• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ و قیام ۱۵ خرداد ۴۲، شیوه‌های برخورد مسالمت آمیز و اصلاحی با حکومت پهلوی در بین بعضی از نیروهای سیاسی، به شیوه‌های براندازی و مبارزه مسلحانه تبدیل شد، لذا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی، با اعتقاد به مبارزه مسلحانه با رژیم شاهنشاهی تشکیل شد. این گروه‌ها تحت عناوین: امت واحده، توحیدی خلق «در خارج از کشور»، توحیدی فلق، بدر، موحدین «در خوزستان و کرمان»، صف «در اصفهان و تهران» و منصورون «در سراسر کشور» به فعالیت مخفی مشغول بودند.
[۱] سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تاریخچه گروه‌های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ۱۳۵۹.




۱. گروه منصورون: از سال ۱۳۴۹ چند هسته مبارزاتی در شهرهای اهواز، خرمشهر و دزفول تشکیل شد. پس از بروز اختلاف در سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۴، این هسته‌ها با هم متحد شدند و گروه منصورون را تشکیل دادند. از جمله بنیانگذاران این گروه، شهید غلامحسین صفاتی دزفولی، آقایان محسن رضایی، ذوالقدر و شمخانی می‌باشند.
[۲] روزنامه کیهان، ۱۹/۱۱/۱۳۷۸.

۲. گروه امت واحده: بنیانگذار این گروه، بهزاد نبوی بود که از نیروهای ارشد آموزش سازمان مجاهدین خلق محسوب می‌شد. وی پس از اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان در سال ۵۴، به تدریج ارتباط خود را با آن سازمان قطع کرد و در اوایل سال ۵۵ سازمان مسلح جدیدی را مخفیانه بنیان نهاد که بعدها امت واحده نام گرفت. آقایان محمد سلامتی، محسن مخملباف، فریدون وردی نژاد، و... از اعضای مشهور این سازمان می‌باشند.
[۳] نشریه شاهد، شماره ۱۲، ۱۵/۸/۶۰، ص۲۶.
این گروه فعالیت خود را در زندان متمرکز کرده بود. آقای محمد سلامتی می‌گوید: «گروه امت واحده از نیروهای داخل زندان بودند که من، آقای مهندس نبوی و تعداد دیگری از برادران که در داخل زندان بودند، تشکیل داده بودیم.»
[۴] روزنامه صبح امروز، ۱۶ تیر ۷۸، مصاحبه با سلامتی.

۳ تا ۷ - از جمله گروه‌های جدید، می‌توان به گروه‌هایی چون موحدین، فلاح، بدر، توحیدی صف و توحیدی خلق اشاره کرد.
گروه‌های هفتگانه فوق، در عین پراکنده بودن و عدم ارتباط تشکیلاتی مستمر، در ایران و خارج از کشور فعالیت می‌کردند. آنها خواسته‌های مشترکی داشتند که عمده‌ترین این خواسته‌ها عبارت از موارد زیر بود:
۱. تشکیل حکومت اسلامی
۲. رهبری امام خمینی (رحمةالله‌علیه)
۳. مبارزه مسلحانه
۴. مخالفت با سازمان مجاهدین خلق، به دلیل تغییر ایدئولوژی.


حضرت امام خمینی (رحمةالله‌علیه) در اواخر مهرماه سال ۵۷ مسئله وحدت گروه‌های مبارز را مطرح فرمودند. بر این اساس شهید مطهری (رحمةالله‌علیه)، شهید مطهری، محمد منتظری (رحمةالله‌علیه) و آقای جلال‌الدین فارسی و تعدادی از یاران و اطرافیان امام، نظر معظم له را به گروه‌ها انتقال دادند، تا زمینه گفتگو و اتحاد هموار گردد. سرانجام در هفتم تیر ۵۸، هفت گروه مورد بحث با صدور بیانیه‌ای با نام جدید «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کردند.
[۵] میر سلیم، سیدمصطفی، جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ص۱۵۱، تهران، انتشارات باز، ۱۳۸۴.
سران این سازمان، بیشترین نیروی خود را صرف فعالیت‌های نظامی و سیاسی می‌کردند و از جمله در شکل‌گیری نهادهایی چون «کمیته انقلاب اسلامی» و «سپاه پاسداران» نقش قابل ملاحظه‌ای داشتند و در دولت شهید رجایی، دو عضو برجسته این سازمان بعنوان وزیر کار و سخنگوی دولت انجام وظیفه کردند.
شرط لازم برای عضویت در این تشکل، تبعیت و پذیرش قطعی ولایت فقیه و رهبری امام‌ خمینی بود.
[۶] الویری، مرتضی، خاطرات مرتضی الویری، ص۷۸، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری، ۱۳۷۵.



اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عبارت بودند از: مرتضی الویری، محسن رضایی، ذوالقدر، حسین فدائی، عبدالحسین روح‌الامینی، محمد بروجردی، علی عسگری، بهزاد نبوی، محسن آرمین، محمد سلامتی،‌ هاشم آغاجری، سیدمصطفی تاج‌زاده، محسن سازگار، بصیرزاده، نوروزی، عرب، مشایخی و...
[۷] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۲۹، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.



سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تشکیلات عقیدتی – سیاسی علنی است که با اعتقاد به مکتب حیات‌بخش و ضرورت اجتهاد زنده و زمان‌شناس در تطبیق خلاق مکتب با نیازهای هر مرحله از زمان و مقتضیات آن و با تاکید بر معارف اسلامی و منبعث از وحی که نمایندگان آن فقها، حکما، و عرفای بزرگ اسلامی می‌باشند، بر اساس اصول مندرج در مرامنامه و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با پذیرش اصل ولایت فقیه برای تحقق اهداف زیر تلاش می‌کنند:
الف: پاسداری از اصول، ارزش‌ها، آرمان‌ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی که از جمله‌ی آن نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی می‌باشد.
ب: تداوم، گسترش و تعمیق انقلاب اسلامی در ایران و جهان.
ج: رشد و ارتقاء سطح آگاهی‌های عقیدتی_سیاسی و تعالی اخلاقی و معنوی توده‌های مردم و سازماندهی و بسیج آنها به منظور شرکت فعال و واقعی در امور انقلاب، جامعه و سرنوشت خویش.
د: تحقق جامعه‌ای آباد، آزاد، مستقل و عاری از ستم، استثمار، استضعاف، شرک و نفاق.
[۸] نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۶۶، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.
[۹] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۳۰، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.



این سازمان نقش زیادی در راه‌اندازی و سازمان‌دهی کمیته‌های انقلاب اسلامی ایفا کرد و تعدادی از آنها به‌عنوان اعضای شورای مرکزی کمیته‌ها فعال بودند و همچنین این سازمان اقدام به راه‌اندازی نیروهای مسلحی تحت عنوان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» کرد که هدف آن مبارزه با تهدیدات احتمالی برای انقلاب و دفاع از انقلاب بود و بعدها این نیروها با نیروهای نظامی دیگر موجود در تهران یعنی «سپاه سلطنت‌آباد به سرپرستی آقای لاهوتی، سپاه تحت سرپرستی محمد منتظری و سپاه تحت‌نظر آقای دانش» درهم ادغام شدند و شواری فرماندهی سپاه پاسداران که در آن برخی از اعضای سازمان مجاهدین نیز حضور داشتند، شکل گرفت. این سازمان بعدها در تحولات مختلف کشور از جمله بحران‌های قومی منطقه‌ای و مبارزه با گروه‌های معارض با انقلاب نقش مهمی را ایفا می‌کند که از جمله می‌توان به اعزام برخی نیروهای سازمان به کردستان و مبارزه با ضدانقلاب اشاره کرد. و همچنین رخنه در گروه فرقان و شناسایی، و انهدام این گروه (که اقدام به ترور شخصیت‌های مهم انقلاب می‌کرد) و یا خنثی‌سازی کودتای نوژه، عملیات مهمی را در حفظ و حراست از انقلاب انجام دادند. در سال‌های بعد این سازمان نقش زیادی در مبارزه با جریان لیبرال در کشور داشت و در مجلس و صحنه اجتماع از خط امام دفاع می‌کرد. در جریان اوج ترورهای سازمان مجاهدین، نیروهای این سازمان نقش زیادی را در مبارزه با این جریان ایفا کردند.
[۱۰] فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۳۹۶، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴.
[۱۱] الویری، مرتضی، خاطرات مرتضی الویری، ص۷۸_ ۹۴، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری، ۱۳۷۵.



