• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حلال‌خواری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حلال‌خواری یعنی کسب روزی از راه حلال و در مقابل کسب درآمد از راه‌های غیرشرعی و حرام است. منظور از حلال‌خواری و حرام‌خواری فقط شامل خوردن نیست و هرگونه تصرف مالی را شامل می‌شود. در این نوشتار مباحث مربوط به‌ کسب و مصرف حلال و حرام بررسی خواهد شد.



حرام‌خواری در اسلام، اصطلاحی مجازی است، یعنی کسب درآمد از راه‌های غیرشرعی مانند رشوه، نزول، کم‌فروشی و...
[۱] انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۳، ص۲۴۸۸، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش.
حلال‌خواری یعنی کسب روزی از راه حلال.
[۲] انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۳، ص۲۵۷۳.

کلمه خوردن در این واژگان ترکیبی، یعنی هرگونه گرفتن و تصرف در مال اعم از پوشاک، تغذیه، ازدواج، مسکن و... نه فقط صرف غذا و خوراکی. این استعمال مخصوص زبان عربی هم نیست بلکه در سایر زبان‌ها نیز چنین است. بنابراین، در این نوشتار، کسب و مصرف حلال و حرام هر دو مورد نظر است.


خدای متعال به رسولان مکرمش دستور داده است غذای طیب بخورند و رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طلب رزق برای به دست آوردن معاش خود و خانواده را یک فعالیت الهی و مقدس و در راه خدا (نه مادی و دنیاطلبانه) معرفی کرده و فرموده است که مومن همواره به حلال‌ترین شکل کسب روزی می‌کند.
همچنین امام علی (علیه‌السّلام) ابتدا دستور به طلب حلال دادند و سپس امر به نیکی کردن به خانواده و رسیدگی مادی و رفتار درست با آنان را صادر و بعد از آن دستور به یاد همیشگی خدای متعال را دادند و این ترتیب، حاکی از آن است که حلال‌خوردن، اساس هر نوع انفاق و احسان و سلوک و یاد خدا است و شاید به همین علت است که رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از جمله چیزهایی که بر امت خود از آن می‌ترسیدند کسب حرام بوده است و نیز به همین سبب است که از نظر علمای اخلاق حلال‌خواری اساس و بنیان هرگونه رشد و تربیت معنوی است.
[۹] مکی، ابوطالب، قوت القلوب، ج۲، ص۴۷۹، دار الکتب العلمیة، بیروت، اول، ۱۴۱۷ق.

گفتنی است به دست آوردن مال حلال، کار دشواری است همانطور که امام صادق (علیه‌السّلام) آن‌ را از هماوردی با شمشیرها دشوارتر دانستند و شاید به همین علت است که رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طلب حلال را نوعی جهاد دانسته‌اند و برترین بخش از هفتاد جزء عبادت را طلب حلال معرفی فرمودند و شاید به همین جهت است که در آخرالزمان (که قطعه‌ای بسیار تاریک از تاریخ بشر و آکنده از انحطاط ارزش‌های الهی و انسانی است) مال حلال، نایاب‌ترین چیز می‌شود.


رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طرفی به تامین نیازهای معیشتی اعتنا داشتند و هرگز، تن و اقتضاءات حیات دنیوی را فراموش ننمودند و از طرف دیگر بارها از تن‌آسایی و بهره بردن از دسترنج دیگران نیز موکداً نهی فرمودند
[۱۵] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳۹.
و کسب حلال را از وظایف واجب یک مسلمان معرفی فرمودند. بر اساس این روایت، علمای اخلاق معتقدند کسب حلال در کنار سایر وظایف چون نماز و تحصیل علم و... دارای وجوب است و اگر فردی نتواند به کسب و عبادات و اذکار مستحب خود هر دو برسد باید کسب را مقدم کند مگر این‌که کسب لایق شان او یافت نشود یا تحصیل علمِ واجب، مانع کسب او شود که در این صورت فقیر محسوب می‌شود و می‌تواند از اموالی که بیت‌المال برای فقرا قرار داده استفاده کند.
رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: کسی که از طلب روزی حلال خجالت نورزد، از طرفی به خود سود مادی می‌رساند و نیازش رفع می‌شود و از طرف دیگر کِبر، از او دور می‌شود اما اگر از کار حلال خجالت کشد خدا او را به حرام مبتلا می‌کند.
آن بزرگوار فرمودند: هیچ پیامبری نبوده است مگر این‌که چوپانی نموده است و من هم برای اهل مکه چوپانی کرده‌ام.
امام باقر (علیه‌السّلام) وقتی در گرمای ظهر در زمین زراعت خود کار می‌کردند و فردی از مخالفان آن حضرت که ادعای زهد و معنویت داشت به ایشان گفت: شما از بزرگان هستی و چرا در این وقت گرما برای دنیا این‌اندازه کار می‌کنی؟ و اگر در این لحظه مرگت فرا رسد چه می‌کند؟ آن حضرت فرمودند: من در حال اطاعت خدا هستم، (زیرا برای بی‌نیازی خود و خانواده‌ام تلاش می‌کنم که همانطور که گذشت مورد تاکید رسول گرامی خدا و یک واجب شرعی است) و اگر در این لحظه مرگم برسد در راه بندگی او از دنیا رفته‌ام.
امام کاظم (علیه‌السّلام) در برابر کسی که کار پُرزحمت و کشت و زرع را مناسب ایشان نمی‌دانست فرمود: پدران من و رسول گرامی خدا و انبیا و صالحین همگی با دست خود کار کرده‌اند.


کلیه‌ آثاری که برای تقوا و ورع وجود دارد در حلال‌خواری نیز وجود دارد، زیرا حلال‌خواری نوعی ورع است. (‌تقوا و پرهیزکاری) اما کسب حلال و مال حلال چه از نظر اقتصادی و معیشتی و چه از نظر معنوی و اخروی دارای آثار خاص گسترده‌ای به این شرح نیز هست:

۴.۱ - رحمت و رضوان الهی

رحمت، رضوان و عنایت و حمایت الهی: امام علی (علیه‌السّلام) در گرمای روز برای طلب حلال به بیرون می‌رفتند و دوست داشتند خدای متعال او را در این حالت ببیند، و خدای متعال در حدیث معراج فرمود: حلال‌خواری فرد را در حفظ و حمایت الهی وارد می‌کند
[۲۹] فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۲۶، ص۱۳۹، کتابخانه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اصفهان، چ اول، ۱۴۰۶ ق.
و رسول گرامی اسلام فرمود: خداوند به فرد حلال‌خور نظر رحمت می‌فرماید.

۴.۲ - غفران الهی

همانطور که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هر کس غذای حلال بخورد، فرشته‌ای تا پایان غذا برای او استغفار می‌کند و هر کس از خستگی ناشی از طلب حلال به خواب رود، خداوند او را می‌آمرزد.

۴.۳ - برکت

برکت که در روزی حلال وجود دارد.
[۳۳] قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الاخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم)، ص۳۷۳، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چ اول، ۱۳۶۱ش.
رسول گرامی خدا فرمودند: فرشتگان موکل به رزقِ بنی‌آدم، به امر الهی، هر بنده‌ای که دنبال روزی و مال حلال و میانه است را یاری می‌کنند
[۳۴] متقی هندی، علاء‌الدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۴، ص۱۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چ اول، ۱۴۱۳ق.
و فرمودند: یک درهم از حلال، بهتر از هزار درهم از حرام است که این دو بیان می‌توانند ناظر به همین برکت‌دار بودن مال حلال باشند. زیرا در هیچ حرامی، خیر اخروی وجود ندارد اما منافع مختصر دنیوی برای آن قابل تصور است که همواره راه حلال، آن منافع را بهتر تامین می‌کند.

۴.۴ - استجابت دعا

پیامبر بزرگوار اسلام در مورد مردی که درخواست استجابت دعا کرده بود فرمودند اگر می‌خواهی دعایت مستجاب شود در پی کسب روزی حلال باش.«ان رجلا اتی النبی صلی الله علیه وآله، فقال: یا رسول الله، ادع الله ان یستجیب دعائی، فقال (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ان اردت ذلک فاطب کسبک؛»
همچنین آسان‌شدن انجام اعمال نیک و تمکین اعضا و جوارح در انجام اعمال صالح از آثار دیگر کسب حلال است.

