شاپور بختیار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بختیار، شاپور، آخرین
نخست وزیر سلسله پهلوی است.
در ۱۲۹۳ ش در
شهرکرد متولد شد.
پدرش محمدرضا
سردار فاتح بود که در فروردین ۱۳۱۳ به همراه چند تن از سران بختیاری و
قشقایی اعدام شد.
بختیار، تحصیلات ابتدایی و بخشی از دوره متوسطه را در
زادگاه خود و
اصفهان به انجام رساند.
در ۱۳۰۹ ش به
بیروت رفت و پس از تکمیل دوره متوسطه، در ۱۳۱۳ ش به
ایران بازگشت و در ۱۳۱۶ ش برای تحصیلات دانشگاهی به
فرانسه رفت.
از دانشگاه
پاریس دکترای
حقوق بین الملل عمومی، و از دانشکده
علوم سیاسی سوربن دکترای علوم سیاسی دریافت کرد.
بختیار در خلال جنگ جهانی دوم، نزدیک یک سال و نیم، با
درجه افسری در
ارتش فرانسه خدمت کرد و در اواخر ۱۳۲۴ ش به ایران آمد.
سال بعد، در وزارت جدیدالتأسیس کار و تبلیغات استخدام شد و در ۱۳۲۸ ش به مدیریت اداره کل کار
خوزستان رسید.
در اواخر ۱۳۲۹ ش، به تهران احضار و مشاور
وزیر کار شد و همزمان با تصویب قانون ملی شدن
صنعت نفت و اوجگیری جریانهای سیاسی، به عضویت
حزب ایران درآمد.
بختیار در اواخر ۱۳۳۰ ش به معاونت وزارت کار انتخاب شد و در تیرماه ۱۳۳۱ در دولت پنج روزه
احمد قوام کفالت وزارت کار را به عهده گرفت.
پس از بازگشت
مصدق به نخست وزیری، بختیار در سمت سابق خود تثبیت شد
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، از معاونت وزارت کار استعفا کرد و هیچگونه مزاحمتی برای او فراهم نشد.
در
بهمن همان سال، به هنگام
انتخابات دوره هجدهم
مجلس شورای ملی و دوره دوم
مجلس سنا ، اعلامیهای مبنی بر مخدوش بودن انتخابات تهران و سایر شهرها صادر شد.
بختیار در زمره امضاکنندگان آن بود که در نتیجه دستگیر شد و یک ماه در
زندان لشکر دو زرهی به سر برد.
در شهریور ۱۳۳۳، بختیار به اتهام
توطئه بر ضد امنیّت داخلی بازداشت و در دادگاه جنحه به سه سال زندان محکوم شد که پس از تحمل شانزده ماه و نیم، مورد
عفو قرار گرفت.
در اوایل نخست وزیری
علی امینی نیز ۲۳ روز بازداشت شد.
در
بهمن ۱۳۴۰، به دنبال وقایع
دانشگاه تهران ، به عنوان یکی از سران جبهه ملی به زندان افتاد و مجموعاً شش ماه و نیم در زندان بود.
همچنین در چهارم
بهمن ۱۳۴۱، به مخالفت با اصول ششگانه پیشنهادی
محمدرضا پهلوی دستگیر شد و مدت هفت ماه در زندان به سر برد.
بختیار پس از
آزادی ، به فعالیتهای اقتصادی پرداخت و مدتی مدیریت کارخانه وطن اصفهان و آبگینه قزوین و شرکت داکتیران را به عهده داشت.
شرکت داکتیران با سرمایهگذاری عدهای از فرانسویان و چند
بانک ایرانی و بنیاد پهلوی تشکیل یافته بود.
در ماههای آخر زمامداری
هویدا ، شاپور بختیار به همراه کریم سنجابی و داریوش فروهر در نامه سرگشادهای به محمدرضا پهلوی، با تأکید بر پایبندی به
قانون اساسی ، خواستار فضای باز سیاسی دفتر امور کمک آموزشی شد.
