حکم افترا به ابراهیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یهود و
نصارا نسبت به این نکته جاهل بودند که اگر ابراهیم موسس مرحلهای از
اسلام یعنی از
دین اصیل
حق بود، لازمه اش این نیست که وقتی مرحله دیگری از آن به وسیله
موسی و
عیسی (علیهماالسلام) به نام یهودیت و نصرانیت ظهور پیدا کرد،
ابراهیم هم یهودی و یا نصرانی باشد، بلکه او مسلمانی حنیف بود.
خداوند متعال آنچه را که به
ابراهیم (علیهالسّلام)، مبنی بر نصرانی و یهودی بودن آن حضرت نسبت میدادند، افترا میداند: «ام تقولون ان ابرهیم واسمـعیل واسحـق ویعقوب والاسباط کانوا هودا اونصـری قل ءانتم اعلمام الله ومن اظـلم ممن کتم شهـدة عنده من الله وما الله بغـفل عما تعملون؛
آیا میگوئید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودی یا نصرانی بودند بگو شما بهتر میدانید یا خدا؟ (و با اینکه میدانید آنها یهودی و نصرانی نبودند چرا حقیقت را کتمان میکنید) و چه کسی ستمگرتر از آن کس است که گواهی و شهادت الهی را که نزد او است کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست.»
«یـاهل الکتـب لم تحاجون فی ابرهیم وما انزلت التورة والانجیل الا من بعده افلا تعقلون• ما کان ابرهیم یهودیـا ولا نصرانیـا ولـکن کان حنیفـا مسلمـا وما کان من المشرکین؛
ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع میکنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفی مینمایید)؟! در حالی که
تورات و
انجیل ، بعد از او نازل شده است؟ آیا اندیشه نمیکنید؟! • ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و
مسلمان بود، و هرگز از مشرکان نبود.»
معنای آیه این است که شما یهود و نصارا درباره ابراهیم بگو مگو میکنید، در حالی که علمی به وجود او و به
نبوت او دارید و احتجاجتان در حدود آگهی هایتان عیبی ندارد، ولی چرا در آنچه
علم ندارید بگو مگو میکنید؟ و آن این است که آیا ابراهیم یهودی بود یا نصرانی؟ این را
خدا میداند و شما نمیدانید و بگو مگویتان در این باره بیجا است، و یا مراد این است که شما مقداری علم و آگهی از عیسی دارید و
حق دارید در این حدود بحث کنید، اما نسبت به مسائل دیگر از قبیل اینکه ابراهیم یهودی بود یا نصرانی، به خاطر اینکه اطلاعی ندارید بحث کردنتان بیجا است، این آن مطلبی است که مفسرین در معنای آیه ذکر کردهاند.
یهود و نصارا میدانستند وجود ابراهیم بر تورات و انجیل سبقت داشته است، ولی از اینکه این علمشان لازمهای دارد،
غفلت داشتند و آن این است که
ابراهیم (علیهالسّلام) نمیتواند یهودی و نصرانی باشد، بلکه بر دین خدا است، یعنی
اسلام و تسلیم خدا شدن.
و لیکن با این حال یهودیان گفتند:
دین حق جز یکی نمیتواند باشد، پس قهرا یهودیان میگفتند این دین واحد یهودیت است و قهرا ابراهیم هم یهودی بوده و نصارا نیز معتقدند به اینکه دین حق جز یکی نمیتواند باشد، پس قهرا این دین واحد نصرانیت و قهرا ابراهیم هم نصرانی بوده است.
و سخن کوتاه آنکه یهود و نصارا نسبت به این نکته جاهل بودند که اگر ابراهیم موسس مرحلهای از اسلام یعنی از دین اصیل حق بود، لازمه اش این نیست که وقتی مرحله دیگری از آن به وسیله
موسی و
عیسی (علیهماالسلام) به نام یهودیت و نصرانیت ظهور پیدا کرد، ابراهیم هم یهودی و یا نصرانی باشد، بلکه او مسلمانی حنیف بود، یعنی متصف به صفت اسلامی بود که خود تاءسیس ش کرده بود، اسلامی که اساس بود برای مرحلههای بعد، یعنی یهودیت و نصرانیت، نه متصف به خود آن دو
کیش که فرع بودند برای اصل و معقول نیست که اصل را به فرع نسبت دهند بلکه باید فرع را منسوب به
اصل کنند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم افترا».