• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خربق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خَرْبَق، این نام در برگیرنده دو گیاه مختلف دارویی از دو خانواده مختلف شامل خربق سیاه با نام علمی هِلِه‌ بوروس نایگر از خانواده آلاله و خربق سفید با نام علمی وراتروم آلبوم از خانواده گل حسرت است.



خربق سیاه گیاهی علفی، دارای ریشه ضخیم و ساقه‌ای تا حدود یک متر، گل‌های زنگوله مانند سبز یا سفید مایل به صورتی با کناره‌های قرمز، و موسم گل‌دهی این گیاه از پانزدهم دی تا فروردین است. ریشه‌های تیره رنگ و انبوه این گیاه خاصیت درمانی دارد. رنگ ریشه، وجه تسمیه این گیاه است.
[۱] احمد قهرمان، کورموفیت‌های ایران، ج۲، ص۴۳.
[۲] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۲.

خربق سفید، گیاهی علفی، پایا، دارای ریزوم نسبتآ ضخیم و پوشیده شده از ریشه و ساقه‌ای به ارتفاع یک متر است با برگ‌های متناوب، بزرگ، گل‌هایی به رنگ سفید مایل به زرد یا مایل به سبز و به صورت خوشه‌ای که در انتهای ساقه جمع می‌شوند. موسم گل‌دهی این گیاه تیر و مرداد است. قسمت مورد استفاده این گیاه در درمان، ریزوم آن است.
[۳] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۴، ص۵۹۹.
پراکندگی این دو گیاه را در جنوب و مرکز اروپا و نقاط معتدله آسیا گزارش کرده‌اند. هیچ نمونه‌ای از این دو گیاه در ایران یافت نشده است.
[۴] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۲.
[۵] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۴.
[۶] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ص ۶۰۳.



معادل یونانی واژه خربق، از دو واژه (ضرر رساندن، خطرناک بودن) و (غذا) تشکیل شده است. برای گیاه خربق، نام‌های گوناگونی آمده است. دیوسکوریدس
[۷] پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۵۴.
[۸] پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۶۰.
اسامی اِلابورُس، اقطومن، بولوریزن و مالنبودیون را برای خربق سیاه و الابورص لوقوص را برای خربق سفید ذکر کرده است.
[۹] ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۴.
به‌نظر ابوریحان بیرونی
[۱۰] ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۶.
مردی به نام ملمقوس، از شدت عشق به وسواس مبتلا و با این گیاه درمان شد و آن گیاه را ملمقونیون نامیدند. البته به نظر می‌رسد مالنبودیون و ملمقونیون صورت تحریف شده ملامپودیون باشند که از نام ملامپوس، پزشک و پیشگوی یونانی، در ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح گرفته شده است
[۱۱] Plinius/ Pliny (the Elder) , Natural history, with an S Jones, H translation, vol۷, edtr W English Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۷، کتاب ۲۵، ص۱۷۱.
(برای معادل‌های رومی، سریانی و آرامی رجوع کنید به).
[۱۲] ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴.
معادل‌های این واژه در عربی خانق‌الذئب و قاتل الذئب است (اگر آن را بکوبند و بر گوشت بپاشند و به گرگ بدهند تا بخورد، بعد از ساعتی می‌میرد).
[۱۳] ذیل واژه، محمدپادشاه‌بن غلام محیی‌الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی.
معادل فارسی این واژه داری بوربق
[۱۴] ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴.
[۱۵] ابوریحان بیرونی، الصیدنة، پانویس ۲، ج۱، ص۲۴۶.
و خال زنکی
[۱۶] علی‌بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۲.
بوده است.
[۱۷] ذیل «پلاخم»، فریدون نوزاد، گیله‌گب.



جالینوس، طبع و مزاج هر دو را گرم و خشک
[۱۸] ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۵.
[۱۹] هروی، ج۱، ص۱۳۳.
دانسته است.
[۲۰] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۴۵ش.

