شب قدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شب قدر یا لیلة القدر، شبی باارزش و پرفضیلت نزد
مسلمانان و شب نزول
قرآن و شب مقدرشدن امور انسانها است.
این شب با فضیلتترین شب سال است که با امور مهم و باعظمتی همانند نزولِ اجمالی قرآن، پیدایش افاضات باطنی و فضای خاصّ معنوی، تقدیر و تعیین سرنوشتها، تدبیر و برنامهریزیهای جدید و نزول
جبرئیل و فرشتهها همراه است و شب نزول
رحمت الهی و آمرزش
گناهان بوده و در آن شب،
فرشتگان بر زمین فرود میآیند. طبق برخی از روایات
شیعه، مقدرات انسانها به دست
امام زمان (علیهالسلام) عرضه میشود.
زمان دقیق این شب معلوم نیست ولی طبق بسیاری از روایات، در
ماه رمضان واقع شده و یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم یا بیست و سوم میباشد.
طبق روایات،
عبادت در آن شب، بالغ بر هشتاد سال ارزش دارد و قابل قیاس با سایر شبها نیست. از جمله اعمال شب قدر،
غسل، احیاء و
شب زندهداری، خواندن قرآن، خواندن دعاهای ماثور مثل
دعای جوشن کبیر،
توبه و استغفار و صدقهدادن را میتوان بیان کرد.
ضربت خوردن و
شهادت امام علی (علیهالسلام) در این شبها، بر اهمیت و عظمت آن نزد
شیعیان افزوده و با سوگواری و انجام اعمال شبهای قدر همراه شده است.
شب قدر به يکی از شبهاى ماه رمضان گفته میشود.
برای «قدر» معانی چندی ذکر شده است که میتواند وجه تسمیه شب قدر باشد که از میان این معانی، معنی اول از همه مناسبتر و معروفتر است.
قدر به معنای اندازه و مقدار است. همانطور که در قرآن کریم آمده است: «
قد جعل الله لکل شیء قدرا؛
خداوند برای هر چیزی اندازهای تعیین کرده است.»
آنچه از روایات و
آیات برمیآید این است که شب قدر را از اینرو قدر نامند که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین میشود. همچنین خداوند میفرماید: «
انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم؛
ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم. ما همواره انذارکننده بودیم. در آن شب که هر امری بر اساس حکمت خداوندی تدبیر، تعیین و جدا میگردد.»
مطابق این معنا شب قدر مختص به یک شب در یک سال مشخص نیست، بلکه در هر سال شب قدری وجود دارد.
شب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت؛ در قرآن کریم قدر به معنی منزلت و بزرگی خدا است.
«
ما قدروا الله حق قدره؛
آنان عظمت خدا را نشناختند.»
قدر به معنای تنگی نیز آمده است؛ «
ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله؛
و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده
انفاق نمایند.»
قدر به معنی با ارزش و پرقیمت؛ کسی که این شب را احیاء بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت میشود. شبی است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والامقام به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید. شبی است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
عنوان ياد شده در قرآن كريم به كار رفته
و بر اساس مفاد برخى آیات و روایات متعدد در ماه رمضان واقع است و نيز خارج از سه شب نوزده، بيست و يک و بيست و سوم اين ماه نيست؛ ليكن در تعيين آن از ميان سه شب، به سبب اختلاف روايات، اختلاف است.
«قدر» در لغت به معنای اندازه کردن، مقدر ساختن، قرار دادن چیزی به تعداد مخصوص و به شکل و شیوه مخصوص است. همچنین به معنای تعدیل کردن، به مقدار معینی قرار دادن، تقدیر و تدبیر امور خلقت، حکم و قضا و به مفهوم اندازه معین طبق مصلحت و به مقتضای حکمت است. پس شب قدر یعنی شب مخصوص رقمزدن سرنوشت انسان و برنامهریزی کردن.
به همین جهت آنرا شب قدر مینامند، چون خداوند آنچه را در طول سال انجام خواهد گرفت، در آن شب، تقدیر و تعیین میکند، همانند
حیات و
مرگ، خیر و شر،
طاعت و
عصیان،
سعادت و
شقاوت، توسعه و تنگی رزق و معیشت
و... و این گفتار، عصاره و مضمون آیه چهارم
سوره دخان است که به صراحت بیان شده است: «
فیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ؛
در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا میگردد».
رسم دیرینه دولتها است که در مجالس قانونگذاری و تصمیمگیری، بودجه و برنامههای اقتصادی را به مدت یکسال تعیین میکنند تا با طرح و تدبیر معین حرکت کنند و در مدار ثابت قرار گیرند. گویی این رسم، از نظامی برگرفته شده که در سراسر هستی جاری است. خداوند برنامه هر کسی را به تناسب شان و شوکت و استعداد و صلاحیت خویش، در شب قدر تدبیر و تعیین میکند و فلسفه وجودی شب قدر هم، همین است. زیرا ملتهای فاقد برنامه منظم و تقدیر و تدبیر ثابت، همیشه متزلزلند، و ثبات ندارند و مدتها به دور خود میچرخند و ره به جایی نمیبرند و به کمال و پیشرفت مطلوب، راه نمییابند.
نظر به ضرورت برنامهریزی است که خداوند در مقطع خاص و مبارکی، با تلاش و اراده خود افراد، برای آنها، برنامهریزی میکند، تا در چارچوب آن حرکت کنند. تاریخ و تجربه، به خوبی نشان داده است که جهشهای نابههنگام، و پیشرفتهای غیرمنتظره و پیش از مقتضای زمان، در پرتو انوار لیلةالقدرها و الهامات غیبی بوده است که در تاریکترین زمان، برای اولیاء خدا و
پیامبران میسر شده است.
پیدایش و پیشرفت حیرتانگیز
آیین اسلام، در تاریکی
جاهلیت عرب، در لیلةالقدر درخشید و یک شبه راه هزار ساله پیمود.
پس فلسفه وجودی شب قدر این است که خداوند متعال میخواهد انسانها به ویژه مسلمانان، به سبب محبوبیتشان در نزد خدا، خود در این شب تعیین سرنوشت و زمان تدبیر و برنامهریزی، نقش لازم را در تعیین مقدرات خویش ایفا کنند.
همچنین از انسانها، سلب اختیار نشود و از شب قدر و تعیین تقدیر، بوی جبر نیاید و بشر راهِ جبر نپیماید، زیرا تقدیر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مسئله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و میزان
ایمان و
تقوا و پاکی نیت و اعمال آنهاست، یعنی برای هر کس آن مقدر میکنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینههایش از ناحیه خود او فراهم شده باشد، و این نه تنها منافاتی با اختیار ندارد بلکه تاکیدی بر آن است.
