خوف و رجا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خوف، به معنای ترس و احساس ناخوشایند ناشی از بروز خطر و رجا ضد یاس بوده و به معنای امید به رحمت خداست. در ادامه در ضمن تفسیر
آیه به صورت مبسوط به معنای
خوف و
رجا پرداخته می شود.
انما یؤمن بایاتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون، تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا؛
تنها کسانی که به
آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود به
سجده میافتند و
تسبیح و
حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و
تکبر نمیکنند. پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه
خدا میآورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند.
خوف، مرادف فارسی ترس و به معنای احساس ناخوشایند ناشی از بروز خطر، ناامنی از روی دادن نامطلوب یا تصور آنها، و هراس
است. و در اصطلاح
علم اخلاق، ترس به معنای دل سوختن و متالم بودن از این که یک پدیدة ناخوشایندی که محتمل الوقوع است به
انسان برسد.
رجا ضد یاس، به معنای امید به رحمت خداست و آن عبارت از: انبساط سرور در دل به دلیل انتظار امر محبوبی.
از این آیه استفاده میشود کسی که مدعی
ایمان به
آیات الهی است، باید صفات زیر را دارا باشد؛ به سجده افتادن هنگام شنیدن آیات
قرآن، تسبیح و تحمید خداوند،
فروتنی و
شب زنده داری، داشتن صفت خوف و رجا و
انفاق در راه خدا. و چنان چه کسی این صفات را دارا نباشد ضعیف الایمان است.
مؤمنان حقیقی کسانیاند که از سویی امیدوارانه خدا را میخوانند، و از سویی نیز ترس دارند. نه از
غضب او ایمن میشوند و نه از رحمتش مایوس میگردند. توازن بیم و امید، ضامن تکامل و پیشروی در راه خداست و همواره در وجود مؤمنان حکم فرماست؛ چرا که غلبة خوف بر امید، انسان را به یاس و سستی میکشاند و غلبه امید و طمع بر خوف، انسان را به غرور و غفلت وامی دارد.
ترس مطرح شده در آیه ترس ممدوح است در مقابل ترس مذموم. ترس پسندیده سه نوع است:
۱. ترس بنده از عظمت و جلال کبریایی
خداوند متعال که این نوع خوف را خشیت یا رهبت مینامند.
۲. ترس بنده از
گناهان کبیره و
صغیره که آثار سوء دنیوی و اخروی دارد. هر گناهی بازتابی و عقوبتی دارد که گنه کار باید متحمل آن شود و این ترس دارد.
۳. ترس بنده از عظمت و جلالت خدا و نیز تقصیرات خود.
رجا، زمانی محقق میشود که آدمی بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد؛ مثل انتظار گندم از برای کسی که تخم بی عیب را به زمین قابلی که آب به آن ننشیند بیندازد و آن را در وقت خود آب دهد.
اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب آن را مهیا نکرده باشد، آن را رجا نمیگویند، بلکه غرور و حماقت مینامند؛ مانند انتظار گندم از برای کسی که تخم آن را در زمین شوره زاری که بی آب است افکنده باشد.
ولی اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل کرده و بعضی را نکرده که حصول محبوب، مشکوک فیه باشد آن را آرزو و تمنا میگویند؛ مثل آن که تخم را در زمین قابلی افکنند، اما در آب دادن آن کوتاهی نمایند.
۱.
سجده عاشقانه، تسبیح و ستایش خداوند، نشانة
مؤمن است.
۲. سجدههای مؤمنان، مخصوص هنگام
نماز نیست.
۳. سجدة ارزشمند، آن است که دنبالش
تکبر نباشد.
۴.
سحرخیزی، از
نشانههای مؤمن است.
۵. مؤمن نه مایوس است نه مغرور.
۶.
تواضع، سحرخیزی و
انفاق خصلت دایمی مؤمنان است.
۷. انفاق تنها به مال نیست.
آثار خوف: آمرزش:
؛ به حال
مرگ درآمدن:
؛ پنهان کاری:
؛ عدم تعادل روان: .
آثار خوف از خدا: اجتناب از بدیها:
؛ اجتناب از دین فروشی:
؛ اجتناب از
قتل:
؛ اجتناب از
محرمات: .
پاداش خوف از خدا: آمرزش:
؛ برخورداری از مواهب دلخواه:
؛ بهشت:
؛ پاداش:
؛ رضایت خدا: .
خوف و رجا: .
آثار خوف و رجا: از زمرة محسنان:
؛
استجابت دعا:
؛ بهره مندی از رحمت خدا:
؛
تقرب: .
عوامل خوف: اعمال نادرست:
؛ برق:
؛ کیفر آخرتی:
؛ توان رزمی:
؛ جباران: .
عوامل مصونیت از خوف: استقامت بر
توحید:
؛ اسلام:
؛ اقامة
نماز:
؛
انفاق:
؛
ایمان:
؛ بشارت
؛ پرداخت
زکات:
؛
تقوا: .
اویس قرنی در مجلس وعظ حاضر میشد و از سخنان واعظ میگریست. وی چون نام آتش را میشنید فریاد میزد و بلند میشد و شروع به دویدن مینمود. مردم در پی او روان میشدند و میگفتند: دیوانه دیوانه.
از
حضرت داود ترک اولایی صادر شد و او تا زنده بود بر خود نوحه میکرد و پیوسته گریه و زاری داشت. روزی خطای خود را به یاد آورد و بی اختیار فریاد کرد و از جای خود جست، دست بر سر نهاد و سر به کوه و بیابان گذاشت در حالی که گریه مینمود؛ به طوری که درندگان به دور او جمع میشدند. داود به آنها گفت: «برگردید من شما را نمیخواهم، من طالب کسانی هستم که بر
گناه خود گریانند». مردم به او گفتند: تا کی میگریی و خود را رنج میدهی؟ میگفت: «بگذارید گریه کنم پیش از آن که روز گریه کردنم سرآید، پیش از آن که استخوان هایم را خورد کنند و شعله در شکمم افکنند و
ملائکه غلاظ و شداد را به گرفتن من امر کنند.
یحیی پیامبر چون به
نماز میایستاد، چنان گریه میکرد که درخت و کلوخ از گریه او به گریه میافتادند و پدر بزرگوارش به حال او گریه میکرد تا این که بی هوش میشد.
ترس از خدا بر جوانی از انصار غالب شد به گونهای که این ترس او را در خانه زندانی ساخت.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نزد جوان رفت و او را در حالی که میگریست در آغوش گرفت و جوان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
ابو درداء میگوید: شبی
علی علیهالسّلام را دیدم که از مردم کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار خود است در حالی که او در محراب عبادت ایستاده بود، اشک هایش بر روی صورتش میغلطید، وی مانند مارگزیده به خودش میپیچید و مانند مصیبت دیدهها گریه میکرد و میگفت: آه آه از توشة اندک و سفر طولانی و انیس و هم نشین کم! آه از آتشی که جگرها را بریان کند و پوست بدن را برکند! آه از آتشی که خرمن گستراند! ناگاه دیدم صدا خاموش شد. گفتم: حتما حضرت را خواب برده است، رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم؛ چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب خشک شده است. گفتم: بلکه
امام علیهالسّلام از دنیا نرفته است و به خانة آن حضرت رفتم و
فاطمه را از این امر آگاه ساختم، فرمود: «این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض میشود».
هرکه از کردگار ترسنده است
خلق عالم از او هراسنده است
در پس هر گریه آخر خندهای است
مرد آخر بین مبارک بندهای است
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
نور شمع از گریه روشن تر شود
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست
دفتر تبلیغات اسلامی، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله خوف و رجا