• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم انذار (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکم انذار
۸۹۹. وجوب انذار مردم، از ناحیه مبلغان دینی:
«وما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طـائفة لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون؛شایسته نیست، مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند، چرا از هر گروهی، طایفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کند (و طایفه‌ای بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.»
۹۰۰. وجوب انذار مردم، از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله:
«قل‌ای شیء اکبر شهـدة قل الله شهید بینی وبینکم واوحی الی هـذا القرءان لانذرکم به ومن بلغ...؛بگو بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ بگو خداوند گواه میان من و شما است و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن را بر من وحی کرده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد انذار کنم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم) آیا براستی شما گواهی میدهید که خدایان دیگری با خدا است؟ بگو من هرگز چنین گواهی نمیدهم او است خداوند یگانه یکتا و من از آنچه برای او شریک قرار داده اید بیزارم.»
«وانذر به الذین یخافون ان یحشروا الی ربهم لیس لهم من دونه ولی ولا شفیع لعلهم یتقون؛به وسیله آن (قرآن) کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده، (روزی که در آن روز) یاور و سرپرست و شفاعت کنندهای جز او (خدا) ندارند، شاید پرهیزکاری پیشه کنند.»
«... وذکر به ان تبسل نفس بما کسبت لیس لها من دون الله ولی ولا شفیع...؛کسانی را که آئین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی (و استهزاء) گرفتند و زندگی دنیا آنها را مغرور ساخته رها کن و به آنها یادآوری نما تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند، (در آن روز) جز خدا نه یار و یاوری دارند و نه شفاعت کنندهای و (چنین کسی) اگر هر گونه عوضی بپردازد از او پذیرفته نخواهد شد آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالی شده‌اند که انجام داده‌اند، نوشابهای از آب سوزان برای آنها است و عذاب دردناکی به خاطر اینکه کفر ورزیدند.»
«وهـذا کتـب انزلنـه مبارک مصدق الذی بین یدیه ولتنذر‌ام القری ومن حولها...؛و این کتابی است که آنرا نازل کردیم، کتابی است پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده تصدیق میکند، (آنرا فرستادیم تا مردم را به پاداشهای الهی بشارت دهی) و برای اینکه (مردم) ‌ام القری (مکه) و آنها که گرد آن هستند بترسانی، آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان می‌آورند و مراقب نمازهای خویش می‌باشند.»
«کتـب انزل الیک فلا یکن فی صدرک حرج منه لتنذر به وذکری للمؤمنین؛ این کتابی است که بر تو نازل شده و نباید از ناحیه آن ناراحتی در سینه داشته باشی، و هدف آن است که بوسیله آن (همگان را از عواقب بد عقاید و اعمال نادرستشان) بیم دهی و تذکری است برای مومنان.»
«او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا ولعلکم ترحمون؛ آیا تعجب کرده‌اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور) پرهیزگاری پیشه کنید شاید مشمول رحمت (الهی) گردید.»
«او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم...؛آیا تعجب کرده‌اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد تا (از مجازات الهی) بیمتان دهد، و به یاد آورید هنگامی شما را جانشینان قوم نوح قرار داد، و شما را از جهت خلقت گسترش داد (و به نیروی بدنی قوی مجهز ساخت) پس نعمتهای خدا را به یاد آورید شاید رستگار شوید.»
«اکان للناس عجبـا ان اوحینا الی رجل منهم ان انذر الناس...؛آیا این برای مردم موجب شگفتی است که به یکی از آنها وحی فرستادیم که مردم را انذار کن و به کسانی که ایمان آورده‌اند بشارت ده که برای آنها پاداشهای مسلم نزد پروردگارشان (و سابقه نیک) است (اما) کافران گفتند این ساحر آشکاری است.»
«وانذر الناس یوم یاتیهم العذاب فیقول الذین ظـلموا ربنا اخرنا الی اجل قریب نجب دعوتک ونتبع الرسل...؛و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان می‌آید بترسان، آن روز که ظالمان می‌گویند پروردگارا مدت کوتاهی ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذیریم، و از پیامبران پیروی کنیم (اما به زودی این پاسخ را می‌شنوند که) مگر قبلا شما سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنائی برای شما نیست؟!»
