• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رذایل اصحاب الجنه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته)، در برابر نیازمندان رذایلی را مرتکب شدند. آنان از پرداخت حقوق نيازمندان بخل‌ می‌ورزىدند، به جهت محروم‌ كردن نيازمندان سركشى و طغيان‌گرى کردند، به‌خاطر محروم كردن نيازمندان از حقوقشان به آنها ظلم کرده، از ذكر و ياد خدا غافل شدند و از آمدن نيازمندان به بوستانشان براى گرفتن حق خود غضب کردند.



صاحبان باغ از پرداخت حقوق نيازمندان بخل‌ می‌ورزىدند:

• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «وَلَا يَسْتَثْنُونَ؛ و هيچ از آن استثنا نکنند».

۱.۱ - مراد از «يَسْتَثْنُونَ»

... و به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره مى‌گرفتند محروم سازند، و سرنوشت آنها همان شد که در این آیات مى‌خوانیم:
مى‌گوید: (ما آنها را آزمودیم، آن زمان که سوگند یاد کردند که میوه‌هاى باغ را صبحگاهان و دور از انظار مستمندان بچینند) (اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین).
(و هیچ از آن استثنا نکنند) و براى مستمندان چیزى فرو نگذارند (و لا یستثنون).
این تصمیم آنها نشان مى‌دهد که این کار ناشى از نیاز نبود؛ بلکه ناشى از بخل و ضعف ایمان آنها بود؛ زیرا انسان هر قدر هم نیازمند باشد مى‌تواند کمى از محصول یک باغ پردرآمد را به نیازمندان اختصاص دهد، بعضى گفته‌اند منظور از عدم استثنا این است که آنها (الا ان یشاءالله) نگفتند، یعنى آن‌قدر مغرور بودند که گفتند مى‌رویم و این کار را مى‌کنیم حتى خود را از گفتن (انشاءالله) بى‌نیاز دیدند.

• «فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ؛ آنها حرکت کردند در حالى که آهسته با هم مى‌گفتند:»
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک فقير وارد بر شما نشود!»
• «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ؛ گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بوديم!».


صاحبان باغ به جهت محروم‌ كردن نيازمندان سركشى و طغيان‌گرى کردند:

• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک فقير وارد بر شما نشود!»
• «قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ؛ (و فريادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما که طغيانگر بوديم»!

۲.۱ - مراد از «طغیان»

کلمه (طغیان) که اسم فاعل (طاغى) از آن مشتق شده به معناى تجاوز از حد است و ضمیر در (منها) به کلمه (جنه) آن هم به اعتبار میوه‌اش برمى‌گردد؛ چون منظورشان این بوده که امید است پروردگار ما چیزى بهتر از میوه‌هایى که سوختند به ما بدهد.

• «عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ؛ اميدواريم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد؛ چراکه ما به او علاقه‌منديم!».


صاحبان باغ به‌خاطر محروم كردن نيازمندان از حقوقشان به آنها ظلم کردند:

• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک فقير وارد بر شما نشود!»
• «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ؛ گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بوديم!».

۳.۱ - مراد از آیه

این جمله (قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ) حکایت تسبیح صاحبان باغ مذکور است که بعد از ملامت آن شخص میانه‌رو متوجه خطاى خود شده، خدا را تسبیح کردند، و گفتند: خدا را از شرکایى که در سوگند خود برایش اثبات کردیم منزه مى‌داریم، تنزیهى نگفتنى، و اعتراف داریم که یگانه رب ما اوست و اوست که با مشیت خود امور ما را تدبیر مى‌کند، آرى ما در اثبات شریک‌ها براى او ستم‌کار بودیم.
بنابراین جمله مورد بحث ما هم تسبیح خداست، و هم اعترافشان است به اینکه در اثبات شرکا بر نفس خود ستم کرده‌اند.
و بنابر آن قول دیگر که نقل کردیم جمله مورد بحث توبه و اعتراف ایشان است به اینکه هم به خود ستم کردند و هم به فقرا.


صاحبان باغ سوخته از ذكر و ياد خدا غفلت کردند:

• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ؛ يکى از آنها که از همه عاقل‌تر بود گفت: «آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى‌گوييد»؟!

