سیدنورالله حسینی مرعشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علامه بزرگوار سید نورالله حسینی مرعشی در
سال ۹۵۶ (ه. ق) در «شوشتر» از شهرهای
خوزستان به
دنیا آمد. نسب شریف وی به امام چهارم
امام زین العابدین (علیهالسّلام) میرسد.
پدر او «سید شریف الدین»، از علمای بزرگ عصر خود بود. سید شریف الدین دارای تالیفات و تصنیفاتی در
علوم نقلی و
عقلی بود.
«سید نورالله» در
شوشتر به تحصیل
علم پرداخت. علوم نقلی و عقلی را نزد پدرش آموخت و
طب را نزد «حکیم مولانا عماد الدین» فرا گرفت. «میر صفی الدین محمد» و «میر جلال الدین محمد صدر» نیز از معلمان او بودند. ایشان در ۲۳ سالگی در سال ۹۷۹ (ه. ق) برای تحصیل به
مشهد مقدس مشرف شد و به همراه برادر کوچکترش «سید وجیه الدین محسن» نزد «علامه
عبدالواحد تستری» و دیگر علمای مشهد کسب فیض نمودند.
سید نورالله در سال ۹۹۲ یا ۹۹۳ (ه. ق) مجبور به ترک مشهد و
مهاجرت به
هند شد. علت این مهاجرت مصیبتهای مداوم و فجایع و شورشهای مکرر در مشهد بود؛ به طوری که در یکی از حملات ازبکها به مشهد، برادرش کشته شد. در این زمان «شاه عباس» هنوز رسما به تخت ننشسته بود. طبیعتا عدم ثبات سیاسی در
خراسان، سید نورالله را وادار به مهاجرت به محل امنتری کرد. هندوستان در آن زمان یکی از آرامترین دوران تاریخ خود را سپری میکرد.
ایشان پس از ورود به هند، اول به دیوان «اکبر شاه» در «فتح پور سکری» رفت و توسط «حکیم
ابوالفتح گیلانی» به شاه معرفی شد. مرحوم شوشتری، کتابی که دربارۀ
حضرت علی (علیهالسّلام) نوشته بود را به شاه اهدا کرد. اکبر شاه به ایشان و کتابش بسیار علاقمند شد. سیاست اکبر شاه، همزیستی مسالمت آمیز با تمامی مذاهب و ادیان بود.
دو ماه در آنجا سکونت داشت. بعد از آن به همراه اکبر شاه به «لاهور» رفت.
قاضی لاهور، پیرمرد سالخوردهای به نام «شیه معین» بود. اکبرشاه دستور بازنشستگی او را صادر نمود و سید نورالله را به جای وی منصوب کرد.
سید پیش از آن که بر منصب «
قاضی القضاة» بنشیند به اکبرشاه گفته بود که میتواند مسائل دینی را بر اساس منابع اصلی آنها ارزیابی و بررسی کند و در نتیجه ناچار نیست که همواره از یکی از مذاهب فقهی پیروی کند؛ با وجود این در
اجتهاد خود از حدود فقه سنتی فراتر نخواهد رفت و بر اساس یکی از مذاهب چهارگانه سنی (
شافعی،
حنبلی،
مالکی،
حنفی)
فتوا خواهد داد. آگاهی او از
فقه و حدیث
اهل سنت بینظیر بود.
اکبرشاه علی رغم شیعه بودن قاضی، به خاطر تواناییها و صلاحیتهایش او را به این سمت، منصوب کرد. قاضی نورالله به دلیل آگاهی گستردهای که به فقه مذاهب چهارگانه و اختلاف آنها با یکدیگر داشت، میتوانست احکامی را که بیشتر به سود مردم و همچنین نزدیکتر به مذهب
شیعه بود، برگزیند.
«بدایونی» با اینکه خود سنی متعصبی بود و با سیاستهای اکبرشاه دشمنی سرسختانهای داشت دربارۀ قاضی نورالله شوشتری میگوید:
«در واقع او
قدرت مفتیان گستاخ و مغرور و محتسبان فریبکار و نیرنگ باز لاهور را کاهش داده است. با فرمان او راه دزدی و
رشوه بسته شد و به همان دقت که هستۀ میوه، درون پوستهاش جای میگیرد آنها را در محدودههای مناسب متوقف کرد و چنان
نظم و نظامی پدید آورد که بالاتر از آن متصور نیست... گرچه او مذهب شیعه دارد، ولی در
انصاف،
عدالت،
تقوا،
تواضع،
عفت، پاکدامنی و تمام ویژگیهایی که انسانهای شریف دارند، ممتاز است و به خاطر دانش و سخاوت و ملایمت و ذکاوتش مشهور است».
