سجده عایشه در شهادت امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبق روایت صحیحی که از در منابع
اهل سنت وارد شده است، وقتی خبر شهادت
علی (علیهالسّلام) به
عائشه رسید،
سجده کرد.
ابوالفرج اصفهانی، دانشمند پرآوازه و مقبول نزد
اهل سنت، در کتاب
مقاتل الطالبیین با سند صحیح نقل کرده است: حدثنی محمد بن الحسین الاشنانی، قال: حدثنا احمد بن حازم، قال: حدثنا عاصم بن عامر، وعثمان بن ابی شیبة، قالا: حدثنا جریر، عن الاعمش، عن عمرو بن مرة، عن ابی البختری، قال: لما ان جاء عائشة قتل علی (علیهالسّلام) سجدت.
ابوالبختری گفته: وقتی خبر شهادت
علی (علیهالسّلام) به
عائشه رسید،
سجده کرد.
سند این روایت کاملا صحیح و تمام راویان آن ثقه هستند.
در سند این روایت راویانی هستند که همه آنها ثقه هستند.
ذهبی درباره او میگوید: الخثعمی. الامام الحجة المحدث ابو جعفر محمد بن الحسین بن حفص الخثعمی الکوفی الاشنانی قدم بغداد، قال الدارقطنی ابو جعفر ثقة مامون.
خثمی، پیشوا، حجت (کسی که سی صد هزار حدیث را با سند و متن آن حفظ است) و
محدث، ابوجعفر محمد بن الحسین...
دارقطنی گفته: ابوجعفر مورد اعتماد و امانتدار بود.
ذهبی درباره او میگوید: ابن ابی غرزة الامام الحافظ الصدوق احمد بن حازم بن محمد بن یونس بن قیس بن ابی غرزة ابو عمرو الغفاری الکوفی صاحب المسند ولد سنة بضع وثمانین ومئة وله مسند کبیر وقع لنا منه جزء وذکره ابن حبان فی الثقات وقال کان متقنا.
ابن ابیغزره، پیشوا، حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ بوده) و بسیار راستگو بود.
او مسند بزرگی داشت که یک جزء از آن به من رسید،
ابنحبان او را در زمره افراد ثقه آورده و گفته: در نقل حدیث بیغلط بود.
از روات
بخاری،
مسلم و سایر
صحاح سته؛ ذهبی درباره او میگوید: عثمان بن ابی شیبة ابو الحسن العبسی مولاهم الکوفی الحافظ عن شریک وجریر وابی الاحوص وعنه البخاری ومسلم وابو داود وابن ماجة وابنه محمد وابو یعلی والبغوی مات فی محرم ۲۳۹ خ م د ق.
عثمان بن ابیشیبه، حافظ بود، بخاری مسلم،
ابوداود و
ابنماجه از او روایت نقل کردهاند.
از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته؛
ابنحجر درباره او مینویسد: جریر بن عبد الحمید بن قرط بضم القاف وسکون الراء بعدها طاء مهملة الضبی الکوفی نزیل الری وقاضیها ثقة صحیح الکتاب قیل کان فی آخر عمره یهم من حفظه مات سنة ثمان وثمانین وله احدی وسبعون سنة ع
جریر بن عبدالحمید اهل
کوفه، ساکن
ری و قاضی آنجا بود. او مورد اعتماد و صحیح الکتاب بود. برخی گفتهاند که در آخر عمر از توانائی حافظه او کاسته شده بود.
از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته؛ ابنحجر درباره او مینویسد: سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی ابو محمد الکوفی الاعمش ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع لکنه یدلس.
سلیمان بن مهران، ثقه، حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ است)، آگاه به قرائتهای مختلف و پرهیزگار بود؛ ولی
تدلیس میکرد.
از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته؛ ابنحجر درباره او مینویسد: عمرو بن مرة بن عبدالله بن طارق الجملی بفتح الجیم والمیم المرادی ابو عبدالله الکوفی الاعمی ثقة عابد کان لا یدلس ورمی بالارجاء من الخامسة مات سنة ثمانی عشرة ومائة وقیل قبلها ع
عمر بن مره، مورد اعتماد و اهل عبادت بود. تدلیس نمیکرد؛ ولی به
مذهب مرجئه نسبت داده میشد.
از روایت بخاری، مسلم و سایر صحاح سته؛ ذهبی درباره او میگوید: سعید بن فیروز ابو البختری الطائی مولاهم الکوفی... قال حبیب بن ابی ثابت کان اعلمنا وافقهنا توفی ۸۳ ع.
سعید بن فیروز،
حبیب بن ابیثابت گفته: او از همه عالمتر و فقیهتر بود.
