• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید قاضی نورالله شوشتری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قاضی نورالله شوشتری با نام کامل سید نورالله حسینی مرعشی شوشتری (۹۵۶-۱۰۱۹ق)، معروف به شهید ثالث در هندوستان، فقیه، اصولی، متکلم، محدّث، شاعر و قاضی شیعه در عهد صفویه بود.
او در شوشتر و مشهد علوم فقه، اصول، کلام، حدیث و تفسیر را نزد بزرگانی چون پدرش سید شرف‌الدین، عبدالواحد تستری، محمد ادیب قاری تستری و اساتید دیگر فرا گرفت. وی به دلایلی به هند سفر کرده و در آنجا به فرمان اكبر شاه منصب قضاوت را عهده‌دار و ملقب به قاضی شد. او در قضاوت با توجه به احاطه کامل به فقه اهل سنت، بر اساس مذاهب چهارگانه اهل سنت فتوا می‌داد. او سرانجام به دلیل نوشتن کتاب احقاق الحق یا مجالس المؤمنین و حسادت علمای درباری به دستور جهانگیر شاه به شهادت رسید و در آگره هند دفن شد. از این عالم تالیفات بسیاری برجای مانده و کتاب احقاق الحق و مجالس المؤمنین از مهم‌ترین آثار اوست.



سید قاضی نورالله شوشتری در سال ۹۵۶ق در «شوشتر» از شهرهای خوزستان به دنیا آمد. پدر او سید شریف‌الدین از علمای بزرگ اسلام، دارای تالیفات و تصنیفاتی در علوم نقلی و عقلی و از شاگردان شیخ ابراهیم قطیفی بود.
[۲] رضوی، سید عباس اطهر، شعیه در هند، ج۱، ص۵۳۹، دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیه قم، ۱۳۶۷ (ه. ش)، اول.
جد او سید نورالله نیز از علمای شیعه و بزرگان سادات شوشتر و مورد احترام مردم بود. برادرانش میر اسماعیل، میر قطب‌الدین و میر محسن، هر سه از شاگردان پدر خود و متبحر در علوم عقلی و نقلی بودند.
عالمانی که مداومتشان بر ادعیه و مستحبات زبانزد همه بوده و در درک مطالب علمی، هر یک شهره زمان خویش بوده‌اند. علاوه بر این، عموی قاضی نورالله و فرزندان او نیز از جمله عالمان دین بوده‌اند.
قاضی نورالله شوشتری كه نسبش به واسطه سلسله سادات مرعشی به امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) می‌رسد
[۴] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۶، شرکت سهامی طبع کتاب، ۱۳۶۷ق.
«فرزند شریف‌الدین بن ضیاء‌الدین نورالله بن محمد شاه بن مبارزالدین بن الحسین جمال‌الدین بن نجم‌الدین ابی علی محمود ... است»
اجداد قاضی نورالله به نجم‌الدین محمود حسینی مرعشی آملی كه از آمل به شوشتر هجرت كرد باز می‌گردد.


سید نورالله در شوشتر به تحصیل علم پرداخت. علوم نقلی و عقلی را نزد پدرش آموخت و طب را نزد «حکیم مولانا عمادالدین» فرا گرفت. «میر صفی‌الدین محمد» و «میر جلال‌الدین محمد صدر» نیز از معلمان او بودند. ایشان در ۲۳ سالگی در سال ۹۷۹ق برای تحصیل به مشهد مقدس مشرف شد و به همراه برادر کوچکترش «سید وجیه‌الدین محسن» نزد «علامه عبدالواحد تستری» حاضر شد و بیشترین بهره علمی خویش را در زمینه‌های فقه، اصول، کلام و حدیث و تفسیر از او كسب نمود.
[۶] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۰.

او از محضر مولا محمد ادیب قاری تستری، ادبیات عرب و قرآن کریم     را فرا گرفت و در ادامه تحصیل از بزرگانی اجازه روایت كسب كرد. از آن میان می‌توان به مولا عبدالرشید شوشتری فرزند خواجه نورالدین طبیب (مؤلف كتاب «مجالس الامامیه» در اعتقادات) و همچنین مولا عبدالوحید تستری اشاره كرد.