۴.۵ - برخی از آثار اخروی

آثار اخروی مانند عبور سریع از صراط و نورانیت چهره در روز قیامت چون ماه و رسیدن به بهشت و بلکه درجات والای آن
[۳۹] ترمذی، محمد بن عیسی، ص۶۸۰، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، اول، بی‌تا.
و حشر در زمره‌ انبیا در قیامت و ورود به بهشت از هر دری که بخواهد.
گفتنی است این آثار برای کسی است که با انگیزه‌ الهی به طلب حلال برود، زیرا به‌طور کلی هیچ عملی نزد خدای متعال بدن قصد قربت ارزش ندارد و روح ارزش دهنده در جهت مثبت یا منفی به اعمال تنها نیات است رسول گرامی خدا نیز کسی را که برای دوری از حرام و وابستگی به دیگران و تامین نیاز خانواده خود و خدمت به همسایه (‌و ارحام و مومنین نیازمند) طلب حلال کند ستودند و فرمودند: در روز قیامت چهره‌اش چون ماه می‌درخشد اما حتی حلال‌طلبی با انگیزه‌های منفی را سخت نکوهش کردند.


گرچه در ابتدا به نظر می‌رسد ترک حرام‌خواری یعنی همان حلال‌خواری اما این تساوی نه در تحلیل مفهومی درست است و نه مبانی اخلاق اسلامی و روایات شریف نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر صحت آن گواهی می‌دهد، رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درجات والایی که عمدتا فراتر از آثار حلال‌خواری هستند و ناظر به مراتب ترقیات عالیه‌ روحی هستند را برای ترک حرام‌خواری ذکر فرمودند: سه صفت است که در هر کس باشد، حقایق ایمانی در او به کمال وجود خواهد داشت و از آن جمله است کسی که هنگام اقتدار دست به آن‌چه مال او نیست نیازد و نیز کسی که به مال حرامی دست یابد و آن را از خوف الهی ترک کند، در محبت و رحمت الهی قرار گرفته و او را بهشتی خواهد نمود و به نظر می‌رسد برخی از آثار بسیار ممتاز حلال‌خوری که پیش‌تر گفته شد نیز ناظر به همین مرتبه است.


علمای اخلاق در هر دو فرقه‌ شیعه و سنی، گونه‌های مال و کسب حلال را بر اساس آموزه‌های قرآن و سنت در شش دسته تقسیم کرده‌اند:
· آن‌چه از مالکی خاص دریافت نشود مانند استفاده از معادن و رودها و طبیعت آزاد و جنگل و محصولات آن به شرط این‌که قبلاً کسی آن را تصرف و حیازت نکرده باشد.
· آن‌چه به زور از افرادی که مالشان حرمت ندارد گرفته می‌شود مانند غنائم جنگی و اموال محاربین که با شروط مقرر در غنیمت و جزیه بر مسلمانان حلال است.
· آن‌چه از مالکی به انسان منتقل شود منتهی با رضایت او اما بدون هیچ عوضی انجام گیرد، مانند هبه و ارث و صدقات و میراث به شرط حلال بودن کسب آن فرد (عدم علم به حرمت آن) و تحقق شرایط این انتقال.
· آن‌چه بر اثر مبادلات گوناگون با رعایت شروط آن‌ها به فرد منتقل شود (و هر گونه کارگری و کارمندی و تدریس و تحقیق علمی که طبق قراردادهای کاری نیز انجام می‌گیرد و نوعی مبادله‌ نیروی جسمی یا فکری و هنری با مال است و در روزگار ما فراوان هستند نیز در همین قسم داخل است.)
· آن‌چه به شکل غیراختیاری به فرد منتقل می‌شود که همان ارث است.
· آن‌چه از طریق زراعت و منافع حیوانات به فرد منتقل شود به شرط حلال بودن بذر و کود و زمین و...
لازم به ذکر است رسول گرامی خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تاکید داشتند که پاک‌ترین درآمد کسبی است که محصول دسترنج (جسمی یا فکری) خود فرد باشد. بنابراین، گرچه حلال همواره پاک است اما برخی درجات آن پاک‌تر است و دور از شبهه بودن و نیز مشاغل و اجتناب از حرفه‌های مکروه که در ادامه گفته خواهند شد، از مصادیق این تفاوت می‌تواند باشد.


