• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطاطی شمال آفریقا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شمال افريقا. همگام با رواج اقلام مستدير در سرزمين هاى شرقى جهان اسلام، در سرزمين هاى غربى اسلامى نيز قلم مستدير متمايزى به نام مغربى گسترش مى يافت.



اقلام مغربى در قياس با تقسيم بندى سه جفتى اقلام سِتّه (محقَّق ـ ريحان، ثلث ـ نسخ، توقيع ـ رقاع)، به صورت يك جفت با دو اندازه متفاوت بودند: قلم اندلسى خفى، و قلم فاسى جلى. اين نام گذاري ها جديد است و نشانه خاستگاه و منشأ اين خطوط نيست. گاه نسخهاى در يك شهر با خطوط گوناگون و گاه در مكانهاى مختلف، به خطى يكسان نوشته مى شد، زيرا خطاطان و كاتبان اغلب، و به ويژه در اين ناحيه بى ثبات سياسى، در مهاجرت و حركت بودند. براى نمونه، نسخه اى از احاديث پيامبر صلى اللّه و عليه وآله وسلم كه در ۵۶۸ در بلنسيه كتابت شده بود، شانزده سال بعد در مسجدى در قرطبه تلاوت مى شد.
با چاپ نسخه های بازمانده، مراکز استنساخ بیشتری چون قرطبه، مالقه، اشبیلیه، بلنسیه و مراکش شناسایی شده اند. در قلم مغربی حروف زیر خط کرسی مانند «ن» کاسه بزرگ و ابتدای مدور یا معقّد دارند و مانند بیش‌تر چرخش های آغازین قلم، با یک حرکت قلم به سمت چپ آغاز می‌شوند. بیشتر این ویژگی‌ها در قلم مستدیر معمول در دوره عباسیان، به ویژه خط شکسته مصحف های تهیه شده در صقلیه (سیسیل) یا تونس (در پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، دیده می‌شود
[۱] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۱۵۳ـ۱۵۵، تصاویر.




در قلم مغربی، نقطه گذاری و حرکت گذاری متفاوتی نیز به کار رفته است، مثلا برای تمایز میان «ف» و «ق» زیر «ف» نقطه گذاشته شده که با شکل معمول آن در خطوط شرقی متفاوت است. همچنین، همزه قطع با نقط های زرد یا قرمز و همزه وصل با نقطه ای سبز نشانه گذاری می‌شود. این تفاوت‌ها ممکن است نشانه تلفظ های متفاوت در این منطقه باشد. شاید استفاده از پوست به جای کاغذ (که در شرق به کار می‌رفت) و روش متفاوت آموزش خوشنویسی، از علل بهره گیری از این خط باشد (رجوع کنید به بخش ۳، ب) آموزش).


خط مغربی از اواسط سده چهارم رو به گسترش نهاد. اولین نسخه به جامانده از خط مغربی، نسخه ای از کتاب معرفة البَول و اقسامه است که اسحاق بن سلیمان اسرائیلی آن را در ۳۴۶، احتمالا در اندلس استنساخ کرده است. از این تاریخ، شمار نسخه های تاریخ دار به خط مغربی رو به فزونی نهاد. نفیس ‌ترین نسخه های این خط، مانند دیگر نواحی جهان اسلام، مصحف‌هایی است که قدیمترین آن‌ها به اوایل سده پنجم بازمی گردد. قرطبه در نیمه نخست سده ششم و بلنسیه در نیمه دوم آن، مرکز کتابت نسخه های نفیس بودند.
[۲] David James, The master scribes: Qur'ans of the ۱۰th to ۱۴th centuries AD, in The Nasser D Khalili Collection of Islamic art, vol ۲, ed Julian Raby, London: The Nour Foundation, ۱۹۹۲، ج۱، ص۸۹ـ۹۱.
معروفترین خوشنویس، ابومحمد عبداللّه بن محمدبن علی بن مُفْرج بن سهل انصاری معروف به ابن غَطّوس، از خاندانی کاتب برخاسته و معلم خطاطی نیز بود.


