خصیبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَصیبی، حسین بن حَمدان جُنبلانی، کنیهاش ابوعبداللّه، از نخستین مشایخ
نُصیریّه بود.
او در نیمه دوم
سده سوم به دنیا آمد. درباره
تاریخ و محل دقیق تولد در منابع اولیه اطلاعی در دست نیست. محمدامین غالب طویل،
سال تولد او را ۲۶۰ دانسته است. حسین بن حمدان در خاندانی شیعی پرورش یافت. پدرش حمدان بن خصیب و عموهایش احمد و ابراهیم با
امام حسن عسکری علیهالسلام مراوده داشتند.
احتمالا نخستین استاد او در علوم باطنی، پدرش بود.
از اشارههای پراکندهای که در آثار وی برجاست، چنین برمیآید که او به سال ۲۷۳ در
کوفه بوده
و شاید در همانجا نزد برخی غُلات به فراگیری تعالیم غالیانه پرداخته و از برخی مشایخ خود همچون
جعفر بن محمد بن مالک بزاز فرازی کوفی و
حسن بن محمد بن جمهور عَمی استماع حدیث کرده است. همچنین وی در ۲۸۲ در
مکه حضور داشته
و پس از این سفرها مسلمآ به
مصر بازگشته است. در همان سالها با عبداللّه جنان جنبلانی فارسی رئیس فرقه نصیریه ــکه به مصر
سفر کرده بودــ آشنا شد و به جمع پیروان و شاگردان او پیوست.
خصیبی با گروهی از غلات به همراه جنبلانی عازم جنبلاء شد و تا
مرگ جنبلانی در آنجا ماند.
جنبلانی اصول باطنی را که خود از ابوشعیب محمد بن نُصَیر نُمیری آموخته بود به خصیبی آموخت؛ محمد بن نصیر خود را باب سرّ امام حسن عسکری علیهالسلام میدانست.
به عقیده دجیلی
دو اندیشه محوری در این تعالیم یکی تأویل باطنی و دیگری بغض مردم عرب بود. خصیبی خود در سرودههایش به اقامت در
جنبلاء و اخذ تعالیم باطنی، به ویژه آنچه خود آن را «علوم فارسیات» خوانده،
اشاره کرده است.
پس از درگذشت جنبلانی، خصیبی جنبلاء را ترک کرد. از سوانح احوال او تا ۳۱۴ خبری در دست نیست. محمدامین غالب طویل
بر آن است که او در این مدت به بلاد علویان از جمله شهرهای
خراسان و دیلم سفر کرده است. فریدمن نیز احتمال داده که او در این ۲۷
سال به دنبال مردی بوده است که دیگر تعالیم محمد بن نُصیر را از او بیاموزد. به گزارش طبرانی نصیری
خصیبی در روز ۱۰
محرّم ۳۱۴ به حضور پیری به نام علی بن احمد طُربائی رسید. طربائی که بیش از صد سال عمر داشت با نقل روایتی از
امام هادی علیهالسلام خصیبی را از اسرار عاشورا آگاه ساخت و سپس حکایت روزی را گفت که امام حسن عسکری علیهالسلام رطب متبرکی به طربائی بخشید تا آن را به محمد بن نُصیر نُمیری برساند.
امام در آن روز نَمیری را «باباللّه» و «ولیالمؤمنین» خطاب کرده و او را بر اسحاق بن محمد نخعی و دیگر اصحابش ترجیح داده و به ایشان توصیه کرده بود که از آن پس سؤالات خود را از او بپرسند. طربائی در این خبر خود را سفیر بین امام و اولیا معرفی کرده و با انتقال اسرار
ولایت ، خصیبی را مهیای جانشینی محمد بن نصیر ساخته است.
خصیبی از آن پس به
تبلیغ عقاید خود پرداخت و شاگردانی
تربیت کرد.
او مدتی را در
بغداد گذراند و به سبب اظهارات غالیانهاش به
زندان افتاد.
زمان این حادثه به گمان فریدمن باید بین ۳۱۴ تا ۳۳۳ باشد. درباره رهایی او از زندان نیز افسانههایی پرداختهاند که خود بر مقام معنوی وی نزد نصیریان افزوده است. خصیبی پس از رهایی از زندان دعوت خود را به سوی
شام برد و با گروهی از هوادارانش به حرّان رفت.
براساس آنچه در الباکورة السلیمانیة فی کشف اسرار الدیانة النصیریة (از منابع مهم نُصَیریان) آمده است، خصیبی در حرّان جماعتی از سه گروه هفده نفره تشکیل داد که موحّدون نامیده میشدند. از میان این ۵۱ تن، محمد بن علی جِلّی حلبی و علی بن عیسی جِسری عراقی رهبری موحّدون را پس از خصیبی برعهده گرفتند.