«هـذا بلـغ للناس ولینذروا به...؛این (قرآن) ابلاغی است برای (عموم) مردم، تا همه انذار شوند...»
«نبئ عبادی انی انا الغفور الرحیم• وان عذابی هو العذاب الالیم؛بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم• (و نیز آنها را آگاه کن که) عذاب و کیفر من عذاب دردناکی است.»
«قیمـا لینذر باسـا شدیدا من لدنه... • وینذر الذین قالوا اتخذ الله ولدا؛کتابی که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتب دیگر است، تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند...•... • و (نیز) آنها را که گفتند خداوند فرزندی (برای خود) انتخاب کرده انذار کند.»
«وانذرهم یوم الحسرة... • فانما یسرنـه بلسانک لتبشر به المتقین وتنذر به قومـا لدا؛آنها را از روز حسرت (روز رستاخیز که برای همه مایه تاسف است) بترسان•...•ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزکاران را بوسیله آن بشارت دهی و دشمنان سرسخت را انذار کنی.»
«قل انما انذرکم بالوحی ولا یسمع الصم الدعاء اذا ما ینذرون• ولـئن مستهم نفحة من عذاب ربک لیقولن یـویلنا انا کنا ظــلمین• ونضع الموزین القسط لیوم القیـمة فلاتظلم نفس شیــا وان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها وکفی بنا حـسبین؛ بگو من تنها بوسیله وحی شما را انذار می‌کنم ولی آنها که گوشهایشان کر است هنگامی که انذار می‌شوند سخنان را نمی‌شنوند! • اگر کمترین عذاب پروردگارت آنها را لمس کند فریادشان بلند می‌شود‌ای وای ما همگی ستمگر بودیم• ما ترازوهای عدل را در روز قیامت نصب می‌کنیم، لذا به هیچکس کمترین ستمی نمی‌شود، و اگر به مقدار سنگینی یکدانه خردل (کار نیک و بدی باشد) ما آنرا حاضر می‌کنیم، و کافی است که ما حساب کننده باشیم.»
«وانذر عشیرتک الاقربین؛ خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!»
«وما کنت بجانب الطور اذ نادینا ولـکن رحمة من ربک لتنذر قومـا ما‌اتـهم من نذیر من قبلک...؛تو در طرف طور نبودی زمانی که ما ندا دادیم، ولی این رحمتی از سوی پروردگار تو بود (که این اخبار را در اختیارت نهاد) تا به وسیله آن قومی را انذار کنی که قبل از تو هیچ انذار کننده‌ای برای آنها نیامده...»
‌«ام یقولون افتره بل هو الحق من ربک لتنذر قومـا ما‌اتـهم من نذیر من قبلک...؛ولی آنها می‌گویند ( محمد ) آن را به دروغ به خدا بسته است، اما (باید بدانند) این سخن حقی است از سوی پروردگارت تا گروهی را انذار کنی که قبل از تو هیچ انذار کننده‌ای برای آنها نیامده است...»
«ولا تزر وازرة وزر اخری وان تدع مثقلة الی حملها لا یحمل منه شیء ولو کان ذا قربی انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب واقاموا الصلوة...؛هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد، و اگر شخص سنگین باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد، تو فقط کسانی را انذار میکنی که از پروردگار خود در پنهانی می‌ترسند، و نماز را بر پا میدارند...»
«لتنذر قومـا ما انذر ءاباؤهم فهم غـفلون• انما تنذر من اتبع الذکر وخشی الرحمـن بالغیب...؛ تا قومی را انذار کنی که پدران آنها انذار نشدند و لذا آنها غافلند•... • تو تنها کسی را انذار میکنی که از این یادآوری الهی پیروی کند، و از خداوند رحمان در پنهان بترسد...»
«وانذرهم یوم الازفة اذ القلوب لدی الحناجر کـظمین ما للظــلمین من حمیم ولا شفیع یطاع؛ آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه می‌رسد، و تمامی وجود آنها مملو از اندوه می‌گردد، برای ستمکاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت کننده‌ای که شفاعتش پذیرفته شود.»