دیوسکوریدس
[۲۱] پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۶۰ـ۳۶۱.
خواص فراوانی را برای خربق سیاه ذکر کرده است، از جمله آن‌که خوردن آن بلغم و صفرا را روان می‌کند و از پخته آن با عدس و آبگوشت‌ها، برای ایجاد اسهال استفاده می‌شود و برای درمان سردرد، مالیخولیا، دیوانگی، درد مفاصل و فلج همراه با سُستی مفید است. همچنین برای درمان بواسیر، سنگینی گوش، جَرَب، بَهَق و دندان درد توصیه شده است. وی
[۲۲] پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۵.
برای خربق سفید نیز خواصی قائل است از جمله آن‌که معده را پاک می‌کند و مخلوط کردن آن با سرمه‌ها برای رفع ناراحتی چشم مؤثر است. جالینوس نیز خربق سیاه و سفید را «جالی» معرفی کرده‌است و به دلیل همین ویژگی برای آن خواصی ذکر کرده که تقریبآ شبیه همان خواصی است که دیوسکوریدس ذکر کرده‌است.
[۲۳] ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۵.



خواصی که پزشکان اسلامی برای خربق ذکر کرده‌اند توضیح و تفصیل همان نوشته‌های حکمای یونانی به همراه اضافات مختصری است؛ چنان‌که رازی
[۲۴] محمدبن زکریا رازی، المنصوری فی الطب، ج۱، ص۱۸۷.
[۲۵] محمدبن زکریا رازی، المنصوری فی الطب، ج۱، ص۳۷۱ـ۳۷۳.
خوردن شربت خربق سفید را به همراه ادویه دیگر به شدت قی‌آور و چه‌بسا خفه‌کننده، پایین‌آورنده نیرو و نبض و احتمالا باعث ایجاد حالت غش و در حالت شدیدتر منجر به مرگ دانسته است. در الفلاحة‌ النبطیه،
[۲۶] الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۸۹.
[۲۷] الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۴۱۳.
[۲۸] الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۴۸۴.
[۲۹] الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۲، ص۱۰۸۰ـ ۱۰۸۱.
[۳۰] الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۲، ص۱۰۹۸.
خربق سفید، و خربق سیاه جزء سموم دانسته شده و مخلوط کردن برخی بذرها با کوبیده اجزای خربق قبل از کشت برای دفع آفات مناسب ذکر شده است. اخوینی بخاری
[۳۱] اخوینی بخاری، فهرست، ص۸۳۰، ذیل «خربق سپید»، «خربق سیاه».
درمان بیماری‌هایی از قبیل داءالثّعلب، داءالفیل، احتباس حیض و غیره را با استفاده از خربق سیاه و سفید توصیه کرده است.
[۳۲] علی‌بن عباس مجوسی، کامل‌الصناعة الطبیة، ج۲، ص۶۷.
[۳۳] علی‌بن عباس مجوسی، کامل‌الصناعة الطبیة، ج۲، ص۱۲۸ـ۱۲۹.
[۳۴] علی‌بن عیسی کحّال، تذکرة الکحّالین، ج۱، ص۳۵۷.
[۳۵] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۳۷.
[۳۶] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۴۴.
[۳۷] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۵۶.
[۳۸] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۲۱.
[۳۹] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۲۵.
[۴۰] حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۳۸.
به‌گفته ابن‌سینا،
[۴۱] ابن‌سینا، ج۱، کتاب ۲، ص۷۷۱ـ۷۷۲.
مردم آب خربق سیاه را در خانه‌ها می‌پاشیدند تا خانه را پاک کنند و وقتی کسی می‌خواست این گیاه را از زمین بکند، نخست می‌بایست نماز بگزارد. او بدل خربق را مازریون و غاریقون (= قارچ آگاری بلان با نام علمی پولی‌پوروس اُفیسینالیس) و، به قول ماسویه، کندس دانسته است (برای شرح خواص خربق سفید رجوع کنید به اینجا).
[۴۲] ابن‌سینا، ج۱، کتاب ۲، ص۷۷۲ـ۷۷۳.
هروی
[۴۳] هروی، ج۱، ص۷۳.
[۴۴] هروی، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵.
آن را پاک‌کننده تن و مفید در درمان بیماری‌های کهنه شش، یرقان، خنازیر و برخی بیماریهای دیگر دانسته است. ابوریحان بیرونی،
[۴۵] ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۷.
جرجانی،
[۴۶] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۴۵ش.
[۴۷] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۲۶۱، تهران ۱۳۴۵ش.
[۴۸] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۳۳۳، تهران ۱۳۴۵ش.
[۴۹] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۴۵ش.
[۵۰] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ج۱، ص۶۳۵، تهران ۱۳۵۵ش.
[۵۱] اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ج۱، ص۷۴۵، تهران ۱۳۵۵ش.
ابن‌بیطار،
[۵۲] ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۴ـ۵۶.
غَسّانی ،
[۵۳] یوسف‌بن عمر غَسّانی، المعتمد فی الادویة المفردة، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۴.
انصاری شیرازی
[۵۴] علی‌بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۲.
و عقیلی علوی شیرازی
[۵۵] عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۳۸۲.
نیز خواصی برای این دو گیاه ذکر کرده‌اند که به نظر می‌رسد بیش‌تر این مطلب مأخوذ از نوشته‌های حکمای قبلی باشد. امروزه از ریشه خربق‌سیاه، موادی به ‌نام هله‌بورین و هله‌بورئین، استخراج می‌شود و به‌علت مسمویت حاصل از این گیاه، در طب امروزی چندان استفاده‌ای از آن نمی‌شود. همچنین از ریزوم خربق سفید، مواد مختلفی از قبیل ژروین و روبی‌ژروین استخراج می‌شود.
[۵۶] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ج۱، ص۵۲ـ۵۴.
[۵۷] علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ص ۶۰۱ـ۶۰۳ .