سید نورالله در سال ۹۹۲ یا ۹۹۳ق مجبور به ترک مشهد و مهاجرت به هند شد. علت این مهاجرت مصیبت‌های مداوم و فجایع و شورش‌های مکرر در مشهد بود؛ به‌طوری‌که در یکی از حملات ازبک‌ها به مشهد، برادرش کشته شد. در این زمان «شاه عباس» هنوز رسما به تخت ننشسته بود. طبیعتا عدم ثبات سیاسی در خراسان، سید نورالله را وادار به مهاجرت به محل امن‌تری کرد. هندوستان در آن زمان یکی از آرام‌ترین دوران تاریخ خود را سپری می‌کرد.
[۱۱] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۰.
[۱۲] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۲۱.

زمانی كه او به دیار هند گام نهاد هندوستان آرام‌ترین روزگار خود را در تاریخ سپری می‌كرد و شاید این آرامش به روحیه اكبر شاه باز می‌گشت كه در آن زمان بر آن سرزمین حكمرانی می‌كرد. «اكبر شاه نوه بابر از نسل تیمور پسر همایون شاه در چهارده‌سالگی به سلطنت رسید و لیاقت و درایت بیكرانی از خود نشان داد و ممالک گجرات، بنگاله و كشمیر و سند را به تصرف خود درآورد و سلطنتی بزرگ تشكیل داد و شهرها و آبادی‌های بی‌شماری را بنیان نهاد
[۱۳] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، (الف)، ص۳۱۸۰.
اكبر شاه گذشته از اینكه علاقه زیادی به عمران و آبادی داشت و عنایت خاصی به مسائل فلسفی داشت اما عقیده چندان محكمی نسبت به دین خاصی نداشت.
[۱۴] گوستاولوبون، تاریخ تمدن، ص۲۳۵.
همین نگرش اكبر شاه به دین موجب گشته بود كه اكبر شاه به فكر ارائه دینی مشترک از كل ادیان افتاده و سپس هندوستان محل زندگی ملحدین گردد.
ایشان پس از ورود به هند، اول به دیوان «اکبر شاه» در «فتح پور سکری» رفت و توسط «حکیم ابوالفتح گیلانی» (طبیب حادق ایرانی و شاعر بزرگ؛ مسیح‌الدین گیلانی بعد از فراگیری علوم و فنون در سال ۹۸۳ وارد هندوستان شد و به خاطر قابلیت و استعداد خویش در زمره مقربان اكبرشاه درآمد.
[۱۵] عارف نقوی، سید حسین، تذكره علمای امامیه پاكستان، ص۱۵، ترجمه دكتر محمد هاشم.
) به شاه معرفی شد. مرحوم شوشتری، کتابی که دربارۀ حضرت علی (علیه‌السّلام) نوشته بود را به شاه اهدا کرد. اکبر شاه به ایشان و کتابش بسیار علاقمند شد. سیاست اکبر شاه، همزیستی مسالمت‌آمیز با تمامی مذاهب و ادیان بود.
[۱۶] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۱.


۳.۱ - دعوت به تشیع

شوشتری از بزرگ‌ترین عالمان عهد صفویه بود. در تشیع، استوار و در تمامی علوم مخصوصا در مسالۀ امامت، دارای آثار و کتاب‌های بسیار خوبی بود. او در گفته‌ها و نوشته‌های خود، حقیقت و راستی را فراروی خود قرار داد و در به پا داشتن کلمۀ «الله» مجاهده نمود و امامت و پیشوایی خاندان پیامبر را آشکارا فریاد زد. او اولین شخصی از علماء است که در هند به‌طور آشکار اظهار تشیع کرد.
ایشان در عمر خود کتاب‌ها، رساله‌ها، حاشیه‌ها و تعلیقه‌های فراوانی نگاشت. آثار ایشان بالغ بر ۱۴۰ مورد شمرده شده است.
آثار علامه شوشتری، بیداری را در میان شیعیان پدید آورد و باعث شد تا شیعیان نقش برجستۀ خود را در اسلام، اظهار کنند و در اعتقادات خود ثابت قدم و راسخ بمانند. نوشته‌های علامه جنبۀ دفاعی داشت.
[۱۹] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۵-۵۴۷.
او با سپاهی از دلیل و برهان به جنگ با مخالفین اهل بیت (علیهم‌السّلام) در هند رفت و با بحث و مناظرۀ با مخالفین، جهادی بزرگ در خدمت به تشیع نمود. نمونۀ این دفاع‌ها را می‌توان در کتاب «مصائب النواصب»، «الصوارم المهرقه» و «احقاق الحق و ازهاق الباطل» دید.
وحید بهبهانی دربارۀ کتاب «احقاق الحق» می‌گوید:
«هر کسی درصدد استحکام بخشیدن به عقائدش می‌باشد به کتاب «احقاق الحق» مراجعه کند که این کتاب او را از کتاب‌های دیگر بی‌نیاز می‌کند».