در مورد اهمیت شب قدر همینقدر بس که خداوند سورهای در خصوص این شب نازل فرموده و در این سوره خطاب به پیامبرش میفرماید: «
و ما ادریک ما لیلة القدر؛
و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟»
آنگاه خداوند بدون فاصله به عظمت و بزرگی آن شب اشاره کرده و میفرماید: «
لیلة القدر خیر من الف شهر؛
شب قدر از هزار ماه بهتر است.»
این نوع تعبیر نشانه عظمت، منزلت و اهمیت شب قدر است که نشان میدهد، حتی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از نزول این آیات به آن واقف نبوده است.
شخصی خدمت
امام باقر (علیهالسّلام) عرض کرد: مراد از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چیست؟ ایشان فرمودند: «والعمل الصالح فیها من الصلوة والزکاة وانواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر» کار شایستهای مانند
نماز،
زکات و انواع خوبیها در آن شب برتر از هر کار شایستهای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست انجام شود.
آنگونه که از آیات و روایات برمیآید، این شب شبی عزیز و مقدس است که در آن تمامی قرآن یکجا بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد. شبی که
ملائکه و
روح به اذن
پروردگار برای تقدیر هر کاری نازل میشوند. شب قدر، شب سلام و رحمت است. شبی است مملو از سلامتی توام با رحمت، درود و ایمنی.
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرمایند: «شب قدر شب سلام و درود فرشتگان است، شبی که
برکت و خیر آن تا دمیدن صبح برای بندگان مخلص او پیوسته و برقرار است.»
علت نامگذارى اين شب به شب قدر يا به جهت تقدير امور سالانه، از خیر و شر، عمر و روزى و غير آن در اين شب است، يا شرافت و منزلت ويژه آن و يا تنگ شدن زمين به جهت فرود آمدن انبوه فرشتگان در زمين.
قدر بنابر احتمال نخست به معناى تقدير و اندازهگيرى يا حكم، و بنابر احتمال دوم، به معناى شرافت و بزرگى و بنابر احتمال سوم به معناى تنگ شدن است. البته احتمال نخست، بر حسب روایات و مناسبت با برترى اين شب بر هزار شب به واقع نزديکتر است.
از احكام مرتبط با عنوان ياد شده در باب طهارت و صلات سخن گفتهاند.
یکی از الطاف و موهبتهای ویژه خداوند در ماه رمضان شب قدر است. چنانکه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودهاند: «خداوند از روزها،
جمعه و از ماهها، ماه رمضان و از شبها، شب قدر را برای خود اختیار کرده است»
شب قدر اوج معنویت و عبادت ماه مبارک رمضان است. شبی که قرآن؛ کلام خداوند در آن نازل شده است و مقدرات زندگی بشر تا شب قدر آینده در آن تعیین میشود. امام صادق (علیهالسّلام) در اینباره میفرمایند: «ابتدای سال، شب قدر است، در آن شب آنچه از این سال تا سال آینده انجام خواهد گرفت، نوشته میشود.»
در روایات
اهل بیت (علیهمالسّلام) آمده است: فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش میشوند، بر مجالس مؤمنین گذسته بر آنان سلام کرده و برای دعای آنان آمین میگویند، تا آنگاه که سپیدهدم طلوع کند و در این شب دعای کسی رد نمیشود، مگر دعای
عاق والدین، قطعکننده رحم، کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مومنی در دلش باشد.
به تصريح قرآن كريم،
شب قدر، شب نزول قرآن كريم بر پيامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. خداى متعال اين شب را بهتر و برتر از هزار شب معرفى مى كند كه فرشتگان همراه روح (
روح القدس) با اذن پروردگارشان به زمين فرود آمده و به محضر امام زمان (عليه السّلام) مىرسند و آنچه را كه در طول يک سال رخ مى دهد، مىنويسند.
قرآن برای شب قدر، ویژگیها و برجستگیهایی قائل است که آن را از دیگر شبها ممتاز میکند و ما به بیانگذرای هر یک از آنها میپردازیم.
بدون تردید قرآن در شب قدر نازل شده است: «
اِنَّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛
»
و بدون شک، شب قدر در ماه رمضان قرار دارد: «
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ؛
»
از بافت و پیوست این دو آیه برمیآید که اولاً شب قدر به یقین یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است. ثانیاً مجموع قرآن در آن نازل شده است نه جزئی از آن و نه آیات آغازین آن، که برخی بر آن و برخی بر این نظر، اصرار میورزند.
تاکید بر این نکته ضروری است که نزول همه قرآن، در شب قدر، منافاتی با نزول تدریجی آن در طول بیست و سه سال دوران رسالت ندارد زیرا خود قرآن شاهد صادق است که آیات آن دو بار و به دو شکل نازل شده است:
الف ـ نزول دفعی و یکباره در ماه رمضان و در شب قدر به صورت نور، و بسیط و بسته و به دور از قالب مادی و حروف و کلمات؛ و به دیگر بیان، به صورت اجمال و فشرده و فهرستوار.
ب ـ نزول تدریجی، تفصیلی و به صورت باز و گسترده و به مقتضای زمینه و زمان و رویداد خاص. این مطلب به دو دلیل قابل اثبات است:
نخست: دلالت قرآن: برخی از آیات بر این دو نزول دلالت روشنی دارد: «
کِتَابٌ اُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ؛
»
کتابی است که آیات آن استوار گشته (و به هم پیوسته) سپس از جانب خدای حکیم و آگاه تفصیل داده شده است.
این آیه، از نزول اول به عنوان نزول تحکیم یافته و استوار و به هم پیوسته (= اُحکمت) و از نزول دوم که با تاخیر و فاصله زیادی از نزول اول صورت گرفته با کلمه «فُصِّلت» (= تفصیل داده شده) تعبیر میکند.
دلیل دوم استفاده از کلمه نزول و تنزیل است که اولی در نزول دفعی و دومی در تدریجی کاربرد دارد.
از آنجا که خداوند میخواهد مقامات معنوی مؤمنان را بالا ببرد، موقعیت خاصی را تمهید و مقطعی از زمان را معین کرده است تا آنان، با اعمال صالح در آن شب، چندین برابر ارزش بیابند و مانند برخی از حاکمان دلسوز اسلامی که در مناسبتهای خاصی چون
عید غدیر،
عید فطر، میلاد نبوی و
نیمه شعبان و سیزده رجب و... تعدادی از مجرمان و زندانیان را مورد عفو قرار داده و زمینه آزادی برخی را فراهم میآورند. این حقیقت در گفتار پیشوایان دینی نیز انعکاس یافته است:
یکی از شاگردان امام ششم (علیهالسّلام) به نام حمران میگوید: به حضرت صادق (علیهالسّلام) گفتم: مقصود خداوند از اینکه فرموده: شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ فرمود: عمل صالح همچون نماز و زکات و انواع کارهای خیر در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهی که در آن، شب قدر نباشد.
