سعد و نحس ایّام (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سعد و نحس ایّام:
(أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ) سعد و نحس ایّام: در ميان مردم معمول است كه بعضى از روزها را
روز سعد و مبارک و بعضى را روز شوم و نحس مىشمرند، هرچند در تعيين آن اختلاف بسيار است. سخن اينجاست كه اين اعتقاد عمومى تا چه حد در
اسلام پذيرفته شده و يا از اسلام گرفته شده است.
البته اين از نظر عقل محال نيست كه اجزاى زمان با يكديگر تفاوت داشته باشند، بعضى داراى ويژگیهاى نحوست و بعضى ويژگیهاى ضد آن، هرچند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات يا نفى چنين مطلبى در اختيار نداريم، همين اندازه مىگوييم ممكن است ولى از نظر
عقل ثابت نيست.
بنابراين اگر دلايل شرعى از طريق وحى كه افقهاى وسيعترى را روشن مىسازد بر اين معنى در دست داشته باشيم قبول آن نه تنها بىمانع، بلكه لازم است.
به موردی از کاربرد
سعد و نحس ایّام در
قرآن، اشاره میشود:
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَ هُمْ لَا يُنصَرُو) (سرانجام تند بادى هولانگيز و سرد در روزهايى شوم و پر غبار بر آنها فرستاديم تا
عذاب خواركننده را در زندگى
دنیا به آنها بچشانيم و به يقين عذاب
آخرت خواركنندهتر است و از هيچ سو يارى نمىشوند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
صرصر هم به
باد سخت و سمى تفسير شده و هم به باد بسيار سرد و هم به باد پر سر و
صدا، كه قهرا مستلزم سخت وزيدن نيز هست. و كلمه
نحسات - به كسره حاء- صفت مشبهه از ماده نحس است، كه ضد سعد است. و ايام نحسات يعنى ايام شوم.
(إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ) (ما تندباد وحشتناک و سردى را در روزى شومِ مستمر بر آنان فرستاديم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ين جمله بيان همان مطلبى است كه در جمله قبلى از آن استفهام مىكرد و مىفرمود: پس عذاب من چگونه بود؟. و كلمه صرصر - به طورى كه در مجمع البيان آمده- به معناى باد سخت و تند است و كلمه نحس - به فتحه نون و سكون حاء- مانند كلمه نحوست مصدر و به معناى شوم است و كلمه مستمر صفتى است براى نحس، و معناى فرستادن باد در روزى نحس مستمر اين است كه خداى تعالى آن باد را در روزى فرستاد كه نسبت به ايشان نحس و شوم بود و نحوستش مستمر بود، چون ديگر اميد خير و نجاتى برايشان نبود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
در آيات قرآن، تنها در دو مورد اشاره به «نحوست ايّام» شده است:
۱- آيه ۱۶ سوره فصّلت:(فَأَرْسَلْنٰا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيّٰامٍ نَحِسٰاتٍ...)«سرانجام تندباد شديد و هولانگيز و سرد و سخت در روزهاى شوم و پرغبار بر آنها (
قوم عاد) فرستاديم...».
۲- آيه ۱۹ سوره قمر:(إِنّٰا أَرْسَلْنٰا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ...)
«ما تندباد وحشتناک و سردى را در يک روز شوم بر آنها (قوم عاد) فرستاديم».
در نقطه مقابل، تعبير «مبارک» نيز در بعضى از آيات قرآن ديده مىشود، چنانكه درباره
شب قدر مىفرمايد:
(إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبٰارَكَةٍ...)«ما قرآن را در شبى پربركت نازل كرديم»
به اين ترتيب قرآن جز اشاره سربستهاى به اين مسأله ندارد، ولى در
روایات اسلامی به احاديث زيادى در زمينه «سعد و نحس ايّام» برخورد مىكنيم كه هرچند بسيارى از آنها روايات ضعيف و يا احيانا آميخته با بعضى روايات مجعول و توأم با خرافات است، امّا پارهاى از آنها معتبر و مورد وثوق است، چنانكه محدث بزرگ مرحوم علاّمه مجلسى نيز روايات فراوانى در بحار الانوار در اين زمينه آورده است.
آنچه بهطور فشرده و خلاصه در اينجا مىتوان گفت چند مطلب است:
الف- در روايات متعدد، سعد و نحس ايّام در ارتباط با حوادثى كه در آن واقع شده است تفسير شده، فى المثل در روايتى از
امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) مىخوانيم، شخصى از امام (علیهالسلام) درخواست كرد تا درباره روز «چهارشنبه» و فال بدى كه به آن مىزنند و سنگينى آن، بيانى فرمايد كه منظور كدام چهارشنبه است؟
فرمود: «منظور چهارشنبه آخر ماه است كه در محاق اتفاق مىافتد و در همين روز قابيل برادرش هابيل را كشت... و
خداوند در اين روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد». بسيارى از مفسران به پيروى بسيارى از روايات، آخرين چهارشنبه هر ماه را روز نحس مىدانند و از آن تعبير به «اربعاء لا تدور» مىكنند (چهارشنبهاى كه تكرار نمىشود).