۳.۲ - دریافت منصب قضاوت

سید دو ماه در فتح پور سکری سکونت داشت. بعد از آن به همراه اکبر شاه به «لاهور» رفت. قاضی لاهور، پیرمرد سالخورده‌ای به نام «شیه معین» بود. اکبرشاه دستور بازنشستگی او را صادر نمود و سید نورالله را به جای وی منصوب کرد.
[۲۱] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۲.
[۲۲] حسینی، جلال الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۹.

سید پیش از آن که بر منصب «قاضی القضاه» بنشیند به اکبرشاه گفته بود که می‌تواند مسائل دینی را بر اساس منابع اصلی آن‌ها ارزیابی و بررسی کند و در نتیجه ناچار نیست که همواره از یکی از مذاهب فقهی پیروی کند؛ با وجود این در اجتهاد خود از حدود فقه سنتی فراتر نخواهد رفت و بر اساس یکی از مذاهب چهارگانه سنی (شافعی، حنبلی، مالکی، حنفی) فتوا خواهد داد. آگاهی او از فقه و حدیث اهل سنت بی‌نظیر بود.
اکبرشاه علی رغم شیعه بودن قاضی، به خاطر توانایی‌ها و صلاحیت‌هایش او را به این سمت، منصوب کرد. قاضی نورالله به دلیل آگاهی گسترده‌ای که به فقه مذاهب چهارگانه و اختلاف آن‌ها با یکدیگر داشت، می‌توانست احکامی را که بیشتر به سود مردم و همچنین نزدیک‌تر به مذهب شیعه بود، برگزیند.
[۲۳] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۳- ۵۴۴.
[۲۴] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۵.
[۲۵] حکیمی، محمدرضا، میر حامد حسینی، ص۱۰۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، دوم.

اکبر شاه شرط قاضی را پذیرفت و بدین‌گونه لقب قاضی به ابتدای نام سید نورالله شوشتری اضافه شد.


«بدایونی» با اینکه خود سنی متعصبی بود و با سیاست‌های اکبرشاه دشمنی سرسختانه‌ای داشت دربارۀ قاضی نورالله شوشتری می‌گوید:
«در واقع او قدرت مفتیان گستاخ و مغرور و محتسبان فریبکار و نیرنگ باز لاهور را کاهش داده است. با فرمان او راه دزدی و رشوه بسته شد و به همان دقت که هستۀ میوه، درون پوسته‌اش جای می‌گیرد آن‌ها را در محدوده‌های مناسب متوقف کرد و چنان نظم و نظامی پدید آورد که بالاتر از آن متصور نیست... گرچه او مذهب شیعه دارد، ولی در انصاف، عدالت، تقوا، تواضع، عفت، پاکدامنی و تمام ویژگی‌هایی که انسان‌های شریف دارند، ممتاز است و به خاطر دانش و سخاوت و ملایمت و ذکاوتش مشهور است».
[۲۶] رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۴.
[۲۷] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۷.

صاحب کتاب «ریاض العلماء» دربارۀ زندگی علمی او می‌نویسد:
«مرحوم شوشتری (قدس) شخصیتی بود فاضل، عالم، متدین، صالح، علامه، فقیه، محدث، آگاه به سیره‌ها و تواریخ، جامع فضیلت‌ها، دارندۀ قوۀ نقد در تمامی علوم، شاعر و نویسنده. شعرش مورد تحسین بوده به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود و اشعار و قصیده‌های مشهوری در مدح ائمه (علیه‌السّلام) دارد...»
[۲۸] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۶.