و اگر خداوند جزای اعمال خیر مؤمنان را چندین برابر نمیکرد، آنان به جایی نمیرسیدند، ولی خدای متعال، پاداش حسنات را برای آنها، چندین برابر بالا میبرد (تا در قیامت به چشمهسار سعادت رهنمون شوند).
اگر کسی در چنین شبی، دست به دعا بردارد، گویا بیش از هشتاد سال در حال دعا بوده است و خدا دست ردّ به سینه چنین کسی نمیزند، و از درگاه خویش نا امید نمیکند.
ارزش فوقالعاده عبادت در شب قدر، این شب را همچنان در میان شبهای ماه مبارک رمضان مخفی و ناشناخته نگه داشته است، بدینجهت که مردم به همه این شبها اهمیت دهند. چنانکه خداوند رضای خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روی آورند و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها روی آورند،
اسم اعظم را در میان اسمائش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفی ساخته تا در همه حال آماده باشند.
البته این سخن بدینمعنا نیست که حضرات معصومین (علیهالسّلام) و اولیاء خاص خدا، شب قدر را نمیدانستند. بلکه آنرا به یقین میشناختند ولی آنرا به عمد و از روی مصلحت فاش نمیساختند.
هر که را اسرار حق آموختند ••• مُهر کردند و دهانش دوختند
آنچه مؤید این معناست، گفتار صریح پیشوایان معصوم (علیهالسّلام) است که مجموع آنها نشان میدهد که فرشتگان در شبهای قدر به خدمت آنان مشرف میشدند. برای نمونه، کسی از امام باقر (علیهالسّلام) پرسید: آیا شما میدانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود:
«کَیْفَ لَا نَعْرِفُ وَ الْمَلَائِکَةِ تَطُوفُ بِنافِیها؛ چگونه نمیدانیم در حالی که فرشتگان در آن شب به گرد ما دور میزنند»!
آیا در پرتو شب قدر میتوان ارزش زمان را دریافت؟ و آیا میتوان زمان را توسعه داد؟ و فاصله میان خود و هدفهای مهم و مقدس را کوتاهتر نمود و به عمر طولانی دست یافت؟
آری اگر شما در یک روز به صد میلیون تومان دست بیابی که آنرا در مدت یک سال به دست میآوردی، آیا این یک روز برای تو بهتر از یک سال تمام نیست؟ به همینگونه است لیلةالقدر که به انسانی که قدر آن را بشناسد، چیزی میبخشد که مساوی با یک عمر دراز است: هشتاد و سه سال و چهار ماه، و به تعبیری رساتر: هزار ماه.
«
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر؛
شب قدر بهتر از هزار ماه است.»
اجل هر یک از ما در نزد خدا معین است و گاه چندان کوتاه است که هر یک از ما نمیتواند به یک دهم از هدفهای خود دست بیابد، ولی آیا میتوان با این واقعیت به چالش و مبارزه برخاست؟ آری، ولی نه بدان صورتی که بیشتر مردم چنان تصور میکنند و خواستار درازی عمر خویش میشوند و عدّه کسانی که به این آرزوی خود میرسند اندک است، بدان سبب که عوامل وفات، فراوان و بیشتر آنها از اراده آدمی بیرون است، پس راه برای درازتر کردن عمر چیست؟ ژرفتر کردن آن و از لحظهلحظه آن برخوردار شدن است، در پیش خود تصور کن که اگر پاره کوچکی از زمین داشته باشی و نتوانی آن را بزرگتر کنی، چه خواهی کرد؟ ممکن است به بنای ساختمانی بپردازی که بخشی از آن در زمین است و بخشی دیگر در فضا است و سر به ابرها میساید، بعضی از مردمان سالهای معدودی از عمر داشته و در طول این عمر به انجام دادن کارهایی پرداختهاند که معادل کار قرنهای دراز است، مثلاً عمر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شصت و سه سال تجاوز نکرد و بیست و سه سال از آن به ایام دعوت او اختصاص داشت، ولی اثر آن از اثر عمر دراز
حضرت نوح بیشتر است، بلکه از سالهای عمر همه پیامبران چنین است و به همینگونه خداوند رحمان موهبت شب قدر را مخصوص امت او و آن را بهتر از هزار ماه قرار داد تا بتوانند عمر خود را در بعد سوم (یعنی بعد عمق) درازتر کنند، و شاید خبر ماثور از رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره به همین معنی بوده باشد، چه روایت شده است که عمرهای امتهای پیش از او را به او نشان دادند و چنان مینماید که عمرهای امت خود را کوتاه دید و دریافت که در درازی عمر به پیشینیان نمیرسند، و به همین جهت خدا شب قدر را به او عطا کرد و آن را بهتر از هزار ماه قرار داد.
در حدیثی دیگر چنین آمده است: به پیامبر گفتند که مردی از
بنیاسراییل هزار ماه سلاح را در راه خدا از گردن خود برنداشت، و او سخت دچار شگفتی شد و آرزو کرد که چنین کسی نیز در امت او بوده باشد، و گفت: پروردگارا! به امت من کوتاهترین عمرها را دادهای که با آن اعمالشان کمتر میشود، پس خدا لیلةالقدر را به او بخشید و گفت: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر» که در آن ماهها آن اسراییلی سلاح را در راه خدا حمل میکرد، و این شب برای امت تو تا
روز قیامت در هر ماه رمضان خواهد بود.
بنابراین شایسته آن است که هدف تو در شب قدر تحقق یافتن تغییری اساسی و ریشهدار در نفس خودت باشد، و لازم است که خود را در برابر داور خرد به محاکمه بخوانی، و نابسامانیهای پیشین و انحرافات جاری آن را تسجیل کنی، و عزم بر آن مجزوم سازی که از همه اینها با پشیمانی از ارتکاب خطا درگذری، و به ترک آنها نیت خالص کنی و به خدا پناه بری که از گناهان گذشتهات درگذرد و در آینده تو را موفق به آن سازد که بر گرد گناه نگردی.
سومین ویژگی شب قدر، فرود آمدن جبرئیل و انبوهی از فرشتگان آسمان، برای تعیین سرنوشت همراه با خیر و برکت معنوی است.
مضارع بودن فعل «تنزّل» حاکی از استمرار نزول فرشتههاست. آنها تنها یک بار نازل نمیشوند تا یکبار هم به آسمان صعود کنند، بلکه این نزول و صعود پیوسته از آغاز شب تا طلوع فجر ادامه دارد.
فضای آن شب، فضای ملکوتی و سراپا معنویت و نشانه گسترش رحمت خاص الهی در آن ساعات است.