کشاورزی، باغداری و دامداری و تجارت و خیاطی و ریسندگی از مشاغل مورد تایید رسول گرامی خدا بوده است اما شغل از نظر ایشان منحصر در این موارد نبوده و آن حضرت به طور کلی هر کاری را که محصول دسترنج فرد باشد و حرام نباشد و حقوق آن کار را درست ادا نماید تایید فرمودند و همانطور که گذشت، خجالت از کسب حلال را نکوهش فرمودند.


صرافی و کفن‌فروشی و فروش اغذیه و زرگری و حجامت و... مکروه هستنداین دسته از مشاغل یا از نظر درآمد به نوعی مشکوک هستند و یا از نظر همسویی با احکام اسلامی گرایش چندان مثبتی ندارند و یا برای روح و معنویت انسان دارای ضررهایی هستند.
همچنین کفن‌فروشی به شرطی کراهت دارد که کارش این باشد نه این‌که در ضمن پارچه‌فروشی کفن هم بفروشد. و قصاب (به این معنی که کارش ذبح حیوانات باشد نه گوشت‌فروشی که در روزگار ما مرسوم است.) اغذیه‌فروش هم اگر دست به احتکار نزند مکروه نیست گرچه معمولاً در معرض این وسوسه قرار دارد. گفتنی است معمولاً از روایات نبوی استفاده شده است شغل حجامت مکروه است، که این استفاده گرچه مسلم است اما تطبیق آن بر حجامت جاری در زمان ما دارای قطعیت نیست.


خجالت نداشتن از کسب حلال و لزوم دارا بودن شغل که پیش‌تر در همین نوشتار مورد توجه قرار گرفت و نیز آن‌چه در زمینه‌ پرهیز از حرام‌خواری گفته شده است در این مورد کافی است.


۱. کسی که از راه حلال نیز دنیا طلب کند اما قصد او تفاخر و تکاثر و خودنمایی باشد، خدا را در حالی ملاقات خواهد نمود که بر او غضب نموده است.
۲. کسی که در مصرف حلال زیاده‌روی کند، مرز او با حرام‌خواری نیز رقیق می‌شود و بسا به حرام نیز دست یازد.
[۵۹] راوندی، سیدفضل‌الله، النوادر للراوندی، ص۲۵، دار الکتاب، قم، چ اول، بی‌تا.
چرا که مصرف‌گرایی فرد را ناتوان می‌کند و بسا نیازی از راه حلال قابل تحصیل نباشد و یا در آن لحظه مقدور نشود و این‌جا است که فردی که در پنجه‌ نیاز اسیر است و با نوازش مادی انیس است تاب خود را از دست می‌دهد و از راه حرام می‌خواهد به آن نیاز دست یابد.
۳. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: مومن در کنار شبهات توقف می‌کندو رسول اکرم فرمودند: در کسبش به کمترین شبهه‌ای راضی نمی‌شود و آن‌چه مشکوک است را رها می‌کند تا در محرمات نیفتد. زیرا حلال آشکار مشخص است و حرام آشکار نیز و کسی که مشتبهات را ترک کند، از محرمات نجات می‌یابد و کسی که در مشتبهات افتد، بسا در محرمات فرو افتد. بنابر این روایات، علمای اخلاق معتقدند تقوای صالحین در این است که نه فقط از محرمات آشکار بلکه از آن‌چه احتمال حرمت در آن وجود دارد پرهیز می‌کنند. البته پرهیز از مال مشتبه و تاکید بر حلال‌خوری نباید به «وسواس» و «رنج خود و دیگران» یا «بدبینی به مسلمانان و اهانت به آنان» بیانجامد.


