استضعاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استضعاف از ریشه ضَعْف و ضُعف است که در دو معنای «ضعیف یافتن» یا «ضعیف شمردن» و «به
ضعف کشاندن» کاربرد دارد.
پدیده استضعاف غالباً در برابر نوعی برتریطلبی نمایان میشود. کاربرد واژه استضعاف در برابر «
استکبار» در بسیاری از
آیات، گواهی بر این سخن است. این ویژگی معنایی استضعاف و کاربرد قرآنی آن سبب شده است که در پی رویکرد اجتماعی
مسلمانان به
قرآن، معنایی اصطلاحی برای استضعاف در تقابل با اصطلاح استکبار در ادبیات
سیاسی اجتماعی مسلمانان فراهم آید. از این دو اصطلاح برای تقسیم جوامع
انسانی به دو طبقه «مستضعَف» و «مستکبِر» استفاده میشود؛ مستضعفین کسانی هستند که بیرون از کانون
قدرت و
ثروت زندگی را با محرومیت از امکانات رفاهی و معیشتی موجود در جامعه میگذرانند. در
فرهنگ اسلامی، مستضعف کسی است که در شناخت
حق یا
عمل به آن ناتوان شده باشد.
واژه استضعاف در قرآن نیامده است؛ اما
مشتقات آن مجموعاً ۱۳ بار بهکار رفته که ۸ مورد آن بهصورت فعلی و در قالب واژههای «اُسْتُضْعِفُوا»،
«اِستَضْعَفُونی»،
«یُستضعَفُون»
و «یَستضعِفُ»
آمده است و ۵ مورد دیگر بهگونه اسم مفعول بهصورت «مستضعفین»
و «مستضعفون»
استعمال شده است.
==========
شرایط تحقق استضعاف:
در
قرآن استضعاف در دو ساحت شناخت
حق و
عمل به آن مطرح است. در نتیجه کسی که دستکم در یکی از این دو محدوده دچار ناتوانی و محرومیت شده باشد مستضعَف خوانده میشود.
با توجه به اینکه مستضعَف در
قیامت از
شفاعت شفیعان
و بخشش
خداوند بهرهمند است
قرآن
و
روایات دینی برای شناساندن ویژگیهای مستضعفان، پدیده استضعاف را در هر یک از دو مؤلفه زیست مؤمنانه (شناختِ دین و عمل به آن) همراه با
شرایطی معرفی کرده است، بر این اساس، استضعاف در شناخت دین یا باید از زمینههای درونی چون ناتوانی در ادراک برخاسته باشد، یا آنکه به
سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به
عالمان یا متوندینی زمینه شناخت دین فراهم نباشد،
ازاینرو کسی که با وجود توانایی، همچنان به مبانی دینی
جاهل باشد اصطلاحاً «جاهل مُقصِّر» خواندهمیشود.
امّا استضعاف در عمل به وظایف دینی پس از شناخت دین، به سبب ناتوانی
انسان در عمل به
فرایض دینی واقع میشود و باید بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری کافران از عمل به
واجبات دینی و ناتوانی
مؤمن از مهاجرت به سرزمینی دیگر حاصل شود: «اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها»،
بنابراین، استضعاف، یا بهصورت
مطلق و در همه
احکام دین یا بهصورت نسبی و در برخی از مسائل آن رخ میدهد و مستضعف هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواسته درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبه زیستی کاملا مؤمنانه ناتوان ساخته است، ازاینرو قرآن، ضعف و فرودستی را به تنهایی موجب استضعاف نمیشمرد و سخنان کسانی از «ضعفاء» را حکایت میکند که
کفر ورزیدند و در
قیامت کفر خود را به مستکبران نسبت میدهند و از آنان میخواهند بخشی از
عذابی را که در آن گرفتارند تحمل کنند: «فَقالَالضُّعَفؤُا لِلَّذینَ استَکبَروا اِنّا کُنّا لَکُم تَبَعًا فَهَل اَنتُم مُغنونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَیء...».
همچنین است گفتوشنود مستکبران و مستضعفانی که با امکان هدایت، به کفر گراییدند:
«... ولَو تَری اِذِ الظّلِمونَ مَوقوفونَ عِندَ رَبِّهِم یَرجِعُ بَعضُهُم اِلی بَعض اَلقَولَ یَقولُ الَّذینَ استُضعِفوا لِلَّذینَ استَکبَروا لَولا اَنتُم لَکُنّا مُؤمِنین...»،
افزون بر این دو دسته از آیات، قرآن مستضعفانی را که با امکان مهاجرت، در
سرزمین کفر ماندهاند و در پاسخ
فرشتگان شرایط زندگی خود را استضعافی ترسیم کردهاند، اهل
جهنم میداند.