ابن عباس از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرمود:
هنگامی که شب قدر میشود، فرشتگان بالگستر «
سدرة المنتهی» که جبرئیل یکی از آنهاست فرود میآیند در حالی که جبرئیل با پرچمهایی میآید، یکی از آنها را بالای قبر من و پرچمی را بر بالای
بیتالمقدس و پرچمی را در
مسجدالحرام و پرچمی را بر
طور سینا نصب میکند و هیچ مؤمن و مؤمنهای در مکانی نمیماند مگر جبرئیل به وی سلام میکند مگر گروههای خاصی همانند شرابخوار و..
شب قدر، شب تقدیر است و تعیین سرنوشت یکساله و لحظات سرنوشتساز؛ لحظات حساس و اضطرابآمیز؛ از اینرو باید آن را شب دلهره دانست، ولی قرآن، سِلم و سلامتی را از ویژگیهای دیگر آن شب میداند و آن را شبی سراسر سلامت معرفی میکند! زیرا تعیین مقدرات برای انسان وقتی خطرناک و نگرانکننده است که آدمی زمان آن را نداند، و مهمتر آنکه، خود وی در تغییر سرنوشتش نقشی ایفا نکند، ولی خداوند از سه جهت بشر را در رقم خوردن سرنوشتش سهیم و شریک کرده است:
الف. نخست زمان برنامهریزی و تقدیر را معین کرده و آن را به همگان اعلام داشته است: شب قدر در قلمرو ماه رمضان است و مفسران واقعی قرآن و سخنگویان رسمی خدا یعنی پیشوایان معصوم (علیهالسّلام) محدوده آن را تنگتر کرده و یکی از شبهای سهگانه ۱۹، ۲۱ و ۲۳ رمضان را شب قدر اعلام کردهاند تا با گرامیداشت و حریمبندی هر سه شب، سرنوشت و برنامههای خداپسند تعیین شود؛ و جالب آن که خود قرآن، ساعات آن را نیز مابین آغاز شب تا طلوع
فجر صادق تعیین نموده است.
ب. افزون بر تعیین زمان، ارزش معنوی آن را نیز تبیین و تصریح نموده است که آن شب، بیش از هزار ماه، ارزش عبادی دارد و عظمت آن را با جمله استفهامیه و در قالب اسم ظاهر و نه ضمیر و با سه نوبت تکرار، یادآور شده است: «و ما ادریک ما لیلةالقدر»؟ و تو چه دانی شب قدر چیست؟
ج. افزون بر آنها، خداوند در تعیین سرنوشت بشر، به او حق «وتو» داده و پرونده را از سوی خودش و صاحب سرنوشت، مختومه اعلام نکرده بلکه همچنان باز گذاشته و سرنوشت را به صورت مشروط قابل تغییر اعلام داشته است و هر کس میتواند به وسیله توبه و زاری و اطاعت و عبادت و شبزندهداری، در سرنوشت و مقدرات خود اثر مستقیم بگذارد. پس خطر و نگرانی مزبور برطرف میشود و این همان سلامت شب قدر است.
از جمله ویژگیهای شب قدر اختصاص داشتن آن به
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) است. در
تفسیر قمی در ذیل آیه ذیل «تنزل الملائکة و الروح فیها» چنین آمده است: ملائکه و روح القدس بر امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) فرود میآیند و هر آنچه از وقایعی که ثبت کردهاند، به ایشان تقدیم میکنند.
از ویژگیهای مهم این شب احیاء و نیایش به درگاه الهی است.
امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) در اینباره میفرمایند: «من اغتسل لیلة القدر واحیاها الی طلوع الفجر خرج من ذنوبه» کسی که در شب قدر غسل کند و تا طلوع صبح بیدار بماند و مشغول عبادت و نیایش الهی باشد از گناهانش پاک میشود.
در این شب با عظمت که کتاب مقدس قرآن برای هدایت انسانها نازل شده و فرشتگان آسمانی برای سلام و درود، فوج، فوج بر زمین فرود میآیند، سزاوار نیست که انسان مؤمن و روزهدار در غفلت به سر برده و خود را از همنشینی با آنها محروم سازد.
از اعمال و دعاهای مخصوص این شب میتوان به اختصار به موارد زیر اشاره کرد:
۱- غسل کردن به نیت تقرب به درگاه الهی و برای انجام عبادت، در آغاز شبهاى نوزده، بيست و يک و بيست و سوم و نيز در آخر شب بيست و سوم؛
۲- احیاء و
شب زندهداری با عبادت،
دعا و
توسل؛
۳-
تلاوت قرآن و تفکر و تدبر در معانی آن به هر مقدار ممکن و سفارش بر خواندن سورههای
روم،
عنکبوت،
یس و
دخان؛
۴- توبه و استغفار فراوان؛
۵- خواندن ادعیه وارده همچون
دعای جوشن کبیر؛
۶- خواندن نمازهای وارده بالاخص نماز قضا؛
۷- صدقهدادن؛
۸- قرآن بر سر گرفتن و توسل و تمسک به اهل بیت (علیهالسّلام) و اعمال دیگری که این مختصر مجال بازگوئی همه آنها را ندارد.
۹- زيارت
امام حسین (علیهالسّلام).
عظمت شب قدر به قدر ضرورت و ظرفیت بیان شد و حال سخن از تکلیف و برنامههای عملی در شب قدر است؛ شبی که نفحات معنوی به صورت استثنایی پدید آمده و باید آن را غنیمت شمرد و به توان قدر سود جست. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ اَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ خدا را در امتداد ایام، نسیمهای خاص معنوی است به هوش باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید».
وظایف ما در این ایام باید در ابعاد فردی و اجتماعی صورت پذیرد و عمدتاً باید در سه محور مهم انجام وظیفه کنیم: خودسازی، رذیلتزدایی و اصلاحات اجتماعی.
در
خودسازی اولین گام موفق شدن به مقام «
شرح صدر» است.
جان آدمی چون جهان طبیعت است؛ مواد این جهان، تا شکافته و منشرح نگردد، برکت آن، ظاهر نمیشود، هسته خرما تا به هم بسته است، شاخه و برگ و ساقه و میوهای ندارد، ولی همین که شکفته شد، به درخت پرگل و با شاخ و برگ و میوه بسیار تبدیل میشود.
روح آدمی نیز تا گرفته و درهم است نه میتواند خیری بگیرد و نه مطلع خیری شود. نه توان دارد حقیقتی را بیان کند و نه حقیقتی را دریابد. ولی از زمانی که به شرح صدر توفیق یابد، میتواند هم خوب بیندیشد و بفهمد، هم خوب بیان کند و هم خوب عمل کند و هم دیگران را به خوبی هدایت نماید. روح ملکوتی انسان چون پرنده بوستان، تا بال و پر نگشاید توان پرواز نمییابد. پس قدم نخست در اقدام به خودسازی، نیل به شرح صدر و موفقیت در انبساط و جنبش درونی و روحی است.