و ذهبی در شرح حال او مینویسد: سعید بن فیروز ابو البختری بفتح الموحدة والمثناة بینهما معجمة بن ابی عمران الطائی مولاهم الکوفی ثقة ثبت فیه تشیع قلیل کثیر الارسال من الثالثة مات سنة ثلاث وثمانین ع.
سعید بن فیروز، مورد اعتماد و ثابت قدم بود. در او
تشیع کمی وجود داشت و روایات مرسل زیاد نقل کرده است.
علاوه بر این، تعدادی از علمای سنی، یا مقبول نزد اهل سنت؛ از جمله:
ابنسعد در
الطبقات الکبری،
طبری در تاریخ، ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین،
ابنسمعون بغدادی در
الامالی،
ابناثیر جزری در
الکامل فی التاریخ،
دمیری در
حیات الحیوان الکبری،
ابندمشقی در
جواهر المطالب و... نقل کردهاند که وقتی خبر شهادت
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به عائشه رسید، برای نشان دادن شادی خود این شعر را خواند: وذهب بقتل علی (علیهالسّلام) الی الحجاز سفیان بن امیة بن ابی سفیان بن امیة بن عبد شمس فبلغ ذلک عائشة فقالت:
فاَلقتْ عَصاها واستقرَّ بها النَّوی ••• کما قرَّ عیناً بالایابِ المُسافِرُ
سفیان بن امیه، خبر کشته علی (علیهالسّلام) را به
حجاز برد، وقتی این خبر به عائشه رسید گفت: عصایش را انداخت و سرجای خودش آرام گرفت
همچنان که چشمها در هنگام بازگشت مسافر روشن میشود.
این بیت از شعر که از
زمان جاهلیت بر جای مانده، زمانی استفاده میشود که بعد از سختی، اندوه و مشکلات زیاد، گشایش، راحتی و شادی نصیب انسان شود.
خود «انداخت عصا» کنایه نیز از اطمینان قلب و آسودگی خاطر است که وقتی شخصی در مکان معینی قلبش آرام و فکرش آسوده شود، گفته میشود «القی عصاه».
مقصود عایشه از گفتن این شعر آن بود که در حقیقت میخواست بگوید از بابت علی خیالم آسوده شد، دلم آرام گرفت، و سینهام باز و فکرم راحت شد، چون همیشه منتظر چنین خبری بود، مانند کسی که انتظار مسافری را داشته باشد که به آمدن مسافر چشمهایش روشن و قلبش آرام گردد؟!
کینه عائشه نسبت به امیرمؤمنان (علیهالسّلام) منحصر به
جنگ جمل و بعد از آن نمیشود، در
صحیح بخاری و دیگر صحاح اهل سنت آمده است که عائشه، حتی دوست نداشت که نام امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را ببرد: حَدَّثَنَا اِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَی قَالَ اَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِیِّ قَالَ اَخْبَرَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ - صلی الله علیه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَاْذَنَ اَزْوَاجَهُ اَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی فَاَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الاَرْضَ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِی وَهَلْ تَدْرِی مَنِ الرَّجُلُ الَّذِی لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ.
عبیدالله بن عباس از عائشه نقل کرده است که: وقتی بیماری
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدت گرفت، از همسرانش اجازه گرفت که در خانه من دوران نقاهت را بگذراند و آنها اجازه دادند؛ پس در حالی که پاهای حضرت بر زمین کشیده میشد، و دو مرد که یکی از آنها عباس و دیگری مردی دیگری بود، خارج شد.
عبیدالله گفت: من سخن عائشه را برای
ابنعباس نقل کردم؛ پس ابنعباس گفت: آیا میدانی آن مردی که عائشه نامش را نبرد چه کسی بود؟ گفتم خیر. گفت: او
علی بن ابیطالب بود.
ابنحجر عسقلانی در
فتح الباری و بدرالدین در
عمدة القاری در شرح این روایت میگویند: قوله قال هو علی بن ابی طالب زاد الاسماعیلی من روایة عبد الرزاق عن معمر ولکن عائشة لا تطیب نفسا له بخیر ولابن اسحاق فی المغازی عن الزهری ولکنها لا تقدر علی ان تذکره بخیر.
این جمله بخاری «قال هو علی بن ابی طالب» اسماعیلی به از عبدالرزاق از معمر نقل کرده است که: چون عایشه از علی دل خوشی نداشت.
و
ابناسحاق در
مغازی از زهری نقل کرده است که: چون عائشه نمیتوانست از علی (علیهالسّلام) به نیکی یاد کند.
احمد بن حنبل نیز ادامه روایت را اینگونه نقل کرده است: وَلَکِنَّ عَائِشَةَ لاَ تَطِیبُ له نَفْساً.
چرا که عائشه، دلش نسبت به او پاک نبود (از او خوشش نمیآمد).
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا عائشه بعد از شنیدن خبر شهادت امیرمؤمنان (ع) سجده کرده است؟».