• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زیانکاری بنی اسرائیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم در مواردی به قوم بنی اسرائیل متذکر می شود که با جهالت خود نعمتهایی را که خدا به واسطه پیامبرش به آنان ارزانی داشته را کفران نکنند و قدر بشمارند تا موجب خسرانشان نشود ولی این قوم از گذشته خود عبرت نگرفته وبا ناسپاسی موجب زیان به خود شدند.



فضل و رحمت الهی بر بنی اسرائیل، نجات دهنده آنان از خسران بوده است: «واذ استسقی موسی لقومه... • ثم تولیتم من بعد ذلک فلولا فضل الله علیکم ورحمته لکنتم من الخـسرین» و (بخاطر بیاور) زمانی را که موسی برای قوم خویش طلب آب کرد... • سپس شما بعد از این جریان روگردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود از زیانکاران بودید.


قرآن کریم در مورد هشدار موسی علیه‌السلام به زیانکاری قوم خویش، در صورت فرار و عقب نشینی، به هنگام رویارویی با جباران سرزمین مقدس چنین بیان می فرماید: «واذ قال موسی لقومه یـقوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیآء وجعلکم ملوکا وءاتـیکم ما لم یؤت احدا من العــلمین• یـقوم ادخلوا الارض المقدسة التی کتب الله لکم و لاترتدوا علی ادبارکم فتنقلبوا خـسرین» (بیاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت‌ ای قوم! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما پیامبرانی قرار داد (و زنجیر استعمار فرعونی را شکست) و شما را صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهائی بخشید که به هیچیک از جهانیان نداده بود•‌ای قوم! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته وارد شوید و به پشت سر خود باز نگردید (و عقب نشینی نکنید) که زیانکار خواهید شد.


در این آیات برای زنده کردن روح حق شناسی در یهود ، و بیدار کردن وجدان آنها در برابر خطاهائی که در گذشته مرتکب شدند، تا به فکر جبران بیفتند، نخست چنین میگوید، به خاطر بیاورید زمانی را که موسی به پیروان خود گفت : ‌ای بنی اسرائیل نعمتهائی را که خدا به شما ارزانی داشته است فراموش نکنید.


آیاتی که در داستانهای موسی علیه‌السلام نازل شده دلالت دارد بر اینکه داستان مورد بحث که موسی علیه‌السلام قوم خود را دعوت کرده به اینکه داخل در سرزمین مقدس شوند در زمانی واقع شده که از مصر بیرون آمده بودند، و از جمله : «و آتیکم ما لم یؤ ت احدا من العالمین» به دست می‌آید که قبل از فرمان داخل شدن در سرزمین مقدس عده‌ای از معجزات از قبیل من و سلوی و انفجار چشمه‌های دوازده گانه از یک سنگ و سایه افکندن ابر بر سر آنان رخ داده بوده.
و از اینکه جمله : «القوم الفاسقین» دو نوبت تکرار شده چنین بر می‌آید که قبل از این فرمان از ناحیه بنی اسرائیل مخالفت و معصیت رسول مکرر پیش آمده بوده و به قدری این مخالفت را تکرار کرده‌اند که صفت فسق بر آنان صادق شده. بنابراین همه اینها قرینه هائی است که دلالت می‌کند بر اینکه داستان داخل نشدنشان به ارض مقدسه و در نتیجه سرگردانیشان در قسمت اخیر زندگی موسی علیه‌السلام در بین بنی اسرائیل واقع شده، و غالب داستانهائی که در قرآن کریم از بنی اسرائیل حکایت شده قبل از این قسمت بوده.
پس اینکه موسی علیه‌السلام خطاب به قوم خود فرموده : «اذکروا نعمة الله علیکم» منظور از آن نعمتهائی است که خدای تعالی بر بنی اسرائیل ارزانی داشته و آنان را بدان اختصاص داده و اگر قبل از صدور این فرمان که باید داخل ارض مقدسه شوند نعمتها را به رخ آنان کشیده و بیادشان آورده، برای این بوده که این فرمان را با نشاط بپذیرند، و آنرا مایه زیادتر شدن نعمت و تمامیت نعمتهای قبلی خود تلقی کنند، چون خدای تعالی قبل از این فرمان نعمتها به آنان ارزانی داشته بود موسی را بر آنان مبعوث نموده و به سوی دین خود هدایتشان کرده بود و از شر آل فرعون نجاتشان داده تورات را بر آنان نازل و شریعت را برایشان تشریع کرده بود، دیگر تا تمامیت نعمت چیزی به جز تشکیل حکومت نمانده بود و فرمان داخل شدن در ارض مقدسه به همین منظور بوده که در آن سرزمین توطن نموده آقائی و استقلال به دست آورند.