بدینجهت خداوند در مقام امتنان و شمارش نعمتهای خویش در خصوص رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نخست نعمت مهم «شرح صدر» را یادآور میگردد و در قالب استفهام تقریری بیان میدارد که:
«
اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؛
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم»؟
صعود به خودسازی، شرایطی میطلبد که ما تنها به برخی از آنها اشاره میکنیم:
مشارطه و پیمان با خویشتن بر بندگی خالصانه خدا و رهایی از بندگی
شیطان؛
«
اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ؛
آیا با شما عهد نکردمای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که برای شما دشمن آشکار است»؟
برنامهریزی به تناسب استعداد، وقت و توانایی فکری و جسمی؛ چرا که ایام مبارک و شبهای قدر برای تقدیر و تنظیم برنامهریزی نوین است.
دعا و نیایش، انس و الفت با دعا و به دست آوردن روح نیایش و زمزمه و راز و نیاز با خدا از راه خواندن دعاهای ماثور همانند
ابوحمزه ثمالی و مانند آن.
دعا اعلان نیاز است و التماس از رب بینیاز و متوجه ساختن مدعو به سوی نیایشگر. اعلان نیاز، خود، نهایت تواضع و ذلت و بندگی نسبت به خداوند است و این عمل، رضایت خدا را جلب میکند و سبب نزول خیرات و برکات و سرانجام موجب نیل به مقام رضوان الهی میگردد. این حقیقت را از زبان وحی بشنویم که فرمود:
«
قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم؛
بگو اگر دعا و راز و نیاز شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمیکند».
تا نگرید ابر، کی خندد چمن؟ ••• تا نگرید طفل، کی جوشد لبن؟
به ویژه در شبهای احتمالی قدر، باید بیشتر از هر زمان دست به دعا برداشت و در خلوت دل، با خدا آشتی نمود و این سیره ثابت عالمان بزرگ شیعه بوده است آنها که از مکتب اهلبیت (علیهالسّلام) الهام گرفتهاند، شبهای قدر را بهترین بستر برای دعا و عبادت میدانستند.
دعای مقبولاستجابت دعا دو شرط عمده دارد که با تحقق آنها، دعا در پیش خدا مقبول میافتد:
«
وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنِّی فَاِنِّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ؛
و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند. (بگو) من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم».
در این آیه دو شرط اصلی اجابت دعا آمده است:
اول: دعاکننده: حقیقتاً دعا کند و به صورت جدی از خدا بخواهد و نه صورتی از دعا باشد و لقلقه زبان: (دعوة الداع)
دوم: فقط خدا را بخواند و از او درخواست کند نه از غیر او. یعنی از علایق غیر خدا قطع کند و خیال نکند که مستقلاً از وسایط، کاری ساخته است و اگر به اسباب خارجی اعتماد کند، از خدا نخواسته است. (اذا دعان) = دعانی
اگر این دو شرط که از «دعا» و «نی» استفاده میشود تحقق یافت، دعا به هدف رسیده و مردود نخواهد شد، مانند دعای بیماری که دستش از پزشک و دارو کوتاه شده و قلبش از علل مادی و طبیعی مایوس گشته و مضطرّ شود، اما باید توجه به وسایط نداشته باشد وگرنه مضطرّ نخواهد بود و دعا از او محقق نخواهد شد.
اسوههای فقهی و عرفانی شیعه و مسلمانان اهل سلوک و عرفان، در همه حال دست به دعا برمیداشتند به ویژه در ایام قدر به دعا و نیایش سفارش مؤکّد داشتند.
آیتالله میرزا جواد مَلِکی تبریزی میگوید:
اوقاتی که در آن ساعت دعا مقبول میافتد سه شب قدر از ماه رمضان است و افضل آنها، شب «جهنی» (شب بیست و سوم) آن ماه است.
قرائت قرآن گرچه همواره و در همه حال عملی ممدوح و محبوب و تجدید عهد با پیماننامه الهی است، ولی ماه رمضان به ویژه روزها و شبهای قدر، بسیار توصیه شده است. چرا که بهار قرآن است.
تلاوت آیات وحیانی، هنگامی ارزش مضاعف مییابد که خواننده به مفاهیم آن توجه کند و در معانی کلمات دقیق شود و در پیام آیات تدبر نماید. نیز همزمان با قرائت، معانی آن را در ذهن به تصویر کشد و تجسم بخشد و روح خود را به آن عرضه کند؛ خود را مخاطب مستقیم خدای رحمان بداند و در برابر آن تسلیم شود و به قصد تعبد و محض بندگی آن را بخواند و در دریافت روح معانی قرآن کوتاهی نکند.
در شبهای قدر به دو چیز باید توجه بیشتر نمود: یکی: سعادتمندی و قرار گرفتن در ردیف سعادتمندان و انسانهای خوشفرجام، و دوم: دوری از شقاوت و بدبختی و ترک صفات زشت و ناپسند. از اینرو است که پیوسته در دعاهای مخصوص شبهای احیاء میخوانیم:
«وَ اَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ؛ خدایا امشب نام مرا در میان سعادتمندان و روحم را با شهدای راه حق قرا ده».
با شرح صدر و گشادن دل و جان درون، درب سعادت به روی انسان گشوده میشود و با بستن دربهای عجب و غرور و صفات زشت دیگر درِ شقاوت را میتوان به روی خود بست. در این مسیر، بهترین راه، رجوع به ضمیر و عقل بیدار و وجدان سلیم است، باید پیوسته
نفس را نکوهش کرد و از عملکرد نادرست گذشته اظهار ندامت نمود و تصمیم بر ترک بدیها در آینده گرفت، به خصوص بدیهایی که به ما روحانیان و مبلغان بیشتر روی میآورد، همانند
عجب و غرور، که بیماری روانی بسیار خطرناکی بوده و عمدتاً گریبانگیر عالمان و خطیبان برجسته و داعیان دینی میگردد.
«عُجب» خطرناکتر از
تکبر و خودپسندی است. عجب، احساس خودکفایی در معنویات و احساس غنا و بینیازی در عرصه خودسازی است، با این توضیح که عُجب یعنی این که انسان کار نیک خود را بزرگ بشمارد و چون کار نیکی انجام داده، خودش را آدم نیکی بداند و از آنجا که در انجام وظیفه کوتاهی نکرده در دل خود مباهات کند و خود را سرافراز و از دیگران که کوتاهی کردهاند بهتر بداند و قلباً آنها را تحقیر نماید.
این بیماری روحی آثار و پیامدهای ناگواری در پی دارد و اگر انسان متوجه نفوذ چنین بیماری در روح خود نشود، رفع و دفع آن بسیار مشکل خواهد شد.