با سلطه آلبویه (حک: ۳۲۰ـ۴۴۸) بر بغداد، اوضاع برای مراجعت خصیبی به آنجا مهیا شد. به گفته طبرانی نصیری
وی در ۳۳۶ به
طرباء رفت و در آنجا اجتماعی از مؤمنان را که پیش از این پیرو
علی بن احمد طربائی بودند، با خود همراه کرد. شمار این گروه به ۱۴۰ تن میرسید. فریدمن آنان را دومین گروه موحّدون دانسته است. در بغداد نیز ظاهرآ دولتمردان آلبویه خصیبی را تکریم بسیار کردند و برخی از آنان به شاگردی وی درآمدند. محمدامین غالب طویل
فهرستی از نام این دولتمردان را ارائه داده است. او
معزالدوله را تربیت یافته محضر خصیبی معرفی کرده و پیروزیهای او در عراق،
اهواز ،
کرمان و مناطق کردنشین را مرهون تأثیرات روحانی خصیبی بر وی دانسته است، اما حبیب بر آن است که سندی تاریخی برای ادعای محمدامین غالب طویل در دست نیست،
با این همه دست کم گفته شده که خصیبی رسالة الرأسباشیة را برای عضدالدوله نگاشته است.
علویان بر آناند که عنوان این رساله تعریب عبارت «راست باش» فارسی است که دعای نویسنده در حق شاگردش عضدالدوله بود.
خصیبی پیش از آنکه
بغداد را برای آخرین بار ترک کند رساله التوحید را برای شاگردش علی بن عیسی جِسری،
ناظر پلهای بغداد، تقریر کرد و در آن برخی از تعالیم عبداللّه جنان جنبلانی را بازگفت، بخش پایانی این رساله حاکی از آن است که خصیبی، جِسری را به عنوان جانشین خود برگزیده است.
خصیبی در سالهای پایانی زندگی خود دوباره به شام بازگشت و در حلب یا حوالی آن سکنا گزید. در این هنگام سیفالدوله حَمْدانی بر آن نواحی
حکومت میکرد و محمدامین غالب طویل
بر آن است که او نیز تحت ارشاد و حمایت معنوی خصیبی بوده و در جنگهایش با رومیان از وی دستور میگرفت. حبیب
دلایلی در رد این مدعا میآورد. نخست آنکه شخصیت و روحیه جنگاورانه سیفالدوله با چنین متابعتی سازگار نبوده است، به علاوه خصیبی در ۳۴۴ در
کوفه سکونت داشته و هارون بن موسی تَلَّعُکْبَری در خانه او از وی
استماع حدیث کرده است و اگر
سال درگذشت وی نیز مطابق قول طویل ۳۴۶ باشد، زمانی برای تلمذ سیفالدوله نزد او و حضور او در غزوات سیفالدوله باقی نمیماند. البته خصیبی معروفترین اثر خود، الهدایةالکبری، را به سیفالدوله تقدیم کرده است.
درباره
تاریخ درگذشت خصیبی اختلاف
نظر است.
ابنداوود حلّی این تاریخ را ۳۵۸ دانسته است ولی محمدامین غالب طویل،
این تاریخ را سال ۳۴۶ را ذکر کرده است.
قبر او در شمال شهر حلب، «شیخ یابراق» نامیده میشود و نصیریان هنوز آن را تکریم میکنند.
آثار خصیبی به دو دسته کلی تقسیم میشود: آثار نُصیری و آثار شیعی. فریدمن در پرتو این تقسیمبندی منشأ برخی اختلاف
نظرهای منابع درباره او را مشخص کرده است. او بر آن است که خصیبی در مدتی از حیات خود، به ویژه نزد آلبویه در بغداد،
تقیه میکرد و عقاید غالیانه خود را از شیعیان
امامیه پنهان میداشت. براساس این رأی، الهدایة تنها اثر شیعی بر جایمانده از او به شمار میرود که در منابع به نامهای الهدایةالکبری، تاریخالائمه، الهدایة فی تاریخ الائمه و معجزاتهم و کتاب أسماءالنبی و الائمه علیهمالسلام نیز نامیده شده است.
برخی روایات این کتاب در آثار امامیه نقل شده است.
با این همه الهدایة از عقاید غالیانه و مخالف
شیعه خالی نیست. خصیبی در این اثر به
تحریف قرآن و تفاوت آن با قرآنی که قائم به هنگام ظهور با خود میآورد
و نیابت محمد بن نصیر
اشاره کرده است. البته امامیه هیچیک از این اقوال را تأیید نکردهاند. از اینرو برخی از عالمان امامیه، به تصریح، وی را فاسدالمذهب دانستهاند.