اولین جرقه‌ی اختلاف بلافاصله پس از تشکیل سازمان بروز کرد که مهم‌ترین آنها در مورد انتشار اطلاعیه‌ای به‌ مناسبت روز کارگر و صدور بیانیه به‌ مناسبت شهادت دکتر علی شریعتی بود. عده‌ای در سازمان، هر نوع توجه به کارگر را ملهم از‌ اندیشه‌های مارکیستی و در نتیجه التقاط می‌دانستند و با دادن اطلاعیه برای روز کارگر مخالف بودند. یک ماه پس از آن با صدور بیانیه به‌ مناسبت شهادت دکترشریعتی، دومین اختلاف‌ نظر بوجود آمد. عده‌ای مرحوم شریعتی را التقاطی، منحرف و بدعت‌کار می‌دانستند که اکنون در آتش می‌سوزد و عده‌ای دیگر، وی را متفکری دردمند و مصلحی روشن‌بین معرفی می‌کردند.
[۱۲] مجله راه نو، مصاحبه با محسن آرمین، سال اول، شماره اول، (۴/۶/۱۳۷۷) ص۱۸.

اما در کنار این مسائل، مهم‌ترین اختلافی که منجر به شفافیت جناح‌ها (راست و چپ) در درون سازمان گردید و سپس به عرصه‌های اقتصادی هم کشیده شد مساله نماینده‌ی امام در سازمان بود. در بهار۱۳۵۸، امام‌ خمینی با بروز اختلافات و با درخواست خود سازمان، دو نماینده برای حل اختلافات در سازمان معرفی نمود. یکی استاد مطهری بود که مسائل سیاسی سازمان با وی بود و دیگر آقای حسین راستی کاشانی که مسائل فقهی با وی مشورت می‌شد. پس از شهادت استاد مطهری، تنها نماینده‌ی امام در سازمان راستی کاشانی گردید. وی با افکار روشن‌بین مطهری و دکتر بهشتی موافق نبود و نوآوری را ناشی از محافل روشنفکری در سازمان می‌دانست و آن‌را خطرناک معرفی می‌کرد. اختلاف بین افراد روشنفکر سازمان با راستی کاشانی در برخی مسائل از جمله، حکم حزبی و حکم فقهی بالا گرفت، عده‌ای بر این اعتقاد بودند که حکم حزبی و سازمانی بالاتر از حرف و عقیده راستی کاشانی است.
[۱۳] ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۱، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.


۶.۱ - مخالفت با نماینده امام

در این زمان ۳گروه در مقابل نماینده‌ی امام صف‌آرایی کردند:
گروه اول: ‌ گروهی که برای آیت‌الله راستی کاشانی ولایت تام قائل، و معتقد به تبعیت کامل از ایشان بودند. در حقیقت محافظه‌کاران سنتی که بعدا به راست موسوم گردیدند؛ این گروه تمایلات سنت‌گرایانه و محافظه‌کارانه اجتماعی – اقتصادی داشتند.
گروه دوم: گروهی که خود را موظف به تبعیت از نظریات شخصی آیت‌الله راستی کاشانی نمی‌دانستند و معتقد به ارجحیت دادن حکم حزبی و سازمانی بجای عقیده‌ی نماینده‌ی امام بودند. بهزاد نبوی، محسن آرمین، سعید حجاریان،‌ هاشم آغاجری، مصطفی تاج‌زاده از این گروه بودند (طیف چپ) این گروه در مسائل اقتصادی دیدگاه‌های رادیکال داشتند.
گروه سوم: گروهی ممتنع و بی‌طرف هم معتقد بودند که برخورد گروه بیش از حد خصمانه است و هیچ منابع بنیادی برای تفاهم و پذیرش اختلاف سلیقه‌ها و تداوم فعالیت وجود ندارد از این رو خواستار انحلال سازمان بودند.
[۱۴] دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۱، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.