مرحوم
شیخ عباس قمی مینویسد: از احادیث چنین بر میآید که عجب از گناهان ظاهری سختتر است، برای اینکه عجب گناه دل است. گناهان ظاهری با توبه از بین میرود و عبادات کفّاره آنها میگردند، اما عجب که صفتی است نفسانی، هم زایل کردنش مشکل است و هم عبادات را فاسد میکند و مضرات بسیار دارد از جمله آنکه: آدمی را متکبر میسازد و گناهانش را از یادش میبرد و در اثر غرور، خود را از مکر و عذاب خدا ایمن میداند و میپندارد که او در پیشگاه خدا مقام و منزلتی دارد.
افزون بر آن، شخص مبتلا به عجب از بس که به رای و
عقل خود، معتقد است از سؤال و استفاده و استشاره دیگران محروم میماند، و چهبسا به رای نادرست خود، اصرار میورزد.
با نظر به این خطرات و آسیبهای روحی عُجب است که
امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیهالسّلام) میفرماید:
«سَیِّئَةٌ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُک؛ کار نادرستی که تو را ناگواراست و همراه با تنفر انجام میدهی، بهتر از کار خوبی است که تو را به عجب و غرور وامیدارد».
و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) نیز در اینباره میفرماید: عُجب، گناهی است که بذرش
کفر است و زمینش
نفاق، آبش
ستم، شاخههایش
جهل، برگش
گمراهی و میوهاش
لعنت و خلود در
دوزخ است. هر که دارای صفت عجب شود بداند که بذر کفر افشانده و زراعت نفاق کرده و ناچار زراعتش ثمر خواهد داد.
اصلاح دادن میان مردم، از توصیههای جدی و مؤکد قرآن کریم است که وساطت را در این مسیر عمل شایسته میداند و مستقیماً به آن امر میکند
در حدی که نجوا و تبادل سخنان سری و صحبتهای درگوشی را تنها در موارد خاصی چون صدقه و اصلاح بین ذات جایز میداند.
اهمیت در این عمل همینقدر کافی است که دروغگویی در این مقوله جایز است. اصلاح میان چند نفر که با هم فاصله گرفتهاند، پاداش بیحساب دارد و در زبان پیامبر از انجام نماز و روزه مستحبی ارزشمندتر است،
به ویژه اگر این عمل شایسته و انسانی در ایام رمضان مخصوصاً در ایام قدر صورت پذیرد، ارزش و اجر و پاداش مضاعفی مییابد. آخرین وصیت امیرمؤمنان بر شیعیان در شبهای قدر، شاهد عادل و دلیل زنده بر آن است. اصولاً پنج خصلت پسندیده را باید در ایام قدر زنده کرد. آنها سرآمد صفات ممدوح آدمیاند و داشتن این صفات، مستلزم داشتن تمام صفات نیک و ملازم با حقیقت ایمان است. داشتن آنها، نفس را برای کسب تقوا و اصلاح ذاتالبین و اطاعت خدا و رسول آماده میکنند. این پنج خصلت به قرار زیر هستند:
تاثیر قلبی از
یاد خدا؛ یعنی دل از درون بترسد و تکان بخورد؛
فزونی ایمان با گوشسپاری به قرآن؛
توکل راستین به خدا؛
اقامه نماز؛
انفاق مالی به دیگران و مستمندان.
سه صفت اول، صفت قلبی و از اعمال درون ذاتی است؛ و دو صفت اخیر، از اعمال جوارح و برون قلبی است.
قرآن کریم در بیان این صفات ترتیب منطقی را در میان آنها رعایت کرده است:
«
اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛
مؤمنان تنها کسانی هستند که چون یاد خدا شود، دلهایشان ترسان شود، و چون آیات او بر آنها تلاوت شود، ایمانشان را بیفزاید و بر خدای خویش توکل کنند، همانان که نماز را بر پا دارند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق کنند».
در تعیین شب قدر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: «التمسوها فی العشر الاواخر من شهر رمضان؛ شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو کنید.»
همچنین از
امام باقر (علیهالسّلام) آمده است: «همانا علی (علیهالسّلام) شب قدر را در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم میجست.»
طبق روایات فراوانی که در منابع شیعی آمده است، شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ما ه مبارک رمضان، شبهای قدر معرفی شدهاند.
بنابر روایت "
ابن ابیالحدید" وقتی درباره تعیین شب قدر از امیرالمؤمنین سؤال میشود، آن حضرت از مشخص کردن آن طفره میرود و میفرماید: «لست اشک الله انما یسترها عنکم نظرا لکم لانکم لو اعلمکموها عملتم فیها وترکتم غیرها وارجو لاتخطئکم ان شاء الله» در این جهت تردید ندارم که خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر برای شما نظر و عنایت دارد، زیرا اگر آنرا برای شما اعلام داشته بود، در همان شب به عبادت میپرداختید و در شبهای دیگر عبادت را ترک مینمودید و من هم به خواست خدا در مورد بهرهبرداری شما از شبهای دیگر امیدوارم شما را محروم نگردانم.
البته با اینکه خداوند و رسولش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) برای زنده نگه داشتن روح امید و اهمیت اطاعت و بندگی سعی در مخفی داشتن شب قدر داشتهاند، ولی آنطور که از احادیث استنباط میشود، احتمال شب قدر بودن شب بیست و سوم بیشتر است.
اكثر فقها شب بيست و سوم را شب قدر دانسته اند. برخى نيز هر سه شب را از مراتب شب قدر شمرده و گفته اند: هر يک از اين سه شب به جهت تأثير آن در سرنوشت انسان، شب قدر محسوب مىشود.
در روايتى از
امام صادق (علیهالسّلام) آمده است: «شب نوزدهم، شب تقدير (اندازهگيرى كردن)، شب بيست و يكم، شب استوار ساختن (آنچه تقدير شده) و شب بيست و سوم، شب امضا (نسبت به آنچه مستحكم شده) مى باشد».
گرچه قرآن یکبار در شب قدر نازل شده ولی خود شب قدر، هر سال تکرار میشود و ارزش معنوی آن نیز همچنان استمرار دارد، به دلیل برخی از روایات که بر تداوم شب قدر تصریح دارد؛ برای نمونه: مردی از امام صادق (علیهالسّلام) پرسید: مرا آگاه کن که آیا شب قدر تنها در گذشته بوده یا هر سال پدید میآید، فرمود: اگر لیلةالقدر، برداشته شده بود قرآن هم برداشته میشد.
پس آنچه همه روایات مختلف وارده از ائمه اهلالبیت (علیهالسّلام) در آن اتفاقنظر دارند این است که شب قدر تا روز قیامت جاری و باقی است و همهساله تکرار میشود.