روشن است که کلمه نعمة الله همه مواهب و نعمتهای پروردگار را شامل میشود ولی بدنبال آن اشاره به سه قسمت مهم از آنها کرده است. خدای تعالی در آیات مورد بحث که می‌خواهد نعمتها را بطور تفصیل یاد آور شود آنها را به سه دسته تقسیم کرده و فرمود:

۵.۱ - قسم اول نعمتها

«اذ جعل فیکم انبیاء»، که این یک قسم از نعمتهائی است که به بنی اسرائیل ارزانی داشته بود، و آن یا به این بود که ریشه دودمان آنانرا انبیائی چون ابراهیم و اسحاق و یعقوب و انبیای بعد از ایشان قرار داده بود، و یا اینکه انبیائی از خصوص بنی اسرائیل چون یوسف و اسباط و موسی و هارون برگزیده بود، و این نعمت که آغازگر دودمان قومی برگزیدگان از خلق و انبیای عظام باشد خود نعمتی است که هیچ نعمتی به پایه آن نمی‌رسد.
تا آنجا که میگویند تنها در زمان موسی بن عمران بالغ بر هفتاد پیامبر وجود داشت و تمام هفتاد نفری که با او به کوه طور رفتند در زمره پیامبران قرار گرفتند. در پرتو این نعمت بود که از دره هولناک شرک و بت پرستی و گوساله پرستی رهائی یافتند و از انواع خرافات و موهومات و زشتیها و پلیدیها نجات پیدا کردند، و این بزرگترین نعمت معنوی در حق آنها بود.

۵.۲ - قسم دوم نعمتها

قسم دوم از نعمتها را جمله : «و جعلکم ملوکا» بیان می‌کند:شما را صاحب اختیار جان و مال و زندگی خود قرار داد، زیرا بنی اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگی فرعون و فرعونیان بودند و هیچگونه اختیاری از خود نداشتند، و با آنها همچون حیوانات اسیر معامله می‌شد، خداوند به برکت قیام موسی بن عمران زنجیرهای بردگی و استعمار را از دست و پای آنها گشود و آنها را صاحب اختیار هستی و زندگی خود ساخت.
می‌فرماید خدای عزوجل شما را استقلال داد و از ذلت رقیت و بردگی فراعنه و تحکم و زورگوئیهای جباران نجات داد، چون کلمه ملک معنائی جز این ندارد، که انسان در کار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد، و بنی اسرائیل در سالهائی که زیر سایه موسی علیه‌السلام زندگی می‌کردند بهترین سنت اجتماعی را داشتند و آن عبارت بود از سنت توحید که آنان را به اطاعت خدا و رسولش و به عدالت کامل در مجتمعشان می‌خواند، بدون اینکه به احدی از امتهای غیر امت خود تجاوزی داشته باشند و یا فردی از افراد خودشان بر آنان سروری و حکمرانی کند، و یا گرفتار اختلاف طبقاتی باشند، آنچنان که امر مجتمعشان مختل گردد و هیچ کسی بر بالای سر آنان نبود به جز موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) که خود یک پیامبر اولوا العزم بود نه پادشاهی چون سایر پادشاهان، و نه رئیس قبیله که بر ملت و قبیله خود به غیر حق سروری می‌کنند.
بعضی چنین پنداشته‌اند که منظور از ملوک در اینجا سلاطین و پادشاهانی است که از بنی اسرائیل برخاستند. در حالی که می‌دانیم بنی اسرائیل تنها در دوران کوتاهی دارای حکومت و سلطنت بودند و به علاوه تنها بعضی از آنها به چنین مقامی رسیدند، در حالیکه آیه فوق میگوید: و جعلکم ملوکا: خداوند همه شما را این مقام داد. گذشته از این ملک (بر وزن الف) در لغت هم به معنی سلطان و زمامدار آمده و هم به معنی کسی که مالک و صاحب اختیار چیزی است. در حدیثی در تفسیر در المنثور از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم چنین نقل شده است : کانت بنو اسرائیل اذاکان لاحدهم خادم و دابة و امراة کتب ملکا : هنگامی که کسی از بنی اسرائیل دارای همسر و خدمتکار و مرکب بود، به او ملک می‌گفتند.

