاحت نامه.
(۶) عبدالحجه بلاغی، کتاب تاریخ نائین.
(۷) ایران آذین، «تزیین تکیهها در دهه ماه محرم»، شماره هجدهم، فروردین ۱۳۸۱.
(۸) هوشنگ پورکریم، الاشت: زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر.
(۹) محمدعلی بن محمداسماعیل پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده.
(۱۰) حسین بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان.
(۱۱) محمود توسلی، «حسینیه هاـ تکایاـ مصلی ها»، در معماری ایران.
(۱۲) مسیح اللّه جمالی، تاریخ شهرضا.
(۱۳) نوراحمد چشتی، تحقیقات چشتی.
(۱۴) نورالدین چهاردهی، خاکسار و اهل حق.
(۱۵) بهروز خاماچی، اوراق پراکنده از تاریخ تبریز.
(۱۶) اسدی خیرالدین، موسوعه حلب.
(۱۷) پرویز ورجاوند، دایره المعارف تشیع، ذیل «تکیه بقعه پیرعلی».
(۱۸) رینهارت دزی، تکمله المعاجم العربیه.
(۱۹) دهخدا.
(۲۰) یحیی ذکاء، تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان.
(۲۱) معصومه رحیم زاده، «سقانفار، نوعی معماری آیینی»، میراث جاویدان، سال ۲، ش ۱ (بهار ۱۳۷۳).
(۲۲) عاصم محمد رزق، خانقاوات الصوفیه فی مصر.
(۲۳) کاظم روحانی، «اصناف و پیشه وران در تاریخ ایران»، کیهان اندیشه، ش ۱۲.
(۲۴) عبدالقادر ریحاوی، «الابنیه الاثریه فی دمشق»، مجله الحولیات الاثریه السوریه، ج ۷، ش ۱و۲ (۱۹۵۷).
(۲۵) منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد.
(۲۶) منوچهر ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران.
(۲۷) عمرعامر سرحدی، «در دره پاچنار».
(۲۸) حسین سلطان زاده، روند شکل گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران.
(۲۹) شریف یوسف، تاریخ فن العماره العراقیه فی مختلف العصور.
(۳۰) مری لئونورا شیل (وولف)، خاطرات لیدی شیل.
(۳۱) عبدالرحیم ضرابی، تاریخ کاشان.
(۳۲) طاهباز، یوش: در اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زادگاه نیما یوشیج.
(۳۳) محمدبن یحیی عطائی، حدائق الحقائق فی تکمله الشقائق.
(۳۴) محمد عدنانی، معجم الاغلاط اللغویه المعاصره.
(۳۵) جابر عناصری، «تعزیه: هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان»، میراث جاویدان، سال ۱، ش ۳.
(۳۶) محمدحسین بن مهدی فراهانی، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی.
(۳۷) حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی.
(۳۸) حسین کریمان، تهران در گذشته و حال.
(۳۹) انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر.
(۴۰) محمدصادق کیا، «ماها»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۴۵ و ۴۶.
(۴۱) محسن کیانی، تاریخ خانقاه در ایران.
(۴۲) فریدون گرایلی، نیشابور: شهر فیروزه.
(۴۳) محمدعلی گلریز، مینودر یا باب الجنه قزوین.
(۴۴) لاله تیک چندبهار، بهارعجم.
(۴۵) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیه الجدیده لمصر القاهره.
(۴۶) حسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان: آثار و بناهای قدیم محدوده کنونی دارالمؤمنین قم.
(۴۷) محمدحسین مدنی، «تکیه درویش»، مهر، سال ۱۲، ش ۴.
(۴۸) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من یاتاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه؛
(۴۹) محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران؛
(۵۰) المعجم الوسیط، ابراهیم امین و دیگران.
(۵۱) صالح لمعی مصطفی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر.
(۵۲) گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ م)؛
(۵۳)الموسوعه الفلسطینیه، هیئه الموسوعه الفلسطینیه؛
(۵۴) مصلح الدین مهدوی، لسان الارض.
(۵۵) حمیدرضا میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، سال ۱۰، ش ۵۸.
(۵۶) حسن نراقی، تاریخ اجتماعی کاشان.
(۵۷) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی.
(۵۸) پرویز ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین.
(۵۹) احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان.
(۶۰) محمدطه ولی، المساجد فی الاسلام.
(۶۱) لطف اللّه هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان.
Re ¨gis Blache ©re et al , Dictionnaire arabe-franµais-
(۶۲) anglais (langue classique et moderne) , Paris ۱۹۶۷- ;.
(۶۳) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed by L Langle ©s, Paris ۱۸۱۱;.
(۶۴) James Dickie, "Allah and eternity: mosques, madrasas and tombs", in Architecture of the Islamic world , ed George Michell, London: Thames and Hudson, ۱۹۸۴;.
(۶۵) EI ۲ , sv "Tekke" (by Nathalie Clayer) ;.
(۶۶) Fde Jong, Turuq and Turuq-Linked institutions in nineteenth century Egypt , Leiden ۱۹۷۸;.
(۶۷) Eleanor Sims, "Trade and travel: markets and caravanserais", in Architecture of the Islamic world , ibid.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تکیه»، شماره ۳۸۱۲.