(۱) ابن‌بيطار؛
(۲) ابن‌سينا؛
(۳) ابوريحان بيرونى، الصيدنة؛
(۴) اخوينى بخارى؛
(۵) على‌بن حسين انصارى شيرازى، اختيارات بديعى (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقى مير، تهران ۱۳۷۱ش؛
(۶) اسماعيل‌بن حسين (حسن) جرجانى، ذخيره خوارزمشاهى، چاپ عكسى از نسخه‌اى خطى، چاپ على‌اكبر سعيدى سيرجانى، تهران ۱۳۵۵ش؛
(۷) اسماعيل‌بن حسين (حسن) جرجانى، كتاب الاغراض الطبية و المباحث العلائية، عكس نسخه مكتوب در سال ۷۸۹ هجرى محفوظ در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۵ش؛
(۸) حكيم مَيْسرى، دانشنامه در علم پزشكى، چاپ برات زنجانى، تهران ۱۳۶۶ش؛
(۹) پدانيوس ديوسكوريدس، هيولى الطب فى الحشائش و السموم، ترجمة اِصطِفَن‌بن بَسيل و اصلاح حنين‌بن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الياس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲؛
(۱۰) محمدبن زكريا رازى، المنصورى فى الطب، چاپ حازم بكرى صديقى، كويت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
(۱۱) على زرگرى، گياهان داروئى، تهران، ج ۱، ۱۳۶۸ش، ج ۴، ۱۳۶۹ش؛
(۱۲) محمدپادشاه‌بن غلام محيى‌الدين شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسى، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران ۱۳۶۳ش؛
(۱۳) عقيلى علوى شيرازى؛
(۱۴) على‌بن عيسى كحّال، تذكرة الكحّالين، چاپ غوث محيى‌الدين قادرى شرفى، حيدرآباد، دكن ۱۳۸۳/ ۱۹۶۴؛
(۱۵) يوسف‌بن عمر غَسّانى، المعتمد فى الادوية المفردة، چاپ مصطفى سقا، بيروت ?] ۱۳۷۰/ ۱۹۵۱[؛
(۱۶) الفلاحة النبطية، الترجمة المنحولة الى ابن‌وحشيه، چاپ توفيق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸؛
(۱۷) احمد قهرمان، كورموفيت‌هاى ايران: سيستماتيك گياهى، ج ۲، تهران ۱۳۷۲ش؛
(۱۸) على‌بن عباس مجوسى، كامل‌الصناعة الطبية، بولاق ۱۲۹۴؛
(۱۹) فريدون نوزاد، گيله‌گب، رشت ۱۳۸۱ش؛
(۲۰) هروى؛
(۲۱) Plinius/ Pliny Elder    , Natural history, with an S. Jones, H. translation, vol.۷, ed.tr. W. English Cambridge, Mass. ۱۹۶۶.