۵.۳ - قسم سوم نعمتها

«و ءاتاکم ما لم یؤت احدا من العلمین» این جمله بیانگر قسم سوم از سه قسم نعمتهائی است که خدای تعالی بر بنی اسرائیل انعام فرمود و آن عبارت است از عنایات و الطاف الهیه‌ای که همراه بود با معجزات بسیار روشن و ارزنده که اگر بر گفته خود (که‌ای موسی ما به تو ایمان آوردیم) استقامت می‌کردند و پیمان الهی را نمی‌شکستند، زندگیشان را تعدیل می‌کرد آیاتی که تا در مصر بودند و بعد از آنکه خدا از شر فرعون و قومش نجاتشان داد از هر طرف بر آنان احاطه داشت، آری هیچ امتی از امم عالم که قبل از تاریخ زندگی موسی زندگی کرده بودند مانند قوم موسی این همه معجزات و برهانهای ساطع و نعمتهای بیکران نداشتند، این تنها قوم موسی علیه‌السلام بود که خدای تعالی چنین معجزاتی و چنان نعمتهائی به آنان ارزانی داشت.
بنابراین دیگر وجهی برای گفتار بعضی نمی‌ماند که گفته‌اند: مراد از عالمین جمعیتهای هم عصر بنی اسرائیل است، برای اینکه آیه شریفه بطور مطلق داشتن چنان معجزات و چنان نعمتها را از کل طوائف بشر نفی کرده، صریحا می‌فرماید هیچ جمعیتی آن معجزات و نعمتهائی که خدا به بنی اسرائیل داده بود نداشتند، و همین طور هم هست.


«یقوم ادخلوا الارض المقدسة التی کتب الله لکم و لا ترتدوا علی ادبارکم فتنقلبوا خسرین» در این آیه موسی به بنی اسرائیل دستور داده که داخل در سرزمین مقدس شوند و خود آن جناب از وضع آنان پیش بینی کرده بود که از این دستور تمرد خواهند کرد و رفتن به آن سرزمین را نخواهند پذیرفت، به همین جهت امر خود را تأکید کرد به اینکه مبادا سرپیچی کنید، و دوباره به دوران سابق خود برگردید که اگر چنین کنید زیانکار خواهید شد، دلیل بر اینکه آن جناب چنین استنباطی داشته این است که وقتی بنی اسرائیل دستور آن جناب را رد کردند، موسی علیه‌السلام آنان را به وصف فاسقین توصیف کرد، و اگر بنی اسرائیل مردم درستی بودند و سابقه نافرمانی و تمرد نداشتند و تنها این یک دستور موسی را تمرد کرده بودند، اطلاق فاسق که اسم فاعل است و ثبات و دوام را می‌رساند بر آنان درست نبود، و می‌بایست فرموده باشد: فافرق بینی و بین الذین فسقوا: خدایا بین من و مردمی که مرتکب فسق شدند جدائی بینداز.
خدای سبحان در این آیه سرزمین مورد نظر خود را به قداست توصیف کرده و مفسرین مقدس بودن آن سرزمین را تفسیر کرده‌اند به سرزمینی که به خاطر سکونت انبیاء و مؤ منین در آن مطهر از شرک است، و در قرآن کریم چیزی که این کلمه را تفسیر کند و به ما بفهماند چرا آن سرزمین مقدس است وجود ندارد.


معنای «کتب الله لکم» از ظاهر آیات بر می‌آید که مراد از این جمله این است که خدای تعالی سکنی گزیدن شما بنی اسرائیل در سرزمین مقدس را مقدر فرموده، آنهائی که بطور یقین مشمول این قضای الهی بوده‌اند همان یهودیان عصر موسی علیه‌السلام هستند که همه آنان (بطوری که گفته شده) تا آخرین نفرشان در همان مدت چهل سال از دنیا رفتند، و داخل در سرزمین مقدس نشدند، تنها فرزندان و نوه هایشان بودند که همراه با وصی موسی یوشع بن نون علیهماالسلام داخل در سرزمین فلسطین شدند. خداوند چنین مقرر داشته بود که بنی اسرائیل در این سرزمین مقدس به آرامش و رفاه زندگی کنند (مشروط به اینکه آن را از لوث شرک و بت پرستی پاک سازند و خودشان نیز از تعلیمات انبیا منحرف نشوند) اما اگر این دستور را بکار نبندند زیانهای سنگینی دامان آنها را خواهد گرفت.
بنابراین اگر ملاحظه می‌کنیم که نسلی از بنی اسرائیل که این آیه خطاب به آنها بود بالاخره موفق به ورود در این سرزمین مقدس نشدند بلکه چهل سال در بیابان سرگردان ماندند و نسل آینده آنها این توفیق را یافت منافاتی با جمله کتب الله لکم (خداوند برای شما مقرر داشته) ندارد، زیرا این تقدیر مشروط بشرائطی بود که آنها انجام ندادند همانطور که در آیات بعد استفاده میشود.


۱. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۶۴.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۲۹۲.    
۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۳۹.    
۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۲۶.    
۶. الدر المنثور، سیوطی، ج۱، ص۱۸۳.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۲۰.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۳۳۵.    
۱۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۳۳۵.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۳۳۵.    
۱۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ۳۳۶.    
۱۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ۳۳۶.    
۱۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۵، ص۴۶۵- ۴۷۲.    
۱۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۳۳۵.    
۱۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۲۵.    
۱۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۳۰۸.    
۱۸. الدر المنثور، سیوطی، ج۳، ص۴۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «زیانکاری بنی اسرائیل».    



جعبه ابزار