اختلافات در این زمان به اوج خود رسید، آیت‌الله راستی کاشانی، ‌مخالفین خود را به عدم التزام شرعی و داشتن افکار التقاطی متهم کرد.
[۱۵] ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۲، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
گفتگوهای درون سازمان نیز نه تنها موجب حل اختلافات نشد بلکه اختلافات را تشدید نمود. سه جناح در حضور آیت‌الله موسوی‌ اردبیلی نیز نظرات خود را مطرح نمودند و ایشان نیز مباحث را به امام منعکس کردند. در تاریخ۲۵/۱/۱۳۶۱ آیت‌الله راستی کاشانی شوراهای سازمان را لغو کرد و شورای موقتی را در تاریخ۱/۲/۱۳۶۱ برای اداره‌ی سازمان به ریاست خود تعیین نمود. سرانجام پس از انعکاس مطالب به امام (رحمة‌الله‌علیه) ایشان فرمودند: آقای راستی و کسانی که با ایشان می‌توانند همکاری داشته باشند در سازمان بمانند و هرکس تمایل ندارد با ایشان کار کند می‌تواند از سازمان استعفا دهد.
[۱۶] دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۱، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.
در این مقطع (حدود دی‌ماه۱۳۶۱) و به‌دنبال درخواست امام، ۳۷نفر از اعضای سازمان (مخالفان راستی) استعفا دادند.
[۱۷] میر سلیم، سیدمصطفی، جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ص۲۲۳، تهران، انتشارات باز، ۱۳۸۴.

از این زمان به بعد سازمان اعلام کرد که برخلاف گذشته نیمه مخفی، نیمه علنی نبوده و به‌ صورت علنی فعالیت می‌نماید و به‌علاوه بعد نظامی سازمان را حذف کرده و به‌ صورت یک تشکیلات عقیدتی – سیاسی به فعالیت خود ادامه داد. در فاصله میان سال۱۳۶۱ الی۱۳۶۵ فعالیت‌های سازمان به شدت افول کرد. تا این‌که بالاخره آیت‌الله راستی کاشانی در مهرماه سال۱۳۶۵ طی نامه‌ای ضمن اعلام داشتن مشغله فراوان و نامساعد بودن حال مزاجی خود تقاضای موافقت با استعفای خویش و انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را نمودند
[۱۸] ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۲، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
که مورد موافقت امام قرار گرفت و سازمان به‌طورکلی منحل شد.
[۱۹] فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۳۹۷، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴.



پس از اتمام جنگ، افرادی که اغلب از دیدگاه به اصطلاح چپ سازمان حمایت می‌کردند نظیر آقایان بهزاد نبوی، محمد سلامتی، محسن آرمین، نوروزی، سید مصطفی تاج‌زاده،‌ هاشم آغاجری و... در سال۱۳۶۱ از سازمان استعفا داده بودند، در سال۱۳۷۰ اقدام به تجدید سازمان نموده و این‌بار با عنوان «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران» و اضافه کردن نام ایران به آخر سازمان در تاریخ۱۰/۷/۱۳۷۰ از وزارت‌ کشور مجوز فعالیت گرفته و شروع به فعالیت کردند و تاکنون نیز فعالیت این سازمان ادامه دارد.
[۲۰] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۴۶، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.

این جمع پس از استعفا از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دلیل اعتقاد به ضرورت وجود مشکل در پیشبرد اهداف فکری و سیاسی شروع فعالیت جدید را به شکل همه جانبه مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار دادند و در نهایت با تغییراتی در مرامنامه و اساسنامه، نام و کادرهای تشکیل دهنده بار دیگر آغاز بکار نمودند.
[۲۱] دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۲، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.