«وکذلک اوحینا الیک قرءانـا عربیـا لتنذر ‌ام القری ومن حولها وتنذر یوم الجمع لا ریب فیه فریق فی الجنة وفریق فی السعیر؛ و اینگونه قرآنی عربی (فصیح و گویا) بر تو وحی کردیم، تا ‌ام القری و کسانی را که اطراف آن هستند انذار کنی، و آنها را از روزی که همه خلائق دور آن روز جمع می‌شوند و شک و تردید در آن نیست بترسانی همان روز که گروهی در بهشتند و گروهی در آتش
«قم فانذر؛ برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده).»
۹۰۱. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم موظف به انذار اقربا و خویشاوندان خویش:
«وانذر عشیرتک الاقربین؛خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!»
۹۰۲. وجوب انذار مردم، به وسیله انبیا و پیامبران الهی:
«ینزل الملـئکة بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انه لا الـه الا انا فاتقون؛فرشتگانرا با روح الهی به فرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل میکند (و به آنها دستور میدهد) که مردم را انذار کنید (و بگوئید) معبودی جز من نیست بنابر این از مخالفت (دستور) من بپرهیزید.»
(مقصود از «علی من یشاء من عباده» کسانی‌اند که شایستگی و صلاحیت برای مقام ( پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) و سفیر شدن از سوی خداوند برای مخلوقاتش (بندگانش) را دارند....)
۹۰۳. لزوم انذار مردم، از سوی امام معصوم (علیه السلام):
«... واوحی الی هـذا القرءان لانذرکم به ومن بلغ...؛بگو بالاترین گواهی، گواهی کیست؟ بگو خداوند گواه میان من و شما است و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن را بر من وحی کرده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد انذار کنم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم) آیا براستی شما گواهی میدهید که خدایان دیگری با خدا است؟ بگو من هرگز چنین گواهی نمیدهم او است خداوند یگانه یکتا و من از آنچه برای او شریک قرار داده اید بیزارم.»
( امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) درباره «و من بلغ» فرمودند: معنایش این است که هر کسی از آل محمد (صلی الله علیه وآله) که به امامت رسیده باشد... در این صورت جمله «و من بلغ» در موضع رفع و عطف بر ضمیر «انذر» خواهد بود. )

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۸۹.    
۳. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۵۴۹.    
۴. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۸۸.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۳- ۱۴۴.    
۶. حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۲، ص۲۸۲- ۲۸۳.    
۷. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۳۲۲.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۱۹.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۷۸.    
۱۰. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۵۰.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۵۱.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۴۹.    
۱۳. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۳۸.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۷۰.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۹۲.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۴۲.    
۱۷. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۸۶.    
۱۸. اعراف/سوره۷، آیه۲.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۷۹- ۸۰.    
۲۰. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص۷.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۶۳.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۶۹.    
۲۳. یونس/سوره۱۰، آیه۲.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۱۶.    
۲۵. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۶.    
۲۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۷۶.    
۲۸. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۱۹.    
۲۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵۲.    
۳۰. حجر/سوره۱۵، آیه۴۹.    
۳۱. حجر/سوره۱۵، آیه۵۰.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۹۳- ۹۴.    
۳۳. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۶۵.    
۳۴. کهف/سوره۱۸، آیه۲.    
۳۵. کهف/سوره۱۸، آیه۴.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۴۱.    
۳۷. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۲۹.    
۳۸. مریم/سوره۱۹، آیه۳۹.    
۳۹. مریم/سوره۱۹، آیه۹۷.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ۷۲ص.    
۴۱. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۶۵.    
۴۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۵ - ۴۷.    
۴۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۴.    
۴۴. قصص/سوره۲۸، آیه۴۶.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۹۸.    
۴۶. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۷۱.    
۴۷. سجده/سوره۳۲، آیه۳.    
۴۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.    
۴۹. یس/سوره۳۶، آیه۶.    
۵۰. یس/سوره۳۶، آیه۱۱.    
۵۱. غافر/سوره۴۰، آیه۱۸.    
۵۲. شوری/سوره۴۲، آیه۷.    
۵۳. مدثر/سوره۷۴، آیه۲.    
۵۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۴.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۶۶.    
۵۶. طباطبائی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۴۶۶.    
۵۷. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۴، ص۵۳.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۵- ۳۵۶.    
۵۹. حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۶۶- ۶۸.    
۶۰. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۶، ص۳۲۴.    
۶۱. نحل/سوره۱۶، آیه۲.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۳۷.    
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۱۹.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۲۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم انذار».    



جعبه ابزار