• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ساعة (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ساعة: (جآءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً)
«ساعة» منظور از «ساعة» روز قيامت است و علت انتخاب اين نام (ساعة) براى روز قيامت اين است كه يا حساب مردم در آن ساعت با سرعت انجام مى‌گيرد و يا اشاره به ناگهانى بودن وقوع آن است كه در ساعتى برق‌آسا مردم از جهان برزخ به عالم قيامت منتقل مى‌شوند، يا به خاطر اين كه اعمال بندگان به سرعت مورد حساب قرار مى‌گيرد.
ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه‌ «ساعة» كنايه از حوادث هولناک بوده باشد، زيرا آيات قرآن مكرّر مى‌گويد: شروع قيامت با يک سلسله حوادث فوق‌العاده هولناک همچون زلزله‌ها، طوفان‌ها و صاعقه‌ها همراه است و يا اشاره به ساعت مرگ بوده باشد، ولى تفسير اول نزديک‌تر به نظر مى‌رسد.
كلمه‌ «ساعة» در سوره‌ «حجّ» گر چه بعضى احتمال داده‌اند به معناى لحظه مرگ و مانند آن بوده باشد، ولى آيات بعد، نشان مى‌دهد كه منظور از آن پايان جهان و قرار گرفتن در آستانه قيامت است مخصوصاً كه با كلمه‌ «بغتة» (ناگهانى) همراه است. مى‌دانيم «ساعة» در لغت عرب به معناى جزء كمى از زمان است.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با ساعة:

۱.۱ - آیه ۳۱ سوره انعام

(قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ) (كسانى كه لقاى پروردگار را تكذيب كردند، مسلّماً زيان ديدند؛ تا هنگامى كه ناگهان قيامت به سراغشان بيايد؛ مى‌گويند: «اى افسوس بر ما كه درباره آن، كوتاهى كرديم!» و آنها بار سنگين گناهانشان را بر دوش مى‌كشند آگاه باشيد؛ چه بد بارى بر دوش خواهند داشت.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: آيه مورد بحث يكى ديگر از آثار سوء انكار بعث مشركين را بيان مى‌كند و آن اثر سوء عبارت است از اينكه به زودى به طور ناگهانى قيامت‌شان قيام نموده و ناله‌شان به حسرت بر دنيايى كه مفت از دستشان رفته بلند شده، گناهان را كه آن روز به صورت بارى سنگين مجسم مى‌شود به دوش خواهند كشيد. و اين خود پست‌ترين و دشوارترين احوال آدمى است و بد بارى است كه به دوش مى‌كشند، يا بد گناه، و يا بد وزر و وبالى است كه حمل مى‌كنند. و اين آيه، (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ) به منزله نتيجه‌اى است كه از جمله‌ (وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا ...) گرفته مى‌شود و آن اين است كه مشركين با عوض كردنشان راحت آخرت و مسرت لقاء اللَّه را با انكار بعث و عذاب اليمى كه از لوازم آن است خود را خاسر و زيانكار كردند. (دیدگاه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان: )

۱.۲ - آیه ۴۰ سوره انعام

(قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ) (بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد، يا قيامت فرا رسد، آيا براى حل مشكل خود، غير خدا را مى‌خوانيد اگر راست مى‌گوييد.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اين آيه احتجاج عليه مشركين تجديد شده، مجددا به وجه ديگرى بر بطلان شركشان‌ اقامه حجت شده است، و آن وجه اين است كه آيه شريفه عذاب و يا قيامتى را فرض كرده كه از جانب خدا خواهد آمد، آن گاه چنين فرض مى‌كند كه مشركين در آن عذاب معذبند و بر طبق ارتكازى كه دارند كسى را مى‌خوانند كه نجاتشان دهد، چون ارتكازى انسان اين است كه وقتى در شدائد كاردش به استخوان رسيد به كسى كه قادر بر رفع پريشانى او است روى آورده تقاضا كند. (دیدگاه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان: )

۱.۳ - آیه ۱۰۷ سوره یوسف

(أَفَأَمِنُواْ أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ) (آيا از اين ايمن هستيد كه عذاب فراگيرى از سوى خدا به سراغ آنان بيايد، يا قيامت ناگهان فرا رسد، در حالى كه متوجّه نيستند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: غاشية صفتى است كه در جاى موصوف حذف شده نشسته است، چون كلمه عذاب دلالت بر آن حذف شده مى‌كرده، و تقدير كلام چنين است: تاتيهم عقوبة غاشية- آيا ايمنند از اينكه عقوبتى از عذاب خدا به ايشان برسد كه ايشان را فرا گيرد و احاطه كند؟. كلمه بغتة به معناى فجأه و ناگهانى است، و جمله‌ (وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ) حال از ضمير جمع است، يعنى قيامت بناگهانى بيايد در حالى كه ايشان از آمدنش خبر نداشته باشند، چون‌ آمدن قيامت مسبوق به علامتى كه وقت آن را تعيين كند نيست.
استفهامى كه در آيه است استفهام تعجب است، و معنايش اين است كه امر ايشان در اعراضشان از آيات آسمان و زمين و عدم اخلاصشان نسبت به ايمان به خدا و اصرارشان در غفلت، بسيار عجيب است، مگر اينها ايمنند از اينكه عذاب خدا به ناگهانى احاطه‌شان كند؟. (دیدگاه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان: )

