• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دعوت اصحاب القریه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند دو پیامبر را به‌ سوی‌ اصحاب‌ قریه‌ فرستاد. پیامبران در برابر رسالتشان، هیچ اجر و مزدى از مردم طلب نمی‌کردند. اصحاب قریه چون‌ فرستادگان‌ الهى‌ را تكذیب‌ كردند، پیامبر سومى‌ برای‌ پشتیبانى‌ آن‌ دو مبعوث‌ شد. حبيب نجار نیز که خود هدايت‌يافته بود، مردم انطاكيه را به پيروى از پيامبران دعوت می‌کرد.



حبیب نجار، مردم انطاكيه را به پيروى از پیامبران ـ که خود هدايت‌يافته بودند ـ دعوت می‌کرد:

• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند».
• «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ؛ و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى کنيد!».

۱.۱ - تفسیر آیه

(اقصاى مدینه) (به معناى دورترین نقطه آن نسبت به ابتداى فرضى آن است. در اول کلام قریه آورده بود، و در این‌جا از آن به مدینه تعبیر کرد، تا بفهماند قریه مذکور بزرگ بوده؛ و کلمه (سعى) به معناى سریع راه رفتن است.
نظیر این تعبیر در داستان موسی (علیه‌السلام) و آن مرد قبطى آمده و فرموده : (و جاء رجل من اقصى المدینه یسعى: مردى از دورترین نقطه شهر آمد در حالى که مى‌دوید). در این آیه کلمه (رجل) جلوتر از (اقصى المدینه) آمده، و در آیه مورد بحث بعد از آن آمده، بعید نیست نکته‌اش این باشد که در آنجا عنایت و اهتمام به آمدن مردم و خبر دادنش به موسى (علیه‌السلام) بوده، که درباریان درباره کشتن تو شور مى‌کردند، و لذا کلمه (رجل) را جلوتر آورد. و در درجه دوم، اهتمام خود آن مرد به زودتر رسیدن و خبر دادن به موسی (علیه‌السلام) است، و لذا جمله یسعى را به عنوان حال موخر آورد، به خلاف آیه مورد بحث که اهتمام در آن به آمدن از دورترین نقطه شهر است، تا بفهماند بین رسولان و آن مرد، هیچ تبانى و سازش قبلى در امر دعوت نبوده، و هیچ رابطه‌اى بااو نداشته‌اند؛ لذا جمله (من اقصى المدینه) را مقدم آورد، و کلمه (رجل) و (یسعى) را بعد از آن ذکر کرد.

۱.۲ - ایمان حبیب نجار

و اما اینکه این مرد، نامش و نام پدرش چه بوده و چه شغل و حرفه‌اى داشته‌؟ مفسرین سخت در آن اختلاف کرده‌اند، و ما چون اهمیتى در گفت‌وگوى از آن ندیدیم، چون دخالتى در فهم مراد آیه نداشت، لذا از بحث پیرامون آن خوددارى نمودیم؛ چون یقین داریم که اگر این جزئیات در فهم مراد آیه کم‌ترین دخالتى مى‌داشت، خدای سبحان در کلامش بدان اشاره مى‌کرد، و آن را مهمل نمى‌گذاشت.
آنچه مورد اهمیت است، دقت و تدبر در این معناست که این شخص ‌ چه حظ وافرى از ایمان داشته که در چنین موقعى به تأیید رسولان الهى (علیهم‌السلام) برخاسته و ایشان را یارى کرده است، چون از تدبر در کلام خدا که داستان او را حکایت کرده این معنا به دست مى‌آید که وى مردى بوده که خداى سبحان دلش را به نور ایمان روشن کرده، به خدا ایمان آورده و با ایمان خالص او را مى‌پرستیده، نه به طمع بهشت و نه از ترس آتش؛ بلکه از این جهت که او اهلیت پرستش دارد، و به همین جهت از بندگان مکرم خدا شده.
و خداى سبحان در کلامش هیچ‌کس به جز ملائکه را به صفت مکرم توصیف نکرده، تنها ملائکه مقرب درگاهش و بندگان خالصش را به این وصف ستوده، و از آن جمله این مرد است که با مردم مخاصمه و احتجاج کرده و بر آنان غلبه جسته و حجت قوم را بر اینکه پرستش خدا جایز نیست و تنها باید آلهه را پرسید باطل نموده و در مقابل اثبات کرده است که تنها باید خدا را پرستید، و رسولان او را در دعوى رسالت تصدیق نموده و سپس به آنان ایمان آورده است.