در مرداد ۱۳۵۶ با روی کار آمدن
دولت جمشید آموزگار ، فضای باز سیاسی، که خواست
جبهه ملی بود، تحقق یافت.
بدین ترتیب، جبهه ملی چهارم فعالیت خود را آغاز کرد و بختیار در رأس حزب ایران قرار گرفت.
فضای باز سیاسی بیش از سیزده ماه دوام نیافت.
جانشین آموزگار،
جعفر شریف امامی ، دولت آشتی ملی را تشکیل داد و پس از دو ماه جای خود را به دولت نظامی
ازهاری سپرد.
این دولت نیز کاری از پیش نبرد.
با اوجگیری مبارزات مردم در ماههای قبل از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران، سرانجام
سپهبد مقدم رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (
ساواک )، بختیار را به عنوان آخرین امید موفقیت به محمدرضا پهلوی پیشنهاد کرد.
شاپور بختیار در دیدار با محمدرضا پهلوی، وفاداری خود را به نظام
سلطنت و توانایی تشکیل دولتی ملّی در چهارچوب قانون اساسی، در صورت رأی اعتماد مجلسین و خروج
شاه از کشور، اعلام داشت
و محمدرضا پهلوی نیز در
تفویض مسئولیت به او تردید نکرد.
بختیار در شرایطی به مقام نخست وزیری منصوب شد که دیگر چندان امیدی به امکان حفظ
رژیم نمانده بود.
در نهم دی ۱۳۵۷، محمدرضا پهلوی هیئت رئیسه مجلس را به دربار فراخواند و انتخاب بختیار را به نخست وزیری اعلام کرد و از نمایندگان مجلسین خواست تا در یک جلسه مشترک به او رأی اعتماد بدهند.
بدین ترتیب، فرمان نخست وزیری شاپور بختیار صادر شد.
به محض انتشار خبر نخست وزیری بختیار، جبهه ملی و حزب ایران طی اعلامیهای او را از جبهه اخراج کردند.
در عوض، وزیر امور خارجه
امریکا ، به نمایندگی دولت خود، از نیروهای مسلح ایران خواست تا از دولت غیرنظامی جدید حمایت کنند.
در ۱۶ دی ۱۳۵۷، بختیار اعضای دولت را معرفی کرد و شاه از سفر خود به
اروپا سخن گفت.
بختیار در یک مصاحبه مطبوعاتی، ضمن دعوت از
امام خمینی برای سفر به ایران، اعلام کرد که محمدرضا پهلوی از این پس سلطنت خواهد کرد نه
حکومت ، به
اسرائیل و
افریقای جنوبی نفت فروخته نخواهد شد، ساواک منحل میشود و عاملان
فساد و متجاوزان به حقوق عمومی مجازات میشوند و زندانیان سیاسی و همه احزاب سیاسی آزاد خواهند شد.
اما امام خمینی در پیامی دولت بختیار و مجلس را غیر قانونی اعلام کرد.
این پیام بازتاب گستردهای داشت و در پی آن حرکت
انقلاب شدت گرفت، نیروهای مسلح متزلزل شدند و
انضباط نظامی از میان رفت.
دولت امریکا با حمایت کامل از شاپور بختیار، در صدد برآمد تا حکومت در حال
مرگ پهلوی را نجات دهد؛ ازینرو
ژنرال هایزر ، معاون فرماندهی
ناتو ، را به ایران فرستاد.
یکی از مأموریتهای هایزر ترغیب ارتش ایران به حمایت از دولت بختیار و تحکیم مواضع این دولت بود.
بختیار در ۲۶ دی، از مجلس شورا و سنا رأی اعتماد گرفت و ساعتی بعد محمدرضا پهلوی، ایران را به مقصد
مصر ترک کرد.
در ۲۷ دی، امام خمینی رفتن شاه را به
ملت ایران تبریک گفت واعلام کرد که بزودی
دولت موقت تشکیل خواهد شد.
در چهارم
بهمن، بختیار از پرواز هواپیمای امام خمینی از پاریس به تهران جلوگیری کرد.