۱.۴ - آیه ۵۵ سوره حجّ

(وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ) (پيوسته كافران درباره قرآن در شک هستند، تا آن‌كه قيامت ناگهان فرا رسد، يا عذاب روز عقيم (روزى كه قادر بر جبران گذشته نيستند) به سراغشان آيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين آيه به طورى كه ملاحظه مى‌فرماييد از اين معنا خبر مى‌دهد كه اين گونه كفار تا آخر عمر از ايمان محرومند. پس مقصود از (الَّذِينَ كَفَرُوا) همه كفار نيستند، چون مى‌دانيم و مى‌بينيم كه بسيارى از كفار بعد از سال‌ها كفر موفق به ايمان مى‌شوند، پس مى‌فهميم كه مراد از كفار نامبرده در آيه، همان عده‌اى از صناديد و سردمداران قريشند كه تا آخر عمر موفق به ايمان نشدند.
معناى عقيم بودن روز اين است كه طورى باشد كه ديگر فردايى از آن متولد نشود، و آن، روز هلاكت و يا روز قيامت است، و مراد در آيه به طورى كه سياق آيه سوم مى‌رساند روز قيامت مى‌باشد. معناى آيه اين است كه كسانى كه كافر شدند همواره در شک نسبت به قرآن خواهند ماند تا روز قيامت به سراغشان آيد- و يا عذاب روز قيامت كه روزى است ناگهانى مى‌رسد- و كسى را مهلت چاره‌جويى نمى‌دهد، و فردايى از آن متولد نمى‌شود تا جبران مافات را كنند.
و اگر ميان روز قيامت و روز عذاب قيامت ترديد انداخته براى اين است كه هر دو در اثر يكسانند، چه روز قيامت برسد و چه عذاب آن، آن وقت اعتراف به حق مى‌كنند و ديگر شك و ترديد ايشان از بين مى‌رود، هم چنان كه در باره روز قيامت فرمود: (قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ) و درباره رفع شك و ترديد هنگام مشاهده عذاب قيامت مى‌فرمايد:(وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا.)
چرا در يک آيه روز قيامت را يک بار به قيد ناگهانى بودن مقيد كرد، و بارى ديگر به قيد نازا بودن؟ چون مى‌خواست دو چيز را بفهماند، يكى اين‌كه در آن روز هيچ چاره‌اى يافت نمى‌شود، و ديگر اينكه فردايى ندارد كه جبران مافات را كنند. (دیدگاه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان: )

۱.۵ - آیه ۵۵ سوره روم

(وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ) (و روزى كه قيامت برپا شود، مجرمان سوگند ياد مى‌كنند كه‌ جز ساعتى در عالم برزخ درنگ نكردند! در گذشته نيز اين‌گونه از درک حقيقت باز گردانده مى‌شدند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: اين آيات به منزله دنباله‌اى است براى آيات سابق، كه قدرت‌نمايى‌ها و براهين خدايى بر وحدانيت او، و نيز بر معاد را ذكر مى‌كرد، و نيز به منزله توطئه و زمينه چينى است براى آيه‌اى كه سوره با آن ختم مى‌شود، چون بعد از آنكه مقدارى از آيات و حجت‌ها را بيان نموده، و اشاره فرمود به اينكه مشركين از كسانى نيستند كه انتظار ايمان از ايشان داشته، و يا حتى اميد و طمع آن را داشته باشى، خواست بيان كند كه ايمان نياوردنشان به خاطر جهلى است كه نسبت به حق دارند، و سخن حق را باطل مى‌پندارند و آيات صريح الدلالة را بى دلالت مى‌پندارند، و به همين جهت افتراء مى‌بندند، و هيچ عذرى هم كه بدان متعذر شوند ندارند.
و اين افتراها و حالى به حالى شدن‌ها، و ميل‌شان از حق به باطل، هم چنان در ايشان ادامه دارد، و از ايشان جدا شدنى نيست، تا قيام قيامت، براى اين كه در آن روز هم امر بر ايشان مشتبه مى‌شود، خيال مى‌كنند كه بين مرگ و قيامت غير از يک ساعت از روز درنگ نكرده‌اند، هم چنان كه هر حقى بر آنان مشتبه مى‌شد، و آن را باطل مى‌پنداشتند. پس اين كه فرمود (وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ) حكايت وضع ايشان است، كه در مساله فاصله بين دنيا و آخرت دچار اشتباه شده، به حدى كه پنداشتند كه اين فاصله ساعتى از يک روز بوده است. (دیدگاه شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان: )


۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۳۴.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۴۹.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۳۱.    
۴. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۵، ص۲۵۹.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۴۰.    
۶. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۵، ص۲۹۲.    
۷. يوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۷.    
۸. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۰، ص۱۰۱.    
۹. حج/سوره۲۲، آیه۵۵.    
۱۰. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۴، ص۱۶۲.    
۱۱. روم/سوره۳۰، آیه۵۵.    
۱۲. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۶، ص۵۰۷.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۳۱.    
۱۴. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۳۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۷۹.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۵۶.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۶۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۲.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۴۰.    
۲۰. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۳۲.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۲۰.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۸۵.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۸۵.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۶۴.    
۲۵. يوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۷.    
۲۶. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴۸.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۷۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۷۷.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۰۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.    
۳۱. حج/سوره۲۲، آیه۵۵.    
۳۲. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۳۸.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۵۶.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۹۴.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۸.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۶.    
۳۷. روم/سوره۳۰، آیه۵۵.    
۳۸. مكارم شيرازى، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۰.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۰۸.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۰۵.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۵۱.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۸۶.    



مكارم شيرازى، ناصر، لغات در تفسير نمونه‌، برگرفته از مقاله «ساعة»، ص۲۸۰.    






جعبه ابزار