۱. احمد قهرمان، کورموفیت‌های ایران، ج۲، ص۴۳.
۲. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۲.
۳. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۴، ص۵۹۹.
۴. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۲.
۵. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۵۴.
۶. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ص ۶۰۳.
۷. پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۵۴.
۸. پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۶۰.
۹. ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۴.
۱۰. ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۶.
۱۱. Plinius/ Pliny (the Elder) , Natural history, with an S Jones, H translation, vol۷, edtr W English Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۷، کتاب ۲۵، ص۱۷۱.
۱۲. ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴.
۱۳. ذیل واژه، محمدپادشاه‌بن غلام محیی‌الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی.
۱۴. ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴.
۱۵. ابوریحان بیرونی، الصیدنة، پانویس ۲، ج۱، ص۲۴۶.
۱۶. علی‌بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۲.
۱۷. ذیل «پلاخم»، فریدون نوزاد، گیله‌گب.
۱۸. ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۵.
۱۹. هروی، ج۱، ص۱۳۳.
۲۰. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۴۵ش.
۲۱. پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۶۰ـ۳۶۱.
۲۲. پدانیوس دیوسکوریدس، هیولی الطب فی الحشائش و السموم، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۵.
۲۳. ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۵.
۲۴. محمدبن زکریا رازی، المنصوری فی الطب، ج۱، ص۱۸۷.
۲۵. محمدبن زکریا رازی، المنصوری فی الطب، ج۱، ص۳۷۱ـ۳۷۳.
۲۶. الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۸۹.
۲۷. الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۴۱۳.
۲۸. الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۱، ص۴۸۴.
۲۹. الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۲، ص۱۰۸۰ـ ۱۰۸۱.
۳۰. الفلاحة النبطیة، الترجمة المنحولة الی ابن‌وحشیه، ج۲، ص۱۰۹۸.
۳۱. اخوینی بخاری، فهرست، ص۸۳۰، ذیل «خربق سپید»، «خربق سیاه».
۳۲. علی‌بن عباس مجوسی، کامل‌الصناعة الطبیة، ج۲، ص۶۷.
۳۳. علی‌بن عباس مجوسی، کامل‌الصناعة الطبیة، ج۲، ص۱۲۸ـ۱۲۹.
۳۴. علی‌بن عیسی کحّال، تذکرة الکحّالین، ج۱، ص۳۵۷.
۳۵. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۳۷.
۳۶. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۴۴.
۳۷. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۵۶.
۳۸. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۲۱.
۳۹. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۲۵.
۴۰. حکیم مَیْسری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۲۳۸.
۴۱. ابن‌سینا، ج۱، کتاب ۲، ص۷۷۱ـ۷۷۲.
۴۲. ابن‌سینا، ج۱، کتاب ۲، ص۷۷۲ـ۷۷۳.
۴۳. هروی، ج۱، ص۷۳.
۴۴. هروی، ج۱، ص۱۳۳ـ۱۳۵.
۴۵. ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۷.
۴۶. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۴۵ش.
۴۷. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۲۶۱، تهران ۱۳۴۵ش.
۴۸. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۳۳۳، تهران ۱۳۴۵ش.
۴۹. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ج۱، ص۶۳۶، تهران ۱۳۴۵ش.
۵۰. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ج۱، ص۶۳۵، تهران ۱۳۵۵ش.
۵۱. اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ج۱، ص۷۴۵، تهران ۱۳۵۵ش.
۵۲. ابن‌بیطار، ج۲، ص۵۴ـ۵۶.
۵۳. یوسف‌بن عمر غَسّانی، المعتمد فی الادویة المفردة، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۴.
۵۴. علی‌بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۲.
۵۵. عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۳۸۲.
۵۶. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ج۱، ص۵۲ـ۵۴.
۵۷. علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۴، ص ۶۰۱ـ۶۰۳ .



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خربق»، شماره۶۹۷۹.    



جعبه ابزار