در پی این تصمیم جمع کثیری از مردم در اطراف
مهرآباد اجتماع کردند و جامعه
روحانیت در
مسجد دانشگاه متحصن شدند.
سرانجام، بختیار ناگزیر به گشودن
فرودگاه شد و امام خمینی در ۱۲
بهمن ۱۳۵۷ در میان استقبال شکوهمند و بیسابقه مردم، به تهران آمد.
بختیار در ۱۵
بهمن ۱۳۵۷ اعلام کرد که موافقت دارد آیت الله خمینی در قم، مانند
واتیکان دولتی ایجاد کند، اما تأکید کرد اجازه نخواهد داد که دولت واقعی تشکیل دهد.
امام خمینی در ۱۶
بهمن،
مهدی بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت تعیین و معرفی کرد.
مبارزات لفظی بختیار نتوانست امواج فزاینده انقلاب اسلامی را فرونشاند و از اقدامات دولت موقت جلوگیری کند.
با حمایت وسیع تودههای مردم در سراسر ایران از انقلاب و امام خمینی و اعلام بیطرفی ارتش، حکومت سلطنتی پهلوی و دولت بختیار در
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سقوط کرد.
دوران دولت بختیار کوتاه بود، ولی در همین ۳۷ روز بیش از بسیاری از نخست وزیران دوران پهلوی از اموال ملت ایران سوءاستفاده کرد؛ او حدود ششصد میلیون ریال از بودجه محرمانه نخست وزیری برداشت کرد.
بختیار سفارش وسایل نظامی را که دولت ایران به امریکا و
انگلیس داده و بیشتر پول آن را (که کلاً حدود یازده میلیارد دلار بود) به عنوان پیش قسط پرداخته بود، لغو کرد و زیان هنگفتی به ملت ایران وارد ساخت.
شاپور بختیار به خارج گریخت و در پاریس مستقر شد.
او در فرانسه از حمایت کامل بنگاههای اطلاعاتی غرب برخوردار شد و با تغذیه مالی محافل صهیونیستی آنجا فعالیتهای توطئه گرانه خود را برضد نظام نوپای جمهوری اسلامی دنبال کرد.
او از بدو ورود به پاریس، با همکاری گروهی از همفکرانش، برای فعالیتهای خود ستادی تشکیل داد که محل تلاقی نظریات سلطنت طلبان و طرح برنامههای امریکا و دولتهای غربی ضد انقلاب اسلامی و کشورهای مصر،
عربستان و
عراق بود.
این ستاد برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی، دو طرح را در دستور کار خود قرار داده بود: اول ائتلاف مصر و شیوخ
خلیج فارس و عراق برای حمله به غرب و جنوب ایران؛ دوم، ائتلاف چهرههای سیاسی و نظامی و برخی روحانیون سازشکار برای
کودتا در ایران.
نگاهی به گذشته بختیار، به موجب اسناد متقنی که در دست است، نشان میدهد که وی با سازمان
اطلاعات و امنیت کشور در ایران و خارج از کشور همکاری داشته و همچنین وارد تشکیلات
فراماسونری شده و در
لژ امید اصفهان، که اکثر اعضای آن امریکاییان مقیم
اصفهان بودند، عضویت داشته است.
بختیار در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.
از وی کتابهای ۳۷ روز از ۳۷ سال و یکرنگی در فرانسه منتشر شده که در آنها وی به دفاع از خود و گذشته سیاسیش پرداخته است.
(۱) محمود طلوعی، داستان انقلاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲) باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش.
(۳) باقر عاقلی، فرهنگ رجال و مشاهیر معاصر ایران، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۴) باقر عاقلی، نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۵) حسین فردوست، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، در ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶) کودتای نوژه، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۶۷ ش.
(۷) کیهان، ش ۱۰۶۲۹، ۱۵
بهمن ۱۳۵۷.
(۸) محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، اعترافات شاه، ترجمه محمود مشرقی، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۹) مطالعات سیاسی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۰ ش.
(۱۰) ه موحد، دو سال آخر، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) ابراهیم یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران ۱۳۶۳ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شاپور بختیار»، شماره۶۵۲.