صاحب کتاب «
ریاض العلماء» دربارۀ زندگی علمی او مینویسد:
«مرحوم شوشتری (قدس) شخصیتی بود؛ فاضل، عالم، متدین، صالح، علامه،
فقیه،
محدث، آگاه به سیرهها و تواریخ، جامع فضیلتها، دارندۀ قوۀ
نقد در تمامی علوم، شاعر و نویسنده. شعرش مورد تحسین بوده به
زبان فارسی و عربی شعر میسرود و اشعار و قصیدههای مشهوری در مدح
ائمه (علیهالسّلام) دارد...»
عشق تو تنها نهالیست که خواری ثمر اوست
من خاری از آن بادیهام کاین شجر اوست
برمائده عشق اگر روزه گشایــــــــــــــــی
هشدار که صد گونه بلا ما حضر اوست
وه کاین شب هجران تو بر ما چه درازست
گویی که مگر صبح
قیامت سحر اوست
فرهاد صفت این همه جان کندن «نوری»
در کوه ملامت به هوای کمر اوست.
ایشان از بزرگترین عالمان عهد
صفویه بود. در تشیع، استوار و در تمامی علوم مخصوصا در مسالۀ
امامت، دارای آثار و کتابهای بسیار خوبی بود. او در گفتهها و نوشتههای خود،
حقیقت و راستی را فراروی خود قرار داد و در به پا داشتن کلمۀ «الله» مجاهده نمود و امامت و پیشوایی خاندان
پیامبر را آشکارا فریاد زد. او اولین شخصی از
علماء است که در
هند به طور آشکار اظهار تشیع کرد.
ایشان در عمر با برکت خود کتابها، رسالهها، حاشیهها و تعلیقههای فراوانی نگاشت. آثار ایشان بالغ بر ۱۴۰ مورد شمرده شده است.
آثار علامه شوشتری، بیداری را در میان شیعیان پدید آورد و باعث شد تا شیعیان نقش برجستۀ خود را در اسلام، اظهار کنند و در اعتقادات خود ثابت قدم و راسخ بمانند. نوشتههای علامه جنبۀ دفاعی داشت.
او با سپاهی از دلیل و برهان به جنگ با مخالفین اهل بیت (علیهالسّلام) در هند رفت و با بحث و مناظرۀ با مخالفین، جهادی بزرگ در خدمت به
تشیع نمود. نمونۀ این دفاعها را میتوان در کتاب «
مصائب النواصب»، «
الصوارم المهرقة» و «
احقاق الحق و ازهاق الباطل» دید.
استاد کل مرحوم
وحید بهبهانی دربارۀ کتاب «احقاق الحق» میگوید:
«هر کسی درصدد استحکام بخشیدن به عقائدش میباشد به کتاب «احقاق الحق» مراجعه کند که این کتاب او را از کتابهای دیگر بینیاز میکند».
او کعبۀ
دین بود و مشعل دیانت و دریای موج خیز
دانش و فروغ فروزندۀ تشیع و
شمشیر مدافع مذهب
حق و درفش افراشته و زبان گویای
حقیقت و یک تن از آنان که
خداوند ایشان را برای حق و نشر هدایت برمیانگیزد و چنان به جهاد پیگیر و سرسختانهاش ادامه داد تا جان خود را در راه خدا تسلیم کرد و خونش
سرزمین هند را گلگون ساخت.
علامۀ قاضی سید نورالله شوشتری در عهد «جهانگیر شاه» فرزند اکبرشاه در
سال ۱۰۱۹ (ه. ق) و به دستور وی، در زیر ضربات
شلاق به
شهادت رسید. دلیل شهادت وی، نوشتن کتاب «احقاق الحق» و بنابر نقلی «مجالس المؤمنین» بود. ایشان در هند به «شهید ثالث» معروف شد. (برخی «شهید ثالث» را برملا محمدتقی برغانی- که به دست فرقۀ ضالۀ
بهائیت شهید شد- اطلاق کردهاند) در وقت شهادت، عمر ایشان نزدیک به ۷۰ سال بود. علامۀ شهید را در اکبر آباد هند (آگره) دفن کردند و مزار او، زیارتگاه عاشقان به
اهل بیت (علیهالسّلام) گردید.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قاضي القضاة هند»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۱/۳۱.