دغل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَغَل (به فتح دال و غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مفسد است. از مشتقات این واژه در
نهج البلاغه استفاده شده، به صورت:
اِدْغال (به کسر همزه و سکون دال) به معنای داخل كردن شىء مفسد است.
امام علی (علیهالسّلام) در نامهای به
معاویه و در نامهای دیگر به
مالک اشتر از این واژه استفاده کرده است. از اين ماده كه در
قرآن مجید نيامده، چهار مورد در نهج البلاغه آمده است.
دَغَل به معنای مفسد است: «الدَغَل: دَخَلٌ في الامر مفسد.»
اِدْغال به معنای داخل كردن شىء مفسد است.
امام (علیهالسّلام) به معاويه مىنويسد:
«وَلكِنْ لَيْسَ أُمَيَّةُ كَهَاشِمَ وَلاَ حَرْبٌ كَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَلاَ أَبُوسُفْيَانَ كَأَبِي طَالِب وَلاَ المُهَاجرُ كَالطَّلِيقِ وَلاَ الصَّرِيحُ كَاللَّصِيقِ وَلاَ الْـمُحِقُّ كَالْمُبطِلِ، وَلاَ الْمُؤْمِنُ كَالمُدْغِلِ» «اما جدّ تو
امیّه مانند جدّ من
هاشم نيست و نه جدّت
حرب مانند جدّ من
عبدالمطلب است، و نه
ابوسفیان مانند
ابوطالب است، مهاجر مانند آزاده كرد، صحيح النسب مانند چسبانده به ديگرى،
حق مانند
باطل و
مؤمن مانند
مفسد نيست.»
(شرحهای نامه:
)
منظور از «مهاجر» خود امام و از «طليق» معاويه است كه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روز
فتح مکّه به آنها فرموده:
«اذهبوا انتم الطلقاء» منظور از لصيق معاويه است كه در واقع از ابوسفيان نبود،
امام حسن (صلواتاللهعلیه) به معاويه در آن انجمن هولناک فرمود: «بسترى را كه در آن به دنيا آمدهاى مىشناسى.»
امام علی (علیهالسلام) در جاى ديگر فرموده: «و چون رعيت بر والى چيره شد و يا والى به رعيت اجحاف كرد، آن وقت اختلاف كلمه به وجود مىآيد»:
«وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ وَكَثُرَ الاِْدْغَالُ فِي الدِّينِ...» «علامتهاى ستم ظاهر مىشود و داخل كردن شىء مفسد به دين زياد مىگردد.»
(شرحهای خطبه:
)
به مالک اشتر مىنويسد:
«وَلاَ تَقُولَنَّ: إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَمَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ» «نگو: من مسلّطم. امر مىكنم بايد اطاعت شوم، اين عمل افساد در قلب و تضعيف دين است.»
(شرحهای نامه:
)
از اين ماده كه در قرآن مجيد نيامده، چهار مورد در «نهج» يافته است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «دغل»، ج۱، ص۳۸۷.