کاتبان مغربی مانند یوسف بن عبداللّه بن عبدالواحدبن یوسف بن خلدون به هماهنگی میان نوشته و قطع متفاوت این آثار با نُسَخ شرقی، توجه داشتند. برای نمونه، آنان در هماهنگی با این قطع بسمله را متفاوت با سنّت شرقی می‌نوشتند.

بر اساس سنّت شرقیِ خطاطی ابن بوّاب، فاصله بین «س» و «م» کشیده تر نوشته می‌شد، در حالی که در خط مغربی، کاتب معمولا «ح» را در «الرحمن» کشیده تر می‌نوشت، به نحوی که گاه نیم یا ۴/ ۳ سطر را می‌گرفت
[۳] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۲۲۷، تصویر۱۷/۶.



در این دوره، کاتبان مغربی از خط جلی نیز در نوشتن قرآن استفاده می‌کردند. نمونه آن دو نسخه بیست جلدی قرآن در کتابخانه مدرسه بن یوسف در مراکش ، از نیمه اول سده هفتم، و نسخه های بدون تاریخ بسیاری است که احتمالا از اواخر سده های هفتم یا هشتم بازمانده است. این نسخه های چندجلدی اغلب پنج تا ده سطر به خط جلی در هر صفحه و دو تا سه کلمه در هر سطر دارند و به خوبی صحافی شده اند.


در سده هشتم خطاطان در مغرب همانند هند، شیو های متمایز را در خطاطی دنبال می‌کردند که در بسیاری موارد همان ویژگی های خط مغربی را در سده های پیشتر داشت. خطاطان خط خفی (اندلسی) را برای مصحف های پانزده تا ۲۹ سطری در هر صفحه و خط جلی (فاسی) را برای نسخه‌هایی با کمتر از ده سطر در هر صفحه به کار می‌بردند. مصحف مشهوری که در جمادی الآخره ۷۰۳ کتابت شده است، نشان می‌دهد که چگونه سنن پیشین تداوم یافته اند.
[۴] تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵.


با وجود استفاده از پوست، کاغذ که پیشتر در مغرب برای نسخه های مصور استفاده می‌شد، به تدریج برای مصحف‌ها و به صورت رنگی برای سند به کار می‌رفت، مانند مجموعه ای از ۱۶۲ سند که بین سال های ۶۹۵ تا ۸۲۱/ ۱۲۹۶ـ۱۴۱۸، حاکمان مسلمان اسپانیا و شمال افریقا به شاهان قطلونیه ـ ارغون (کاتالونیا ـ آراگون) نوشته بودند. در این نامه ها، کاتب از کشیدگی های بین حروف (مشق) استفاده کرده است تا توجه را به قسمت های مهم متن جلب کند
[۵] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۵، تصویر a۱۱/۹.

نسخه های دوره حَفصیان (قرن هفتم تا دهم) نشان می‌دهد که در این تاریخ، کاغذ برای مصحف‌ها کاملا رایج شده و خط خفی مغربی اغلب جایش را به خط جلی داده بود. معروفترین مصحف با کاغذ رنگی (از قهوه ای تا صورتی) برای حفصیان کتابت شد
[۶] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۶، تصویر۱۲/۹.
[۷] تصویر۱۴۷، Sheila S Blair and Jonathan M Bloom, The art and architecture of Islam: ۱۲۵۰- ۱۸۰۰، ج۱، ص۱۱۶.
و سلطان حفصی، ابوفارس عبدالعزیز متوکل بن احمد دوم، آن را در رمضان ۸۰۷ وقف مسجدی در قَصَبه تونس کرد. در این نسخه خطاطان از رنگ های مختلف برای متن و خطوط دور حروف استفاده کرده اند. این مصحف پنج جلدی نشانه‌هایی رنگین برای قرائت های مختلف دارد و همانند مصحف های دیگر در اندلسِ سده های پیشتر، در این نسخه نیز بیش‌تر به حفظ تناسب توجه شده است. در این خط، دم «م» به صورت نیم دایره شکسته شده است
[۸] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۶، تصویر a۱۲/۹.
«بسم اللّه الرحمن الرحیم» به صورت تخت و با مِسْطَره (خطکش) کشیده شده است و حروف نه تنها بر این خط نشسته اند، بلکه بدون برآمدگی بین سطور که در خطوط مستدیر دیده می‌شود، به آن وصل شده اند.