این سازمان در عین تبعیت از مبانی اعتقادی اسلامی، به‌صورت بارز دارای گرایش‌های به اصطلاح چپ ارزشی یا سنت‌گرا در حیطه‌ی عملکرد حکومتی و اقتصادی می‌باشد. به‌طوری‌که در مرامنامه‌ی این سازمان آزادی از سوی حکومت وظیفه آن شمرده شده و افراد جامعه را محق به تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود دانسته و در حیطه‌ی مسائل اقتصادی ایجاد عدالت اجتماعی و تامین مساوات و ایجاد شرایط یکسان برای همه‌ی افراد جامعه از وظایف حکومت شمرده شده است. از طرفی تقدم جامعه بر فرد یک اصل شمرده شده و بر اصل آزادی در کلیه‌ی عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه تاکید شده است. دیدگاه‌های این سازمان تا حدودی همانند دیدگاه‌های احزاب جامعه‌گرا (سوسیالیسم) در غرب می‌باشد. با آنکه این سازمان اصولا یک حزب چپ سنت‌گرا می‌باشد، اما در سال‌های اخیر یعنی پس از دوم‌ خرداد۱۳۷۶ این سازمان هم‌گرایی بسیار زیادی با نیروهای چپ مدرن داشته است. هفته‌نامه‌ی سیاسی – اجتماعی «عصر ما» ارگان این سازمان می‌باشد.
[۲۲] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۴۶، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.



دفاع از قانون اساسی و قانونمندی در اداره‌ی کشور یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که مقامات این سازمان بر آن تاکید دارند. در همین راستا سازمان مذکور یکی از شرایط اصلی فعالیت گروه‌ها و تشکیلات سیاسی در کشور را پایبندی آنها به قانون اساسی تلقی کرده است و معتقد است با شرط پایبندی به قانون اساسی هر گروهی می‌تواند در چهارچوب این قانون به فعالیت بپردازد. در واقع از نظر سازمان، پذیرش قانون اساسی یکی از معیارهای تعیین‌کننده نیروهای درونی و برونی نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.
[۲۳] نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۶۹، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.



سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بدلیل تحلیل تئوریک خاص خود از شرایط جامعه‌ی ایران معتقد به نوعی "دولت اقتدارگرا" می‌باشد. یکی از موارد اختلاف این گروه با رقبای آن دقیقا همین مفهوم متفاوتی است که این سازمان در بخشی از دیدگاه‌های خود در این‌باره معتقد است جامعه‌ی‌ توسعه نیافته و عقب‌مانده ایرانی جز با وجود دولتی نیرومند، برنامه‌ریز و مداخله‌گر به‌عنوان موتور محرک توسعه راه به‌جایی نخواهد برد.
[۲۴] نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۷۰، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.



سازمان بر اساس آموزه‌های اسلامی و اصول قانون اساسی، اصل مالکیت خصوصی را به شرطی که سبب حاکمیت سرمایه بر جامعه نشود و اصل عدم اضرار به غیر را نفی نکرده و عامل استثمار و مانع تحقق عدالت اجتماعی نباشد را محترم و حتی مفید می‌شمارد. از دیدگاه سازمان در یک اقتصاد اسلامی، انسانی و سالم، ‌سعی و تلاش می‌بایست محور و مبنای بهره‌برداری قرار گیرد. سازمان، مهمترین اهداف اقتصادی را در شرایط کنونی جامعه، ایجاد و حفظ استقلال اقتصادی و خوداتکائی، تامین عدالت اجتماعی و توسعه و کسب قدرت اقتصادی برای تامین رفاه اجتماعی و حفظ استقلال سیاسی و فرهنگی می‌داند. توسعه‌ی پایدار و مستمر و در عین حال‌اندیشیده و بدون تعارض با اهداف دیگر اقتصادی و غیراقتصادی در گرو داشتن استراتژی و الگوی مناسب است. از دیدگاه سازمان عدالت و توسعه تعارض با هم ندارند بلکه توسعه در خدمت تحقق و گسترش عدالت اجتماعی باید باشد. از دیدگاه سازمان، نفی وابستگی به اقتصادهای مسلط خارجی و جلوگیری از شکاف رو به گسترش طبقاتی و سمت‌گیری به سوی عدالت اجتماعی و توسعه‌ی همه‌جانبه، پایدار و موزون سه هدف اصلی بشمار می‌رود که باید سرلوحه مشی و برنامه اقتصادی دولت قرار گیرد. طرح‌ اندیشه‌های ادغام در بازار جهانی، دولت حداقل، و خصوصی‌سازی کامل اقتصاد در استراتژی توسعه‌ی اقتصادی کشور، قطعا با اهداف استقلال، خود اتکائی عدالت اجتماعی در تعارض خواهد بود. تحقق شعارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر انقلاب در درازمدت در گرو تامین استقلال، عدالت، ‌توسعه و قدرتمندی اقتصادی است. بخش خصوصی دلال‌صفت باید به شدت محدود گردد و در عوض عرصه‌ی فعالیت سالم، سازنده و مولد برای سرمایه‌ی خصوصی هموار گشته، ضمن حفظ حدودی که عدالت اجتماعی را به خطر می‌اندازد، از مشارکت آنها در سازندگی و تولید استقبال شود.
[۲۵] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۵۵، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.