متاسفانه در کتب موجود ذکری از اساتید قاضی نورالله به میان نیامده و بجز مولی عبدالواحد شوشتری که قاضی نورالله در مشهد افتخار شاگردی او را داشته، نام دیگر اساتید او در دست نیست.


۱. احقاق الحق، این كتاب سه مرتبه به چاپ رسیده است.
۲. أجوبه مسائل السید حسن الغزنوی.
۳. الزام النواصب فی الردّ عی میرزا مخدوم الشریفی «این كتاب توسط استاد میرزا محمدعلی چهاردهی گیلانی ترجمه شده و نوه دانشمند او به نام مرتضی مدرسی آن‌را چاپ كرده است».
۴. القام الحجر در رد ابن حجر.
۵. بحر الغزیر فی تقدیر ماء الکثیر «قاضی در این كتاب در مورد وزن و حجم آب کر تحقیق كرده است».
۶. بحر الغدیر فی اثبات تواتر حدیث الغدیر سنداً و مؤلف و دلاله.
۷. تفسیر القرآن در چند جلد كه در نوع خود بی‌نظیر است.
۸. كتابی در تفسیر آیه رؤیا.
۹. تحفة العقول.
۱۰. حلّ العقول.
۱۱. حاشیه بر «شرح الکافیه» جامی در علم نحو.
۱۲. حاشیه بر «حاشیه چلپی» بر شرح التجرید اصفهانی.
۱۳. حاشیه بر «مطول» تفازانی.
۱۴. حاشیه بر «رجال کشی» كه مطالب مفیدی در زمینه علم رجال در بر دارد.
۱۵. حاشیه بر «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی (كه ناتمام مانده است).
۱۶. حاشیه بر «کنز العرفان» فاضل مقداد در آیات الاحکام.
۱۷. حاشیه بر حاشیه «تهذیب المنطق» دوانی.
۱۸. حاشیه بر مبحث «عذاب القبر» از شرح «قواعد العقاید».
۱۹. حاشیه بر «شرح مواقف» در علم کلام.
۲۰. حاشیه بر «رساله الاجوبه الفاخره».
۲۱. حاشیه بر «شرح تهذیب الاصول».
۲۲. حاشیه بر «مبحث الجواهر» از شرح تجرید علامه.
۲۳. حاشیه بر «تفسیر بیضاوی».
۲۴. حاشیه بر «الهیات» شرح تجرید.
۲۵. حاشیه بر «حاشیه القدیمیه».
۲۶. حاشیه بر «حاشیه الخطایی» در علم فصاحت و بلاغت.
۲۷. حاشیه دیگری بر «تفسیر بیضاوی».
۲۸. حاشیه بر «شرح الهدایه» در حکمت.
۲۹. حاشیه بر «شرح الشمسیه» از قطب‌الدین رازی در منطق.
۳۰. حاشیه بر «قواعد» علامه در فقه.
۳۱. حاشیه بر «تهذیب» از شیخ الطائفه شیخ طوسی.
۳۲.‌ حاشیه بر «خطبه الشرایع» محقق حلی.
۳۳. حاشیه بر «هدایه» در فقه حنفی.
۳۴. حاشیه بر «شرح الوقایه» در فقه حنفی.
۳۵. حاشیه بر شرح «رساله آداب المطالعه».
۳۶. حاشیه بر شرح «تلخیص المفتاح» معروف به مختصر تفتازانی.
۳۷. حاشیه بر «شرح چغمینی در هیئت».
۳۸. حاشیه بر «مختلف علامه» در فقه.
۳۹. حاشیه بر «اثبات الواجب الجدید» از علامه دوانی.
۴۰. حاشیه بر «تحریر اقلیدس» در هندسه.
و ....


قاضی نورالله دارای ۵ پسر بود که همگی از اهل علم و دنباله‌رو پدر در کسب معارف بودند. در کتب تراجم شرح‌حال آنان با ذکر تالیفات و کراماتشان مفصلا بیان شده است. فرزندان قاضی نیز مانند او طبع شعری قوی داشته و به ادبیات فارسی و عربی تسلط داشتند و این علاوه بر علوم عقلی و نقلی است که از اساتید بزرگوار خود کسب کرده بودند.
۱. علامه سید محمدیوسف؛
۲. علامه شریف‌الدین (۹۹۲-۱۰۲۰ق)؛
۳. علامه علاء‌الملک؛
۴. سید ابوالمعالی (۱۰۰۴-۱۰۴۶ق
۵. سید علاء‌الدوله (۱۰۱۲ ـ؟).