شواهد تاریخی و سبک شناختی، انتساب مصحف های بدون تاریخ دیگری را به شمال افریقا از سده نهم مجاز می‌سازد که یک نمونه نفیس آن در پاریس است
[۹] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۸، تصویر ۱۳/۹.
ابتدای هر صفحه خط کشی شده و شبیه خط نسخه حفصی اما بسیار فنی تر از آن است. تأکید در اینجا بر انتهای تخت «ص» و تنه های کشیده «ت» و «ک» است. معذلک در بسیاری موارد، خطاط در استفاده از عناصر قوسدار مبالغه کرده است. قوس های کاسه «ن» بزرگ و عمیقتر است. حروف متصل اغلب در یک نقطه به تدریج باریک می‌شوند
[۱۰] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۹، تصاویر a۱۳/۹، b۱۳/۹.
.

این ویژگی‌ها در خوشنویسی شمال افریقا تداوم یافت و خطاطی را در این منطقه که به نحوی فزاینده از شکوفایی مناطق دیگر دور افتاده بود، متمایز ساخت درحالی که این هنر در آن‌جا‌ به‌طور شگفت آوری راکد مانده بود.

با مهاجرت مسلمانان از اندلس به شمال افریقا از پایان سده نهم، خطاطان به نوشتن خطِ از پیش متداول در این ناحیه با ویژگی های نقطه گذاری غیرمعمول «ف» و «ق»، «الف» پایه چنبری، «ص» بدون برآمدگی و نشانه های زیر و زبری تخت و غیره ادامه دادند.

تصنع گرایی سبک مغربی به وضوح در مصحف‌ها مشاهده می‌شود. برخی از این نسخه‌ها به خط جلی با حدود پنج سطر در هر صفحه و بعضی نیز به خط خفی با ۲۲ سطر در هر صفحه کتابت شده اند.


یکی از نمونه های پایان این دوره نسخه ای است که برای یکی از شرفای مراکش، سلطان عبداللّه بن محمد، در ۹۷۵ به خط مغربی کتابت شده است
[۱۱] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۵۶۷، تصویر ۱۳/۱۲.
[۱۲] تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۰.
[۱۳] ش ۵۰، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۴۰.


بسیاری از ویژگی های خطاطی را در سده دهم می‌توان در سده های بعد در این منطقه دید، گرچه به شکلی فزاینده در آن‌ها مبالغه شده است. نسخه ای کتابت شده در ۱۱۴۲ برای امیر دیگری از شرفا گواه این امر است.
[۱۴] تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۴.
[۱۵] ش ۵۳، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۴۰.
[۱۶] تصویر۳۳۳، Sheila S Blair and Jonathan M Bloom, The art and architecture of Islam: ۱۲۵۰- ۱۸۰۰، ج۱، ص۲۶۵.
در این نسخه، خط خفی مغربی و خط کوفی گره دار و ثلث برای سرسوره‌ها به کار رفته است.

به خط شاخص مغربی و قطع خشتی نسخه ای از دلایل الخیراتِ محمد جَزولی کتابت شده در سده دهم که در ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ در کابل به دست آمده (موجود در موزه دولتی برلین) نشان می‌دهد که در شمال افریقا استنساخ شده و زائری آن را به هند برده است. با وجود چاپ سنگی این اثر در ۱۲۵۶ در قاهره، کتابت نسخه های نفیس آن با خط خوش تا سده چهاردهم ادامه داشت. نمونه آن نسخه ای است که در ۱۳۱۱ در فاس تهیه شد و نسخه ای که محمدبن ابوالقاسم قندوسی فاسی (متوفی ۱۲۷۸) کتابت کرده است. او از قلمی پهن استفاده کرده و دنباله ضخیم حروف در تضاد با خط باریک مو مانندی است که در دنباله حروفی مانند «ه» در اللّه و اله و «و» در رسول دیده می‌شود که با پیچ و تابی ظریف همراه است
[۱۷] abdelkebir Khatibi and Mohammed Sijelmassi, The splendour of Islamic calligraphy, London ۲۰۰۸ ص ۱۴۴
؛
[۱۸] Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۵۷۰، تصویر ۱۴/۱۲.
. قندوسی روش های دیگری نیز به کار می‌گرفت، مثلا کلمه اللّه در دستکم یک صفحه از این نسخه با نخ ابریشمی روی چرم سوزندوزی شده است. او از خط ظریفی مشابه مغربی خفی، در مصحفی دوازده جلدی که در ۱۲۶۶ کتابت آن به پایان رسیده، استفاده کرده است. سرسوره‌ها در این نسخه به ثلث مطلّا همراه با رنگ آبی است.