از آنچه گفتیم پاسخ سؤال دوم نیز روشن شد که میپرسند آیا پیش از اسلام نیز شب قدری بوده است یا مخصوص امت اسلام است؟
با این توضیح که با دقت در روایات یاد شده و آیات سوره قدر بر میآید که از روزی که نوع آدمی مستعد فرا گرفتن شریعت آسمانی گردید و به رشد و بلوغ فکری رسید و پیامبران در میان آنها، برانگیخته شدند، لیلةالقدری داشتند که اصول معارف و شرایع در آن شب مقدر میشده است.
دلیل دوم بر تداوم شب قدر، به کار رفتن فعل مضارع در مقام معرفی آن است، همانند: «فیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیم» در سوره دخان، و «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ» در سوره قدر، و فعل مضارع هم برای استمرار است. صاحب «
المیزان» در اینباره میفرماید:
اخبار اهل بیت اتفاقنظر دارند که شب قدر در هر سال تکرار میشود و تداوم آن، تا روز قیامت استمرار خواهد یافت.
اهل بیت پیامبر، علما و صالحین از امت، با تأسی به پیامبر اسلام نسب به شبهای قدر اهمیت بسیاری قائل بودند.
سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرمشق همه خلایق و حتی اسوه
امامان معصوم (علیهمالسّلام) بود. آن حضرت در شبهای قدر، حال و هوای دیگری داشت. امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیهالسّلام) در اینباره میفرماید:
پیامبر اسلام خود و خاندانش در دهه آخر ماه مبارک رمضان، شب را احیا میکردند (و به خواب نمیرفتند).
امام صادق (علیهالسّلام) سیره ایشان را چنین ترسیم میکند: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص اِذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الْاَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّسَاءَ وَ اَحْیَا اللَّیْلَ وَ تَفَرَّغَ لِلْعِبَادَة؛ چون دهه آخر ماه رمضان فرا میرسید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کمر همت میبست و از زنان خود دوری میجست، شبها را احیا میداشت و تمام وقت به عبادت میپرداخت».
ایشان حتی پیش از
بعثت، راهی
کوه حرا میشدند و به دور از محیط جهلآلود مردم مکه عزلت میگزیدند؛ چونان
حضرت موسی که به کوه سینا به مناجات با خدا میرفت.
آری حضور فعال و مثبت و موفقیتآمیز، در صحنههای سیاسی و اجتماعی و جهاد و انقلاب، حضور عرفانی در محضر معبود را میطلبد تا بدینسان در میدان عمل، قدرت روحی بیابند و بر شیاطین بیرونی ظفر یابند و این وعده صادقانه خداست که:
«
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ؛
و آنان که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد، و خداوند با نیکوکاران است».
حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نیز چون پدر معصومش، شبهای قدر را احیا میداشت نه تنها خودش، شبزندهدار بود بلکه کودکان و نوجوانان خانه را نیز با این سنت آشنا میساخت و شبهای قدر که فرا میرسید به فرزندان خود، توصیه میکرد غذای کمتری بخورند تا بر اثر پرخوری زودتر به خواب نروند و برای شبزندهداری حال و نشاط بیشتری بیابند.
همه ائمه (علیهالسّلام) از این سیره شایسته نبوی و فاطمی، تبعیت میکردند و عالمان و عارفان صادق نیز این سنت را تداوم میبخشیدند، برای نمونه
علامه طباطبائی سیره استادش،
سید علی قاضی طباطبایی را در شبهای قدر چنین توصیف میکند:
روش قاضی طباطبایی این بود که در ماه مبارک رمضان، ساعت چهارِ شب در منزل خود، رفقای خود را میپذیرفتند و مجلس اخلاق و موعظه ایشان تا ساعت شش از شب، گذشته، طول میکشیده در دهه اول و دوم چنین بود، ولی در دهه سوم، ایشان مجلس را تعطیل میکرد و تا آخر ماه رمضان هیچ کس ایشان را نمیدید. چه بسا به مشاهد مقدس مشرف میشدند و به دور از دید مردم، همچنان به مجاهدت و
تزکیه نفس و خودسازی ادامه میدادند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) نیز به محض طلوع ماه رمضان دیدار رسمی و عمومی با مردم و برخی از کارهای خود را تعطیل میکردند و به تفکرات تنهایی و به دعا و نیایش و عبادت و خودسازی میپرداختند و جان تازهای میگرفتند و پس از پایان ماه رمضان، با قدرت و توان و تاییدات مضاعف الهی و معنوی، در صحنه سیاست و کرسی قیادت حضور مییافتند.
در مورد تعدد شب قدر چند احتمال مطرح میشود.
منظور از تعدد شب قدر، یعنی در یکسال همانطور که مردم میگویند شب ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ شب قدر باشد.
پاسخ این احتمال، این است که بنابر نص
قرآن کریم شب قدر در ماه رمضان قرار دارد، (از کنار هم قرار دادن این دو آیه: " شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" و "انا انزلناه فی لیلة القدر"، چنین چیزی استفاده میشود.) و بیش از یک شب هم نیست، چرا که خداوند میفرماید: «
انا انزلناه فی لیلة القدر؛
» قرآن را در شب قدر نازل کردیم نه در شبهای قدر، اما به جهاتی (گفته شده است: خداوند چند چیز را در چند چیز مخفی کرده است: شب قدر را در میان شبها، وقت
قیامت را در میان اوقات،
اسم اعظم را در میان اسماء، ساعات اجابت دعا را در ساعات مختلف، رضای الاهی را در همه طاعات و اولیای خاص را میان همه بندگان، تا مردم همه شبها را محترم شمرده و در همه اوقات از گناه پرهیز کنند، همه انسانها را احترام کنند و در همه طاعات رضای او را بجویند.) این یک شب برای ما تبیین نشده است و گفتهاند یکی از این شبهای ۱۹ و...، شب قدر است و همه این شبها را بیدار باشید و... تا بتوانید فضیلت شب قدر را درک کنید. (شاید به خاطر همین مطلب باشد که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه معصومین (علیهالسّلام) دهه آخر ماه مبارک رمضان را به احیا و شب زندهداری مشغول بودند، البته ممکن است گفته شود: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان (علیهالسّلام) از شب قدر آگاهی داشتند و شب زندهداری آنان در دهه آخر دلیل و سرٌ دیگری داشت و یا اینکه برای تعلیم دیگران بوده است که آنان این روش احتیاطی را عملا از معصومین یاد بگیرند.)
اگر در روایات سه شب مشخص شده، (
سفیان بن سمط به امام صادق (علیهالسّلام) گفت: شبهایی که احتمال میرود شب قدر باشند کداماند؟ حضرت، شب ۱۹، ۲۱، ۲۳ را فرمودند.)
برای آن است که کار را برای بندگان خدا آسان کنند.
اگر منظور از تعدد شب قدر، این باشد که شب قدر در زمان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود داشت و بعد از ایشان، هم تکرار میشود.