۱. علامه شیخ محمد هروی خراسانی.
۲. علامه مولا محمدعلی کشمیری.
۳. سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی.


قاضی نورالله شوشتری در سال ۱۰۱۹ هجری به شهادت رسید. پیکرش را در اکبر آباد هند (آگره) به خاک سپردند و از آن پس مزار مزار او، زیارتگاه عاشقان و دوستداران اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) گردید.
[۳۲] حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۹-۴۱.

کیفیت شهادت وی این‌گونه بود:
پس از مرگ سلطان اکبر شاه، فرزند او جهانگیر شاه به حکومت رسید. او قاضی نورالله را بر مسند قضاوت ابقاء کرد. در این میان حسودان و علمای درباری دائما از سید نزد حاکم بدگویی می‌کردند. پس از مدتی که کینه آنها بیشتر شد و کلمات آنان در شاه تاثیر گذاشت، جهانگیر شاه اجازه کشتن قاضی را به آنان داد و آنان با کمال قساوت آنقدر بر بدن نحیف این عالم شیعه و پیرمرد ۷۰ ساله شلاق زدند تا جان به جان آفرین تسلیم کرد و به اجداد طاهرینش پیوست.
دلیل شهادت وی، نوشتن کتاب «احقاق الحق» و بنابر نقلی «مجالس المؤمنین» بود. ایشان در هند به «شهید ثالث» معروف شد. (برخی «شهید ثالث» را بر ملا محمدتقی برغانی - که به دست فرقه بهائیت شهید شد- اطلاق کرده‌اند.)
قاضی نورالله شوشتری در شعری زبان‌حال خود را این‌گونه سروده است:
وه کاین شب هجران تو بر ما چه دراز است ••• گویی که مگر صبح قیامت سحر اوست


الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة (کتاب)


۱. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۲۶۵، تحقیق سید احمد حسینی، مطبعة الخیام، قم، ۱۴۰۱ (ه. ق).    
۲. رضوی، سید عباس اطهر، شعیه در هند، ج۱، ص۵۳۹، دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیه قم، ۱۳۶۷ (ه. ش)، اول.
۳. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطن، مقدمه، ص۷۲.    
۴. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۶، شرکت سهامی طبع کتاب، ۱۳۶۷ق.
۵. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطن، مقدمه، ص۷۲.    
۶. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۰.
۷. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۲.    
۸. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۲۶۵، تحقیق سید احمد حسینی، مطبعة الخیام، قم، ۱۴۰۱ (ه. ق).    
۹. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۷.    
۱۰. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۳.    
۱۱. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۰.
۱۲. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۲۱.
۱۳. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۵، (الف)، ص۳۱۸۰.
۱۴. گوستاولوبون، تاریخ تمدن، ص۲۳۵.
۱۵. عارف نقوی، سید حسین، تذكره علمای امامیه پاكستان، ص۱۵، ترجمه دكتر محمد هاشم.
۱۶. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۱.
۱۷. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶، تحقیق سید احمد حسینی، مطبعة الخیام، قم، ۱۴۰۱ (ه. ق).    
۱۸. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۴.    
۱۹. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۵-۵۴۷.
۲۰. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱، ص۳۳.    
۲۱. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۲.
۲۲. حسینی، جلال الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۹.
۲۳. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۳- ۵۴۴.
۲۴. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۵.
۲۵. حکیمی، محمدرضا، میر حامد حسینی، ص۱۰۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، دوم.
۲۶. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۴.
۲۷. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۷.
۲۸. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۱۶.
۲۹. افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶، تحقیق سید احمد حسینی، مطبعة الخیام، قم، ۱۴۰۱ (ه. ق).    
۳۰. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۸.    
۳۱. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه، ص۷۷.    
۳۲. حسینی، جلال‌الدین، فیض الماله فی ترجمة القاضی نورالله، ص۳۹-۴۱.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قاضی نورالله شوشتری»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۰/۲۷.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قاضی القضاة هند»، تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۲۷.    
• نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.



جعبه ابزار