حکم اطاعت از نیاکان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنگامی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مردم را به پیروی از قرآن دعوت مینمود، آنان میگفتند که ما آئین آباء و اجداد خویش را به خاطر
دین تازه تو رها نمیکنیم، و
اطاعت از نیاکان خویش را خوشتر داریم.
خدای تعالی در قرآن، پیروی از نیاکان، به جای پیروی از
قرآن و معارف الهی را
نکوهش میکند: «واذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءاباءنا او لو کان ءاباؤهم لا یعلمون شیــا ولا یهتدون؛
و هنگامی که به آنها گفته شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی
پیامبر بیائید میگویند آنچه را از پدران خود یافتهایم ما را بس است!، آیا نه چنین است که پدران آنها چیزی نمیدانستند و هدایت نیافته بودند؟!»
«واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا اولو کان ءاباؤهم لایعقلون شیــا ولا یهتدون؛
و هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی مینمائیم، آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمیفهمیدند و
هدایت نیافتند؟!»
کلمه «الفینا» از مصدر الفاء است، که به معنی یافتن است یعنی ما پیروی نمیکنیم، مگر آنچه را که پدران خود بر آن یافتیم، ما پدران خود را در هر حالی و بر هر وصفی که بودند، چه صحیح و چه غلط،
پیروی میکنیم، حتی اگر هیچ علمی هم نداشتهاند و هیچ راه نیافتهاند، باز پیرویشان میکنیم و میگوئیم : آنچه آنها میکردند حق است، و این حرف همان سخن بدون
علم است و سر از مطلبی در میآورد که هیچ عاقلی اگر به آن تنبه داشته باشد لب بدان نمیگشاید، بله اگر پدران خود را تنها در مسائلی پیروی میکردند که پدران در آن مسائل دارای علمی بودند و راه حق را یافته بودند و اینها هم از علم و
اهتداء پدران اطلاع میداشتند، چنین اتباعی، اهتداء بدون علم نمیشد.
مساءله قومیت و تعصبهای قومی آنجا که به نیاکان مربوط میشود از روز نخست در میان مشرکان عموما، و در میان غیر آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز همچنان ادامه دارد، ولی خداپرست با
ایمان این منطق را رد میکند و
قرآن مجید در موارد بسیاری پیروی و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیدا مذمت کرده است و این
منطق را که انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروی کند کاملا مردود میشناسد؛ اصولا پیروی از پیشینیان اگر به اینصورت باشد که
انسان عقل و فکر خود را دربست در
اختیار آنها بگذارد این کار نتیجهای جز عقبگرد و
ارتجاع نخواهد داشت، چرا که معمولا نسلهای بعد از نسلهای پیشین با تجربه تر و آگاهترند.
ولی متاءسفانه این طرز فکر جاهلی هنوز در میان بسیاری از افراد و ملتها
حکومت میکند که نیاکان خود را همچون
بت میپرستند، یک مشت
آداب و سنن خرافی را به عنوان اینکه آثار پیشینیان است بدون چون و چرا میپذیرند، و لفافههای فریبندهای همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخی یک ملت بر آن میپوشانند.
این طرز فکر یکی از عوامل بسیار مؤثر
انتقال خرافات از نسلی به نسل دیگر است. البته هیچ مانعی ندارد که نسلهای آینده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، آنچه با عقل و منطق سازگار است با نهایت
احترام حفظ کنند و آنچه خرافه و موهوم و بی اساس است دور بریزند، چه کاری از این بهتر؟ و این گونه نقادی در آداب و سنن پیشین شایسته نام حفظ
اصالت ملی و تاریخی است، اما تسلیم همه جانبه و کورکورانه در برابر آنها چیزی جز خرافه پرستی و ارتجاع و
حماقت نیست.
قابل توجه اینکه درباره نیاکان آنها در آیه فوق میخوانیم : آنها نه چیزی میفهمیدند، و نه هدایت یافته بودند یعنی از دو کس میتوان پیروی کرد: کسی که خود دارای علم و
عقل و دانشی باشد، و کسی که اگر خودش دانشمند نیست هدایت دانشمندی را پذیرفته است.
اما پیشینیان آنها نه خود مردی آگاه بودند، و نه رهبر و هدایت کنندهای آگاه داشتند، و میدانیم تقلیدی که
خلق را بر باد میدهد همین
تقلید نادان از نادان است که ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم اطاعت».