ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی در خلافت عمر و احتمالاً به دست «صدقة بن علی» فتح شد. صدقه و برادرانش در این شهر کاخهایی بنا نمودند و برخی از قبایل عرب در این دشت سکونت کردند.
[۱]جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۸۲.
حوزه علمیه ارومیه در سده پنجم همزمان با حکومت ابوالهیجا بر این دیار تاسیس شد و تا قبل از به قدرت رسیدن صفویه در قرن دوازدهم نتوانسته بود به جایگاه واقعی خود برسد. بعد از آن تا به امروز قدرت و نفوذ علمی و سیاسی این حوزه رو به فزونی نهاد و امروز نیز در همین مسیر در حال حرکت میباشد.
در قرن چهارم هجری ارومیه شهری خرم بود. تاکستانهای بسیار و بازرگانی پررونقی داشت. در اوایل سده پنجم هجری ابوالهیجا ربیب الدولة رئیس کردان هذبانی بر ارومیه استیلا داشت و در همین ایام بود که پای ترکان اغز به این ناحیه رسید. نقطه آغاز حوزه علمیه ارومیه نیز به این دوره میرسد. لیکن به جهت تسلط کردان، تاریخ دقیقی از حوزه شیعی ارومیه در دست نیست. تنها مدرک ما گفته شیخ آقابزرگ تهرانی است که «قطران بن منصور» را به شهر ارومیه نسبت داده است که گویا به سبب همین آشفتگیها به شهر تبریز مهاجرت نموده و در آنجا سکونت اختیار کرده است. [[قطان حکیم و شاعری است که با ناصرخسرو نیز ملاقات داشته است. (به احتمال قوی اشخاص مذکور در این کتاب دانشمندانی از شمال ایران باشند، چه اینکه در نزدیکی ساری شهری به نام «اروم» بوده است.)
دوره بازآفرینی حوزه علمیه ارومیه به قرن دوازدهم هجری میرسد و در بین این دو دوره، شهر ارومیه دچار انقلابات و جنگهایی بوده که نتوانسته آنچنان که باید دانشوران شیعی تربیت کند. و گویا از سده هشتم تا یازدهم هجری بیشتر مردم ارومیه سنی و پیرو مذهب شافعی بودند تا پس از تشکیل دولت صفویمذهب شیعه در آن رواج یافت.
آیتالله قرشی که از فقها و مفسران حوزه علمیه ارومیه محسوب میگردند تالیفات عدیدهای در این حوزه تحقیق نموده و منتشر ساختهاند. برخی از آنها به قرار زیر است:
در اواخر سده نوزدهم میلادی در میان آسوریان ارومیه فرزندی تولد یافت که نخست در سلک روحانیت کلیسای نسطوریها (آسوریها) درآمد، ولی پس از چندی به دور از ترغیب کسی بر پایه تحقیق شخصی، اسلام آورد و مذهب جعفری اختیار نمود. وی پس از تشرف به اسلام نام «محمدصادق» را بر خود نهاد و به «فخرالاسلام» اشتهار یافت. «شیخ محمدصادق فخرالاسلام» تولد و حیات علمی خویش را در آغاز کتاب «انیس الاعلام» به تصویر کشیده است. وی نخست از رابی یوحنای بکیر، یوحنای جان و رآبی عاژ کسب دانش کرد و مدرسه عالی آسوریها را به پایان رساند، آن گاه به واتیکان رفت و در آنجا به خدمت قسیسها و مطرانهای والامقام مانند رآبی تالو و کورکز رسید و چون در واتیکان درس خواند عقاید کاتولیکی در او اثر نهاد. پس از پیشامدی حقیقت را از زبان قسیس بزرگی شنید و به حقانیت اسلام پی برد. تفسیر واژه «فارقلیط» در سریانی و «پیرکلوطوس» در یونانی که یوحنای صاحب انجیل چهارم آمدن او را در باب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ از حضرت عیسی (علیهالسّلام) نقل نموده، چنان در وی اثر نهاد که از محضر استاد رخصت طلبید و به ارومیه بازگشت تا در خدمت این نام شریف و دینی که او آورده، باشد. استاد تفسیر واژه فارقلیط را احمد و محمد معنی کرده و حقانیت دین اسلام را به وی گوشزد نموده بود. لذا در نخستین فرصت به حضور حاج میرزا حسن مجتهد رفته و دین اسلام را پذیرفت و به مذهب تشیع شرفیاب گردید. در پی این تحول دوره دیگری از زندگی شیخ محمدصادق فخرالاسلام آغاز شد. او نخست متون فارسی و عربی را از محضر حاج میرزا حسن مجتهد فراگرفت سپس راهی عتبات عالیات گردید و در کربلای معلا و نجف اشرف و کاظمین و سرّ من رای به زیارت و عبادت پرداخت و حقایقی بر وی کشف شد تا در حوزه نجف اشرف استقرار یافت و شانزده سال از محضر عالمان فرزانه آن دیار بهره برد و به ارومیه بازگشت. وی در ارومیه در فضای باز مسجد جامع به ایراد سخن میپرداخت و گروه زیادی از طبقات مردم از مسلمانان و اقلیتهای مذهبی از بیانات گیرا و دلنشین وی استفاده میکردند. وی در سال ۱۳۰۵ق به زیارت مرقد شریف امام هشتم (علیهالسّلام) نایل آمد و در صحن مقدس رضوی سخنرانیها نمود تا به هنگام بازگشت در تهران اقامت گزید و عمر خویش را به تحقیق و تالیف گذراند و سرانجام حدود ۱۳۳۰ق درگذشت.
لازم به ذکر است که محقق محترم جناب آقای حسین عبداللهیخروش در «فرهنگ اسلام شناسان خارجی»، نام یکصد و نود و شش تن از دانشمندان غربی را نام میبرد که به اسلام گراییدهاند.
حضرت حجتالاسلام و المسلمین حسنی امام جمعه محترم ارومیه در سالهای اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار مسجد جامع، مدرسه تازهای را بنیاد نهادند که اینک جمعی از برادران و خواهران طلبه را تحت پوشش قرار داده است. امید میرود این حرکت مقدس در تقویت حوزه علمیه ارومیه و تربیت دانشجویان علوم اسلامی مؤثر باشد.