اگرچه به جز قندوسی خطاطان دیگری مانند احمد مَلوش الحَدرمی به شیوه های مغربی می‌نوشتند، اما قندوسی نشان داد که حتی در پیروی از خطاطی در چهارچوب هایِ سنّتیِ معیّن نیز خلاقیت ممکن است. او را می‌توان پیشگام خلق آثار حجمی دانست که خوشنویسان در سده چهاردهم آن را به شکوفایی رساندند.
________________________________________

منابع :
(۱) Sheila S Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷.
(۲) Sheila S Blair and Jonathan M Bloom, The art and architecture of Islam: ۱۲۵۰- ۱۸۰۰.
(۳) Middle sex, Engl ۱۹۹۵.
(۴) David James, The master scribes: Qur'ans of the ۱۰th to ۱۴th centuries AD, in The Nasser D Khalili Collection of Islamic art, vol ۲, ed Julian Raby, London: The Nour Foundation, ۱۹۹۲.
(۵) abdelkebir Khatibi and Mohammed Sijelmassi, The splendour of Islamic calligraphy, London ۲۰۰۸.
(۶) Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶.
(۷) Martin Lings and Yasin Hamid Safadi, The Qur'an: catalogue of an exhibition of Qur'an manuscripts at the British Library, ۳ April-۱۵ August ۱۹۷۶, London ۱۹۷۶.


۱. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۱۵۳ـ۱۵۵، تصاویر.
۲. David James, The master scribes: Qur'ans of the ۱۰th to ۱۴th centuries AD, in The Nasser D Khalili Collection of Islamic art, vol ۲, ed Julian Raby, London: The Nour Foundation, ۱۹۹۲، ج۱، ص۸۹ـ۹۱.
۳. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۲۲۷، تصویر۱۷/۶.
۴. تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵.
۵. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۵، تصویر a۱۱/۹.
۶. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۶، تصویر۱۲/۹.
۷. تصویر۱۴۷، Sheila S Blair and Jonathan M Bloom, The art and architecture of Islam: ۱۲۵۰- ۱۸۰۰، ج۱، ص۱۱۶.
۸. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۶، تصویر a۱۲/۹.
۹. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۸، تصویر ۱۳/۹.
۱۰. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۳۹۹، تصاویر a۱۳/۹، b۱۳/۹.
۱۱. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۵۶۷، تصویر ۱۳/۱۲.
۱۲. تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۰.
۱۳. ش ۵۰، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۴۰.
۱۴. تصاویر، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۴.
۱۵. ش ۵۳، Martin Lings, The Quranic art of calligraphy and illumination, (London) ۱۹۷۶، ج۱، ص۴۰.
۱۶. تصویر۳۳۳، Sheila S Blair and Jonathan M Bloom, The art and architecture of Islam: ۱۲۵۰- ۱۸۰۰، ج۱، ص۲۶۵.
۱۷. abdelkebir Khatibi and Mohammed Sijelmassi, The splendour of Islamic calligraphy, London ۲۰۰۸ ص ۱۴۴
۱۸. Sheila S. Blair, Islamic calligraphy, Edinburgh ۲۰۰۷، ص ۵۷۰، تصویر ۱۴/۱۲.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره.    



جعبه ابزار