سازمان همراه دیگر گروه‌های ائتلاف جبهه‌ی دوم خرداد همواره در راستای شعارهای اولیه‌ی خود مبنی بر آزادی بیان و‌اندیشه حرکت کرده است. که برخی از دیدگاه‌های آنها عبارتند از:
۱- قانون مطبوعات، باید در چارچوب قانون اساسی، آزادی‌های نویسندگان را به رسمیت بشناسد.
۲- پاسداری از هویت و ارزش‌های دینی و ملی در برابر فرهنگ‌های بیگانه در صورت فراهم آمدن شرایط سالم و آزاد برای همه.
۳- ایجاد فرصت‌های برابر در میدان مسابقه و رقابت علمی و فرهنگی و قطع رابطه‌ی سرمایه و پول با فرهنگ و دانش.
۴- ترویج فرهنگ حقیقت‌طلبی به‌جای فرصت‌طلبی و مقابله با آفت‌ها و آسیب‌های نظام و جامعه مدنی.
۵- توجه به مساله جوانان و زنان و رسیدگی به مشکلات آنها.
۶- انعکاس صحیح واقعیات و امکان دسترسی آحاد ملت به اطلاعات و انتقال همه‌ی‌اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها در چارچوب قانون توسط صدا و سیما.
۷- تعطیل و توقیف نکردن نشریات از سوی نهادها و مقام‌های غیرمسئول به بهانه‌ی توطئه و حفظ امنیت.
۸- محکوم کردن مداخله‌ی دادستانی انقلاب در امور مطبوعات و روش غیرقانونی آن در برابر نشریات.
[۲۶] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۵۷، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
[۲۷] نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۷۰، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.



سازمان همانند دیگر گروه‌های چپ مدرن، مهم‌ترین اصول سیاست خارجی‌شان اصل تنش‌زدایی است. گفتگوی تمدن‌ها واژه‌ای است که به‌جای تعارض و برخورد تمدن‌های‌هانتینگتون بکار برده‌اند. تنوع در گسترش روابط با کشورهای مستقل اروپایی و آسیایی از برنامه‌های آنهاست.
[۲۸] ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۱۲۶، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
و در کل خواستار برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل و اصول انقلاب و منافع ملی هستند.
[۲۹] شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۵۶۷، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.



تغییر عقیده و بازگشت از ایدئولوژی قبلی در سخنان دیروز و امروز نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کاملا مشهود است.

۱۵.۱ - دیدگاه دیروزی

محسن آرمین: حکومت اسلامی مشروعیت خود را از مقام ولایت فقیه که در راس آن است کسب می‌کند و مسئولیت همه امور با فقیه ولی و امامی است که اقامه حکم می‌کند؛ لذا ولایت امور بدست اوست. البته امام جامعه می‌تواند بعضی از امور را با حفظ حق ولایت به افراد دیگر تفویض نماید.»
[۳۰] روزنامه کیهان، ۲۷/۱۰/۶۶.

بهزاد نبوی: «مسئولیت همه امور با فقیه ولی و امامی است که اقامه حکم می‌کند، لذا ولایت امور به دست اوست.»
[۳۱] روزنامه کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۶۶.

در جای دیگر می‌گوید: «در حال حاضر با پذیرش ولایت فقیه باید در تمامی زمینه‌ها رساله‌ای زندگی کنیم.»
[۳۲] پیام انقلاب، ۲۷/۵/۱۳۵۹.


۱۵.۲ - دیدگاه امروزی

محمد سلامتی: «اساسا قرار نیست در جامعه ما ولی فقیه به جای همه فکر کند و راه حل ارائه کند. لازمه چنین اعتقادی آن است که نهادهای دولتی و غیردولتی هیچگاه فعال نشوند؛ زیرا در صورت فعال شدن، عرصه را بر روی فقیه تنگ می‌کنند.»
[۳۳] عصرما، ش ۶.