• «اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ؛ از کسانى پيروى کنيد که از شما مزدى نمى‌خواهند و خود هدايت‌يافته‌اند!».

۱.۳ - مراد از وَهُم مُّهْتَدُونَ

خداوند می‌فرماید: به‌علاوه این رسولان ـ چنان‌که از محتواى دعوت و سخنانشان برمى‌آید ـ افرادى هدایت یافته‌اند (و هم مهتدون). اشاره به اینکه عدم تسلیم در برابر دعوت کسى یا به خاطر این است که دعوتش حق نیست و به بی‌راهه و گمراهى مى‌کشاند، و یا اینکه حق است، اما مطرح کنندگان منافع خاصى در سایه آن کسب می‌کنند که این خود مایه بدبینى به چنان دعوتى است؛ اما هنگامى که نه آن باشد و نه این، دیگر چه جاى تأمل و تردید؟!


مردم انطاكيه به پيروى از پيامبران الهی دعوت می‌شدند؛ چراکه پیامبران در برابر رسالتشان، هیچ اجر و مزدى را از مردم طلب نمی‌کردند:

• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند».
• «وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ؛ و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى کنيد!».
• «اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ؛ از کسانى پيروى کنيد که از شما مزدى نمى‌خواهند و خود هدايت‌يافته‌اند!».

۲.۱ - بیان آیه

در این آیه شریفه، بیانى است بر جمله (اتبعوا المرسلین) که در آیه قبلى بود، و به جاى کلمه (مرسلین) در آن آیه جمله (من لا یسئلکم اجرا و هم مهتدون) را در اینجا آورده تا به علت متابعت مرسلین اشاره کرده باشد و بفرماید اینکه گفتیم رسولان را پیروى کنید، علتش این است که رسولان خودشان راه یافته‌اند، و در راه‌نمایى شما هم مزدى نمى‌خواهند؛ چون پیروى کردن از غیر، براى یکى از دو جهت جایز نیست یا براى این‌که آن غیر خودش گمراه است و سخنش گمراهى است، معلوم است که گمراه را نباید در گمراهى‌اش پیروى کرد؛ و یا براى این که هرچند سخنش حق است و پیروى حق واجب است، لیکن او از این سخن حق منظور فاسدى دارد، او سخن حق را وسیله کسب مال یا جاه کرده، و یا غرض فاسد دیگرى از این قبیل دارد.
و اما سخن کسى که هم سخنش حق است و هم از داشتن اغراض فاسد مبرا و منزه است، و از گفتن آن سخن حق نه نقشه‌اى در نظر دارد و نه کید و خیانتى، باید از او پیروى کرد و سخنش را پذیرفت، و این رسولان چنین‌اند، و در اینکه مى‌گویند: (غیر از خدا را نپرستید)، هم راه یافته‌اند و هم اجر و مزدى از شما نمى‌خواهند، نه مال و نه جاه، پس ‌ واجب است که ایشان را پیروى کنید.


۱. یس/سوره۳۶، آیه۱۳.    
۲. یس/سوره۳۶، آیه۲۰.    
۳. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۱۱۰، ذیل آیه.    
۴. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۱۱۰، ذیل آیه.    
۵. یس/سوره۳۶، آیه۲۱.    
۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۳۴۹ و ۳۵۰، ذیل آیه.    
۷. یس/سوره۳۶، آیه۱۳.    
۸. یس/سوره۳۶، آیه۲۰.    
۹. یس/سوره۳۶، آیه۲۱.    
۱۰. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۷، ص۱۱۱، ذیل آیه.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دعوت اصحاب القریه».    



جعبه ابزار