دسته دیگر آثار خصیبی نگاشتههای نُصیریِ اوست. فریدمن، در این زمینه نخست از اشعار وی یاد کرده است، به ویژه قصیده غدیریه که در آثار و منابع اصلی این فرقه به تکرار، بدان استناد شده است. به
نظر میرسد بسیاری از سرودههای خصیبی گم شده باشد. او در این اشعار آموزههای باطنی خود به ویژه آداب و اسرار ایام و اعیاد مختلف را به پیروانش میآموخت. سرودههای برجای مانده از خصیبی در
دیوان او جمع شده است. حبیب اگر چه اصل این دیوان را از او دانسته، اما به اضافات و تغییرات دیگران در اشعار او نیز اشاره نموده است.
وی دیوان خصیبی را مشتمل بر سه بخش معرفی کرده است: سرودههای خصیبی در جنبلاء بهنام الدیوان الشامی؛ قصاید سروده شده به شوق ظهور مهدی منتظَر بهنام الدیوانالغریب؛ و سرودههای
زندان بغداد با نام السجنیات.
خصیبی در اشعارش محبت فراوان خود به
اهل بیت پیامبر را با
غلو در بیان مراتب ایشان درآمیخته است. او به ویژه در اظهاری غالیانه
امام حسین و
حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام را یکی دانسته و بر آن شده که در واقعه کربلا ــ همچون واقعه به صلیب کشیدن عیسی علیهالسلام ــ کسی شبیه به امام حسین
کشته شد و امام در
حجاب از چشم دشمنان به
آسمان رفت.
او همچنین در سرودهایش با نواصب،
کیسانیه ،
بقلیه ،
واقفه ،
اسماعیلیه ،
افطحیه ،
اسحاقیه ،
زیدیه ،
حلاجیه و
عذاقریه درافتاده است.
یک نکته جالب توجه دیگر در سرودههای وی وجود برخی واژههای عبری است که حبیب آن را نشانه آشنایی او با زبان عبری دانسته است.
رسالةالتوحید و رسالةالرأسباشیه دو اثر دیگر خصیبی در تعالیم
نصیریه است. آنگونه که ذکر شد ظاهرآ این آثار به ترتیب خطاب به علی بن عیسی جسری و عضدالدوله دیلمی نگاشته شده است. خصیبی در رسالة الرأسباشیه با استفاده از مصطلحات نُصَیریه به بیان نسبت معنی، اسم و باب پرداخته است؛ در این نظام، معنیْ
حضرت علی علیهالسلام، اسمْ
حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و بابْ
سلمان فارسی است و خصیبی درصدد اثبات ازلی بودن معنی برآمده است. باورهای غالیانه الرأسباشیه ایراداتی برانگیخت که خصیبی در اثری دیگر به نام فقهالرسالة (الرأسباشیه) به پاسخگویی بدانها پرداخت. نگارش این اثر نیز در میان نصیریان پرسشانگیز شد. طبرانی نصیری در البحث و الدلالة عن مشکل الرسالة (البیان و البرهان) و
ابنشعبه حرانی در رساله اختلاف العالمین به دفاع از مضامین این رساله پرداختند.
خصیبی نیز خود در المسائل برای شاگردش ابوعبداللّه بن هارون صائغ به توضیح دوباره باور خود پرداخت.
آثار خصیبی در تدوین عقاید نصیریه اهمیتی ویژه دارد. آنان خود را وامدار تعالیم وی دانستهاند تا جایی که گاه از این فرقه با نام طریقه خصیبیه یاد کردهاند. نصیریان در آغاز پیوستن به این فرقه به کتاب مجموعالاعیاد طبرانی نصیری
سوگند میخورند که سِرّپوشی کنند و متعهد میشوند که «شُعیبیمذهب» و «جندبی رأی» و «جنبلانی حقیقت» و «خصیبی طریقت» باشند.
(۱) ابنداوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲، چاپ افست قم.
(۲) حسن بن سلیمان حلّی، مختصرالبصائر، چاپ مشتاق مظفر، قم ۱۴۲۱.
(۳) حسین بن حمدان خصیبی، دیوان، دراسة و تحقیق و شرح س حبیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۴) حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۵) عبدالحمید دجیلی، «کتاب مجموع الاعیاد و الطریقة الخصیبیه»، مجلة المجمع العلمی العراقی، (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶).
(۶) محمدکاظم رحمتی، «حسین بن حمدان خصیبی و اهمیت وی در تکوین نُصیریه»، هفت آسمان، (تابستان ۱۳۸۵).
(۷) علیاکبر ضیائی، فهرس مصادر الفرق الاسلامیه، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۸) میمون بن قاسم طبرانی نصیری، مجموعالاعیاد، چاپ ر اشتروتمان، (۱۹۴۶).
(۹) محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
(۱۰) محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، چاپ عباداللّه طهرانی و علیاحمد ناصح، قم ۱۴۱۱.
(۱۱) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۲) محمدامین غالب طویل، تاریخ العلویین، بیروت ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶.
(۱۳) منصف بن عبدالجلیل، الفرقة الهامشیة فی الاسلام، بیروت ۲۰۰۵.
(۱۴) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
برگرفته از مقاله «خصیبی»، شماره۸.