۴.۱ - مراد از «قَالَ أَوْسَطُهُمْ»

(قال اوسطهم)، آنکه از سایرین میانه‌روتر و معتدل‌تر بود؛ چون او همواره مردم خود را به حق یادآورى مى‌کرد؛ هر چند که در مقام عمل از آنان پیروى مى‌نمود بعضى از مفسرین گفته‌اند: منظور از اوسط کسى است که سن و سال متوسطى داشته. لیکن این حرف درست نیست - (الم اقل لکم) آیا به شما نگفتم - معلوم مى‌شود قبلا به آنان نصیحت کرده بود، و اگر قرآن کریم آن را نقل نکرده، براى بود که جمله مورد بحث به خواننده مى فهمانید که چنین نصیحتى قبلا شده بوده، دیگر احتیاج به ذکر آن نبود - (لو لا تسبحون)، چرا تسبیح خدا نمى‌گویید، و او را از داشتن شریک‌ها منزه نمى‌دارید؟ و چرا بر قدرت خود و سایر اسباب ظاهرى اعتماد مى‌کنید و سوگند مى‌خورید، که حتما فردا میوه‌ها را مى‌چینیم، و ان شاء اللّه نمى‌گویید و خدا را به کلى از دخالت و سببیت و تأثیر معزول مى‌کنید و همه تأثیرها را به خود و سایر اسباب ظاهرى منسوب مى‌کنید؟ این همان شرک است، که شما را از ارتکابش زنهار دادم.
بعضى گفته‌اند: منظورشان از تسبیح خدا یاد خدا و توبه به درگاه او بوده؛ چون گناهى از ایشان سر زده بود، و آن این بود که نیت کردند مسکینان را از میوه‌هاى چیده شده محروم سازند، وجه بد نیست البته در صورتى که منظور از استثناء کنار گذاشتن سهمى از میوه براى فقرا باشد.

• «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ؛ گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بوديم!».


صاحبان باغ از آمدن نيازمندان به بوستان آنان براى گرفتن حق خود خشمگین شدند:
• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همان‌گونه که «صاحبان باغ» را آزمايش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوه‌هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».

• «وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ؛ (آرى) آنها صبحگاهان تصميم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگيرى کنند».

۵.۱ - بیان آیه

(حرد) (بر وزن سرد) به معنى ممانعت تؤام با شدت و غضب است؛ آرى آنها از تمنا و انتظار مستمندان عصبانى بودند، و تصمیم داشتند با کمال قدرت از آنها جلوگیرى کنند (و لذا این تعبیر در مورد سال‌هایى که باران قطع مى‌شود، یا شترى که شیر آن نیز قطع شده به‌کار مى‌رود).


۱. قلم/سوره۶۸، آيه۱۷.    
۲. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۹۲.    
۳. قلم/سوره۶۸، آيه۱۸.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲۴، ص۳۹۴، ذیل آیه.    
۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲۴، ص۳۹۴، ذیل آیه.    
۶. قلم/سوره۶۸، آيه۲۳.    
۷. قلم/سوره۶۸، آيه۲۴.    
۸. قلم/سوره۶۸، آيه۲۹.    
۹. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۷۵، ذیل آیه.    
۱۰. قلم/سوره۶۸، آيه۱۷.    
۱۱. قلم/سوره۶۸، آيه۲۴.    
۱۲. قلم/سوره۶۸، آيه۳۱.    
۱۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۶۲۸، ذیل آیه.    
۱۴. قلم/سوره۶۸، آيه۳۲.    
۱۵. قلم/سوره۶۸، آيه۱۷.    
۱۶. قلم/سوره۶۸، آيه۲۴.    
۱۷. قلم/سوره۶۸، آيه۲۹.    
۱۸. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۷۵، ذیل آیه.    
۱۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۶۲۸، ذیل آیه.    
۲۰. قلم/سوره۶۸، آيه۱۷.    
۲۱. قلم/سوره۶۸، آيه۲۸.    
۲۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۶۲۷، ذیل آیه.    
۲۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۶۲۷، ذیل آیه.    
۲۴. قلم/سوره۶۸، آيه۲۹.    
۲۵. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۳۷۵، ذیل آیه.    
۲۶. قلم/سوره۶۸، آيه۱۷.    
۲۷. قلم/سوره۶۸، آيه۲۵.    
۲۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲۴، ص۳۹۷، ذیل آیه.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «رذایل اصحاب‌الجنة».    



جعبه ابزار