در بعضى ديگر از روايات مىخوانيم كه روز اول ماه، روز سعد و مباركى است، چرا كه آدم در آن روز آفريده شد، همچنين روز بيستوششم، چرا كه خداوند دريا را براى موسى شكافت. يا اينكه روز سوم ماه روز نحسى است، چرا كه آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتى از تن آنها كنده شد و يا اينكه روز هفتم ماه روز مباركى است، چرا كه نوح سوار بر كشتى شد (و از غرقاب نجات يافت). يا اينكه در مورد نوروز در حديثى از
امام صادق (علیهالسلام) مىخوانيم كه فرمود: «روز مباركى است كه كشتى نوح بر جودى قرار گرفت و جبرئيل بر
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نازل شد و روزى است كه على (علیهالسلام) بر دوش پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رفت، بتهاى كعبه را شكست و داستان غديرخم مصادف با نوروز بود..»
اينگونه تعبيرات، در روايات فراوان است كه سعد و نحس ايام را با بعضى از حوادث مطلوب يا نامطلوب پيوند مىدهد، مخصوصا در مورد روز عاشورا كه بنى اميه به گمان پيروزى بر
اهل بیت (علیهالسلام) آن روز را روز مسعودى مىشمردند و در روايات، شديدا از تبرّک به آن روز نهى شده است و حتّى دستور دادهاند كه آن روز را روز ذخيره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند، بلكه كسب و كار در آن روز تعطيل شود و عملا از برنامه بنى اميه فاصله بگيرند.
مجموع اين روايات سبب شده كه بعضى، مسأله سعد و نحس ايام را چنين تفسير كنند كه مقصود اسلام توجه دادن
مسلمین به اين حوادث است تا از نظر عمل خود را بر حوادث تاريخى سازنده تطبيق دهند و از حوادث مخرب و روش بنيانگذاران آنها فاصله گيرند. اين تفسير ممكن است در مورد قسمتى از اين روايات صادق باشد، ولى در مورد همه آنها مسلما صادق نيست، چرا كه از بعضى از آنها استفاده مىشود تأثير مرموزى در بعضى از ايّام احيانا وجود دارد كه ما از آن آگاهى نداريم.
ب- اين نكته نيز قابل دقت است كه بعضى در مسأله سعد و نحس ايام به اندازهاى راه افراط را پوييدهاند كه به هر كارى مىخواهند دست بزنند قبلا به سراغ سعد و نحس ايام مىروند و عملا از بسيارى فعّاليتها بازمىمانند و فرصتهاى طلايى را از دست مىدهند، يا اينكه به جاى بررسى عوامل شكست و پيروزى خود و ديگران استفاده از اين تجربيات گرانبها در زندگى،
گناه همه شكستها را به گردن شومى ايام مىاندازند، همانگونه كه رمز پيروزیها را در نيكى ايام جستجو مىكنند.
بديهى است كه اين يک نوع فرار از
حقیقت و
افراط در مسأله و توضيح خرافى حوادث زندگى است كه بايد از آن به شدّت پرهيز كرد و در اين مسائل نه گوش به شايعات ميان مردم داد، نه سخن منجمان و نه گفته فالگيران، اگر چيزى در حديث معتبر در اين زمينه ثابت شود بايد پذيرفت وگرنه بىاعتنا به گفته اين و آن بايد خط زندگى را ادامه داد و با تلاش و سعى و كوشش به پيش محكم گام برداشت و از توكل بر خدا يارى جست و از لطف او استعانت خواست.
ج- مسألۀ توجه به سعد و نحس ايام، علاوه بر اينكه غالبا انسان به يک سلسله حوادث تاريخى آموزنده رهنمون مىشود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روايات متعددى مىخوانيم: در روزهايى كه نام نحس بر آن گذارده شده، مىتوانيد با دادن صدقه و يا خواندن
دعا و استمداد از لطف خدا و توكل بر ذات پاک او و نيز قرائت بعضى از آيات قرآن، به دنبال كارها برويد و پيروز و موفق باشيد.
در حديثى مىخوانيم كه يكى از ياران امام ششم (علیهالسلام) از آن حضرت پرسيد: آيا در هيچ روزى از روزهاى
مکروه چهارشنبه و غير آن سفر كردن مناسب است؟ امام (علیهالسلام) در پاسخ فرمود: سفرت را با صدقه آغاز كن و
آیة الکرسی را به هنگامى كه مىخواهى حركت كنى
تلاوت كن (و هركجا مىخواهى برو).
اين حديث پرمعنى اشاره به اين است كه اگر روزها هم تأثيرى داشته باشد به فرمان خداست، هرگز نبايد براى آنها تأثير مستقلى قايل شد و از لطف خدا خود را بىنياز دانست، بعلاوه نبايد حوادثى كه غالبا جنبه
کفاره اعمال نادرست
انسان را دارد به تأثير ايام ارتباط داد و خود را تبرئه كرد و شايد اين بيان، بهترين راه براى جمع ميان اخبار مختلف در اين باب بوده باشد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سعد و نحس ایّام»، ج۴، ص۸۰۲.