۱. انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۳، ص۲۴۸۸، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش.
۲. انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۳، ص۲۵۷۳.
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۱.    
۴. مومنون/سوره۲۳، آیه۵۱.    
۵. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۴۵۷.    
۶. ابن‌همام اسکافی، محمد، التمحیص، ص۷۵، مدرسة الامام المهدی‌ (علیه‌السّلام)، قم، اول، ۱۴۰۴ق.    
۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۴۵، دار الکتاب الاسلامی.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۲۴، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چ‌ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۹. مکی، ابوطالب، قوت القلوب، ج۲، ص۴۷۹، دار الکتب العلمیة، بیروت، اول، ۱۴۱۷ق.
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۶۲.    
۱۱. سیوطی، جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۳۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۹ق.    
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۷۸.    
۱۳. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۵۴.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۹۴.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳۹.
۱۶. فتال‌ نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۴۵۷.    
۱۷. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۲، ص۹۵، دفتر انتشارات اسلامی، چ چهارم، ۱۴۱۷ هجری.    
۱۸. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۴.    
۱۹. مکی، ابوطالب، قوت القلوب، ج۲، ص۴۷۶.    
۲۰. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۴.    
۲۱. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۲، ص۹۵.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۶۳.    
۲۳. سیوطی، ‌ جلال‌الدین، الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۰.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۱۱۷.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۷۳.    
۲۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۷۶.    
۲۷. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۴۴۴، انتشارات هجرت، چ پنجم، ۱۳۷۷.    
۲۸. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۳، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۲۹. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۲۶، ص۱۳۹، کتابخانه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اصفهان، چ اول، ۱۴۰۶ ق.
۳۰. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۹، انتشارات حیدریة، نجف اشرف، چ اول، بی تا.    
۳۱. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۱۵۰.    
۳۲. صدوق، محمد بن علی بن‌بابویه، الامالی، ص۳۶۴.    
۳۳. قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الاخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم)، ص۳۷۳، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چ اول، ۱۳۶۱ش.
۳۴. متقی هندی، علاء‌الدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۴، ص۱۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چ اول، ۱۴۱۳ق.
۳۵. ابن‌شاذان قمی، شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص۷۹، رضی، قم، دوم، ۱۳۶۳ش.    
۳۶. قطب‌الدین راوندی، سعید بن عبداللّه، الدعوات، ص۲۴.    
۳۷. فیض کاشانی، ملامحسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ج۳، ص۲۳۷، مؤسسه انتشارات آستان قدس رضوی.    
۳۸. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۹.    
۳۹. ترمذی، محمد بن عیسی، ص۶۸۰، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، اول، بی‌تا.
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹ - ۱۰.    
۴۱. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۲۲۲، دارالکتب الاسلامیة.    
۴۲. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۱۸، دار الثقافة، قم، چ اول، ۱۴۱۴ق.    
۴۳. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۱۳۹.    
۴۴. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۶.    
۴۵. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۸۳، دار الرضی - قم، چ:اول، ۱۴۰۶ق.    
۴۶. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۲۱۰ – ۲۱۱.    
۴۷. نراقی، ملامحمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۸۵، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چ چهارم، بیروت، بی‌تا.    
۴۸. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی‌ الصحیحین، ج۲، ص۱۲.    
۴۹. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۲۱۱.    
۵۰. ابن‌اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الاشعثیات)، ص۲۴۶، مکتبة النینوی الحدیثة، تهران، چ اول، بی تا.    
۵۱. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، الخصال، ج۲، ص۴۴۵، جامعه مدرسین، قم، چ اول، ۱۳۶۲ش.    
۵۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم‌ الاخلاق، ص۱۶.    
۵۳. متقی هندی، علاء‌الدین علی بن حسام، کنز العمال، ج۴، ص۲۲.    
۵۴. خمینی، سیدروح‌اللّه، تحریر الوسیله، ج۱، ص۵۳۱.    
۵۵. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۴۰۹.    
۵۶. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۴۱۰.    
۵۷. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۶، ص۴۱۰.    
۵۸. ابوبکر بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۱۳، ص۱۸.    
۵۹. راوندی، سیدفضل‌الله، النوادر للراوندی، ص۲۵، دار الکتاب، قم، چ اول، بی‌تا.
۶۰. ابن‌همام اسکافی، محمد، التمحیص، ص۷۵.    
۶۱. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۰۳.    
۶۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸.    
۶۳. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، ج۳، ص۲۱۱.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حلال‌خواری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۰۹.    



جعبه ابزار