چون استضعاف واقعی،
عفو خداوند را به همراه دارد: «فَاُولئِکَ عَسَی اللّهُ اَن یَعفُوَ عَنهُم...»
میتوان گفت تعابیری چون: «الَّذینَ استُضعِفوا»،
«المستضعفین»
و «الضعفاء»
درباره برخی از اهل جهنم بیانگر استضعاف واقعی آنان نیست، بلکه این گروه تنها ادعای استضعاف دارند، چنانکه عدم پذیرش عذر مدعیان استضعاف به سبب امکان مهاجرت در آیه ۹۷
نساء و بلافاصله معذور دانستن مستضعفان واقعی، بر این مطلب گواهی میدهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَمتَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئِکَمَأوهُم جَهَنَّمُ... اِلاَّ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ... لایَستَطیعونَ حیلَةً ولا یَهتَدونَ سَبیلا»
================
این نوشتار در مورد
عوامل اجتماعی استضعاف مانند نبودن
عدالت در اجتماع، برتریطلبی یک عده از
مردم، انباشت
ثروت و اشرافیت در بخشی از جامعه و... میباشد.
به هر اندازه که مناسبات اجتماعی از عدالت تهی شود و رابطه حاکمان «اِنَّفِرعَون...»
یا
مردم: «قالَالمَلاَُ الَّذینَ استَکبَروا مِن قَومِهِ...»
بر پایه برتریطلبی: «... عَلا فِی الاَرض»،
بر ضعف کشاندن حاکمان بر
حقّ و نافرمانی از آنان: «اِنَّ القَومَ استَضعَفونی»،
فساد گرایی و محرومیت افراد زیر سلطه از حقوق انسانی باشد، استضعاف رخ مینماید: «اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرضِ وجَعَلَ اَهلَها شِیَعًا یَستَضعِفُ طَائِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبناءَهُم ویَستَحیی نِساءَهُم اِنَّهُ کانَ مِنَ المُفسِدین»
بررسی آیات مربوط به استضعاف نشان میدهد که انباشت
ثروت و اشرافیت در بخشی از جامعه به همراه کمی نفرات و
تفرقه در طبقات دیگر اجتماع، زمینه زبونی و استضعاف فرودستان را به وسیله مستکبران فراهم میآورد.
قرآن با عنوان «ملاء» از اشراف و ثروتمندان مستکبر
همچون
قوم صالح (علیهالسلام) یاد میکند که از مستضعفانی که به
صالح (علیهالسلام)
ایمان آوردهاند با
انکار میپرسند: آیا میدانند که صالح از جانب
خداوند آمده است.
در جایی دیگر داستان قوم
بنی اسرائیل را بازگو میکند که
فرعون با تقسیم آنان به گروههای مختلف، گروهی از آنان را به
ضعف و ناتوانی میکشید.
در آیه ۲۶
انفال به
مسلمانان یادآور میشود که پیش از
اسلام، گروهی اندک و مستضعف بودند که میترسیدند آنان را بربایند: «واذکُروا اِذ اَنتُم قَلیلٌ مُستَضعَفونَ فِی الاَرضِ تَخافونَ اَن یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ...» و در آیه۱۵۰
اعراف نیز
هارون، قومش را که به دست آنان از جایگاه رهبری بر کنار و در معرض کشته شدن به وسیله قوم
موسی قرار گرفته بود،
سبب استضعاف خود میداند.
بر اساس این آیات،
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام)
و دیگر
ائمه:
خود را مستضعف میدانستند و
اراده خداوند بر
امامت و استخلاف مستضعفان در زمین را: «و نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَیالَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ و نَجعَلَهُم اَئِمَّةً و نَجعَلَهُمُ الورِثین»
در
حق خود با ظهور
مهدی موعود (عج) صادق میدانستند.
همه کسانی که در هر دورهای در استضعاف مستکبران روزگار خود گرفتار آمدهاند باید با
عبرت آموزی از سرنوشت مستضعفانِ اقوام گذشته، صابرانه در
راه حق بایستند
و تسلیم تبلیغات مستکبران نگردند
و پیروی از آنان را برنگزینند
و اگر مستکبران امکان زندگی مؤمنانه را از آنان گرفتند در صورت توانایی، مهاجرت کنند
و همه
مسلمانان نیز وظیفه دارند در راه
نجات مستضعفان تلاشکنند:
«و ما لَکُم لا تُقتِلونَ فی سَبیلِ اللّهِ والمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ والنِّساءِ والوِلدن»
بحارالانوار؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر راهنما؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر المنار؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ قاموس قرآن؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ قرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن.
دائرةالمعارف قرآن کریم برگفته از مقاله استضعاف.