آرمین: «تبعیت از ولایت فقیه و رهبری در عمل است و شما باید در عمل تابع باشید. ممکن است شما درباره مسائل سیاسی_اجتماعی یک تحلیل داشته باشید، اما رهبری تحلیل دیگری داشته باشد.»
[۳۴] روزنامه انتخاب، ۳۰/۷/۱۳۷۹.

در جای دیگر می‌گوید: «قطعا ولی فقیه بدون رای مردم ولی فقیه نیست.»
[۳۵] روزنامه انتخاب، ۳/۸/۱۳۷۹.

بهزاد نبوی: «آن ولایت مطلقه‌ای را که امام می‌فرمودند، استنباط ما این است که اختیارات حکومت اسلامی را مطرح کردند و نه اختیارات یک شخص واحد را.»
[۳۶] روزنامه رسالت، ۲۷/۱۱/۱۳۷۵.

هاشم آغاجری: «امروز فکر کردن در قالب مدیریت فردی خیلی کهنه شده یعنی اگر فکر کنیم در هزاره سوم میلادی یک فردی می‌تواند بنا به هر دلیلی یک جامعه را اداره بکند و رهبرش باشد و راه نشان دهد، اصلا چنین تلقی‌ای نادرست و نامتعارف با واقع است.»
[۳۷] روزنامه رسالت، ۱۸/۹/۱۳۷۸.

هاشم آغاجری در مراسم تجلیل از کدیور می‌گوید: «دین در حکومت‌های دینی، نه تنها افیون توده‌هاست آنچنانکه مارکس گفته است، بلکه من می‌افزایم علاوه بر آن افیون حکومت‌ها هم هست.»
[۳۸] عصرما، ش ۱۷۵، ۲۶/۵/۱۳۷۹.

طیف چپ سازمان که خود را سینه چاک انحصاری امام انگاشته و گروه مقابل را حامی قرائت تنگ نظرانه از حدود و اختیارات ولایت فقیه و پیرو ولایت مقیده فقیه معرفی می‌کرد، در قرائت امروز خود از ولایت فقیه دست به اجتهاد نوینی زده است.
بهزاد نبوی در هیات دولت با ادعای نخبگی در عرصه سیاست، فرمان تاریخی امام در محکومیت سلمان رشدی را برنتابید و با لحنی عتاب آلود فرمان تاریخی امام را زیر سؤال برد و آن را مغایر اهداف و فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری تلقی کرد و سپس شکوه کرد که چرا با وی و دیگر زبدگان وادی سیاست هیچ مشورتی در این مورد به انجام نرسیده است.
در اکثر جهات می‌توان برگشت عقیده را در این سازمان مشاهده کرد، مثلا درباره رابطه با آمریکا، در گذشته نه چندان دور بر زشتی ذلت در برابر این قدرت غارتگر سرپوش نمی‌گذاشتند. در بیانیه این سازمان درباره نظم نوین جهانی، نهایت خشم نسبت به آمریکا نشان داده شده است. در آن دوران آقای سلامتی می‌گوید: «رابطه با آمریکا استقلال ما را تهدید می‌کند.»
[۳۹] روزنامه سلام، ۱۴/۱۲/۷۴، سلامتی.

اما امروز اعضای این سازمان نه تنها چنین اعتقادی ندارند، بلکه از تئوریسین‌های رابطه با آمریکا می‌باشند و معتقدند که «عده‌ای، از شعار مرگ بر آمریکا برای مقابله با مردم سوء استفاده می‌کنند.»
[۴۰] روزنامه رسالت، ۱۳/۸/۷۸، سخنرانی یکی از رهبران سازمان در اجتماع دفتر تحکیم وحدت.

و بر همین اساس بهزاد نبوی شعار مرگ بر آمریکا را در تعارض با عادی‌سازی رابطه با آمریکا و سیاست‌های تنش‌زدایی تلقی می‌کند و با افتخار تمام می‌گوید: «والله من اعتقادی به مرگ بر آمریکا ندارم.»
[۴۱] روزنامه کیهان، ۲۱/۱/۸۸.