پاسخ این احتمال، این است که نظر قرآن و اهلبیت (علیهالسّلام) بر این است که شب قدر در زمان حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و همچنان باقی است.
از آیه «
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر؛
» که صیغۀ مضارع (تنزل در اصل تتنزل بوده)، را به کار برده است، استمرار نزول ملائکه و روح فهمیده میشود.
همچنین در
سوره دخان آیه ۴ و ۵ در مورد شب قدر آمده است: «
فیها یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حَکیمٍ، اَمْراً مِنْ عِنْدِنا اِنَّا کُنَّا مُرْسِلین؛
» که باز هم صیغۀ مضارع "یفرق" آمد که در زبان عربی نشانه استمرار فعل است.
احادیث و روایات نیز بر این موضوع تاکید دارند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جواب
ابوذر که در مورد شب قدر سؤال کرده بود، فرمود: «این شب، تا روز قیامت است.»
امام جواد (علیهالسّلام) میفرماید: علی (علیهالسّلام) به ابن عباس فرمود: «شب قدر در هر سال است و در این شب امر یکسال نازل میشود.»
مفسران
اهلسنت هم بر این نظرند که شب قدر همچنان باقی است.
اگر منظور از تعدد شب قدر، این باشد که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلماننشین و اختلاف در روزهای ماه مبارک رمضان هر منطقه شب قدر مخصوصی به خود داشته باشند.
اما نسبت به احتمال سوم باید گفت؛ قبل از طرح پاسخ از باب مقدمه میگوییم: در
فرهنگ اسلام شب قدر به جهت خصوصیات منحصر به فردی که برای او است، اهمیت زیادی دارد و روایات زیادی در تاکید بر احیای آن و اهمیت دادن به آن وارد شده است. از آن جمله
سید بن طاووس در کتاب
اقبال الاعمال آورده است که، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از موسی (علیهالسّلام) نقل فرمود: الاهی من قرب تو را میخواهم، فرمود: قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر، گفت: الاهی رحمت تو را خواهم، فرمود: رحمت من از برای کسی است که رحم کند فقرا را در شب قدر، گفت: خدایا نجات میخواهم، نجات از آتش، فرمود: این برای کسی است که
استغفار کند در شب قدر، گفت: خدایا رضای تو را میخواهم، فرمود: خشنودی من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر.
از خصوصیات شب قدر است نزول قرآن، نزول فرشتگان و روح بر ولی خدا، همچنین بالاتر بودن عبادت آن یک شب از هزار ماه.
و تدبیر و تقدیر وقایع و خلایق.(برای آگاهی بیشتر رجوع شود به کتاب احکام القران.
)
اما سؤال این است که با توجه به اختلاف افق در شهرهای مختلف، آیا تمام این خصوصیات برای همه اهالی شهرها با افقهای متفاوت تکرار میشود؟
آنچه از نص قرآن کریم و ظاهر روایات بر میآید؛ این است که شب قدر یکشب بیشتر نیست و خصوصیاتی که به ولی الله و امام معصوم (علیهالسّلام) بر میگردد همه در یکشب اتفاق میافتد، یعنی نزول ملائکه بر امام (علیهالسّلام) و اندازهگیری امور و حوادث و معیشتها، همه در یکشب خاص است.
خداوند میفرماید: «
تنزل الملائکة و الروح فیها؛
» ملائکه و روح در این شب نازل میشوند. و نزول قرآن در این شب بود: «
انا انزلناه فی لیلة القدر؛
» یا در روایات آمده است: در این شب امر یکسال نازل میشود.
اما از نظر درک همه فضیلتهایی که برای شب قدر گفتهاند، عمل به وظیفه میتواند راهگشا باشد؛ (البته به احتمال سوم پاسخ دیگری هم داده شده است؛ مثلا در تفسیر نمونه،
آمده است: شب همان سایه نیم کره زمین است که بر، نیم کره دیگر میافتد، و میدانیم این سایه همراه گردش زمین در حرکت است، و یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت انجام میشود. بنابر این ممکن است شب قدر یک دوره کامل شب به دور زمین باشد؛ یعنی مدت بیست و چهار ساعت تاریکی که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار میدهد شب قدر است که آغاز آن از یک نقطه شروع میشود و در نقطه دیگر پایان میگیرد (دقت کنید)، روی این اساس دیگر تعدد شب قدر به خاطر تعدد افقها از اساس منتفی میشود.) یعنی اگر با ادله ثابت شود که روز اول ماه رمضان چه روزی است، طبعاً شب قدر هم مشخص میشود و مسلماً اعمال و شب زندهداریها و احیای آن شب بدون اجر باقی نمیماند و امید است که همان پاداش شب زندهداران در شب قدر به انسان داده شود، و لو اینکه واقعا آن شب، شب قدر نباشد. (روایاتی در باب تسامح در ادله سنن نقل شده است که این معنا را میفهماند.
هشام بن سالم از ابیعبدالله (علیهالسّلام) نقل میکند: اگر کسی بشنود - که فلان عمل و یا فلان کار در زمانی خاص - دارای ثواب است و عمل کند و بعد بفهمد که چنین نبود و آن روایتی که به او رسیده صحیح نبود، خداوند آن ثواب را به او عطاء میکند، اگرچه عمل بحسب واقع (واقع زمانی یا مکانی) دارای چنین اجر و ثوابی نبوده باشد.
) البته به شب زندهداری در دهه آخر ماه رمضان توصیه شده است و شاید این سنت اسلامی بدان جهت باشد که اطمینان به درک شب قدر برای ما حاصل شود.
حال آیا روز قدر هم در شان و منزلت مانند شب آن است؟ در جواب باید گفت، اگرچه وقایعی مانند نزول ملائکه بر ولی الله (علیهالسّلام) در شب قدر است، اما روز قدر هم در ارزش و فضیلت مانند شب آن است. ("لیلة القدر فی کل سنة و یومها مثل لیلتها"؛ شب قدر در هر سالی هست و روزش در ارزش مانند شبش است"،
آنچه در
تهذیب الاحکام آمده مسلما از استنباطات شخصی
شیخ طوسی نیست و آنرا از امام معصوم (علیهالسّلام) نقل کرده است.)
شیخ عباس قمی در اعمال شب بیست و سوم
ماه رمضان میگوید: روزهای این شبها را نیز باید حرمت داشت و به
عبادت و
تلاوت و
دعا به سر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴،ص۶۰۱ •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شب قدر شب سرنوشت». •
وفا، جعفر، حبل المتین، سال اول، تابستان ۱۳۹۱ «ویژه نامه ماه رمضان»، برگرفته از مقاله «»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۲۹. •
اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «آیا لیلة القدر متعدد است؟»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۲۹.