چگونه باورپذیر است که اعضای یک سازمان، در مدت کوتاه عمر انقلاب اسلامی ایران، اینگونه تغییر عقیده داده و جو را برای مردم، بویژه برای قشر جوان، ناسالم جلوه دهند و مردم را بر علیه مرجعیت سوق دهند؟ آغاجری که خود روزی از جمله دانشجویان پیرو خط امام بود و حضوری فعال در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا داشت و از فعالان و شکنجه شده‌های قبل از انقلاب بود، امروز در محیطی علمی جرات جسارت به مرجعیت جهان شیعه به خود می‌دهد و تقلید از مرجعیت را کاری ناپسند، بلکه کار میمون می‌داند.


۱. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تاریخچه گروه‌های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تهران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ۱۳۵۹.
۲. روزنامه کیهان، ۱۹/۱۱/۱۳۷۸.
۳. نشریه شاهد، شماره ۱۲، ۱۵/۸/۶۰، ص۲۶.
۴. روزنامه صبح امروز، ۱۶ تیر ۷۸، مصاحبه با سلامتی.
۵. میر سلیم، سیدمصطفی، جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ص۱۵۱، تهران، انتشارات باز، ۱۳۸۴.
۶. الویری، مرتضی، خاطرات مرتضی الویری، ص۷۸، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری، ۱۳۷۵.
۷. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۲۹، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۸. نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۶۶، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.
۹. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۳۰، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۱۰. فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۳۹۶، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴.
۱۱. الویری، مرتضی، خاطرات مرتضی الویری، ص۷۸_ ۹۴، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری، ۱۳۷۵.
۱۲. مجله راه نو، مصاحبه با محسن آرمین، سال اول، شماره اول، (۴/۶/۱۳۷۷) ص۱۸.
۱۳. ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۱، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
۱۴. دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۱، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.
۱۵. ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۲، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
۱۶. دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۱، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.
۱۷. میر سلیم، سیدمصطفی، جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ص۲۲۳، تهران، انتشارات باز، ۱۳۸۴.
۱۸. ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۶۲، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
۱۹. فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج۱، ص۳۹۷، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۴.
۲۰. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۴۶، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۲۱. دارابی، علی، سیاستمداران اهل فیضیه، ص۸۲، تهران، سیاست، ۱۳۷۹.
۲۲. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۴۶، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۲۳. نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۶۹، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.
۲۴. نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۷۰، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.
۲۵. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۵۵، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۲۶. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۲۵۷، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۲۷. نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۲۷۰، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰.
۲۸. ظریفی‌نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناح‌های سیاسی ایران، ص۱۲۶، تهران، آزادی‌اندیشه، ۱۳۷۸.
۲۹. شادلو، عباس، احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، ص۵۶۷، تهران، نشر گستره، ۱۳۷۹.
۳۰. روزنامه کیهان، ۲۷/۱۰/۶۶.
۳۱. روزنامه کیهان، ۲۷/۱۰/۱۳۶۶.
۳۲. پیام انقلاب، ۲۷/۵/۱۳۵۹.
۳۳. عصرما، ش ۶.
۳۴. روزنامه انتخاب، ۳۰/۷/۱۳۷۹.
۳۵. روزنامه انتخاب، ۳/۸/۱۳۷۹.
۳۶. روزنامه رسالت، ۲۷/۱۱/۱۳۷۵.
۳۷. روزنامه رسالت، ۱۸/۹/۱۳۷۸.
۳۸. عصرما، ش ۱۷۵، ۲۶/۵/۱۳۷۹.
۳۹. روزنامه سلام، ۱۴/۱۲/۷۴، سلامتی.
۴۰. روزنامه رسالت، ۱۳/۸/۷۸، سخنرانی یکی از رهبران سازمان در اجتماع دفتر تحکیم وحدت.
۴۱. روزنامه کیهان، ۲۱/۱/۸۸.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سازمان مجاهدی انقلاب اسلامی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۰۷/۱۲.    
سایت حوزه نت، برگرفته از مقاله «شکل‌گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۷/۱۲.    



جعبه ابزار